گروه محیط زیست خبرگزاری فارس ـ سمیرا خباز: بارندگیهای اخیر کشور شاید با یک مدیریت صحیح میتوانست حلاوت و شیرینی خود را پس از گذراندن چند سال خشک برای کشور به ارمغان بیاورد اما رحمت و نعمت نزولات آسمانی در سرزمین کم آبمان به مصیبت و عذاب تبدیل شد! این مساله از ابعاد مختلف قابل ارزیابی است، برای بررسی ابعاد این سیلاب با گفتوگو با مرتضی شریفی محقق برجسته کشاورزی و منابع طبیعی این مقوله را از بعد طراحی محیط و برنامه ریزی و مدیریت منابع طبیعی مورد کند و کاو قرار دادیم . تلاش داریم آسیب شناسی از دستگاههای مسئول داشته باشیم که چگونه در مقابل این نعمت کاسه را وارونه گرفتهاند تا مردم نه تنها از این رحمت محروم شوند بلکه رحمت تبدیل به عذاب برای آنها شود:
فارس: وقتی صحبت از مدیریت آب است قبل از هر دستگاهی وزارت نیرو مطرح میشود، نقش این وزارت را در مقوله سیل چگونه ارزیابی می کنید؟
شریفی: حفاظت و ایمن سازی بستر و حریم مسیل، آسیبپذیری شهروندان را میتواند به حداقل برساند «بستر» که به تعبیری بالاترین «داغاب» حداکثر طغیان و حسب ضوابط ملی داغاب حداکثر طغیان با دوره برگشت 25 ساله اطلاق میشود. حریم بلافاصله پس از بستر قرار دارد براساس حریم کمّی تا ٢٠ متر و حریم کیفی تا ١٥٠ متر میتواند تعریف شود. طبق قوانین موجود وزارت نیرو موظف بودهاند، بستر و حریم رودخانه، نهر یا مسیل و... را پهنه بندی و به همین سادگی اجازه ساخت و ساز در آن را ندهند.
طی بازه زمانی نزدیک به ده قرن، حداقل از زمان حکیم فردوسی که گفته است: «به جویی که یک روز بگذشت آب ، نسازد خردمند ازو جای خواب»، هشدار داده شده و امروزه به قانون تبدیل شده است، آیا وزارت نیرو حسب قانون این کار پایه و مقدماتی را که جان مردمان را تهدید مستقیم میکند، عملیاتی کرده؟ شواهد بسیاری نشان میدهد که چنین نبوده برای مثال در پلدختر شاهدیم منطقه مسکونی در بستر مسیل احداث شده است و در شیراز بستر مسیل آسفالت شده است و... انتظار میرفت از تجربه تلخ عبرت گرفته شود در مقطع بازسازی با مکانیابی اصولی سازههای مسکونی و غیره را به خارج از بستر و حریم انتقال دهیم. منتها مصاحبه رسانهای وزیر نیرو که گفت: افرادی که مستحدثات کرانه رود خانه ها را تخلیه کردهاند بعد از چند روز به خانه کاشانه خود (بخوان قتلگاه) بر میگردند.
تاریخ بیهقی در توصیف سیل غزنین روایت میکند سیل به پل رسید و گذر تنگ بود. آب از بستر رودخانه بالا زد و در بازارها روان شد و ... هنوز هم که هنوز است با هر سیلی این روایت تکرار میشود، لذا آسیبشناسی همیشه تاریخ مشکل نبوده است. استاندارد بودن پل و دیگر ابنیه مرتبط ، مراعات حقآبه محیط زیستی در خشکسالی و پخش توزیع در مقاطع طغیان در سازههای حفظ آب، پیشبینی کانالهای فرعی برای سبکسازی رودخانه و... کف انتظار از متولی مدیریت آب کشور است در حالیکه وزارت نیرو این حداقل انتظار را برآورد نکرده است.
در شرایط عادی متوسط نزولات سرزمین ما حدود یک سوم متوسط دنیا است هدر رفت آب در ایران (30درصد) حدود سه برابر متوسط هدر رفت آب در دنیا است، (چرائیاش را مسؤولان باید پاسخگو باشند بنابراین در شرایط «رویداد حدی» مسلم است که بخش اعظم روان آب غیر قابل کنترل بوده و اگر سیل ویرانگر اتفاق نیافتد، جای تعجب خواهد بود.
طی چند دهه گذشته تعداد سدها، حدوداً چهل برابر شده است _ نقش سدها در محیط زیست طبیعی بماند_ حداقل متخصصین امر نقش سدها را در «میزان آب تجدید پذیر سرزمین» ارزیابی کنند. بزرگواری بهدرستی هیأت علمی را با مهلت زمانی 6 ماهه مامور کند وکاو همه جانبه سیلهای اخیر کرده است باید پرسید چگونه کار هیأت شروع نشده به جمعبندی رسیده و رسانهای اعلام میدارد سدها نقش مثبت در کنترل سیلاب داشته اند؟!
فارس: آیا سازمان جنگلها ، مراتع و آبخیزداری نقش و مسؤولیتی در حفاظت از بسترها و حریمها ندارد؟
شریفی: مرجع تعیین بستر و حریم و مسؤول تخلیه و قلع تعدی وزارت نیرو است، منتها این نمیتواند نافی مسؤولیت سازمان متولی در حریمهای واقع در عرصههای منابع طبیعی (اعم از جنگل، مرتع و بیابان) شود.
منتها در سالهای اخیر یک حالت مسؤولیت گریزی در سازمان جنگلها نهادینه شده است بهطوریکه در رسانه ملی یک ویلاسازی در حریم جنگلی رودخانه به نمایش گذاشته شد از بالاترین مقام اجرائی سازمان و مقام اول استان سؤال شد که چرا چنین مجوزی صادر شده است؟ هر دو نفر چشم در چشم مردم پاسخ دادند در حوزه کاری سازمان متبوع نیست. همانند واگذاری برنامهریزی میراث طبیعی هیرکان به یک سازمان غیرمتخصص (سازمان میراث فرهنگی)، بی تفاوتی در برابر واگذاری اراضی تحت تملک مناطق چهارگانه و قرقهای اختصاصی توسط محیط زیست و در مورد بستر و حریم هم سازمان جنگلها ترجیح میدهد نظارهگر باشد.
فارس: آبخیزداری و آبخوانداری از عمده ماموریتهای سازمان جنگلها بوده، در مقایسه با دیگر بخشها طی سالیان اعتبار قابل توجهی برای مطالعات و اجرا در بخش آبخیزداری هزینه شده، حتی در سال گذشته از محل صندوق توسعه ملی اعتبار ویژه به این امر اختصاص یافت امسال سال آزمون عملکرد بود آیا سازمان جنگلها عملکردی موفقی در این ارتباط داشته است؟
شریفی: چند ماه قبل در گفتگویی رسانهای مطرح کردم که شایسته بود سازمان مزبور با طرح اجرائی مدون و مصوب (در چارچوب مکانیزم تعریف شده) با خروجیهای مشخص اعتبار دریافتی از محل صندوق توسعه ملی را هزینه کند که چنین نکرده است، ما خواستار ورود مجلس و تحقیق و تفحص از نحوه هزینه اعتبار دریافتی از محل صندوق توسعه ملی شده بودیم، این تحقیق و تفحص یا ارزیابی دستگاههای ناظر حتما باید تعمیم داده شود به مجموعه فعالیت آبخیزداری و آبخوانداری، اغلب دستگاههای مرتبط با سیل با حضور در صحنه گزارش مکانی از عملکردشان در تعدیل سیل ارائه دادند. سازمان جنگلها به عنوان به اصطلاح متخصص کنترل آبخیز و پخش آب اصلاً در صحنه میدانی سیل حضور پیدا نکرد؛ سازمان یاد شده باید طبق ماموریت تعریف شدهاش گزارشی از فعالیتهای بیولوژیک عملکرد آبخیزداری و آبخوانداری ارائه دهد تا صحت و سقم آن مورد ارزیابی قرار گیرد اما این سازمان در آگهی رپورتاژ بعد از سیل فقط به میزان آب مهار شده در سازههای آبخیز اکتفا کرد !
در حد تخصص عمومی منابع طبیعی و محیط زیست که هر جنگلبان و محیط بان باید بر آن اشرافیت داشته باشد اگر برنامههای اجرائی آبخیزداری سازمان ارزیابی کنیم با مدلهای علمی طراحی محیط و برنامه ریزی اجرائی آبخیز فاصله جدی دارد. حسب مدل علمی Watershed Classification برنامهریزی در سطح آبریز انجام میگیرد که ممکن است تا چند استان را در برگیرد نه اینکه اعتبار همانند گوشت قربانی با ملاحظات خاص بین شهرستانها توزیع تا هر شهری برای خود گابیونی یا هر سازه آبخیزداری بسازد.
در مدیریت بیولوژیک نزولات که فعالیتهای بیولوژیک از بالاترین نقطهای شروع میشود اگر فقط بر روی گابیونسازی و دیگر سازههای آبخیزداری متمرکز شویم این روش به آبراهه داری تبدیل میشود نه آبخیزداری.
در تدوین برنامه اجرائی حوزه آبریز (basin) با ارزیابی فرآیندهای فیزیکی و بیولوژیکی اراضی و آبی، کلاس کیفی حوزه تعیین و جهت ارتقاء کیفی حوزه به حد استاندارد برنامه اجرائی بیولوژیکی و مکانیکی با جدول زمانی و مکانی مشخص تدوین میشود. آیا این حداقل انتظار برآورده میشود که دستگاههای ناظر که از سازمان جنگلها بخواهند برنامه اجرائی که بر آن اساس اعتبار در یافتی از محل صندوق توسعه ملی را هزینه کرده ارائه نماید؟
فارس: جنگلها و مراتع در واقع سدهای طبیعی در حفظ و توزیع نزولات محسوب میشوند و ماموریت اصلی سازمان جنگلها حفظ شرایط مطلوب منابع است، آیا در سیلهای اخیر این منابع عملکرد مناسب داشتهاند؟
شریفی: معمولا اگر بخواهیم شرایط کیفی یک سایت جنگلی یا مرتعی را ارزیابی کنیم یکی از شاخصها، برآورد میزان گلآلودی جریان آب سطحی یا به بیانی ضریب رسوب دهی حوزه درهنگام بارندگیها است. رسوبهای گسترده گل و لای در دامنه جنگلها و مراتع از شمال تا غرب علامت خوبی نیست. خاکی که برای تشکیل هر سانتیمتر مکعباش یک بازه زمانی حدود 500 سال نیاز است بهخاطر کوتاهی در حفاظت منابع شسته شده و از دسترس گیاهان مرتعی و جنگلی خارج شد.
در نتیجه توان تولید و سایت اندیکس بهشدت افت و درجه آسیبپذیری در حد غیرقابل کنترل افزایش مییابد. اساساً یک سایت جنگلی با کیفیت مناسب در مقایسه با اراضی لم یزرع بهطور متوسط حدود 15 برابر نفوذ پذیری نزولات را افزایش میدهد. برمبنای شواهد در حد گمانه زنی نه تنها جنگلهای زاگرس بلکه جنگلهای شمال هم چنین عملکردی نداشتهاند. البته این آمار باید با پایش میدانی سازمان جنگلها و موسسه عریض و طویل تحقیقات منابع طبیعی برای قضاوت ارائه شود. سطح و میزان نزولات مشخص است اما میشد با نمونهگیری، حداقل در مسیلهای عمده ورودی خروجی آب و درجه گل آلودی را برآورد کرد. جالب است تقریباً اغلب دستگاهها خسارت سیل را در حوزه کاریشان بررسی گزارش کرده اند چرا سازمان جنگلها سکوت مطلق کرده است؟
فارس: ممکن است به مصادیقی از کوتاهی سازمان جنگلها که آسیب پذیری در مقابل نزولات را تشدید کرده اشاره داشته باشید؟
شریفی: مصداق بارز ناکارآمدی و کوتاهی سازمان جنگلها در طرح ریزی برای جنگلهای منحصر بهفرد جهانی شمال که براساس ماده 2 مصوبه قانونی «برنامه بهینه سازی جنگل» در سال 92 این سازمان ملزم به تدوین برنامه اجرائی مدیریت پایدار جنگل (SFM) بوده که قدمی بر نداشته است.
اخیرا به جای مدل «مدیریت پایدار جنگل» دستورالعمل طرح کلیشهای نیمه تفصیلی، برای جنگل هیرکان ابلاغ شده است. کار ارائه شده هیچ ارتباطی با SFM ندارد. مدل مدیریت پایدار دارای چارچوب استاندارد است، اتفاقا یکی از معیارهای عمده در مدل مدبریت پایدار جنگل، جنگلداری با رویکرد مدیریت آب است که در آن حوزههای سیلخیز جنگل، شناسایی و با اعمال برنامه پرورشی و با افزایش اشکوبها توان حفظ آب ارتقاء مییابد.
از طرفی دستورالعمل باید بهطور شفاف بگوید کدام دادهها جمعآوری به چه روش تبدیل به اطلاعات میشوند در کدام متدولوژی اطلاعات غربال شده و به خروجیهای مدیریتی مشخص منتهی می شوند؛ کار ارائه شده چنین مشخصاتی ندارد، از هر دری سخنی بیش نیست وجاهت علمی ندارد.
با دستورالعمل مشابه، چندین سال قبل با هزینه میلیاردی آن مقطع تحت عنوان طرح صیانت برای جنگلهای زاگرس، طرحهای غیر موجه تهیه شد. وقتی متوجه شدند که طرح قابلیت اجرایی ندارد بهجای برخورد فقط به بازنشسته کردن مدیر مربوطه اکتفا کردند. در صورتی که زاگرس به عنوان قطب تولید آب مطرح بوده و حدود 35درصد آب شیرین سرزمین را تامین میکند اگر بهجای طرح فاقد وجاهت فنی، طرح جنگلداری با رویکرد مدیریت آب، طرح ریزی و اجرا میشد، بخش اعظم نزولات یا به بیانی نعمت آسمانی در دل طبیعت زاگرس حفظ و طبیعت جان میگرفت و خسارت وارده به منابع طبیعی، استانهای منطقه زاگرس و خوزستان تعدیل میشد.
چنین کوتاهی بههیچ وجه قابل اغماض نیست. زاگرس میتوانست و می تواند براساس معیارهای بروز شده اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت بخاطر نقشاش در تامین آب سرزمین منطقه حفاظتی اعلام شود. حداقل سازمان جنگلها موظف بوده جنگلداری با رویکرد مدیریت آب را در زاگرس اعمال کند.
امروزه نظر به اطلاعات آماری موجود در خوش بینانه ترین حالت موجود 75 درصد اشکوب بالای را در بیش از 80 درصد جنگلهای زاگرس از دست دادهایم. وزیر جهاد کشاورزی شخمزدن زیر اشکوب را ترویج میکند، رئیس سازمان جنگلها، مراتع را با علف هرز اشتباهی میگیرد و دستور برداشت آن در زیر اشکوب جنگلها و مراتع را میدهد. سازمان جنگلها با صدور بخشنامهای قانون را دور زده تغییر بخشهای گونزارها (یعنی گونه ممنوع القطع گون که نقش حیاتی در حفظ آب و خاک در اکوسیستم های شکننده دارد) مجاز اعلام میکند! در ایجاد جاده در عرصههای منابع طبیعی، شیب استاندارد تعریف شده است در شیبهای بالای حد استاندارد جاده ساز موظف است برای اینکه با کوچکترین بارندگی طبیعت زیر رو نشود با ایجاد قوس و پیچ شیب را اصلاح کند، سازمان طی بخشنامهای برداشت خاک جهت حذف پیچ یا به بیانی پیچ خواری را مجاز اعلام میکند.
بههرحال جای بسی تاسف خواهد بود اگر به سازمان جنگلها اجازه داده شود آزموده را دوباره در جنگل هیرکان جهانی بیازماید. شایان ذکر است مدل مدیریت پایدار جنگل سابقهای بیش از نیم قرن در دنیا دارد در بسیاری از کشورها اجرا شده و آزمون خطاها را پشت سرگذاشته توصیه براین است برای تحول از طرحهای کلاسیک به SFM باید دوره گذر منظور شود در طرح مدون دوره گذر از جمله منابع جایگزین فیبری برای جوامع محلی ( نیازهای چوبی ساختمانی، نجاری و دیگر صنایع کوچک متعلق به عزیزان جنگل نشین) و شغل جایگزین برای نیرویهای کار طرحهای موجود باید شفاف و با قابلیت اجرائی مشخص شود. سازمان بدون تدوین طرح دوره گذر طرحها سنواتی را تعطیل کرده است این امر نیروهای کاری با بلاتکلیفی مواجه و زندگی مشقت باری را تجربه میکنند در حالی که سازمان در امر حفاظت نیاز مبرم به این نیروها دارد از طرفی پیمانکاران از این وضعیت سوء استفاده و با دامن زدن معضل یاد شده سعی دارند با تمدید قرار داد کماکان بخشی از دستمزد قشر زحمتکش را نصیب خود کنند حداقل انتظار از سازمان جنگلها این است که با احیاء ضربتی «شرکت خدمات» (که عملکرد بسیار موفقی در گذشته داشته) این نیروهای زحمتکش را تحت پوشش و مشکل حفاظت را حل و صرفه جوئی قابل توجه هم در هزینه فعلی داشته باشد.
بررسی صحت و سقم کوتاهیها و ناکارآمدی با دستگاههای ناظر است، اگر صحت داشته باشد چرائی مسؤولیتگریزی و صدور بخشنامههای ضد حفاظت منابع طبیعی جای تامل جدی دارد.
فارس: پس میشود چنین جمعبندی کرد که سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری توان فنی لازم برای انجام ماموریت خود را ندارد؟
شریفی: به هیچ وجه این چنین نیست بدنه کارشناسی فرهیخته سازمان جنگلها و همانطور بدنه کارشناسی سازمان محیط زیست از توانمندی فنی و اجرائی بسیار والایی برخوردار هستند اما اینکه چرا از این ظرفیت و نعمت استفاده نمیشود؟ آسیب شناسی چندان مشکل نیست. لازم به یادآوری است از اوائل انقلاب که بحث احراز شرایط مدیریت مطرح بود دغدغههای وجود داشته برای نمونه میتوان به یادداشت ماندگار زنده یاد شهید دکتر چمران اشاره کرد که نقل به مضمون تاکید بر این داشته کسی که مسؤولیتی را قبول میکند که تخصصی در آن ندارد خادم نیست! در روزگار ما ریاست محیط زیست خود می فرمایند شاید ٥ درصد محیط زیست را متوجه بشوم و ریاست سازمان جنگلها در رسانه ملی میگوید: تخصصی در منابع طبیعی ندارم.
خب باید پرسید مومن پس چرا چنین مسؤولیت سنگینی را که با سرنوشت نزدیک به ٩٠ درصد سرزمین سر و کار دارد را قبول کردی؟ منتها وقتی بر صندلی ریاست تکیه میزنند خود را فصل الخطاب و جامع الشرایط علمی تلقی و تصمیمگیری علمی را بر این مبنا میفرمایند که حرف فلان زیر مجموعه به دلاش نشست و حرف آن یکی ننشست! مسلم است کارشناس کاربلد که یک عمری دره بالا پائین کرده و چنین خط و مشی را برنمی تابد خود خواسته یا توسط چنین مدیران به انزوا کشانده میشود. مدیران که اعتقادی به تخصص ندارند عرصه را برای تاخت و تاز کارشناس نماهای غیرمتخصص مهیا میکنند. وقتی مسؤول مربوطه بدون اینکه حتی یک واحد درسی مرتبط در سابقه آکادمیکی در موضوع داشته باشد، به خود اجازه میدهد برای محیط زیست طبیعی نسخه بپیچد ، کارشناس نماها فقط وظیفه دارند نسخه را در زر ورق بپیچند.
البته این بحثها قبلا از طریق اتوماسیون داخلی در سازمان مطرح کردهام که اسنادش موجود است در فرازی از مرقومه رسمی داخلی آمده است: «...مگر در شورایعالی بحث غیر از بحث فنی داریم اول باید قادر باشیم ظرفیت برد تفرجی پارک و ... و ... برآورد کنیم به مبحث زون بندی و مدلهای طراحی باید اشرافیت داشته باشیم تا راجع به درست یا غلط بودن طرح پارک قضاوت کنیم. با ورود به حوزه کاری که هیچگونه تخصص و تجربه ای نداریم جایگاه کارشناسی را بیشتر از این خدشه دار نکنیم...» ارزیابی و راستی آزمائی احراز شرایط جایگاه اداری افراد اولین قدم برای نجات محیط زیست طبیعی است.
نیاز به یاد آوری است اگر فردی بدون داشتن پشتوانه آکادمیک مدعی شد که پزشک است و نسخه برای مریض بپیچد عمل مجرمانه تلقی میشود چون عملاش می تواند به صدمه یا مرگ فرد منتهی شود. اگر فرد یا تیم غیرمتخصصی برای محیط طبیعی نسخه بپیچند صدمه یا مرگ حیات جمعی انسانها و فن و فلور محتمل بوده و عمل به مراتب مجرمانهتر است. از دستور ریاست قوه قضاییه به بازرسی که دستور داده اند:« بررسی شود در مقاطع مختلف چه کوتاهی بر برخی مسائل در ارتباط با پیشگیری سیل انجام گرفته است» استقبال میکنیم و امید است این دستور به مجموعه ماموریت های دستگاههای محیط زیست طبیعی تعمیم داده شود.
انتهای پیام/