خبرگزاری فارس _ بانک مرکزی عزم خود را بر گذاشتن دست بر دستگیره چاپ پول معتنابه از هیچ و آن هم از راه انتشار اوراق سوددار دولت و سازمانها و محتمل شرکتهای دولتی و در ادامه مکلف کردن بانک مرکزی به خرید این اوراق از بانکها جزم کرده است. استدلال بسیاری از همفکران اجرای چنین سیاستی بیش از آنکه نمودار اصلاحاتی روشن برای شفافتر کردن و عادلانهتر ساختن ساز و کار توزیع ثروت در اقتصاد ایران باشد، تنها مبتنی بر یک قیاس معالفارق میان اقتصاد ریالی و اقتصاد دلاری با این فرض است که:
ایالات متحده آمریکا سالهاست پای بر پدال عرضه دلار فدرال رزرو نهاده است و تنها با تورم دو درصدی و پایین تر از آن روبروست،و شاید همین "مغالطه" عدم تاثیر افزایش کمی پول پرقدرت بر متوسط رشد قیمت سبد تورم در آمریکا،برای مسئولان ما کافی به نظر رسیده است تا راه خود را برای اعمال سیاست تسهیل پولی quantitative easing انتخاب کرده باشند. البته تنها مشاهده آمریکا نیز منتج به این تصمیم نشده، بلکه سیاست های پولی حوزه یورو هم،در اتخاد چنین تصمیمی شاهد مثال دیگر است. ایضا ژاپن نیز همین طور.
۱. اما آنچه به نظر میرسد که مسئولان ما از آن غفلت کردهاند وجود میرایی انتظارات تورمی در هر یک از کشورهای فوق بر اثر صدور تورم ارزهای بیپشتوانه خود -با وجود بدهی های کلان- به گستره بزرگی از جهان پیرامون خود است. هژمونی نظامی، علمی و فرهنگی دلار کجا و خیال پرواز ریال امروز ما کجا؟ متاسفانه ریال ما در شرایط فعلی محروم از این برکتها است. حالا اینکه آمریکای ۲۰۱۹، در داخل کشور خود، دقیقا بدلیل اتخاذ همین نوع از رویکرد به خلق دلار، نابرابرترین کشور در نظام توزیع بشری است و امروز توسط اقتصاددانان خود با GildedAge مارک توین همزاد پنداری میشود، بماند برای نوشتاری دیگر!
۲. از طرف دیگر، همچنین آنچه به حلقه فراموشی سپرده شده است، موقعیت کنونی ریال ایران در میان جنگ تمام عیار فرهنگی- روانی در کنار جنگهای ارزی- نفتی در جهت افزایش فرار سرمایه و دمیدن در آتش انتظارات تورمی مردم ایران از آن سوی آبها توسط رسانه ها و شبکه های اجتماعی متعدد و مخالف ماهیت نظام کنونی کشور ماست. همه چیز اقتصاد نیست بلکه اقتصاد خود متاثر از سطح رضایت فرد فرد جامعه است. این آخری بسیار با تبلیغات ناعادلانه قابل دستکاری و جابجایی است.
۳. مکتب اتریشی اقتصاد ختم شدن سیاستهای فراگیر تسهیل کمی QE به تورم را پیشبینی کرده است. اما آنچه در آزمایشگاه تاریخی دهههای اخیر اتفاق افتاد صدور تورم به بازارهای مالی و مسکن در آمریکا و حوزه یورو بوده است و سهم کمتری از افزایش قیمتها در اقتصادهای بزرگ به سبد مصرف کننده hcpi منتقل شده است. اما فراموش نکنیم که پتانسیل پایین "تولید" در اقتصاد "بسته" امروز ایران، متاسفانه (یا شاید خوشبختانه!) قدرت تولید انتظارات برای هدایت موثر پول خلق شده از هیچ به بازارهای سهام شرکتها و یا بازارهای مشابه مالی بین المللی را نیز ندارد.
اقتصاد در بطن خود علم انگیزههاست نه مقایسه ظروف کلها و نسبتهای پولی بین ارزهای متفاوت. زیاد شدن خلق پول در ایران امروز در بانکها به اعتبارات مازادی ختم میشود که راه خود را به سمت سوداگری در بازار ارز، به سوداگری با نرخ سود سپرده و همینطور به بازارهای دیگری آزمندانه خواهند رساند.
باشد تا در زمانه ای که ابرهای تاریک سعی در فراگیری ما دارد، چنگ به دین و وجدان بزنیم. آگاه باشیم خلق پول از هیچ و هدایت آن به افرادی که بدون ملاحظه مصالح و منافع ملی، تنها راه منافع خود را میشناسند، اصلاح نظام بانکی از سیبهای کرم خورده نیست. اگر این را از عقل و شرع نیاموختید، تورقی در آثار لودویک فون میزس کنید. او به شما خواهد آموخت.
خلق پول جدید هیچگاه بیاثر تورمی نیست. حداقل تاثیر آن فشار در جهت جلوگیری از پایین آمدن قیمتها در طرف عرضه میباشد! توضیح آن را به قسمتی دیگر موکول میکنیم.
حامد خلیلی دانشآموخته اقتصاد از دانشگاه کلن آلمان
انتهای پیام/