خبرگزاری فارس- گروه علمی دانشگاهی؛ کشور ایران در طول سالیان متوالی، برای اجرای امور کلان حکومتی، فراخور هر موقعیت، مجموعهای از اسناد اجرایی کلان و چشماندازهای گوناگون را تدوین کرده است؛ اسنادی که اجرای آنها با موفقیتها، شکستها، مشکلات و نارساییهای متنوعی همراه بوده است.
هشت سال پیش رهبر معظم انقلاب موضوع «الگوی پایه اسلامی-ایرانی پیشرفت» را مطرح کردند و پس از هشت سال متنی با عنوان یاد شده تهیه شد. در 22 مهر 97 مقام معظم رهبری با ملاحظه سند مربوطه، مجمع تشخیص مصلحت، مجلس شورای اسلامی، دولت، شورای عالی امنیت ملی، شورای عالی انقلاب فرهنگی، شورای عالی فضای مجازی، دانشگاه ها و حوزه های علمیه و صاحب نظران را مامور بررسی و ارائه پیشنهادهای لازم برای ارتقای آن کردند.
در راستای این فراخوان گروه علمی و دانشگاهی خبرگزاری فارس در سلسله مطالبی به انتشار نقد و بررسی و پیشنهادات اساتید حوزه و دانشگاه پیرامون این سند خواهد پرداخت.
زینب ابوالحسنی عضو هیات علمی پژوهشکده مطالعات فناوری ریاست جمهوری در مقالهای که آن را در اختیار خبرگزاری فارس قرار داده است به بررسی، نقد و واکاوی الگوی اسلامی ـ ایرانی پیشرفت پرداخته است:
انقلاب اسلامی حرکت خود را با طرح یک فکر نو برآمده از اسلام که توسط رهبری الهی و برای رفع آرزوهای برآورده نشده بشریت پیشنهادشده بود آغاز کرد؛ و متکی بر این فکر نظام سیاسی مردمسالاری دینی را ایجاد کرد و ملتی را گرد آن جمع کرد. ایمان، مجاهدت و ایستادگی این ملت برای تحقق این طرح جدید قوت این حرکت به سمت تشکیل تدریجی تمدنی جدید و برآمده از اسلام را به همراه داشت. این سیر متوقف شدنی نیست؛ اما سرعت گرفتن یا کندی این حرکت تکاملی وابسته به شناخت مسیر صحیح پیشرفت، مجاهدت و تلاش برای حرکت در آن و مراقبت بر عدم انحراف است.
با پشت سر گذاشتن چهار دهه پرفراز و فرود از آغاز مسیر پیشرفت انقلاب اسلامی و تجربه پیروزیهای بزرگ و یا عدم الفتح ها، و در آستانه برداشتن گام دوم انقلاب بهترین زمان و موقعیت تاریخی برای مراجعه مجدد به فکر جدید انقلاب اسلامی و مکتب اسلام -بهعنوان منبع اصلی این فکر- است تا با ارائه سؤالهای جدید برآمده از تجربه مسیر طی شده و نیازهای تازه، این فکر را تفصیل دهیم و بر اساس آن برنامهای عملی و متقن برای برداشتن گامهای بعدی طراحی کنیم.
دستور رهبر معظم انقلاب مبنی بر تهیه سند الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت، و سپس فراخوان ایشان برای مشارکت نهادهای مختلف سیاستگذاری، اجرایی یا پژوهشی جهت کمک به ارتقای سند الگوی پایه تهیهشده را میتوان در جهت پاسخگویی بهضرورت بیانشده ارزیابی کرد. پژوهشکده مطالعات فناوری نیز در کمک بهپیشبرد این مأموریت تمدنی و پاسخ به فراخوان رهبری معظم نقطه نظرات و دیدگاههای خود را برای اصلاح این سند ارائه کرده است. این نکات در دودسته اصلی نقدها و پیشنهادها تقسیمبندی شده که با توجه به حجم بیشتر اشکالات مطرحشده در مورد سند الگوی پیشرفت تلاش شده که حجم بیشتر مطالب بر پیشنهادها متمرکز باشد؛ و نقدها تنها در قالب فهرستی از موارد اصلی به همراه توضیحی مختصر در برخی از اشکالات خاص بیان شود.
الف- اشکالات سند الگوی پایه
میتوان اشکالات و نواقص سند الگوی پایه پیشرفت را در چهار دسته زیر تقسیمبندی کرد:
1. اشکالات مربوط به مدیریت و فرایند تهیه سند
2. اشکالات ساختاری سند
3. اشکالات روششناسی
4. اشکالات محتوایی
در ادامه تلاش میشود که هر دسته از اشکالات گفتهشده بهصورت مختصر توضیح داده شود.
1- اشکالات فرایند تهیه سند
o شکل نگرفتن جریان نخبگانی در موضوع الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت
درگیر نشدن ذهنی و عملی بدنه عظیم جریان نخبگانی با موضوع الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت در هفت سال گذشته، مهمترین آسیبی است که میتوان به فرایند تهیه سند الگوی پیشرفت نسبت داد؛ و ازآنجاکه فعال شدن جریان عظیم نخبگان در موضوع، مهمترین الزام تهیه سندی مطلوب برای الگوی پیشرفت و اجرای آن است؛خلأ ذکرشده منشأ بسیاری از کاستیها و ضعفهای کارکردی در تهیه سند الگو بوده است:
گفتمان نشدن موضوع الگو در میان نخبگان کشور و درگیر نبودن آنها با این امر، نهتنها باعث شکل نگرفتن فضای تولید فکر، تضارب آرا و شکلگیری اجماعهای نسبی در موضوع پیشرفت در سالهای گذشته بوده است بلکه موجب شده که نیز تحرک و فعالیت چندانی در میان نخبگان اجرایی یا فکری برای نقد و اصلاح این سند مشاهده نشود. عدم گفتمان سازی الگو در میان نخبگان، اثر دیگری هم به دنبال داشته است که آن به وجود
نیامدن باور عمومی نسبت به الگو در میان مردم و نتیجتاً شکل نگرفتن مطالبات عمومی برای تحقق آن است. که این امر خود عامل مهم دیگری برای تشدید عدم دنبال گیری موضوع توسط نخبگان- مسئولان خواهد بود
o عدم پایبندی به گامها و برنامه تعیین و مصوب شده در نقشه راه طراحی و تدوین الگو
توجه به این نکته ضروری است که بسیاری از نکاتی که در نقدهای مطرحشده آمده است، در نقشه راه طراحی و تصویبشده توسط مرکز (در 5/9/91) مدنظر بوده و رعایت آن میتوانست مانع ایجاد خیلی از اشکالات شود.
o منطق انتخاب محور کاری اندیشکده ها، سازوکار مدیریت داخلی و جایگاه آنها در تنظیم سند نهایی
o سازوکار تنظیم و جمعبندی سند نهایی الگوی پایه
2- اشکالات ساختاری
o انتخاب قالب برنامه راهبردی برای تعیین بخشهای اصلی سند الگو.
برخی از مهمترین اشکالات وارد بر برنامهریزیهای راهبردی –بهعنوان یک قالب برای ارائه سند- را شامل این موارد دانست:
یکی از ضعفهای مهم انتخاب این ساختار، جدا بودن برنامه و فرایند برنامهریزی راهبردی از اجرای آن است. درحالیکه داشتن پیشفرض جدا بودن برنامهریزی از اجرا اولاً باعث میشود بینش تجربی مجریان در برنامهها بکار گرفته نشود و احساس انگیزه و تعهد کافی برای اجرا در آنها
به وجود نیاید ثانیاً تجارب زیادی نشاندهنده درهمتنیده بودن فرایند تدوین راهبرد و اجرای آنها است. ضعف دیگر این غلبه روش بر ایدهها است. زیرا در تهیه این برنامه فرایندی مشخص توسط افراد و کارشناسان دنبال شده و نتایج نیز در قالب بخشها و محورهایی از قبل تعیینشده جمعبندی
میشوند.
اشکال دیگر این قالب این است که برنامهریزی راهبردی و اجزای آن مناسب برای افق میانمدت (۳-۵ ساله) بنگاههای خصوصی است؛ درحالیکه الگوی پیشرفت برنامهای با افق ۵۰ ساله و در گستره ایجاد یک تمدن جدید است و به همین جهت آوردن بخشهایی مانند رسالت و راهبرد
در این سند مناسب با کارکرد الگوی پیشرفت نمیباشد.
o نامشخص بودن ارتباط بین اجزای اصلی سند
3- اشکالات روش پژوهش
o نداشتن منطقی برای تجمیع و انسجام محتواهای گوناگون تهیهشده برای الگو
روش بکار گرفته برای تهیه سند الگوی پیشرفت فاقد منطقی برای جاری کردن بخشهای پایهایتر در بخشهای روبناییتر است (روشی که مشخصکننده نحوه جاری شدن بخش مبانی در سایر بخشها؛ بخش آرمانها در افق و تدابیر، و درنهایت افق در بخش تدابیر باشد). همچنین این روش، چگونگی تجمیع نتایج حاصل از پژوهشهای نظری با تجربی، مطالعات بومی اسلامی با مطالعات نظریههای غربی را مشخص نکرده است.
فقدان منطق و روشهای ذکرشده موجب شده است که در تهیه نسخه نهایی سند الگوی پایه، بخشهای مختلف این سند (بخشهای پنجگانه) بهصورت مجزا و توسط افراد مختلف تهیهشده و درنهایت بهصورت سندی منسجم در کنار هم قرار داده شود.
o بیتوجهی به مسیر طی شده در تاریخ انقلاب اسلامی و استفاده نکردن از تجربه پیشرفت کشور
در استخراج مدل و الگوی بومی اسلامی پیشرفت تنها منابع فکری- اسلامی (مانند فلسفه، آیات و روایات) موردتوجه و استفاده قرارگرفته است؛ درحالیکه تاریخ انقلاب اسلامی پر از الگوهای بومی است که در عمل و توسط مدیران جهادی و مؤمن طراحی و عملیاتی شدهاند (مانند تجربه جهاد
سازندگی برای توسعه منطقهای، مهندسی جنگ، توسعه سلولهای بنیادی و ...). این پیشرفتها و تجارب دربردارنده الگویی متفاوت از مدلهای متعارف در ادبیات نظری یا تجارب غربی است و برآمده از اندیشه مؤمنانه و عمل جهادی جمعی انقلابی است. به همین جهت در طراحی مدلهای بومی برای پیشرفت –بهخصوص مدلهای کاربردیتر- میتوان به این تجارب مراجعه کرد و به تبیین نظری آنها پرداخت. مزیت الگوهای بومی برآمده از تجارب موفق انقلاب اسلامی نسبت به الگوهای استخراجشده از مبانی این است که اولاً عملیاتی و کاربردی هستند، ثانیاً سازگار شده با شرایط مختلف اجتماعی- اقتصادی و ... بوم ایراناند، ثالثاً حداقل یکبار تجربه و آزمون شدهاند.
4- اشکالات محتوایی
o فقدان نظریه منسجم درباره پیشرفت که مشخصکننده مؤلفهها و عوامل اصلی پیشرفت، جهت دهنده مدیریت تولید محتوا (مثلاً تعیین اندیشکده های تشکیلشده، محورهای همایشها و ...) و انسجام دهنده پژوهشهای مختلف انجامشده باشد.
o بیان نشدن مراحل اصلی پیشرفت، اهداف میانی مربوط به هر مرحله
o تعیین نشدن نقشه راه پیشرفت، جایگاه اهداف میانی در این نقشه راه و شاخصهای دستیابی به هر هدف یا مرحله اصلی
o تعیین نشدن مأموریت و وظایف اصلی مردم، حکومت، نخبگان برای پیشرفت؛ نحوه ایجاد مشارکت ملی
o تبیین نکردن وضعیت کنونی پیشرفت کشور (ازنظر وضعیت پیشرفتی که در آن قرار داریم، مهمترین نقاط ضعف و اهدافی که در دستیابی به آنها عقبتر هستیم، اهدافی که در آنها بهخوبی جلو رفتهایم، ظرفیتهای کشور و...)
o تبیین نشدن وضعیت کلی جهان در شرایط کنونی و نیز آینده موردنظر در سند (تغییرات اصلی موازنه قدرتها در سطح جهان و منطقه، پیشرانهای اصلی تغییرات جهانی و ...)
o بیان مجموعهای از تدابیر، بدون نظم، انسجام، جامعیت پرداختن بهتمامی حوزهها، اولویتبندی،یکنواخت بودن سطح اجرایی یا برنامه زمانی برای اجرا.
o مشخص نبودن نحوه نظارت بر اجرای سند و نحوه اصلاح و بازنگری آن
o اشکال وارد بر برنامههای راهبردی
علاوه بر اشکالات ساختاری وارد بر برنامه راهبردی بهعنوان قالبی برای تهیه سند، میتوان برخی از اشکالات محتوایی را نیز به بهکارگیری چنین شکلی از برنامهریزی نسبت داد. این برنامهها تقویم محور است. یعنی تحلیل محیط، هدفگذاریها و تعیین استراتژیها در زمان معینی انجام میشود و این برنامهریزی باوجود تغییرات مهم محیطی یا فراهم شدن تجارب جدید برای پیمودن مسیر پیشرفت حداقل تا زمان بازنگری خود قابلتغییر نخواهد بود.
سرعتبالای تغییرات در تمامی اجزا و ابعاد موقعیتهای کشور و شرایط محیطی، مسائل و فرصتها و.. امکان پیشنهاد تدابیر دقیق و مشخص را دچار چالش اساسی میکند؛ بهویژه که افق تعیینشده برای این سند پنجاهساله است.
ب-پیشنهادی برای اصلاح سند:
1- تغییر رویکرد از برنامهریزی راهبردی به سمت ارائه الگو اگرچه به جهت ملاحظات اجرایی لازم است که الگوی پیشرفت به شکل یک سند مصوب قالبریزی شود؛ اما محتوای این سند الزاماً یک برنامه راهبردی نیست؛ و به دلیل اشکالات وارد بر برنامههای راهبری و عدم تناسب بین کارکردهای این برنامه با آنچه از الگوی پیشرفت انتظار داریم، الگو نمیتواند اجزا و محتوای یک برنامه راهبردی را داشته باشد.
2- کارکرد الگوی پیشرفت بلکه الگوی پیشرفت، مدلی است که پیشرفت مطلوب ما را ترسیم کرده و سبک و شیوه موردنظر ما برای رسیدن به آن وضعیت پیشرفته را مشخص میکند.
3- محتوای الگو:
به جهت طولانی بودن افق زمانی مدنظر در الگو و سرعت تغییرات (محیط، ابزارها، فرصتها و ...)، امکان پیشبینی دقیق شرایط محیطی وجود ندارد و تعیین برنامههای مشخص عملیاتی (مانند آنچه در برنامهریزی راهبردی انجام میشود) در الگو نادرست است؛ بلکه آنچه در پیمودن صحیح این مسیر کمککننده خواهد بود شناسایی و ایجاد اجماع نسبی بر روی وضعیت پیشرفته، اصول و معادلات اصلی تعیینکننده پیشرفت، گامهای
اصلی و وظایف کلیدی برای رسیدن بهپیشرفت است. چنین اجماعی بر روی اجزای اصلی حرکت رو بهپیش،این امکان را فراهم میکند که نقشآفرینان مختلف در فرایند پیشرفت بتوانند در عرصههای گوناگون و موقعیتهای مختلف پیشآمده، صراط مستقیم پیشرفت را شناسایی کنند و آن را از جادههای متعدد انحرافی تمیز دهند.
علاوه بر اجزای گفتهشده برای الگو، ازآنجاکه در نظام جمهوری اسلامی حرکت در مسیر پیشرفت و رسیدن به آرمانها بر عهده توده مردم مؤمن انقلابی است و حضور جمعی آنها در عرصهها و میدانهای مختلف شرط کافی پیشرفت در آنها است، پس الگو درعینحال باید حاوی عناصر اصلی تبیین برای اقناع تمامی مخاطبان خود –بهویژه جوانان نخبه انقلابی بهعنوان پیشرانهای اصلی حرکت تودهها- و ایجاد باور و ایمان نسبت به اهداف و مسیر تعیینشده در آن باشد. به همین جهت باید دربردارنده چکیده و عصاره دلایل بر ارائه چنین تعاریف و مسیری، و نیز استدلالهایی برای امکان و ضرورت پیمودن این مسیر متفاوت باشد.
4- با چنین دیدگاه نسبت به الگوی پیشرفت، سؤالاتی که بایستی در آن پاسخ داده شود به این صورت است:
a. پیشرفت چیست؟
i. تعریف پیشرفت
ii. ابعاد و عرصههای پیشرفت
iii. ترسیم وضعیت پیشرفته
iv. تبیین تمایز و اشتراکهای وضعیت پیشرفته با وضعیت توسعهیافته
b. آیا طراحی الگوی بومی پیشرفت ضروری است؟
i. تبیین تفاوت در مبانی پیشرفت و توسعه
ii. تبیین نقدهای اساسی به دستاوردهای تمدن غرب
c. پیشرفت چگونه واقع میشود؟ (اجزای اصلی حرکت پیش رو)
i. مؤلفهها و عناصر اصلی ایجاد پیشرفت؛ چگونگی ایجاد آنها
ii. فرایندهای تحولآفرین
iii. جایگاه موانع درونی و دشمن؛ چگونگی مواجهه با آنها
iv. مراحل و گامهای اصلی پیشرفت
v. اهداف میانی هر مرحله و شاخصهای دستیابی به آنها
vi. الزامات اصلی پیمودن مراحل پیشرفت و دستیابی به اهداف میانی هر مرحله؛ و چگونگی تأمین آنها
vii. اولویتبندی اهداف میانی پیشرفت؛ تعیین نیازها و مسائل اولویتدار در مراحل نزدیکتر به موقعیت موجود
viii. نقشه راه اهداف میانی پیشرفت در نسبت با مراحل پیشرفت و اولویتها
ix. نقشآفرینان اصلی برای پیمودن مراحل پیشرفت و مأموریتهای کلیدی آنها (شامل رهبر، حکومت، توده مردم، خواص)
x. سازوکارها و ابزارهای قابل بهکارگیری در اختیار نقشآفرینان برای پیمودن هر مرحله از پیشرفت
d. آیا امکان پیمودن این مسیر بلند و متفاوت وجود دارد؟
i. بیان سنتهای الهی که امکان رسیدن به اهداف پیشرفت را نشان میدهد؛ و تجربه تحقق
این سنتها در تاریخ جمهوری اسلامی
ii. ارائه تبینی واقعبینانه از وضعیت پیشرفت امروز جمهوری اسلامی (نه خوشبینی یا بدبینی افراطی)
iii. بیان ظرفیتهای درونی
iv. مرور کلی تجربه پیشرفت بهدستآمده و یادآوری مسیر طی شده (در مقایسه با تغییرات وضعیت دشمن یا کشورهایی که از الگوهای رقیب استفاده کردهاند)
در بخش بعدی این نوشتار تلاش شده که پاسخ برخی از سؤالات فوق بهصورت چکیده ارائه شود.
تعریف پیشرفت
1- تعریف پیشرفت
پیشرفت صیرورت و تحول دائمی جامعه و انسانها به سمت حیات طیبه و قرب الهی است. منظور از حیات طیبه، زندگی است که در آن نهایت آرزوهای مادی و معنوی بشر، بهصورت توأمان برآورده شده باشد.
ازآنجاکه رساندن مجموعه انسانها به قرب الهی و حیات طیبه تنها از مسیر ایجاد جامعه و تمدن اسلامی امکانپذیر است، در تعریفی کاملتر میتوان پیشرفت را صیرورت انسانها و جامعه به سمت خدا و حیات طیبه از طریق ایجاد تمدن اسلامی معرفی کرد.
پیشرفت تنها هدف نیست بلکه راه و مسیر دستیابی هم هست؛ چراکه خداى متعال انسان را آنچنان آفریده است که حرکت او به سمت رشد و تعالی در میدان¬هاى مختلف (چه مادی و چه معنوی)، هیچگاه به نهایت نمیرسد و توقف در هیچ مرحلهای، براى انسان علاقهمند به پیشرفت، معنا ندارد. به همین جهت پیشرفت یک حرکت دائمی است که هرگز متوقف نخواهد شد؛ و هر مقصدی در این مسیر خود نقطهای از میانه راه است.
2- اهداف پیشرفت
با توجه به تعریف بیانشده، هدف نهایی پیشرفت قرب الهی است که در این میان دستیابی به حیات طیبه و ایجاد جامعه و تمدن اسلامی اهداف نهایی هستند که خود مقدمهای برای ساختهشدن انسانها و صیرورت به سمت خدا محسوب میشوند.
3- ابعاد و عرصههای پیشرفت
در یک دستهبندی کلی میتوان ابعاد پیشرفت را به دودستهی مادی و معنوی تقسیم کرد. اگرچه در دیدگاه اسلامی، پیشرفت در هر دو بعد مادی و معنوی آن مطلوب و موردنظر میباشد.
در یک دستهبندی دیگر می توان عرصهها و زمینههایی را که باید در آنها پیشرفت صورت گیرد، شامل فکر، علم، زندگی و معنویت دانست. معنویت مهمترین عرصه و روح حاکم بر پیشرفت در سایر عرصهها بوده و جهتگیری سایر عرصهها را مشخص میکند. پس از معنویت، رشد در عرصه فکر و دستیابی به توان تعقل، تفکر و اندیشه ورزی مهمترین عرصههای پیشرفت است. پیشرفت در عرصه فکر، خود را در ارتقای علمی نشان میدهد؛ و درنهایت رشد در این عرصهها با پیشرفت در عرصه زندگی – که شامل تمامی اهداف موردنظر در پیشرفت غیر از سه عرصه گفتهشده است، مثل رفاه، امنیت، عزت و اقتدار، آزادی و استقلال و... دنبال میشود.
4- ترسیم وضعیت پیشرفته
بعضی از ویژگیها حیات طیبه یا زندگی گوارا –بهعنوان هدف اصلی پیشرفت پس از قرب الهی- را میتوان به این صورت بیان کرد. حیات طیبه زندگی فردی- جمعی است که در آن مجموعه خواستههای اسلام برای انسانها تحقق پیداکرده است. یعنی پیشرفت توأمان مادی و معنوی؛ دنیوی و اخروی در آن محقق شده و همهی خیرات موردعلاقهی انسانها در آن فراهم است. برای ترسیم ملموستر زندگی گوارا، تصویری بسیار محدود و کلی از جامعهای برخوردار از حیات طیبه را میتوان به این صورت توصیف کرد:
تصور کردن ایران بهصورت کشوری با جمعیت بالغبر ۲۰۰ میلیون نفر، با پیشرفتهای شگرف مادّی، علمی و صنعتی؛ با استقرار معنویت، عدالت، اخلاق، سبک زندگی اسلامی، برخوردار از مردمانی مؤمن به خدا، کافر به طاغوتها، دارای اعتمادبهنفس ملی، صبور و جهادگر، جامعهای مستقل دارای قدرت و عزت همهجانبه، یاریدهنده سایر ملتهای اسلامی و مستضعفان عالم و..
5- تبیین تمایز و اشتراکهای وضعیت پیشرفته با وضعیت توسعهیافته
اگرچه برخی از شاخصهای وضعیت پیشرفته و توسعهیافته مشترک هستند اما در موارد مهمی با همدیگر اختلاف دارند. بهطور مثال اگرچه پیشرفت علم و فناوری؛ رفاه مادی؛ خودکفایی اقتصادی؛ وفور تولید و صادرات؛ افزایش بهرهوری؛ پرورش انسانهایی آگاه، برخوردار از روح خطرپذیرى، ابتکار، تلاش و اقدام،نظم و انضباط؛ و بهطورکلی تمامی پیشرفتها در شاخصهای خیرات زندگی مادی جزو شاخصهای مطلوب در هر دو دیدگاه است؛ اما وضعیت پیشرفته با برخی از ویژگیهای جامعه توسعهیافته –که بروز کامل و تمام آن در کشوری مثل آمریکا قابلمشاهده است- تمایزات جدی دارد. از مهمترین این تمایزها میتوان به وجود روحیه خشونت و جنگطلبی، سلطه گری و خودبرتربینی نسبت به سایر ملتها و فرهنگها در کشورهای توسعهیافته اشاره کرد. غلبه میل و خواست و شهوت انسان در وضعیت توسعهیافته و فرعی بودن هدف عدالت (جنسیتی، بینالمللی، طبقات اجتماعی) نسبت به سایر اهداف موردنظر در توسعه (مثل افزایش مستمر ثروت ملی) از دیگر اختلافهای جدی بین ویژگیهای وضعیت پیشرفته و توسعهیافته است.
آیا طراحی الگوی بومی پیشرفت ضروری است؟
1- تبیین تفاوت در مبانی پیشرفت و توسعه مبانی پیشرفت اسلامی ایرانی در سه دسته قابل دستهبندی هستند: مبانی هستی شناختی، مبانی انسانشناختی و مبانی جامعهشناختی.
مبانى هستی شناختی در تعیین نوع پیشرفت مطلوب یا نامطلوب، مشروع یا نامشروع تأثیر دارد. اثر دارد. از مهمترین مبانی هستی شناختی اسلامی که در تعریف پیشرفت اسلامی، شاخصها و مسیر دستیابی به آن تأثیر دارد باور به مبدأ، معاد و عدم تفکیک دنیا و آخرت است.
از دیگر تفاوت اساسی میان پیشرفت اسلامی و غربی ناشی شده از نوع نگاه به انسان است، چراکه در دیدگاه اسلام انسان موجودی دو ساحتی و دارای جسم و روح معرفیشده و پیشرفت او دارای دو بعد دنیوی و اخروی است. اما در دیدگاه مادی غرب انسان موجودی مادی محض است، هدف او رسیدن به لذت و سود مادی است و همین انسان سودمحور، محور پیشرفت و توسعهی غرب دانسته شده است. اما در جهانبینى اسلام، ثروت و قدرت و علم، وسیلهای براى تعالى انساناند.
از طرف دیگر- در نگاه اسلامی- انسان موجودی مختار است و بر همین اساس مسئول نیز میباشد. مسئولیت انسان دارای دو بعد است: مسئولیت نسبت به خود و مسئولیت نسبت به دنیا و اجتماع. مسئولیت انسان نسبت به خود،رسیدن از خودپرستی به خداپرستی است که مسیر آن، انجام واجبات و ترک محرمات است. مسئولیت اصلی او نسبت به دنیا و اجتماع، به انجام رساندن امر خلافت خدا در زمین و آباد کردن دنیاست. در این نگاه، انسان میبایست استعدادهاى فراوان و غیرقابلشمارشی که خداى متعال در طبیعت و حتی در درون خود انسانها قرار داده را استخراج کرده و از آنها براى پیشرفت زندگى بشر استفاده کند.
در این نگاه کلان، یکایک افراد جامعهى بشرى مخاطباند؛ یعنى وظیفه و مسئولیت دارند. ایجاد عدالت و حکومت حق، ایجاد روابط انسانى و دنیاى آباد و آزاد، بر عهدهى افراد انسان است. در این نگاه میبینید انسان همه کاره ى این عالم است؛ هم مسئول خود و تربیت خود و تعالى و تزکیه و تطهیر خود، هم مسئول ساختن دنیاست.
تفاوت دیگر در مبانی پیشرفت اسلامی و غربی، در نگاه به جامعه است. در نگاه اسلامی، جامعه اسلامی بهمنزله کارخانه آدم سازی و محیط مناسب برای پرورش انسانها و به سعادت رساندن آنها است؛ و ایجاد جامعه¬ی توحیدی و جامعه¬ی مبتنی بر احکام و قوانین الهی مسیر اصلی انبیا درراه انجام مسئولیت رسالت و هدایت انسانها به قرب الهی است.
2- تبیین نقدهای اساسی به دستاوردهای تمدن غرب
دور شدن دائم و روزبهروز از معنویت را میتوان مهمترین آسیب تمدن غرب دانست که نتایج این دوری از معنویت حداقل در چالشهای ایجادشده در سه عرصه مهم علم، فکر و زندگی بروز پیداکرده است. از آسیبهای فکری تمدن غرب میتوان به ظهور مکتبهای اجتماعى و تفکرات فلسفىِ اجتماعى گوناگونى اشاره کرد؛ که محصول این مکاتب و تفکرات در نظامهای اجتماعی، فاشیسم (حکومت نازی)، کمونیسم (حکومت بلوک شرق سابق) و لیبرالیسم تبلور پیداکرده است (حاکمیت مطلق العنان امروز دنیا، که مظهرش آمریکا و اسرائیل است).
در خصوص آسیبهای تمدن غرب در عرصه علم نیز میتوان گفت که با جدایی علم غربی از دین، این دانش تعهدات اخلاقی خود را فراموش کرد و به ابزاری برای ظلم، استثمار، تخریب حرث و نسل، جنگ و خشونت، فحشا و سکس، تجاوز به ملتها و استعمار تبدیل شد. در عرصه زندگی نیز اگرچه هدف تمدن غرب این بود که بتوانند بشر را به آسایش، آرامش و رفاه برسانند؛ لیکن در سایهى تفکر اومانیستى و در جهت نظامهای انسانگرا، نهتنها انسانیت و آسایش به دست نیامد، بلکه بیشترین جنگها، کشتارها، قساوتها و زشتترین رفتارهاى انسان با انسان در این دوره به وجود آمد. علاوه بر این ادامه پیدا کردن فقر و تشدید نابرابری، تبعیض و بیعدالتی در جوامع و یا بین کشورهای مختلف از دیگر شکستها در دستیابی به اهداف موردنظر در تمدن غرب است.
اجزای اصلی حرکت پیش رو
1- معادلات اصلی تعیینکننده:
تبیین کلی برای چگونگی پیشرفت (مهمترین و کلیترین معادلههای حاکم):
- بر اساس تجربه تاریخی وقوع پیشرفت: ایمان به راه انبیا ع بهعنوان بهترین مسیر پیشرفت و دنبال کردن حرکت انبیا ع و صراط مستقیم انقلاب اسلامی در تشکیل تمدن اسلامی، تبیینکننده فرایند پیشرفت است.
- بر اساس سنتهای آفرینش: رعایت تقوا توسط جمعی از افراد مؤمن و در تمامی عرصههای اجتماع (یعنی تقوای جمعی خطی)، راه موفقیت در امتحانهای مستمر و جاری در تمام لحظات؛ و رسیدن به حیات طیبه است.
o تعریف تقوا
معنی تقوا: فراهم کردن توان حفظ خود در صراط مستقیم الهی؛ بهواسطه 1- بصیرت و هوشیاری دائمی نسبت به مسیر، موقعیتها و تکالیف الهی مربوط به هر موقعیت، و 2-مراقبت مستمر از خود برای حرکت و مجاهدت برای عمل به این تکالیف و منحرف نشدن از مسیر
تقوای خطی جمعی یعنی کسب قدرت درونزا توسط یک امت، تا بهواسطه آن بتوانند تمامی برنامهها، نقشه و هندسه الهی برای حیات انسانی را در جامعه پیادهسازی کند. ارکان کسب این قدرت درونی هوشیاری، عزم، تلاش و مبارزه مستمر، تدبیر و تجهیز است. چنین شکلی از تقوا (تقوای خطی جمعی) متفاوت از تقوای خصوصی یکایک افراد و یا اطاعت موردی از احکام اسلام قرار دارد. زیرا هندسه الهی برای زندگی با صرف اطاعت موردی یا تقوای فردی حاصل نمیشود. مصداق کامل تقوای جمعی، حرکت کردن جامعه بر اساس اشاره رهبری است که تنها متوجه تکالیف الهی بوده و جامعه را به سمت حاکمیت احکام اسلام جهتدهی میکند.
o چگونگی تأثیر تقوا بر پیشرفت: ازآنجاکه نظام آفرینش دارای سنتها و نظمی است که بر اساس آن دارای صیرورتی به سمت خدا است، ایمان و تقوای جمعی که به معنی تلاش عازمانه یک امت برای حرکت در صراط مستقیم الهی است، زمینه برداشتن گامهای درست در هر موقعیت و موفقیت در امتحانات مستمر الهی (در سختیها یا راحتیها) را فراهم میکند. هریک از این موفقیتها، موجب جلب نصرت، رحمت و برکات الهی خواهد بود، و بر اساس اراده و سنت الهی سبب هماهنگ شدن قوانین عالم با حرکت چنین ملتی میشود. حفظ عزم یک امت بر رعایت تقوای خطی و استمرار چنین حرکتی، موفقیت پیدرپی در امتحانات الهی دستیابی تدریجی به حیات طیبه را به دنبال دارد.
درحالیکه غفلت و غرور (نقطه مقابل تقوا) در امتحانات الهی موجب انحراف و فساد و سپس سقوط جوامع خواهد بود. بهاینترتیب پیشرفت جوامع امری مشروط به اراده و عزم جمعی امتها است و بسته به رعایت تقوا در هر موقعیت و یا عدم رعایت آن میتواند در برههای به سمت حیات طیبه و درزمانی دیگر به سمت سقوط باشد.
2- مؤلفهها و عناصر اصلی ایجاد پیشرفت؛ و چگونگی ایجاد آنها
- مهمترین عنصر در پیشرفت (شرط لازم و کافی برای پیشرفت): ایمان به خدا بهعلاوه تقوای خطی جمعی (در مقابل تقوای موردی و فردی) مهمترین عنصری است که پیشرفت را به دنبال دارد. یعنی ایمان و بصیرت و هوشیاری جمعی متحد از افراد، نسبت به راه انبیای الهی و در ادامه آن صراط مستقیم انقلاب اسلامی، و کسب قدرت درونی برای حفظ خود در این مسیر، مراقبت بر موانع (و دشمن) و عدم انحراف،تعیینکننده پیشرفت کشور به سمت تمدن اسلامی است
- دو رکن اصلی ایجاد تمدن و دستیابی به پیشرفت: پیشرفت و ایجاد تمدن اسلامی بر دو رکن اصلی،تولید فکر و پرورش انسان استوار است. بهطوریکه هر مرحلهای از مراحل پیشرفت متکی به این دو رکن و متوقف بر آن است
یعنی پیشرفت با مطرحشدن یک فکر و ایده جدید (مبتنی بر مکتب اسلام) و عزم و تلاش جمعی از انسانهای دارای باور به این فکر برای محقق کردن آن (در قالب ایجاد حکومت اسلامی و عادلانه) واقع میشود. متکی بودن پیشرفت بر دو رکن اصلی تولید فکر و پرورش انسان، نهفقط در اولین گام پیشرفت و بهمنظور تشکیل حکومت اسلامی، بلکه در تمامی مراحل و گامهای بعدی پیشرفت –یعنی برای حفظ و تعالی حکومت اسلامی- هم صادق است. به همین جهت لازم است که برنامه مستمر و تشکیلات منظمی برای تولید مستمر فکر و پرورش انسان وجود داشته باشد تا این دو عنصر اصلی حیاتی برای پیشرفت را بهطور پیوسته تأمین کند. این دو رکن، پایه ایجاد هر تمدنی است و تنها مربوط به تمدن اسلامی نیست. ایدئولوژی و مکتب در تمامی تمدنها وجود دارد و ایدئولوژی زدایی صحبتی غلط و انحرافی است.
- جایگاه این دو رکن در پیشرفت: در مرحله آغازین پیشرفت و با بعثت پیامبران الهی و یا ظهور یک رهبر الهی،مکتبی جدید و یا فکری نو (بر پایه یک مکتب) در پاسخ به نیازهای بلندمدت و آرزوهای تاریخی انسانها و دستیابی به آرمانهای رشد فرد و پیشرفت جامعه مطرح میشود. پرورش و متشکل کردن جمعی از انسانها که اولاً دارای ایمان و باور بهدرستی و کارآمدی این فکر نو باشند؛ و ثانیاً برای تحقق آن اندیشه عازم بوده و مبارزه و تلاش کنند شرط کافی برای پیادهسازی این اندیشه و رسیدن به اهداف پیشرفت است. اولین هدف میانی این مبارزه، ایجاد نظام و حکومت اسلامی است. ایجاد حکومت اسلامی، زمینه پیگیری آرمانها و اهداف اصلی پیشرفت جامعه و انسانها را فراهم میکند با حفظ حکومت اسلامی و تداوم آن، مردم جامعه اسلامی نتایج و ثمرات این تفکر و الگوی جدید (تفکر جدید برای پاسخگویی به نیازهای بشر، تفکر جدید برای رسیدن به آرمانهای بشر، تفکر و الگوی جدید برای پیشرفت) را لمس کرده و دستاوردها و کارآمدی آن را مشاهده میکنند. تجربه کردن دستاوردها و ثمرات این تفکر و الگوی جدید زمینه انتشار طبیعی این الگو و فکر در میان سایر ملتها و جوامع را فراهم خواهد کرد.
- دلیل رکن بودن این دو عنصر: بر اساس سنتهای الهی تفکر نو و ایده جدید انبیا و رهبران الهی برای پاسخگویی به مسائل حلنشده بشر و نشان دادن مسیر رسیدن به آرزوهای برآورده نشده آنها، تنها از طریق نظام علل و اسباب محقق شده و به واقعیت خواهد رسید. به همین جهت علاوه بر وجود فکری صحیح و راهگشا برای پیشرفت، پرورش و حضور انسانهایی عازم و تلاشگر که مبتنی بر آگاهی، باور و تمایل به این تفکر، مبارزهای خستگیناپذیر را دنبال میکنند، رکن دوم برای رسیدن به آرمانهای پیشرفت است
- چگونگی تأمین ارکان پیشرفت:
o تولید فکر برای پاسخ به سؤالات و نیازهای زمانه از مبانی اسلامی، از طریق نهادینه کردن فضای انتقادی سالم، آزادی بیان و گفتگوی آزاد در چارچوب قانون و تولید نظریه در چارچوب اسلام با «حمایت حکومت اسلامی» و «هدایت و مدیریت علماء و نخبگان» واقع میشود.
o سازوکارهای پرورش انسان (آنچه توسط حکومت دنبال میشود): ازآنجاکه پرورش انسان مهمترین و نهاییترین هدف حکومت و جامعه اسلامی است، تمامی نظامات اجتماعی، ساختارها و برنامههای حکومت اسلامی هدف نهایی پرورش انسان را دنبال میکنند. مهمترین خصوصیت حکومت اسلامی که باعث میشود بهعنوان محیط مناسب برای پرورش انسانها شناخته شود، عادلانه بودن آن است. جاری شدن عدالت در تمامی اجزا و ارکان حکومت اسلامی و حاکم شدن عدالت بهعنوان آرمان این حکومت و عمومیترین سیاست حاکم بر آن، بهترین شرایط و محیط برای رشد تمامی انسانها،شکوفایی تمامی استعدادهای آنها و رسیدن به حد نهایی کمال است. بهاینترتیب مهمترین سازوکارهای پرورش انسان در حکومت اسلامی تحقق عدالت (اعم از اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، ایجاد ساختارها و موازین عادلانه)، رهبری و ولایت، مردمسالاری دینی و میدانداری مردم در عرصههای مختلف اجتماعی، تجربه و لمس کردن نتایج حرکت انقلاب اسلامی یا انتخاب مسیرهای دیگر، تعلیم و تربیت، تبیین و تبلیغ و گفتمان سازی، نشان دادن الگو، تزکیه و ایجاد مکارم اخلاقی و معنویت، و امربهمعروف و نهی از منکر است. وضعیت تکامل ابزارهای گفتهشده برای پرورش انسان در دورهها و مراحل مختلف پیشرفت کشور متفاوت است؛ و امکان استفاده از آنها برای مخاطبان گوناگون متفاوت است.
در جدول زیر، مخاطبان هر ابزار و زمانی که این ابزارها قابلیت بهکارگیری پیدا میکنند توضیح داده خواهد شد.
مهمترین ویژگیهای انسان پرورشیافته: مهمترین ویژگیهایی که پرورش آن در انسانها تضمینکننده موفقیت حرکت در ادامه مسیر انبیا ع است؛ ایمان و صبر است؛ که دراینبین اهمیت و اولویت پرورش ایمان بیشتر میباشد. محتوای ایمان شامل 1- ایمان به خود: یعنی ایجاد هویت مستقل
ملی- دینی در فرد و جامعه (خودباوری + استقلال؛ خودباوری از مسیر استقلال و کفر به طاغوت و غیر میگذرد) 2-ایمان به خدا (دین اسلام، راه خدا یعنی اسلام و انقلاب اسلامی، هدف الهی، موفقیت نهایی (امید)، سنتهای الهی مثل نصرت، ایمان به غیب) و 3- ایمان به مردم (ایمان به مؤمن بودن مردم و حضور پیدا کردن آنها درصحنهها). صبر هم به معنی حفظ کردن عزم و اراده و فراموش نکردن هدف در کنار پافشاری، پایداری، مقاومت و ایستادگی در میدان جهاد، حرکت به سمت هدف و مبارزه با دشمن است. محتوای صبر شامل صبر بر جهاد، انجام تکلیف، اقامه احکام، در برابر مشکلات و سختیها، ادامه جهاد برای اقامه احکام، ترک معصیت و ادامه جهاد در برابر انحراف و خطا، مصیبت و سختی و فشار دشمن میشود.
- سایر عناصر محوری مؤثر در پیشرفت:
با توجه به تبیین آمده برای پیشرفت، علاوه بر تولید فکر و پرورش انسان، حضور متشکل انسانهای مؤمن و پایدار درصحنه، مؤلفه کلیدی سوم در پیشرفت است. اهمیت و جایگاه حضور مردم و خود مردم در این دیدگاه تااندازهای است که حضور پیدا کردن مردم مؤمن و صبوری که حول رهبری الهی متحد شدهاند، درصحنه مبارزه، شرط کافی برای جلب نصرت الهی و پیروزی خواست و اراده آنها بر تمامی قدرتها و عوامل مادی محسوب میشود. به همین جهت است که توحید کلمه و کلمه توحید درواقع رمز پیروزی است.
حضور مردم، تلاش و مبارزه آنها باید اولاً جمعی و متحد (اتحاد حول ایمان و رهبر الهی) و ثانیاً در قالب تشکیلاتی منسجم باشد زیرا همانطور که قبلاً گفته شد پیشرفت متکی بر ایمان مجموعهای از انسانها و رعایت تقوای خطی/ جمعی توسط آنها است؛ منظور از تشکیلات، ایجاد نوعی ارتباط و نظم اجتماعی است که در مراحل اولیه یک حرکت انقلابی- تمدنی نظام نایافته و بیشتر متکی بر روابط بین امام با افراد مؤمن است اما بهتدریج و با پیشرفت حرکت شکل تشکیلاتی و نظامیافتهتری پیدا میکند؛ بهطوریکه پس از تشکیل نظام اسلامی (بهعنوان گامی اولیه برای تمدن سازی) این تشکیلات ممکن است حالت رسمی و حکومتی هم پیدا کنند. بهاینترتیب درحرکت مردم به سمت ایجاد تمدن اسلامی،ساختارهای گوناگونی را در سطوح مختلف میتوان تصور کرد (مثلاً ساختارها و تشکیلات کاملاً مردمی یا مردمی دولتی مختلف شکلگرفته در نظام، دولت اسلامی و جامعه اسلامی). اما مهمترین، پایهایترین واصلیترین تشکیلات و سازماندهی که نظم اجتماعی را ایجاد کرده و حرکت مردم به سمت تمدن اسلامی برپایه آن شکلگرفته و جلو میرود ساختار ولایت و رابطه امام با امت است. ویژگی اصلی این تشکیلات (ولایت): اتصال فکری- عاطفی و عملی با ولی و رهبر جامعه، پیوستگی بین مؤمنان و فاصله گرفتن از غیر و دشمن (استقلال) است. ولایت در مرکز این تشکیلات، یک قدرت متمرکز، یک قلب و یک دل برای پیکر عمومی امت اسلام است، قلبی برای ایجاد پیوندهای داخلی (قلب متحرک و پرهیجان) که تمام نیروها در متن جامعه اسلامی به آن بپیوندند، ازآنجا الهام بگیرند، از او حرف بشنوند. امام تمام جوانب مصالح و مفاسد را لحاظ کرده و مانند یک دیدهبان قوی، هرکسی را در جبهه جنگ به کار خود میگمارد. در این تشکیلات اگرچه مردم باید هدایت و راهنمایی بشوند (از ناحیه خدا یا اولیای خدا) و حتی در مواردی تخلفها، تعرضها، سرکشیها، طغیانها باید باقدرت و قاطعیت مقابله و مواجهه بشود اما حرکت اصلی به دوش خود مردم و تابع اختیار و انتخاب خود مردم است.
این خود مردماند که باید حرکت کنند (حاکم خادم انسانها است. حاکم هماهنگکننده انسانها، مشوق انسانها و دورکننده دست طغیان از حرکت کلی و اصیل انسانها است) علاوه بر وحدت و انسجام حول رهبر و داشتن تشکیلات، دیگر ویژگیهای مهم حضوری که پیروزی قطعی را به دنبال دارد به این صورت است: همراه بودن ایمان و بصیرت، عزم و اراده، جهاد و صبر، امید و توکل، فداکاری و ایثار. در بین ویژگیهای بیانشده، ایمان مهمترین ویژگی است که وجود آن منشأ ایجاد و حفظ سایر خصوصیات گفتهشده نیز خواهد بود.
3- فرایندهای تحولآفرین
همانگونه که گفته شد حضور پیدا کردن مردم مؤمن و صبوری که حول رهبری الهی متحد شدهاند، درصحنه مبارزه و برای دستیابی به هدف مشخص، شرط کافی برای جلب نصرت الهی و پیروزی خواست و اراده آنها بر تمامی قدرتها و عوامل مادی است.
فرایند اجتماعی بسیج کردن و واردکردن جمعی از انسانهای مؤمن و صابر به عرصه جهاد برای دستیابی به اهداف پیشرفت گفتمان سازی نام دارد. گفتمان سازی به معنی ایجاد باور، ایمان و خواست عمومی نسبت به یک امر یا موضوع و هدف مشخص در مقطعی از زمان است. ازآنجاییکه ایمان و خواست عمومی بهسرعت خود را در قالب عزم و اراده جمعی و سپس حرکت متجلی میکند؛ و ایمان عمیق و آگاهانه موجب آغاز و استمرار هر حرکتی است، پس درواقع گفتمان سازی باعث ایجاد یک حرکت و جریان عمومی برای رسیدن به هدفی معین در کشور خواهد شد.
تأثیر بیبدیل فرایند گفتمان سازی بر تحقق گامها و اهداف پیشرفت را میتوان بر اساس تبیین کلی ذکرشده برای پیشرفت هم توضیح داد: چنانچه دستیابی به هر آرزو یا هدفی را منوط به ایجاد باور و تمایل (ایمان) نسبت به آن آرزو و خواسته و سپس رعایت تقوا در مسیر رسیدن به آن آرزو (یعنی عزم و اراده، تدبیر و ایجاد یک برنامه عملی برای رسیدن به آن آرزو، حرکت، مجاهدت و استقامت در مسیر) بدانیم؛ پس درواقع گفتمان سازی به معنی فعال کردن موتور محرک فرایند تحقق آرزوها بوده و استمرار و نظم مورد تأکید در این فرایند به جهت روشن نگهداشتن منبع اصلی نیرو و قلب این فرایند است. نیروی ایجادشده در قلب این فرایند (یعنی ایمان و خواست عمومی) بهاندازهای عظیم است که تمامی موانع بیرونی را از بین برده و الزامات رسیدن آن خواسته را ایجاد خواهد کرد؛ یعنی بهتدریج خود را در قالب برنامههای عملی مسئولان نشان داده و به عینیت خواهد رسید.
از منظری دیگر میتوان گفتمان سازی را فرایند التیام و ائتلاف دو رکن پیشرفت یعنی تولید فکر و پرورش انسان دانست؛ یعنی فرایندی که اولاً همراه با تولید فکر دریکی از اهداف اولویتدار پیشرفت است و از سوی دیگر پرورش و حرکت جمعی از انسانها در آن مسیر را به دنبال دارد. ائتلاف و همراهی این دو عامل در فرایند گفتمان سازی است که ارکان پیشرفتهای هرچند مرحلهای و تدریجی را تأمین میکند و موجب دستیابی به اهداف میانی پیشرفت میشود. بخشی از فکر تولیدشده در فرایند گفتمان سازی مربوط به تعیین اهداف و اولویتها، بخشی مربوط به دلایل اهمیت و ضرورت آن، دلایل نامناسب بودن گفتمانهای رقیب، امکانپذیری دستیابی به آن، راهحلها و شیوههای پیشبرد آنها و ... است. فرایند گفتمان سازی و جریان تولید فکر از سوی رهبری جامعه و با طرح یک آرزو، هدف یا مسئله اولویتدار در آن مقطع جامعه آغازشده و سپس با کمک نخبگان و خواص جامعه تولید فکر در خصوص گفتمان طرحشده عمق و بسط پیدا میکند و به عموم مردم منتقل میشود.
کارکردهای مختلف پیگیری شده در فرایند گفتمان سازی شامل این موارد است:
1- ایجاد رؤیا، باور و خواست عمومی، عزم و مطالبه نسبت به آن با استفاده از ابزارهای مختلف تبیین و تبلیغ و ...
2- تولید فکر و اندیشه بهعنوان تدبیری برای دستیابی به اهداف (توسط خواص همراه شده با گفتمان و یا در اثر مطالبات
مردم همراه شده از خواص)
3- تهیه سیاستهای کلی، برنامهها، اسناد (برنامه عملیاتی) بهعنوان تدبیری برای دستیابی به اهداف (توسط مسئولان همراه شده با گفتمان و یا در اثر مطالبات مردم همراه شده از مسئولان)
4- اجرای برنامهها و قوانین و ایجاد زمینههای ساختاری- نهادی- حاکمیتی - اجرایی (معادل با تشکیل تدریجی دولت اسلامی و عدالت) بهعنوان تدبیری برای دستیابی به اهداف (توسط مسئولان همراه شده با گفتمان و یا در اثر مطالبات مردم همراه شده از مسئولان)
5- نظارت بر حرکت عمومی و تلاش عمومی کشور (حرکت در مسیر گفتمانهای ایجادشده و ...)، دمیدن مستمر نیرو و جلوگیری از کند شدن آن
a. مراقبت بر موانع درونی و بیرونی در سر راه این حرکتها و دادن بصیرت و هوشیاری نسبت به آنها (مثل غرور، عدم خودباوری، ترس، برنامههای دشمن و ...)
b. تعیین اولویتها و جهتگیریهای اصلی برای مسئولان
c. نظارت خاص بر رفتار مسئولان و مواخذه، مطالبه، تشویق، تبیین و ...
4- مسیر پیشرفت
ازآنجاییکه پیشرفت کشور، همان صیرورت مستمر انقلاب اسلامی (در ادامه و تکمیل حرکت الهی پیامبر ص) به سمت خدا و حیات طیبه است؛ مسیر پیشرفت در ادامه دادن صراط مستقیم ا انقلاب اسلامی و تکمیل دائم آن تا ایجاد تمدن اسلامی است
5- مراحل و گامهای پیشرفت
گامها و مراحل میانی پیشرفت را میتوان از منظرهای مختلفی تعیین کرد؛ که در ادامه برخی از مهمترین این مرحلهبندیها بیان خواهد شد.
1. مراحل پیشرفت ازنظر دستیابی به اهداف نهایی بعثت (یعنی به کمال رساندن انسانها): ایجاد نظام اسلامی (اجرای میزان (پس میزان خود جنبه فکری و نظری دارد)، ایجاد تعادل و توازن اجتماعی (عدالت اجتماعی) بهوسیله ایجاد مقررات و نهادهای اسلامی و اجرای میزان، ایجاد دولت اسلامی (قیام مردم به قسط (خو گرفتن و عادت کردن به عدالت، ایجاد جامعهای عادل، المیزان)
2. مراحل پیشرفت ازنظر تکمیل بنای انقلاب اسلامی مشتمل بر 5 مرحله است: نهضت اسلامی، نظام اسلامی،دولت اسلامی، جامعه اسلامی، امت اسلامی ساختهشدن هر مرحله از بنای انقلاب اسلامی و دستیابی به اهداف میانی آن متکی به گفتمان سازی و بسیج کردن مردم در پیگیری آن اهداف است. به همین جهت میتوان گفت بهواسطه تلاشهای خواص جهادگر از جبهه حق است که گفتمانهای انقلاب در امور مختلف به باور و سپس خواست عمومی مبدل شده، در جامعه تسلط نسبی پیدا میکند و با ایجاد یک جریان گسترده شکل گرفتن هرکدام از این مراحل امکانپذیر میشود. منظور از خواص (در مقال عوام)، افرادی است که دارای بینش و تفکر مستقل بوده و دارای تأثیر و قدرت نفوذ فکری و روحی بر سایر افراد جامعه هستند. خواص جبهه حق خود به دودسته خواص دنیاگرا و جهادگر قابلتقسیماند. خواص جهادگر علاوه بر برخورداری از بصیرت و فکر، برای انجام مسئولیتهای برآمده از بینش و آگاهی خود نیز مجاهدت میکنند. در مقابل این گروه خواص دنیاگرا قرار دارند که به دلیل انواع وابستگیها و تمایلات دنیوی، در انجام وظایف و تکالیف خود بهخصوص در نقاط حساس کوتاهی میورزند.
حرکت عمومی که با تلاش رهبر اسلامی و خواص مجاهد در مرحله نهضت اسلامی شکلگرفته است؛سرنگونی نظام طاغوت و شکل دادن به حکومتی جدید را دنبال میکند. در مرحله نظام اسلامی و با دنبال کردن فرایند گفتمان سازی برای اهداف مشخص در این مرحله، نظم کلی و هندسه کلان نظام اسلامی جدید ایجادشده و رسمیت پیدا میکند. در مرحله دولت اسلامی نیز، بهواسطه تلاشهای خواص جهادگر است که گفتمان و ایدههای انقلاب در اداره امور مختلف جامعه تسلط نسبی پیدا میکند و رفتارها و تصمیمات مسئولان دولتی را جهتدهی خواهد کرد تا در استمرار چنین فرایندی تدریجاً ساختارها و قوانین عادلانه شکل بگیرد و دولت اسلامی ایجاد شود. همچنین بهواسطه مسئولیتپذیری خواص مجاهد و تلاشهای آنها است که در مرحله ایجاد دولت اسلامی، مردم در راستای اهداف میانی انقلاب اسلامی انقلاب اقناع شده، حرکت کرده و تحقق این اهداف و گفتمان را از مسئولان مطالبه میکنند. پس از ایجاد دولت اسلامی،عادلانه شدن ساختارها و قوانین، تحقق عدالت اقتصادی و رفتار عادلانه و اسلامی مسئولان باعث میشود که زمینه گسترش باور و پذیرش عموم مردم نسبت به سبک زندگی و اخلاق اسلامی فراهم شود و بهاینترتیب جامعه اسلامی شکل بگیرد.
3. مراتب تقوا:
ازآنجاییکه شرط کافی پیشرفت رعایت تقوای خطی جمعی و حرکت در صراط مستقیم تکالیف الهی است، مراتب پیشرفت معادل با مراتب و شدت تقوای جمعی و قدرت درونی بهدستآمده برای حفاظت از خود در این حرکت است. توجه به این نکته لازم است که موارد زیر مراتب پیشرفت است و به همین جهت اولاً کسب آنها در دستیابی بهتمامی اهداف جزئی پیشرفت لازم است و ثانیاً حفظ و ارتقای توان کسبشده در هر مرتبه در مراتب بالاتر ضروری است.
الف-کسب توان درونی بر شناخت و بصیرت کامل، صحیح و روزآمد نسبت به موقعیت (یعنی مسیر،موانع درونی و بیرونی، موقعیت خود و دشمن، فرصتها و امکانات و ...) و تکلیفهای متناسب با آن
ب- کسب توان درونی برای عزم، اراده و نیت بر حرکت
ج-کسب توان درونی برای تفکر، تدبیر و برنامهریزی بر اساس چارچوب و حدود الهی جهت پیمودن مسیر و رسیدن به اهداف
د- کسب توان درونی برای جهاد و ابتکار برای حفظ حرکت انقلاب اسلامی (متناسب با مرحله رشد در بنای آن) در صراط مستقیم ارزشهای الهی و انقلابی تا رسیدن به نقطهای که در صورت بروز خطا و انحراف از مسیر، متوجه و متذکر شوند، برای جبران خطا و انحراف تلاش کنند و به صراط مستقیم برگردند (داشتن حرکت مستمر –اگرچه توأم با کندی یا خطا- در صراط مستقیم)
ه- کسب توان درونی برای جهاد و ابتکار برای حفظ حرکت انقلاب اسلامی (متناسب با مرحله رشد در بنای آن) در صراط مستقیم ارزشهای الهی و انقلابی تا نقطه مصون شدن از انحرافهایی (از صراط مستقیم) که ناشی از موانع و دشمنان بیرونی است.
و- کسب توان درونی برای جهاد و ابتکار برای حفظ حرکت انقلاب اسلامی (متناسب با مرحله رشد در بنای آن) در صراط مستقیم ارزشهای الهی و انقلابی تا نقطه مصون شدن از انحرافهایی (از صراط مستقیم) که ناشی از موانع و دشمنان درونی است.
ز- کسب توان درونی برای جهاد و ابتکار برای حفظ حرکت انقلاب اسلامی (متناسب با مرحله رشد در بنای آن) در صراط مستقیم ارزشهای الهی و انقلابی تا نقطه تا حدی که بتواند علاوه بر حفظ خود در صراط مستقیم، دیگران را نیز به این مسیر هدایت کند (دستگیری و نجات مستضعفان)
4. مراحل پیشرفت در عرصهها و زمینههای مختلف (اهداف):
1- پیشرفت در عرصه فکر معنوی (اهل تفکر و تعقل شدن، آزاداندیشی + داشتن توان تولید اندیشه و نظریه؛ نه الزاماً تولید فکر)، 2- علم
معنویتگرا (تولید علم و اندیشه)، 3- زندگی معنوی بر این اساس دستیابی به اهداف مختلف پیشرفت، وابسته به پیشرفت در دو عرصه فکر، علم و سپس تحقق آن در عرصه زندگی است. یعنی برای پیشرفت در هر هدفی ابتدا باید رشد فکری در خصوص آن هدف شکل بگیرد، سپس علم، تدبیر علمی و برنامه موردنیاز برای دستیابی به آن هدف تولید شود؛ و درنهایت تحقق این علم و برنامه در عرصه زندگی و دستیابی به اهداف به مرحله اجرا و تحقق درآید.
5. حوزههای اجتماعی پیشرفت: 1- نظام سیاسی، علم، اقتصاد، سبک زندگی (فرهنگ زندگی) در تحقق پیشرفت در حوزهها و بخشهای مختلف اجتماع، اگرچه رشد تمامی حوزهها بهصورت همزمان است، اما این پیشرفت ابتدا در حوزه سیاسی و با تشکیل نظام مستقل سیاسی به بلوغ نسبی میرسد، سپس نظام علم و فناوری به مرتبهای از بلوغ و قدرت درونزا دست پیدا میکند و سپس این پیشرفت علمی، خود را در ایجاد قدرت درونزای اقتصادی و در آخر سبک زندگی بومی نشان میدهد.
جمعبندی و انسجامبخشی به منظرهای مختلفی که برای مرحلهبندی و گامهای مختلف پیشرفت وجود دارد را میتوانید در این پیدی اف مشاهده کنید.
انتهای پیام/