به گزارش مشرق، اواخر هفته گذشته، آمار تفکیکی اطلاعات فروش و تعداد تماشاگر تماشاخانههای اداره کل هنرهای نمایشی اعلام شد. نگاهی به این آمار، این سوال را در ذهن مخاطب مطرح میکند: این میزان درآمد، چگونه کفاف هزینههای تماشاخانهها و گروههای تئاتری را میدهد و چرخه اقتصادی تئاترهای معمولی چگونه میگردد؟ پاسخ به این پرسش میتواند دلایل رشد تئاترهای لاکچری را از منظر اقتصادی روشنتر کند.
بیشتر بخوانید:
اجرای نمایش ضد اخلاقی در ماه رمضان
بازیگر نورچشمی، رئیس صنف شد
طبق آمار هفته آخر اردیبهشت، نمایش «کمیته نان» به نویسندگی و کارگردانی خانم لیلی عاج در چهار اجرا در سالن قشقایی با ظرفیت ۹۶ نفر، پذیرای ۲۷۹ نفر بود که از این تعداد، ۶۹ نفر با بلیت تمامبها، ۱۴۶ نفر با بلیت تخفیفدار و ۶۴ نفر با بلیت مهمان به تماشای آن نشستند. بدینترتیب، این اثر با بهای بلیت ۳۰ هزار تومان در گیشه به رقم ۵میلیون و ۵۷۴ هزار تومان دست پیدا کرده است. نمایش «بیله دیگ، بیله چغندر» به نویسندگی آقای داود فتحعلیبیگی و کارگردانی خانم منیژه داوری از ظرفیت ۲۳۵ نفری تماشاخانه سنگلج در طول ۱۹ اجرا، میزبان ۸۸۸ نفر بوده است. از این تعداد، ۹۳ نفر با بلیت تمامبها، ۸۴ نفر با بلیت نیمبها و ۷۱۱ نفر با بلیت مهمان به تماشای این نمایش نشستند. بنابراین، فروش این نمایش با بهای بلیت ۳۰ هزار تومان در گیشه به رقم ۴میلیون و ۸۰ هزار تومان رسیده است. نمایش «جادوگر درخت انجیر هندی» به نویسندگی و کارگردانی آقای احسان مجیدی نیز طی ۲۳ اجرا در تالار هنر با ظرفیت ۲۴۰ نفر، میزبان ۳۶۳ نفر با بلیت تمامبها، ۳۵۱ نفر با بلیت نیمبها، ۹ نفر با بلیت تخفیفدار و ۱۲۳ نفر با بلیت مهمان و درمجموع میزبان ۸۴۶ تماشاگر بوده است. این نمایش با بهای بلیت ۲۰ هزار تومان در گیشه ۱۰ میلیون و ۹۵۰ هزار تومان فروخته است. این ارقام بهعنوان نمونه نشان میدهد در سالنهای تئاتر و نمایشهای معمول از همه سلیقهها، حدود فروش گیشه نهایتاً از مرتبه چندده میلیون تومان تجاوز نمیکند؛ رقمی که درمقابل کمترین فروش فیلمهای سینمایی و کنسرتهای موسیقی، بیشتر شبیه یک شوخی تلخ است.
دو پروژه بزرگ پردیس تئاتر در تهران
بااینحال، شهر تهران اکنون صاحب دو پردیس تئاتر چندسالنه و مجهز است که ساخت هر دو در اواسط سالهای دهه هشتاد آغاز شده است. پردیس تئاتر تهران واقع در خاوران، بیش از یک سال است که به بهرهبرداری رسیده و از پردیس تئاتر صبا نیز چندسالی است که مدام خبر افتتاح بهگوش میرسد؛ اما هنوز از فعالیت آن خبری نیست. برای رسیدن به پاسخ این پرسش که چرا با وجود این میزان فروش توجیهناپذیر تئاترها، ساخت دو پردیس تئاتر در تهران آنهم بهطورهمزمان آغاز شده، با مدیر روابطعمومی شرکت توسعه فضاهای فرهنگی شهرداری تهران گفتوگو کردیم. آقای محمدمهدی خاتمی، دراینباره گفت: «از دو پروژهای که در شرکت توسعه فضاهای فرهنگی شهرداری آغاز کردیم، «پردیس تئاتر تهران» شامل پنج سالن بلکباکس، یک سالن کوچک سینما و یک سالن اصلی است که همگی فعال هستند. پروژه دیگر «مجموعه نمایشهای آیینی صبا» واقع در خیابان شریعتی است که بخش زیادی از آن، بهویژه بلکباکسها، آماده شده؛ اما سالن اصلی و یک سالن دیگرش در مرحله ماشینری هستند و هنوز کامل نشدهاند. البته یک سالن دیگر آن نیز خانه-موزه آقای انتظامی است که سال ۷۳ به بهرهبرداری رسیده و فعال است». او درباره دلیل اخبار مکرر افتتاح پردیس صبا با وجود تکمیل و بهرهبرداری نشدن واقعی آن توضیح میدهد: «سال ۹۴، دو بلکباکس این مجموعه با دو کار آقایان دهکردی و کاهانی افتتاح شد؛ اما بازهم مسائل فنی و اینکه محیط آنجا کارگاهی است و اگر تماشاگر برود و اتفاقی برای او بیفتد، کسی پاسخگو نیست، باردیگر استفاده از مجموعه را منتفی کرد. بههرحال، مسیر رفتوآمد و ایمنی در محیط کارگاهی برای مراجعان تعریف نشده؛ بههمیندلیل، متأسفانه تا الان باقی مانده و در یکی، دو سال اخیر هم بحث تورم بهلحاظ مالی بهشدت تأثیر گذاشته؛ ولی جای امیدواری است که در یک سال آینده بهرهبرداری شود».
توجیه اقتصادی پردیسسازی در تئاتر
خاتمی درباره توجیه اقتصادی این دو پروژه بزرگ پردیس تئاتری میگوید: «اگر در حوزههای فرهنگی قرار باشد دنبال توجیه اقتصادی باشیم که اصلاً نباید بهسراغ چیزهایی مثل موزهها یا همین خانه سیمین و جلال و مانند اینها برویم. طبیعی است چنین کارهایی باتوجهبه هزینههای ساخت و بهرهبرداری، توجیه اقتصادی ندارند؛ بهویژه آنکه الان هزینههای بهرهبرداری هم بسیار زیاد است و بهشکل فزایندهای بر بهرهبردار فشار وارد میکند؛ ولی اینها دلیل بر این نیست که فضاهای فرهنگی توسعه پیدا نکنند».
این رویکرد را باید مکمل رویکرد مدیران این حوزه مبنی بر متکی به بودجهدانستن تئاتر موردتوجه قرار داد. آقای شهرام کرمی، مدیر مرکز هنرهای نمایشی وزارت فرهنگ و ارشاد، با اشاره به برنامهریزی و پژوهش برای کاهش هزینههای جاری این نهاد برای افزایش میزان اعتبار بهمنظور حمایت از گروههای تئاتری، سه روز پیش به باشگاه خبرنگاران جوان گفت: «سعی کردیم بودجه حمایتی را تعدیل نکنیم؛ زیرا حمایت از گروههایی که با هزینه هنگفت کار تولید میکنند، بخشی از اولویتهای ماست. درحالحاضر، تئاتری سهنفره با گروهی حرفهای، شامل هزینههای اجرا و دکور و نمایشنامهای ساده، حداقل ۶۰ میلیون تا ۷۰ میلیون هزینه دارد. ما برای اینکه بتوانیم از تئاتر مستقل حمایت کنیم، باید اعتبار تأمین کنیم و حامی گروهها باشیم». کرمی درباره گردش مالی تئاتر کشور افزود: «فروش مالی گیشه تئاترها در بخش سالنهای دولتی رقمیحدود ۳/۵ میلیارد تا ۴میلیارد تومان و در سالنهای خصوصی حدود ۲۰ میلیارد تومان است. سالنهای دولتی و غیردولتی به پرداخت مالیات موظف هستند؛ زیرا مالیات، بیمه و ارزشافزوده تکلیفی قانونی هستند». این ارقام و رویکردها بهخوبی گویای این مسأله است که بخش دولتی همواره بدون چشمداشت به سود یا حتی بازگشت رضایتبخش سرمایه، خود را به حمایت از تئاتر موظف دانسته است؛ رویکردی که در بخش خصوصی هیچگاه جایگاه نداشته و همین مسأله به خودگردانشدن اقتصادی و فرهنگی آنها کمک کرده است.
پردیس تئاتر تهران؛ ناکام در اهداف فرهنگی و اقتصادی
با تمام اینها، اگر امکاناتی که شرکت توسعه فضاهای فرهنگی به زیرساخت تئاتری کشور اضافه کرده، امروزه با اقبال این جامعه مواجه شده باشد، شاید بتوان به رشد این چرخه امیدوار بود. خاتمی در دفاع از این پروژهها توضیح میدهد: «اگر از جامعه تئاتری بپرسید، معتقدند وجود چنین مراکزی ضروری است. مگر ما چند سالن استاندارد تئاتر داریم؟ این نیاز واقعاً احساس میشود. همین مسأله باعث میشود حتی تماشاخانههای خصوصی فاقد استانداردهای لازم رشد کنند. در بعضی از این سالنها در روز، سه یا چهار اجرا برگزار میشود و دلیلش همین است که تقاضای زیادی برای اجرا وجود دارد و طبیعتاً این تقاضا را باید بهنوعی مجموعههای فرهنگی پاسخ دهد. متأسفانه الان تماشاخانههای خصوصی با این کیفیت و استاندارد، فروشهای چشمگیری هم دارند و سود زیادی هم از آن کسب میکنند». مدیر روابطعمومی شرکت توسعه فضاهای فرهنگی در پاسخ به این پرسش که اگر چنین نیازی وجود دارد، چرا از تماشاخانههای خصوصی مرکز شهر بیش از پردیس تئاتر تهران استقبال میشود، چنین گفت: «جانمایی پردیس تئاتر تهران انتقاد بسیاری از هنرمندان را هم در پی داشته که چرا چنین پردیسی باید در آن منطقه باشد؛ ولی سیاستهای مدیریت شهری آن دوره این بوده که فاصله طبقاتی فرهنگی بین جنوب و شمال شهر را کم کنند؛ بههمیندلیل، پردیس تئاتر تهران در آنجا ساخته شد؛ درحالیکه شاید اگر در شمال تهران بود، استقبال بیشتری از آن میشد. باوجوداین، با هدف توزیع عادلانه فضاهای فرهنگی در سطح شهر تهران این کار انجام شده است».
خاتمی با اذعان به ضعف پردیس تئاتر تهران در جانمایی میگوید: «موقعیت جغرافیایی دو پردیس صبا و خاوران بهنوعی است که یکی در جنوب و یکی در مرکز شهر است. موقعیت مرکز صبا موقعیت بسیار ویژهای برای تئاتر فراهم میآورد؛ چراکه الان تئاترهای ما حولوحوش چهارراه ولیعصر مجتمع شدهاند؛ ولی پردیس تئاتر تهران دقیقاً یکی از مشکلاتش همین است که واقعاً برای گروههای تئاتری رفتوآمد به آنجا دشوار است و صادقانه عرض میکنم که این پردیس چنین مشکلی دارد». مدیرکل مرکز هنرهای نمایشی ضمن تصدیق این ضعف، راهکار را در جذب اعتبار برای تشویق گروههای نمایشی برای استفاده از این فضا میداند: «ایده و تصمیم ساخت پردیس تئاتر تهران متعلق به زمان آقای کرباسچی بود. در آن زمان، این ایده با عنوان عدالت فرهنگی مطرح شد که دفاعکردنی بود؛ اما متأسفانه روند ساخت آن طول کشید و زمانی این مرکز افتتاح شد که وضع اعتباری شهرداری خوب نبود. بااینحال، هنوز معتقدم اگر اعتبار خوبی به آن تزریق شود، به پایگاه بزرگ تئاتر کشور تبدیل خواهد شد. از نظر من، مشکلی که پیش آمد، بدشانسی در اعتبار تئاتر بود و اگر هزینه تولید و اجرای یک گروه را به آن پرداخت کنیم، ترجیح میدهد در پردیس تئاتر تهران اجرا شود؛ زیرا امکانات خوبی دارد». بدینترتیب این پرسش به قوت خود باقی میماند که اگر چنین پروژههایی با این هزینه قرار است همواره تأمین اعتبار شوند تا گروههای تئاتری به آنها روی آورند و استقبال این گروهها از این دست فضاهای فرهنگی، تاثیری بر فروش و بازگشت هزینهها نگذارد و درمقابل، پروژه به اهداف فرهنگی خود در توزیع عدالت فرهنگی نیز دست نیابد، پس درواقع کدامیک از اهداف مجموعه بهنتیجه رسیده است؟
نقش دولت، حمایت یا تولیت؟
کرمی ضمن مقایسه حضور بخش خصوصی و بخش دولتی در تولیت تماشاخانههای تئاتری نیز این سازوکار را توضیح میدهد: «بخش خصوصی سرمایه گذاشته تا وقتی سالنی ماهانه ۵۰ میلیون تا ۷۰ میلیون اجاره میدهد، ناچار این هزینهها را تأمین کند؛ زیرا اینها از بودجه و اعتبارات دولتی استفاده نمیکنند. نمیتوان انتظاری که از مدیر تماشاخانه دولتی داریم، از مدیر تماشاخانه خصوصی داشته باشیم. اگر تئاترها را ببینید، تفاوت این دو نگاه را خواهید دید. تئاتر در سالن با هویت خاص خود اجرا میشود. تئاتر در سالنی با هویتی اجرا میشود که شاید در سالن دیگر نتواند با آن هویت اجرا نشود». او بر این باور است که درحالحاضر، امکانات تماشاخانههای خصوصی بهتر از تماشاخانههای دولتی است و حتی فضای بیرونی و محیطی خوبی دارند و سالنهای خصوصی بهمرور به استانداردها نزدیک شدهاند. کرمی بر جریان سرمایه در تئاتر خصوصی تأکید میکند و میگوید: «طبیعی است سالنهای خصوصی که سرمایه شخصی گذاشتند، تلاش میکنند از سرمایه خود مراقبت کنند و برای همین با کارهایی از نوع تجاری بیشتر موافق باشند. تئاتر خصوصی نزدیک به ۱۰ سال است که رونق گرفته است. این تئاتر در مراحل اولیه آزمونوخطا داشت و هنرمندان و مخاطبان به آن بیاعتماد بودند و حال مراحل تجربی را گذرانده و نمایشهای باکیفیتی در آنها اجرا میشود».
این رویکردها نشان میدهد جریان تئاتر بهدنبال سایر بخشهای جریان هنری کشور، در حال حرکت بهسمت خصوصیسازی است. درعینحال، بخش دولتی از یک سو میخواهد نقش حامی بیچشمداشت بخش خصوصی را ایفا کند و از سوی دیگر، بهدلیل حضور مستقیم و مشارکت در ساخت فضاها، بهعنوان رقیبی قدرتمند در جدالی نابرابر با بخش خصوصی وارد گود شده است. روشن است پردیسسازی در راستای سیاست حمایت از ارائهی تسهیلات به گروههای تئاتری است؛ اما همزمان رقیبی برای تماشاخانههای خصوصی است.
منبع: صبح نو