به گزارش خبرگزاری فارس، محمد بحرینیان مدیر دفتر پژوهشهای اقتصاد و توسعه اتاق مشهد، در پنجمین نشست از سلسله نشستهای موانع تحقق سیاستهای اقتصاد مقاومتی که با همکاری گروه اقتصاد پژوهشکده مطالعات اسلامی در علوم انسانی، انجمن علمی دانشجویی دانشکده اقتصاد و اساتید گروه اقتصاد دانشگاه فردوسی مشهد برگزار شد، از نقاط قوت و ضعف اقتصاد کشورمان سخن گفت و به تحلیل عواملی پرداخت که به بروز چالش های امروز اقتصاد این سرزمین منجر شدهاند.
محمد بحرینیان که در جمع استادان و دانشجویان دانشکده علوم اداری و اقتصادی دانشگاه فردوسی سخن میگفت، ضمن گرامیداشت یاد و خاطره شهدای ایران در طول تاریخ اظهار کرد: یکی از مشکلات ما در مواجهه با مسائل مختلف آن است که گرفتار مفاهیم تئوریک شدهایم. در واقع ما به تکستها و متون اصالت میدهیم. ذخایر دانش بشری با خون دل زیادی به دست آمده، اما در کشور ما، به دنبال این هستیم که هر مسئله را از این طریق با قواعد و متون موجود انطباق داده و آن را اثبات کنیم؛ در حالی که نباید به رابطهها و قواعد موجود اکتفا کرد.
به گفته وی، این مسئله نیاز به بررسی یک سابقه بلندمدت از عملکردها و اقدامات صورت گرفته در بخشهای مختلف دارد. در حقیقت مفاهیم را نمیتوان بررسی کرد، مگر به نگرشهای پایه ای دست پیدا کنیم و بر همین اساس نیز توجه به سیر تاریخی مشکلات اقتصادی در ایران، می تواند نمای شفاف تری از ریشه ها و عوامل تشدیدکننده در اختیار ما قرار دهد.
*علم محترم است، ولی باید در کنار آن خلاقیت داشت
بحرینیان خاطرنشان کرد: علم شایسته احترام است و نمیتوان آن را رد کرد، ولی گاهی فراموش میکنیم چه فعل و انفعالاتی منجر به دست یابی به علم شده است. ما همه چیز را چشم بسته ترجمه کردهایم و میخواهیم با آن به نتیجه هم برسیم. علم محترم است، ولی باید در کنار آن خلاقیت داشت. برای فهم عمق مسائل، بایستی سوالات زیادی را مطرح کرد.
* نظام تصمیمگیری کشور کمدانش و ناتوان است
به گفته این فعال بازرگانی، نظام تصمیمگیری کشور کمدانش و ناتوان است. سه قوه با این روش از تصمیمگیری ناکارآمد عمل میکنند، چون آقایان به واسطه غروری که گریبانگیرشان شده، متوجه نیستند که سواد کار را در اختیار ندارند.
وی گفت: بررسیها نشان میدهد به رغم وجود منابع کافی در کشور، ضعف مدیریتی و نبود اهلیت حرفهای (به جز در سه دوره تاریخی) باعث شده تا مسیر توسعه برای ایران هموار نشود. در واقع این گونه نبوده که ساختار نباشد، بلکه این توسعهنیافتگی ناشی از نبود اهلیت حرفهای بوده است.
* مشکل ایران کمبود پول و منابع نیست، کمبود مدیر است
بحرینیان تاکید کرد: پژوهشگران بینالمللی نیز اعتقاد دارند که مشکل ایران، پول و یا ضعف منابع نبوده است. همه مشکلات در حوزه سیاستهای تفصیلی و تمهیدات اجرایی است، علت مسئله این است که در اصطلاح فرمولی پیش میرویم. فرمول به تثبیت مسئله باید کمک کند. مشکل اینجاست که ما در اجرا فروماندهایم.
* ورود پول سمی به اقتصاد
مدیر دفتر پژوهش های اقتصاد و توسعه اتاق مشهد خاطرنشان کرد: به عنوان نمونه دولت اوراق قرضه (مشارکت) منتشر میکند و میخواهد بدهیهای خود را از این طریق تسویه کند. پس برای این بدهی از طریق انتشار اوراق قرضه سود پرداخت میکند. اگر کسی این اسناد را به عنوان وثیقه در بانک بگذارد، میتواند وام بگیرد و یا در بانک خصوصی سپردهگذاری کند. این اقدام در اصطلاح حکم شیره مالیدن بر سر اقتصاد است. بدهی که نباید تبدیل به دارایی شود. همین مسئله موجب میشود تا پول سمی وارد اقتصاد کشور شود.
مفهوم رقابت به درستی درک نشده است
این پرژوهشگر و فعال اقتصادی با اشاره به نظریهی رشد پنج مرحلهای «روستو»، خاطرنشان کرد: جامعه ابتدایی کار ساده دارد. جامعه توسعهنیافته کار و زمین دارد و به جامعه در حال توسعه، سرمایه در کنار سایر موارد اضافه میشود. به نظر میرسد که ما در نیمی از مرحله سوم هستیم. سپس جامعه صنعتی میشود. جامعه صنعتی کارآفرین نوآور است. این افراد کسانی هستند که انرژی و ذخیره سرمایهداری به شمار می آیند.
به گفته عضو اتاق بازرگانی مشهد، دولت باید به کسی که کار و توامان نوآوری میکند، کمک نماید. این در حالی است که ما به تمام تولیدکنندگام وام میپردازیم. مفهوم رقابت در این مرحله در کشور ما به درستی درک نشده است. باید دانست رقابت در داخل مخرب است و کشورهای توسعهیافته در حوزه بینالمللی رقابت میکنند. به طور کلی تولید آن چیزی است که ارزش افزوده داشته باشد.
* اقتصاد ما دچار در خودماندگی است
بحرینیان اضافه کرد: اقتصاد ما دچار در خودماندگی است. ما در برنامهریزیهای توسعهای پیشگام بوده، ولی عقب ماندهایم، البته که پول هم داشتهایم، اما باز هم نتوانستیم از آن بهره لازم را ببریم. از سال 1987 در چین 320 میلیارد دلار سرمایهگذاری صورت گرفت که با این مبالغ 226 میلیون شغل تازه ایجاد شد.
وی گفت: محاسبات نشان میدهد ما با منابعی که داریم عاجز از ایجاد 30 میلیون شغل هستیم. منابع مستقیم ارزی ما از سال 1338 تا 1396، حدود 2038 میلیارد دلار بوده است. ما نفت استخراج و صادر میکنیم. همه این را که خرج خورد و خوراک نکردهایم. این منابع به راحتی در اختیار کارخانهها و... قرار گرفته است. از سال 1352 تا 1394 حدود 1567 میلیارد دلار نفت فروخته شده است.
به گفته بحرینیان، جمع منابع مستقیم و غیرمستقیم ما بیش از 3500 میلیارد دلار بوده، ولی مضحک است که از برنامه اول تاکنون آمار تعداد مشاغل سخن دیگری میگوید.
مدیر دفتر پژوهشهای اقتصاد و توسعه اتاق مشهد ادامه داد: در دوره معاصر نیز برهههایی بوده که توانستهایم، تولید ناخالص داخلی را دو برابر کنیم. به همین جهت است که نباید به شاخصهای استاندارد برای بررسی وضعیت کشور اکتفا کرد. بعد از 38 سال از این زمان نتوانستهایم رشد را دو برابر کنیم. چرا برخی کشورها توانستهاند هر 4 سال یک مرتبه رشد تولید ناخالص داخلی را دو برابر کنند؟ باید دید آیا ارزش افزوده واقعی تولید کردهایم یا با مونتاژ به این نتایج رسیدهایم؟ گاهی ما در این دام میافتیم.
بحرینیان گفت: در سه دوره، اقتصاد ایران توانسته به پیشرفت های خوبی دست یابد و اگر امروز پشتوانهای دارد؛ به نوعی مدیون همان سالهای درخشان است. یکی از این دوره ها همزمان با حیات مرحوم مصدق بوده است. از آن ایام، آمارهای قابل تاملی به دست ما رسیده است.
وی گفت: براین اساس حوالی سالهای 1278 تا 1345 ، ایران برای مدت چند سال بدون نفت، تراز تجاری مثبتی داشته است و با اینکه در تحریم به سر میبرده، اما توفیقات اقتصادی خوبی کسب میکند، اما دومین دوره درخشان اقتصادی در تاریخ ایران، متعلق به سالهای میانی دهه 40است.
به گفته بحرینیان حضور اقتصاددانان و مدیران توانمند اجرایی که قائل به محدویتهای نظام نشدند (و نمونه آن حضور عالیخانی در جایگاه مدیریت اقتصاد کشور بود) باعث شد تا اقتصاد به شاخصهای ممتاز و خوبی در بحث رشد اقتصادی کشور دست پیدا کند. سومین دوره نیز سال های 60 تا 67 و دوران جنگ را شامل می شود. در مدیریت اقتصاد دوران جنگ هم مناقشات ایران با عراق اداره شد و هم کشور با قحطی مواجه نشد و به رغم کاهش درآمدهای نفتی کشور اداره شد. اما متقابلا امروز شاهدیم که هنوز در کشور ما اتفاقی رخ نداده، تورم به 29 درصد میرسد. چرا مصدق توانست؟ چرا در دوره جنگ با 18.9 درصد تورم، بدون قحطی کشور را اداره شد؟ با وجود هزینههای جنگ، سرمایهگذاریهای خوبی هم در کشور داشتیم. چرخ خیاطی کاچیران، مجموعههای الماسهساز و فولاد مبارکه در زمان جنگ تخصیص گرفتند.
وی ادامه داد: اما به عنوان نمونه در دوره ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد به طور متوسط 160 میلیارد دلار منابع داخلی و خارجی داشتیم. پس چرا کشور هنوز گرفتار است؟ نتیجه این اتفاقات بدبختی و نابرابری اجتماعی است. منابع این کشور چه شده است؟ در مقایسه میان سهم تجارت ایران و کره جنوبی، متوجه میشویم ما بدون نفت 0.2 درصد رشد داشتهایم. اگر قدرت سیاسی، امنیتی و موقعیت ژئوپولیتکی ایران نبود، همین سطح را هم تجربه نمیکردیم.
وزارت صمت ارزش را در کمیت میداند
بحرینیان اضافه کرد: نمونه دیگر بیسوادی این است که واردات کالای واسطهای در کشور افزایش پیدا میکند و این گونه تصور میشود که تولید رشد کرده است، ما بیش از 200 داروساز در کشور داریم این همه در حالی است که در کشور سوئیس تنها 4 مجموعه داروسازی فعال هستند. این حجم صدور مجوز در یک بخش، حکایت از آن دارد که وزارت صنعت، معدن و تجارت در عملکرد خود ارزش را متوجه کمیت واحدهای تولیدی میداند. این همه در حالی است که اگر دولت به کارآفرین نوآور کمک میکرد، شرایط ما جور دیگری بود.
وی تصریح کرد: کمک به کارآفرین نوآور میتواند منابع ایجاد کند. در یک نمونه دیگر، بررسیها نشان میدهد که در کشور ما متجاوز از 22 هزار مرغداری گوشتی فعال هستند. نهادههای دامی را هم وارد میکنند و ارز میگیرند، اما این 22 هزار مرغداری وضعیت خوبی ندارد و قیمت این نوع گوشت هم به آسانی در بازار بالا میرود و نوسان میگیرد. در حوزه شرکتهای تولید فرآوردههای لبنی نیز شاهد صدور1600 مجوز هستیم، اما با وجود این حجم واحد تولیدی و طبیعتا حجم بالای محصولات آن ها؛ پس چرا قیمت لبنیات افزایش مییابد؟
شکلگیری دانش، در مرحله پساصنعتی
مدیر دفتر پژوهشهای اقتصاد و توسعه اتاق مشهد در بخش دیگری از صحبتهای خود متذکر شد: از تحقیق و توسعه که ماحصل اقتصاد مقیاس است، فناوری و توسعه زاده می شود. دانش در مرحله جامعه پساصنعتی شکل میگیرد. ما با این استارتآپها، بدهکار تولید میکنیم. از مرحله تحقیق و توسعه، فناوری به وجود خواهد آمد. از جمع اینها دانش تولید میشود. این مراحل موجب میشود تا یک کشور به فناوری درونزا دست پیدا کند.
بحرینیان گفت: برای دستیابی به این مراحل یک توالی باید شکل گیرد. اگر یک توالی منطقی نباشد، همه چیز بر بنیان های پوشالی استوار می شود. اهمیت توالی در روند صنعتی شدن بسیار مهم است. ما در اقتصاد، اهمیت توالی را نمیدانیم و بدون طی این مراحل گرفتار جامعه خدماتی-رفاهی شدهایم. این جامعه باید زمانی ایجاد شود که مرحله صنعتی شدن تکمیل شده باشد. هیچ کشوری بدون صنعتی شدن به این حوزه دست نمییابد.
انتهای پیام/ب