به گزارش گروه علمی و دانشگاهی خبرگزاری فارس به نقل از مرکز خبر شورای عالی انقلاب فرهنگی،پژوهش "بررسی رابطه بین میزان استفاده از رسانههای ارتباط جمعی با میزان اعتماد اجتماعی بین شهروندان تهرانی" توسط دبیر خانه شورای عالی انقلاب فرهنگی منتشر شد.
در ابتدای این پژوهش و در تعریف نظریههای پیرامون"اعتماد" چنین آمده اشت: ضروری بودن، ارادی بودن، واگذاری منابع به دیگری و ریسک پذیری را میتوان از عناصر مشترک فراگرد اعتماد در تمام از نظریهها دانست.
در ادامه نیز آمده است: عوامل مؤثر بر اعتماد در این نظریهها به اشکال مختلف طرح شدهاند و احساس امنیت، تعهد اجتماعی، سرمایه اجتماعی میان گروهی، مشارکت مدنی، جامعه پذیری، اطلاعات و رسانههای ارتباط جمعی از عوامل اصلی در این زمینه هستند.
این پژوهش ادامه میدهد: یکی از مهمترین دلایل انتخاب این سه نظریه از بین نظریههای مختلف توجه به رابطه بین استفاده از رسانههای جمعی و اعتماد در بین آنهاست.
در ادامه و در تشریح و توضیح نظریه "کلمن" آمده است: کلمن در خصوص رابطه بین رسانههای جمعی با اعتماد اجتماعی بر این باور است که رسانهها یکی از واسطههای اعتماد در بین اعتماد کنندگان و اعتماد شوندگان هستند و همچنین به زعم کلمن با توجه به ضرورت عنصر اطلاعات در ارزیابی موقعیتهای اعتماد، رسانههای جمعی میتوانند با فراهم کردن اطلاعات لازم نقش موثری در فراگرد اعتماد داشته باشند.
در بخش دیگری از این پژوهش و در تبیین نظریه "گیدنز" نیز آمده است: گیدنز به شکل صریحی از رسانههای جمعی به عنوان یکی از عوامل موثر بر اعتماد اجتماعی نام برده و تاکید کرده است که رسانههای جمعی با فراهم کردن نقاط دسترسی برای اعتماد کنندهها زمینه اعتماد و بیاعتمادی اجتماعی را فراهم کردهاند.
همچنین "پژوهش بررسی رابطه بین میزان استفاده از رسانههای ارتباط جمعی با میزان اعتماد اجتماعی بین شهروندان تهرانی" نظریه " پوتنام" را نیز چنین تشریح کرده است: پوتنام در بحث خود از عوامل موثر بر سرمایه اجتماعی بطور عام و اعتماد اجتماعی بطور خاص بر این باور است که تماشای تلویزیون موجب تضعیف اعتماد اجتماعی و روزنامه خواندن موجب تقویت اعتماد اجتماعی میشود.
در پایان این بخش و در نتیجه گیری و مقایسه میان نظرات نامبرده شد، چنین آمده است: یکی دیگر از اشتراکات مهم نظریههای فوق در رابطه با اعتماد اجتماعی تاکید بر نقش فرایند جامعهپذیری در شکلگیری اعتماد اجتماعی است.
بنابراین و با توجه به اینکه رسانههای جمعی یکی از عوامل موثر بر فرایند جامعهپذیری محسوب میشوند میتوان به شکل غیرمستقیم رابطه بین رسانههای جمعی با اعتماد اجتماعی را در درون فرایند جامعهپذیری بررسی کرد.
در بخش دیگری از پژوهش فوقالذکر؛ "اعتماد" چنین تشریح شده است: «اعتماد» ترجمه واژه انگلیسی «Trust» است که در زبان لاتین معادل کلمه «Faith» یونانی است؛ «اونا مونو» ریشه یونانی واژه اعتماد را فعل «pistis» عنوان کرده که معادل همان واژه «Faith» است.
وی این دو واژه، را همزاد یکدیگر تعریف کرده و مینویسد، در ریشه این دو کلمه، مفهوم وثوق، اعتماد و تسلیم در برابر اراده دیگری و اطمینان به شخص دیگر مستتر است (اونامونو،1370: 247)
در ادامه و در تبیین این مفهوم در زبان فارسی هم چنین آمده است: در زبان فارسی، آنگونه که در فرهنگ معین آمده، اعتماد مترادف است با تکیه کردن، واگذاشتن کار به کسی، اطمینان، وثوق، باور و اعتقاد (معین، ج1، 1375؛ 302). فرهنگ عمید نیز، مترادفهای مشابهی برای اعتماد عنوان کرده است؛ نظیر، تکیه کردن، واگذاشتن کار به کسی، آهنگ کردن، با این تفاوت که برای «اطمینان» مترادفهای جداگانهایی آورده است، بطوریکه اطمینان مترادف با آرام گرفتن، آسایش خاطر داشتن و خاطر جمعی است(عمید، 1369؛186).
همچنین و در تبیین مفاهیم نزدیک به مفهوم "اعتماد" چنین امده است: «اعتماد» تعریف واحدی ندارد و با توجه به حوزههای مختلفی که مورد توجه قرار گرفته-سیاست، اقتصاد، جامعه، روانشناسی- و نیز رویکردهای متفاوت به آن – رویکرد کنش انتخاب عقلانی، رویکرد اجتماعی، کارکردی و روانشناختی، تعریفهای متعدد و متفاوتی از آن بعمل آمده است.
برخی از تعریفهای متداول اعتماد به شرح ذیل است:
اعتماد «باوری قوی به اعتبار، صداقت و توان یک فرد، انتظاری مطمئن و اتکا به ادعایا اظهار نظری بدون آزمون آن است» (664: 2002 . Lyon).
اعتماد عبارت است از «انتظار رفتار اجتماعی خوب، صادقانه، همکاری جویانه، از سایر اعضای جامعه براساس هنجارهای مشترک (45: 1995. Fukuyama).
اعتماد عبارت است از واگذاری منابع به دیگران با این انتظار که آنها به گونهایی عمل خواهند کرد که نتایج منفی به حداقل ممکن کاهش یافته و دستیابی به اهداف میسر گردد. (امیر کافی به نقل از الیسون و فایرستون، 1380: 10).
در بخش دیگری از این پژوهش و در تشریح و تبیین نظریه "رسانههای سرایت دهنده" آمده است:
نظریه دیگری که از رسانه با عنوان عاملی تاثیر گذار یاد میکند نظریهای است که از سوی «ژوزف ان. کاپلا » مطرح شده، در این نظریه رسانههای ارتباط جمعی به منزله عواملی هستند که موجب تکثیر ایدهها و یا اشاعه آنها از طریق فرایند «تقلید» میشوند.
در ادامه آمده است: کاپلا این نظریه را با عنوان « meme media as» نخستین بار در سال 2001 در کنفرانس انجمن بینالمللی ارتباطات مطرح کرده است؛ نظریهای که در چند پژوهش به همراه «جیمسون» آنرا در رابطه با تاثیر رسانهها بر روی اعتماد اجتماعی و بدبینی مخاطبان آزمون کرده است. کاپلا ادعا میکند که رسانهها یکی از عوامل موثر بر نزول سرمایه اجتماعی بطور عام و اعتماد اجتماعی بطور خاص است و این مساله را بر اساس نظریه فوق تبیین میکند.
این نظریه در گام بعدی خود به این شرح است: کاپلا استدلال میکند که منظور او از تقلید همان چیزی نیست که بین دو نفر اتفاق میافتد؛ یعنی تقلید یک فرد از دیگری؛ بلکه او از تقلیدی رفتاری- ذهنی و همهگیر یاد سخن میگوید؛ وی این ایده را از کتاب «سوزان بلک مو» ربا عنوان « The Meme Macbine» گرفته است. «بلک مور» در این کتاب به تشریح مفهوم تقلید و نقش آن در تمایز بین انسانها و حیوانات پرداخته است. خود بلک مور بحث خود را بر نظریه «ریچارد داوکینز»(1989) استوار کرده با عنوان «ژنهای خودخواه».
برای توضیح آنچه بین این سه نفر رخ داده بهتر است از نظریه داوکینز شروع کنیم، ایده داوکینز که مبتنی بر تئوری داروین مطرح شده این است که ژنها به عنوان حلقه نخستین تکامل به حساب میآیند؛ در جریان تکامل موجودات آنهایی که خاص هستند، زمانیکه تولید مثل میکنند، ژنهای زیادی در فرزندان خود تولید میکنند. از بین این ژنها تنها آنهایی زنده میمانند که از طریق ارگانیسمهایی که درون آن قرار گرفتهاند تکثیر میشوند، اگر ارگانیسم مذکور نتواند تولید مثل کند و یا پیش از آن بمیرد. ژنها نیز از بین میروند. این داستان از یک ژن شروع میشود ژنی که تکثیر میشود و در صورت شرایط مطلوب تداوم پیدا میکند. بلک مور استدلال میکند. چیزیکه تقلید میشود سرنوشت مشابه به این ژن دارد. این چیز تقلید شده اگر در مسیر درستی بازتولید شود میتواند از خطر انقراض رهایی یابد، این چیز میتواند هر چیزی باشد یک تفکر فلسفی تا یک مد لباس؛ بلک مور این اندیشه، سبک و یا هر چیز دیگر را به تبعیت از ریشه یونانیاش «Mimesis»،« می می meme) مینامد. که منظور از آن چیزی است مقلد از مرجع تقلید میگیرد. (236:Ibid) بر اساس نظریه داروین این عامل باید دارای سه ویژیگی باشد ماندگاری، تنوع و انتقالپذیری.
پژوهشگرا در ادامه میافزایند: کاپلا استدلال میکند همانطور که ژنها را نمیبینیم و تنها میتوانیم در مورد آنها بگونهای محدود از فنوتیپ و ژنوتیپ سخن بگوییم میمیها را نیز نمیتوانیم ببینیم به این معنا که چه چیزی هستند، تنها میتوانیم نتایج آنها را ببینیم و در رفتار دیگران آنها را تجربه میکنیم.(Ibid:236).
کاپلا در ادامه بحث خود از میمیهایی سخن میگوید که رسانههای ارتباط جمعی ایجاد کننده آنها هستند؛ نظیر مدها، اصطلاحهایی که مردم آنها را از تلویزیون یاد گرفتهاند و بطور گسترده بکار میبرند.
وی بدنبال پاسخ این سوال بود که چگونه فراگرد برجستهسازی رخ میدهد؟ و یا هنگامی که اهمیت موضوعات از رسانه به ذهن افراد منتقل میشود چه روی میدهد؟ نتیجه کار مانهایم به زعم سورین «مفهومسازی اولویتها» بود مانهایم استدلال میکند که برجستهسازی، هم کنشی سه اولویت را در برمیگیرد. اولویت رسانهها، اولویت عموم و اولویت سیاسی.
هر یک از این اولویت سه بعد را شامل میشوند:
1- برای اولویت رسانه این ابعاد عبارتند از: مشهود بودن (میزان و نمایانی پوشش یک موضوع)برجسته بودن موضوع از منظر مخاطب(تناسب محتوای خبری با نیازهای مخاطب) ارزش (پوشش مثبت یا منفی یک موضوع)
2- برای اولویت عموم این سه بعد عبارتند از: آشنا بودن (عمل کم و بیش مطلوب در جهت یک موضوع معین) موضوع برجسته از نظر شخص (علاقه یا تناسب متصور با خود شخص) مطلوب بودن ( گستره اقدامات احتمالی دولت)
3- برای اولویت سیاسی سه بعد عبارتند از: حمایت (عمل کم و بیش مطلوب در جهت یک موضوع معین)احتمال عمل(احتمال اینکه یک دستگاه دولتی درباره موضوع عمل نماید) آزادی عمل (گستره اقدامات احتمالی دولت)(همان:356).
در بخش نتیجه گیری هم چنین آمده است:
امروزه تقریبا در هر مکانی می توان رسانههای جمعی را در اشکال و انواع مختلف مشاهده کرد و توسعه تکنولوژی ارتباطی، قدرت نفوذ قابل توجهی به رسانه های جمعی بخشیده است.
این نفوذ گسترده پیامدهایی را نیز برای بشر امروز در پی داشته است به گونهای که همواره از رسانههای جمعی به عنوان عواملی تاثیر گذار در حوزههای مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی یاد می شود.
در این تحقیق با توجه به اهمیت و نقشی که رسانهها در زندگی روزمره افراد دارند، رابطه بین استفاده از آنها با میزان اعتماد اجتماعی مخاطبانشان بررسی شده است.
هدف از این پژوهش مشخص کردن رابطه بین میزان استفاده از رسانه های جمعی با میزان اعتماد اجتماعی مخاطبان است.
در ادبیات نظری ا موضع گیریهای متفاوتی نسبت به رابطه بین رسانه های جمعی با اعتماد اجتماعی اتخاذ شده و به طور کلی می توان سه رویکرد را نسبت به رابطه بین استفاده از رسانه ها با اعتماد اجتماعی از یکدیگر متمایز کرد.
-رویکرد اول به وجود رابطه مستقیم بین استفاده از رسانههای جمعی و اعتماد اجتماعی تاکید دارد؛ در این رویکرد رسانههای جمعی با فراهم کردن اطلاعات در مورد محیط و انتقال ارزش ها و هنجارهای مشابه کمک می کند تا در مخاطبان دیدگاهی مثبت و مشابه یکدیگر رشد کند، این امر که از طریق فرآیند جامعه پذیری تحقق می یابد می تواند به قوام یا استمرار اعتماد اجتماعی بیانجامد.
-رویکرد دوم رابطه بین رسانهها و اعتماد اجتماعی را معکوس (منفی) می داند؛ بر این اساس رسانهها با فراهم کردن نقاط دسترسی به نهادها و نیز ارائه تصویری انتقادی از محیط اجتماعی و با کاهش میزان تعاملات اجتماعی موجب تضعیف اعتماد اجتماعی می شوند.
-رویکرد سوم در نگاهی متفاوت به رسانههای جمعی وجود هر گونه رابطه بین رسانههای جمعی با اعتماد اجتماعی را نفی می کند؛ بر این اساس میزان اعتماد اجتماعی افراد ریشه در تجارب فردی، وضعیت خانوادگی و واقعیت های محیط پیرامون آنان دارد و رسانهها در این بین نقش چندانی ایفا نمی کنند.
بر مبنای یافتههای تحقیق حاضر عملا نمیتوان هیچ یک از سه نگاه فوق را نفی کرد و به عبارت دیگر تحقیق حاضر نشان داد که رابطه میان استفاده از رسانه های جمعی و اعتماد اجتماعی چند وجهی است و این رابطه در شرایط مختلف به شیوه های متفاوتی آشکار می شود.
در ادامه مبحث نتیجه گیری چنین آمده است: بررسی یافتههای تحقیق نشان داد که هیچ یک از رسانههای مورد مطالعه در این تحقیق رابطه معناداری با اعتماد میان فردی ندارند و حتی در بررسی رابطه انواع برنامه های تلویزیون داخلی، ماهواره ای و نیز انواع مطالب روزنامهها نیز رابطه معنی داری در خصوص اعتماد میان فردی مشاهده نشد.
انتهای پیام/