گروه سلامت خبرگزاری فارس- محمد تاجیک: بحران و دوران بحرانی؛ دو واژه متداول در زمان وقوع حوادث طبیعی و غیرطبیعی؛ این دو کلمه وقتی به گوش میرسند یعنی هر فرد درگیر در محدوده آن یا کسی که به نوعی با چنین رویداد غیر طبیعی روبهروست، خود نیز دچار بحران میشود، مضطرب و سردرگم شده و سخت به دنبال خلاص شدن از چنین شرایطی است.
گاه یک فرد توانایی مدیریت چنین اوضاعی را دارد و با تکیه بر توانایی و دانش خود، به مقابله برمیخیزد و در کنار آن افراد دیگر را نیز از وضعیت بحرانی خارج میکند و زمانی نیز افراد بحرانزده در برابر موقعیت بحرانی منفعل و شکست خورده سر در گریبان برده و دست نیاز به سوی افراد دیگر دراز میکنند.
این توضیح کوتاه شرح حال بحران و دوره بحرانی است و مردان و زنان و مدیرانی میخواهد که دربرابر بحران، بحران زده نشوند و همچو کوه استوار و با صلابت بحران را آرام کرده و بحران زدگان را آسوده سازند.
خبرنگاران یکی از گروههای درگیر در زمان وقوع بحران حاصل از وقوع حوادث طبیعی همچون سیل، زلزله ، جنگ و... هستند و همواره یکی از ارکان مدیریت بحران بوده و میتواند با حضور به موقع خود در صحنه بحران زده با اطلاع رسانی درست به مردم و ارتباط مستمر با مسئولان مربوطه جامعه را از وضعیت بحرانی و شرایط آن آگاه سازنند و دلهای نگرانی را تسکین دهند و بر بسیاری از خبرهای نادرست و شایعه خط بطلان بکشند.
با توجه به این توضیحات جمعیت هلال احمر در روزهای پایانی هفته گذشته اقدام به برگزاری دوره جامع خبرنگاری در بحران در منطقه دشت لار کرد و در این دوره فشرده، حدود ۱۰۰ خبرنگار از خبرگزاریها و روزنامههای مختلف کشور حضور داشتند و مسائل مربوط به وقوع بحران از جمله نحوه مواجه با بحران و چگونگی اطلاع رسانی از شرایط بحرانی، امداد رسانی اولیه به حادثه دیدگان و تبادل تجربههای خبرنگاران و عکاسان در زمان وقوع حوادثی همچون سیل و زلزله را آموزش دیده و تبادل نظر کردند.
آنچه در ادامه از نظرتان میگذرد شرح حال این دوره سه روزه است.
قرار خبرنگاران حاضر در این دوره آموزشی6:30 دقیقه صبح چهارشنبه از ساختمان صلح هلال احمر در خیابان ولی عصر(عج) است. از چند روز قبل هلال احمر توصیه های مختلفی به خبرنگاران برای حضور در این دوره کرده بود و انگار قرار بود به یک اردوی جنگی برویم! از توصیه به داشتن وسائل شخصی مورد نیاز تا هشدار درباره سرمای هوا آن هم در اواسط تیرماه و گرمای طاقت فرسای آن !
هنوز چند دقیقهای به ساعت ۷ صبح مانده بود که سه اتوبوس حامل خبرنگاران تهران را به قصد منطقه پلور ترک کرد. در اتوبوس من نیز مانند بسیاری از همکاران رسانهای در این فکر بودم که قرار است در آنجا چه کار کنیم؟!
کولهها بردوش خبرنگاران و عکاسان آرام گرفته بود و بعد از گذشت یک ساعت و نیم و گذر از جاده هراز به منطقه پلور رسیدیم. آنچه در نگاه اول به خوبی احساس کردیم تفاوت دمای هوا آن هم به فاصله زمانی یک ونیم ساعته از تهران بود؛ به طوری که خنکای هوا و نوازش آن بر چهرمان، تسکین دهنده گرمای سوزان تهران بود.
محل استقرارمان ساختمان پایگاه امدادی سازمان امداد و نجات منطقه پلور استان مازندران بود؛ ساختمانی در دل تخته سنگهای سخت و با صلابت کوههای البرز. وقتی وارد ساختمان شدیم بدون فوت وقت و در همان بدو ورود استارت دوره با فراخوان و گروه بندی خبرنگاران آغاز شد. ابتدا هرکدام فرم مربوط به مشخصات خود را پر کرده و کاپشن نیروی امداد و نجات هلال احمر و دفترچه داخل پوشه رنگی نیز که نشانهای از یک دوره سخت آموزش را نشان میداد، تحویل گرفتیم.
بعد از مدت زمان کوتاهی اولین کلاس با اعلام لیدر دوره آغاز شد و در این کلاس حدوداً دوساعته با مفاهیم بحران آشنا شدیم.کلاس خود تداعی کننده کلاسهای پرشور دانشگاهی بود و همان شیطنتهای عدهای از دانشجویان این بار در قامت جوانان خبرنگار وجود داشت و مزه پراکنی آنها چاشنی کلاس بود؛ همان چیزی که در طول این دوره سه روزه در تمامی کلاسها پای ثابت بود و گاه نیز به چالشی تند و گزنده نیز تبدیل میشد.
بعد از حدود دو ساعت حضور در کلاس با اعلام ناظم قاطع و جدی دوره، زنگ تفریح زده شد و پس از صرف یک چای دوباره کلاس دیگری آغاز شد. این بار یکی از استادان زلزله شناسی به تشریح وقوع زلزله و نقاط زلزله خیز پرداخت.
حالا دیگر کلاسهای فشرده خسته مان کرده بود و که بلافاصله با اعلام ناظم، کلاس روز از نو و روزی از نو با کلاس دیگری آغاز شد.
این کلاس کمی با کلاسهای دیگر تفاوت داشت و بیشتر حال و هوای تهیه خبر از شرایط بحرانی را در اذهان زنده میکرد. کلاس بسیار داغ و چالشی شده بود و بحث و جدل بین استاد ارتباطات و خبرنگاران در بعضی زمانهای کلاس همچو میدان دعوا و مرافه بین مردم کوچه و بازار شده بود!
خلاصه جدول کلاسهای صبح تا دقایقی پس از اذان ظهر ادامه داشت و حسابی کلافهمان کرده بود اما این پایان ماجرای برگزاری کلاس درس نبود؛ چراکه پس از صرف ناهار و اقامه نماز و استراحتی بسیار کوتاه باز خبرنگاران در کلاس به صف شده و دوباره بحثها با حضور چند نفر از خبرنگاران حاضر در حوادث مختلف آغاز شد و انگار قرار نبود سایه سنگین کلاس دست از سرمان بردارد؛ چراکه چهارمین کلاس نیز پس از استراحتی خیلی کوتاه با حضور سه تن از عکاسان با تجربه رسانههای مختلف شروع شد و این بار عکاسان حاضر بحثهای داغی را به وسط کشیدند و صحنه ابراز خاطرات تلخ و شیرین عکاسان با تجربه از صحنههای جنگهای خارجی تا حوادث طبیعی داخل کشور بسیار شیرین بود.
خلاصه داستان روز اول برگزاری دوره خبرنگاری در بحران با پایان گرفتن این بخش آن هم در غروب آفتاب منطقه پلور به اتمام رسید و خبرنگاران هرکدام از خستگی این همه کلاس فشرده در گوشهای از سالن محل اسکان لم داده و آرام گرفتند.
با تحویل کیسه خوابهای قرمز رنگ به خبرنگاران و توصیههای هشدار دهنده در خصوص همراه داشتن لباس گرم، مارش و آرایش جنگی و بحرانی حضور در منطقه دشت لار از ساعت های پایانی روز اول اردو در محل پایگاه امداد و نجات نواخته شد و همگی با این فکر که قرار است فردا چه اتفاقی در میدان عملیاتی بیفتد به خواب رفتند.
عصر پنج شنبه با فراخوان خبرنگاران و آموزش چگونگی آماده سازی کوله برای رفتن به مناطق بحرانی توسط یکی از مربیان و به صف شدن مینی بوسها مقابل پایگاه، جملگی آماده عزیمت به دشت لار شدیم و هرکدام با در دست داشتن کوله شخصی و کیسه خواب در دست سوار بر مینی بوسها شدیم.
باید مسیری یک ساعته را برای رسیدن به منطقه دشت لار و مجاورت سد لار میگذراندیم؛ آن هم مسیری کوهستانی و مهمتر از آن جاده ای چهار کیلومتری که خاکی و سنگلاخی بود و گردنه های ترسناک اما در عین حال زیبا خود یک خاطره به یاد ماندی بود.
قله دماند با عظمتی مثال زدنی هر لحظه بیشتر خود نمایی میکرد و انگار ما را به درون خود فرا میخواند! هرچه به منطقه دشت لار نزدیک تر میشدیم، ابهت و عظمت قله دماوند بیشتر نمایان شده و ارتفاع از سطح زمین بیشتر میشد؛ به طوری که پس از رسیدن به منطقه ما در ارتفاع ۲۴۰۰ متری از سطح دریاهای آزاد قرار داشتیم و دشت پهناور و سبزی زیبای سد و رودخانه لار با زمینهای خاکی و سنگلاخی و بکر آن، منظره زیبایی را به نمایش گذاشته بود.
پس از چهار کیلومتر طی مسیرکردن و گذر از دو ایستگاه محیط بانی منطقه وارد محل اسکان و ایجاد کمپ هلال احمر شدیم. منطقهای که خود ویژگیهای خاصی داشت و مقررات خاص تر! از اینکه با توصیه اکید مسؤولان باید حواسمان را جمع میکردیم که به گیاهی آسیب نرسانیم و قلب جانداری را نشکنیم! عدم سرپیچی از توصیههای مؤکد مسؤولان تبعاتی را به دنبال داشت؛ از جمله اینکه هرکس اگر گیاهی همچون «گَوَن» که یک گیاه دارویی بود را از جا میکند، ۷۰۰ هزار تومان و کندن یک شقایق وحشی ۱۵۰ هزار تومان جریمه به دنبال داشت!
پس از پیاده شدن از مینی بوسها خبرنگاران با دستور ناظم گروه در یک صف همچون گردان نظامی به خط شده و مسیری بسیار خاکی ۵۰۰ ،۶۰۰ متری را طی کردند؛ مسیری که هرکس تو را در پایان آن میدید فکر میکرد ساعتها در جاده خاکی راهپیمایی کردهای! وقتی وارد محوطه کمپ شدیم اولین صحنه، صحنه زیبای رودخانه سد لار و محوطه آبی و سنگلاخی آن بود؛ جایی که آفتاب عصر گاهی کوهستان با نسیم خنک آن در هم تندیده بود و صدای دل انگیز شُرشُر آب رودخانه سد لار حالمان را خوش کرد!
در ابتدا توسط مربیان مربوطه آموزش ایجاد کردن چادر به صورت عملی به خبرنگاران ارائه شد و پس از تحویل گرفتن کارتنهای چادر توسط سرگروهها خبرنگاران در قالب تیمهای ۵ نفره، چادرها را برپا کردند؛کار نسبتا سختی که خلاصه با تلاش گروهی انجام شد. کم کم با غروب آفتاب سرمای تابستانی منطقه لار احساس شد و هشدارهای مسؤولان اردو مبنی بر داشتن لباس گرم رنگ واقعیت به خود گرفت!
حالا سرگروهها پس از برپا شدن چادرها با اعلام فرمانده اردوگاه بسته غذایی را تحویل گرفتند و با تاریک شدن هوا محدوده کمپ رنگ و جلوه یک منطقه اضطراری به خود گرفت و زندگی در شرایط سخت رنگ واقعیت به خود گرفت.
خودمان را کاملاً در یک شرایط بحرانی احساس کردیم؛ شرایطی که آن را میتوانستیم از مشاهده انواع خزنده ها و حشرات و بوته زارهای گیاهان مختلف تا از رعب و ترس حاصل از شنیدن حرفهای برخی از مربیان و امدادگران مبنی بر اینکه در این منطقه گرگ، خرس و روباه و انواع مارها نیز دیده شده است، به خوبی احساس کرده و به خود لرزید!
پس از صرف شام کنسروی مخصوص زمان بحرانی، به دلیل همزمانی با میلاد حضرت فاطمه معصومه (س) برنامه متنوع و شادی در محوطه کمپ برگزار شد و خبرنگاران تن خسته خود را به لباس گرم و کیسه خوابها و سرمای هوا سپردند.
پس از گذر از خواب شبانگاهی با طلوع آفتاب با اعلام بیدار باش و صرف صبحانه و گذراندن ساعتی به گپ وگفت بین خبرنگاران آخرین مرحله برنامه اردو با آموزش چگونگی جمع آوری چادرهای اسکان توسط دو تن از مربیان امدادی، کار جمع آوری و تحویل چادرها توسط خبرنگاران آغاز شد و در این مرحله نیز مربیان با وسواس خاصی سعی کردند تا خبرنگاران به صورت اصولی و صحیح چادرها را جمع آوری و بسته بندی کنند.
این کار نیز با نظارت و نمرده دهی مربیان به هریک از گروههای ۵ نفره پایان پذیرفت و انداختن عکس دسته جمعی پایان رسمی این دوره بود.
حالا خبرنگاران کولههای خود را روی دوش گرفتند و مسیر نسبتا کوتاه اردوگاه تا محل پارک مینی بوسها را طی کردند و بعد از سوارشدن، مسیر تکراری رفت را طی کرده به محل پایگاه امدادی سازمان امداد و نجات یعنی همان محل اسکان روزهای اول دوم رسیدیم.
رمضانی مدیرکل روابط عمومی و اطلاع رسانی جمعیت هلال احمر در گفتوگو با خبرنگار فارس اظهار داشت: در این دوره جامع آموزش خبرنگاری در بحران سعی شد همه دانشها و مهارتهای تئوریک و عملی به خبرنگاران رسانههای مختلف آموزش داده شود.
وی ادامه داد: این دوره چند محور داشت.اول اینکه فضای ارتباطی و ژورنالیستی بود که باید خبرنگاران آموزش میدیدند.
رمضانی یادآورشد: آموزش امدادی و خود امدادی و امداد رسانی محور دیگر این دوره بود؛ ضمن اینکه زندگی در شرایط سخت و یک شب در فضای سرد و چادر زندگی کردن محور دیگر این برنامه بود که خبرنگاران آن را تجربه کردند.
مدیرکل روابط عمومی جمعیت هلال احمر با بیان اینکه حدود ۱۰۰ نفر از خبرنگاران در این دوره شرکت کردند، گفت: این اولین دوره ای بود که تا به حال برای خبرنگاران برگزار شده بود؛ البته قبلا دوره های کوتاهتری برگزار شده بود اما با این حجم و برنامه اولین دورهای بود تاکنون برگزار شده بود.
در اینجا یعنی همان محل اصلی اسکان در پایگاه امدادی خبرنگاران با استراحتی یکی دوساعته و صرف ناهار و مراسم کوتاه اختتامیه دوره به خط پایان این دوره آموزشی رسیدند و با خاطرات به یاد ماندی و انس و الفت دوستانهای که بین یکدیگر ایجاد کرده بودند، راهی خانههای خود شدند.
دورهای که با همه سختیها و فشردگی برنامههای خود، اندوختهها و تجارب خوبی برای خبرنگاران به ارمغان داشت.
انتهای پیام/