موضوع قابل تامل اما این است که چرا اکثر مربیان خارجی بعد از پایان کار خود با تیمهای ایرانی با مسئولان باشگاه به مشکل میخورند؟ اصلا چرا هیچ مربی بدون دردسر، چالش و اختلاف از ایران نمیرود؟ گرچه گاهی اوقات رفتار مربیان هم محکوم شده اما در بیشتر پروندههایی که برای باشگاهها دردسر شده، این مسئولان وقت بودند که کار را به جای باریک کشاندند. از پرداخت نکردن به موقع مطالبات که حق یک مربی است تا قرار دادن بندهای عجیب که به طرف مقابل اجازه دردسر ایجاد کردن در جهت دفاع از حقش را میدهد.
همین حالا اسمهای زیادی در ذهن همه پرسه میزند که پروندههای مربوط به شکایت آنها از باشگاههای ایرانی یا به تازگی و با کلی چالش بسته شده، یا اینکه هنوز باز است. این مورد اتفاقا فقط برای مربیان هم وجود ندارد. در خصوص بازیکنان خارجی که خیلی بیشتر نمونه عجیب و غریب در فوتبال ایران وجود داشته. از تادئو و گولچ در پرسپولیس تا عادل شیحی و پروپئیچ در استقلال. تا به حال اما دردسر مربوط به مربیان خارجی اما به دلیل مدت و مبلغ قراردادشان که معمولا نسبت به بازیکنان بیشتر است زیادتر چالشبرانگیز شده.
هیچکس در این خصوص تردیدی ندارد که اگر از فوتبال حرفهای حرف میزنیم باید برای هر مربی یا هر بازیکن این حق را قائل باشیم که مطالبات خودش را به موقع دریافت کند و اگر هم چنین اتفاقی نیفتاد راهش برای شکایت باز باشد. موضوع مهم اما این است که باشگاههای ما به خصوص استقلال و پرسپولیس چرا ضمن رعایت نکردن احترام شخصیت مقابل که برایشان یک ماه، یک سال یا چند سال زحمت کشیده، این حق را قائل نیستند؟ درست است که سرخابیها تا وقتی زیرنظر وزارت ورزش باشند بودجه خود را از این وزارتخانه دریافت میکنند و همراه با کمک گرفتن از اسپانسر گاهی به سختی میتوانند مطالبات مربوط به خارجیها را پرداخت کنند. با این حال اما باز هم همه مدیران ترجیح میدهند در زمان حضور خودشان برای نگهداشتن انرژی روی سکوها و سوق دادن تیم به سمت قهرمانی دست به هرکاری بزنند. از بستن قراردادهای سنگین تا گذاشتن بندهای مختلف که طرف خارجی مقابل را ترغیب به امضای قرارداد کند. این اتفاقات بدون فکر به اینکه در آینده اگر مطالبات تامین نشود چه بلایی سر باشگاه میآید، رخ میدهند و به همین راحتی میتوانند برای یک تیم چند پرونده باز و دردسرساز در فیفا باز کند.