مردی سال ۹۵ با پلیس ۱۱۰ تماس گرفت و درخواست کمک کرد. او گفت پسرش ربوده شده است و هرچند آدمربایان او را آزاد کردهاند، اما همچنان در نزدیکی خانه او کشیک میدهند و معلوم نیست برای چه آنجا هستند.
با این تماس بود که مأموران به محل رفتند و سه مردی را که رفتار مشکوکی داشتند و در نزدیکی خانه مرد شاکی بودند، بازداشت کردند. با بازداشت آنها پسرجوان مرد شاکی به کلانتری احضار شد. او تأیید کرد که بهدست سه مرد بازداشتی ربوده شده است.
او گفت: چند ساعت قبل من با ماشین پدرم از در پارکینگ بیرون آمدم، سه مرد که در اینجا حضور دارند، خود را مأمور معرفی و من را متوقف کردند. آنها سرم را زیر صندلی کردند و بعد هم خودشان سوار ماشین من شدند و به چند خیابان آنطرفتر بردند. با فردی تلفنی در ارتباط بودند؛ چند ساعت مدام صحبت میکردند تا اینکه من را رها کردند و به خانه برگشتم. موضوع را به پدرم گفتم. من واقعا فکر میکردم آنها مأمور هستند، اما بعد فهمیدم مأمور قلابی هستند و دروغ میگویند. آنها چندساعتی بود که اطراف خانه پرسه میزدند و نمیرفتند تا اینکه پدرم با پلیس تماس گرفت.