ماجرای حضورعلی پروین درعملیات مرصاد

به گزارش مشرق، شب خاطره قطعنامه به‌مناسبت سالروز پذیرش قطعنامه 598 در دروه آموزشی اسلام ناب برگزار شد. در این نشست، ضمن تقدیر از خدمات فرهنگی سرلشکر عزیز جعفری، فرمانده قرارگاه فرهنگی و اجتماعی بقیه‌الله(عج)، آقایان داود امیریان، رزمنده و نویسنده دفاع‌مقدس و اصغر نقی‌زاده، رزمنده و بازیگر، خاطرات خود از حال‌وهوای جامعه در دوران پذیرش قطعنامه را بیان کردند.

آقای داوود امیریان، نویسنده، درباره شرایط تاریخی منتهی به قطعنامه گفت: اوج پیروزی‌های ما تا سال ۶۵ بود. بعد از سال ۶۵، تصمیم گرفته شد که عملیات‌ها را از جنوب به غرب کشور ببریم. در آن زمان، جنگ اولویت اول مسوولان نبود؛ اما در عراق اوضاع برعکس بود. در عراق، مصالح ساختمانی تدارکات و مواد بهداشتی اول از جنگ شروع می‌شد و بعد به شهر می‌رسید. دعواهای سیاسی در آن زمان در ایران شروع شد. در انتخابات سال ۶۷، تهمت‌زنی‌ها شروع شد. انگار جبهه و جنگ را فراموش کردند. همزمان عراق، ایران را موشک‌باران می‌کرد. شوروی‌به صدام کمک کرد که موشک‌هایش به تهران برسد. از آن طرف، عراق با حمله فاو را تصرف کرد؛ درحالی‌که از قبل هشدار داده شده بود که عراقی‌ها در حال برگزاری مانور هستند و می‌خواهند عملیات کنند.


او ادامه داد: نوعی دلسردی به‌وجود آمده بود و کمتر کسی جبهه می‌رفت. بچه‌های بسیج محله ما اگر ۳۰ نفر بودند، ۲۷ نفرشان سابقه جبهه داشتند. از این 27 نفر، یک نفر هم آن زمان جبهه نمی‌رفت. خود من هم حالم خوب نبود و دوران نقاهت را پشت‌سر می‌گذاشتم؛ طوری شده بود که پایگاه‌های اعزام نیرو دم در خانه رزمندگان نامه می‌فرستادند. آقای احمد دهقان در کتاب «هفت روز آخر» این موضوع را روایت کرده است. ما در تحریم بودیم و عراق هم که خودش را تجهیز کرده بود، حملات گسترده‌ای کرد. نمونه‌اش «ابوقریب» است که احتمالا فیلمش را دیده‌اید. در آن فیلم، روی تشنگی بچه‌ها خیلی تأکید شده بود. به‌نظر من ۶۰ تا 70درصد بچه‌ها براثر تشنگی شهید شدند و بعضا جای هیچ گلوله‌ای روی بدنشان نبود. رفیق خود من، بهرام مهدی‌پور، شهید شد و وقتی او را برگرداندند، جای هیچ زخمی روی بدنش نبود و براثر تشنگی شهید شده بود.

جنگ؛ معشوقی که ازدواج کرد و رفت


امیریان درباره حال‌وهوای روزهای پذیرش قطعنامه گفت: نمی‌دانم تا حالا عاشق شده‌اید یا نه. قضیه قطعنامه ۵۹۸ برای ما مثل این بود که دختری را سال‌ها دوست داشته باشیم، بعد درِ خانه او برویم و ببینیم ازدواج کرده است. رزمندگان با شوک بزرگی مواجه شدند. بچه‌ها به حضور در جبهه و فضای معنوی جنگ و لباس بسیجی عادت کرده بودند. دقیقا در روز قطعنامه ۵۹۸ رفتم ثبت‌نام کنم تا به جبهه بروم که حس کردم وارد مجلس ختم شدم. همه گریه می‌کردند و بر سر خودشان می‌زدند. من خودم ندیدم که به‌خاطر قبول قطعنامه کسی شادی و سرور بکند و خوشحال باشد. عملیات مرصاد که تمام شد، آمدیم به دوکوهه. در دوکوهه، نزدیک ۱۵هزار نفر نیرو بود. نان خشک برای خوردن پیدا نمی‌شد. ساختمان‌ها مانند لانه زنبور شلوغ بود. حتی آقای علی پروین هم که از آنجا عبور می‌کرد، آمده بود. به شوخی می‌گفتیم که استقلالی‌ها هم می‌خواستند با قناسه او را بزنند. تیپ‌های عجیب‌وغریبی آمده بودند؛ تیپ‌هایی که شما به آن‌ها می‌گویید: «جوات».
امیریان گفت: هنوز داغ خیانت بعضی از سیاستمداران در دل من خاموش نشده است که به‌خاطر صندلی‌های مجلس خون به دل امام کردند. البته، الان همان شور و نشاط بسیج در میان جوانان وجود دارد. من چند ماه پیش به سوریه رفتم و یک ماه آنجا ماندم. برادران فاطمیون دقیقا من را یاد بسیجی‌های دهه شصت انداختند، با همان خلوص و صفا. راه امام هنوز ادامه دارد.

تنها کسی که به حرف آقا گوش می‌کند، ترامپ است!


آقای اصغر نقی‌زاده، رزمنده دوران دفاع مقدس و بازیگر سینما و تلویزیون، در این نشست گفت: بعد از اینکه ایران فاو را تصرف کرد، پنج کشور در شورای امنیت به این نتیجه رسیدند که باید جلوی ایران را بگیرند. امام فرموده بود جنگ در رأس امور است؛ اما تنها کسی که حرف امام را گوش می‌کرد، صدام بود. الان هم تنها کسی که حرف رهبر انقلاب را گوش می‌کند و اقتصاد مقاومتی را پیاده می‌کند، ترامپ است! کربلای ۵ عزم آن‌ها را برای قطعنامه قطعی کرد؛ چون توانستیم خیلی پیشروی کنیم. من خودم چراغ‌های بصره را دیدم. در همین زمان‌ها، آل‌سعود ملعون قیمت نفت را تا پنج دلار کاهش داد؛ اما وقتی امام دوباره پیام داد، هر کسی که عِرق دین و وطن داشت، به جبهه آمد.

کربلای 5، عملیاتی کاملا تکلیفی و الهی بود


سردار عزیز جعفری هم در این نشست، عملیات کربلای ۵ را بزرگ‌ترین عملیات در طول دفاع‌مقدس خواند و گفت: در سال ۶۱، با شهیدباقری دنبال منطقه‌ای برای عملیات می‌گشتیم. برای عملیات رمضان به منطقه شلمچه آمدیم. هر دو به این نتیجه رسیدیم که در اینجا نمی‌توان عملیات کرد. از سال ۶۱ تا ۶۵، دشمن بی‌وقفه به موانع، مین‌ها و خاکریزها اضافه کرده بود.
او درباره عملیات کربلای 5 گفت: عملیات کربلای ۵، عملیاتی تکلیفی و خدایی بود. خدا می‌خواست با ما کاری کند که همه تجربیات و توانمندی‌هایمان را از یاد ببریم و فقط به خدای متعال توکل کنیم. فرماندهان به انجام این عملیات اشکال گرفته بودند از بس درباره آن ابهام وجود داشت. می‌گفتند آیا موفق خواهد شد؟ تلفات چقدر است؟ اگر بتوانیم خط را بشکنیم، فوقش پنج کیلومتر پیشروی می‌کنیم و به بصره نمی‌رسیم. قرار شد از امام استعلام کنیم. حضرت امام، آقای هاشمی را فرستادند که بررسی کند و به‌همراه کارشناسان ارتش، شهیدصیاد و دیگران تصمیم بگیرد که این عملیات انجام بشود یا نه. شب قبل از عملیات تا ساعت چهار صبح جلسه تشکیل شد. نزدیک اذان صبح، آقای هاشمی به این نتیجه رسید که نباید عملیات انجام شود؛ چون ریسک عملیات زیاد بود.
او افزود: محاسبات مادی می‌گفت که نباید این عملیات انجام شود. بعد از نماز صبح، فرماندهان به آقای هاشمی گفتند ازآنجاکه شما دائم دنبال این بودید که عملیاتی موفق انجام دهیم، قسمت بزرگی را تصرف کنیم و با مذاکره و صدور قطعنامه جنگ را به‌پایان برسانیم، اگر این عملیات را انجام ندهیم، دیگر هیچ عملیات دیگری نمی‌توانیم در خوزستان انجام دهیم. ما عملیات خیبر را انجام دادیم؛ اما هدفمان محقق نشد. عملیات بدر را انجام دادیم، نشد. عملیات والفجر ۸ را انجام دادیم، قطعنامه به‌نفع ما صادر نشد. قطعنامه‌های ناقص صادر می‌کردند و حقوق ایران داده نمی‌شد. بالاخره آقای هاشمی با محاسبات سیاسی حاضر شد که این عملیات انجام شود. همان‌طورکه پیش‌بینی می‌شد، تلفات زیاد بود. تا پنج کیلومتر بعد از خط شلمچه پیشروی کردیم؛ اما دشمن حدود دوسه ماه فشار می‌آورد و پاتک می‌زد که منطقه را پس بگیرد.

تحقق پیش‌بینی امام خمینی(ره)


سردارجعفری درباره شرایط پذیرش قطعنامه پایان جنگ گفت: قطعنامه ۵۹۸ در ۲۳تیر۱۳۶۶ صادر شد. وقتی ایرانی‌ها توانستند از دژ مستحکم شلمچه عبور کنند، همه گفتند ایرانی‌ها می‌توانند از موانع دیگر هم عبور کنند. قطعنامه به این دلیل به‌نفع ایران صادر و صدام محکوم شد. این قطعنامه کمی بهتر از قطعنامه‌های قبلی بود؛ اما ازنظر حضرت امام، این قطعنامه هنوز قانع‌کننده نبود و در آن سال نپذیرفتند. یک سال طول کشید تا قطعنامه قبول شود. دو روز بعد از قبول قطعنامه، صدام حمله کرد. منافقین را از غرب کشور فرستاد و خودش هم با لشکری حمله کرد. حمله صدام پس از پذیرش قطعنامه ثابت کرد بی‌اعتمادی امام بعد از فتح خرمشهر درست بوده است.
او ادامه داد: عملیات‌های بعد از خیبر، یعنی از سال ۶۱ به‌بعد را نیروهای مردمی و خودجوش انجام می‌دادند. نگاه کلاسیک و محاسبات مادی نظامی عملیات‌هایی مثل خیبر، بدر، والفجر ۸، کربلای ۴ و کربلای ۵ را توجیه نمی‌کرد. مقام معظم رهبری درباره عملیات کربلای ۵ می‌فرمایند «شب‌های عملیات کربلای ۵ شب‌های قدر این انقلاب است و سپاه کربلا را در شلمچه مشق کرد». بیش از ۸۰ درصد از فرماندهان مردمی تیپ‌ها و گردان‌ها و حدود ۹۰ درصد نیروهای خط‌شکن گردان‌ها کمتر از ۳۰ سال داشتند. مشکل صحنه جنگ با پیشتازی این جوانان حل شد. پایدارماندن انقلاب اسلامی به‌خاطر جنگ است. هدف دشمن از جنگ جلوگیری از صدور انقلاب اسلامی بود؛ اما همین جنگ باعث صدور انقلاب می‌شود؛ چون مکر خدا بالاتر از مکر دشمنان است.
 
جوانان منتظر اعطای نقش نباشند


سردارجعفری با تأکید بر نقش مردم، به‌ویژه جوانان در تأمین امنیت داخلی کشور، تجربه‌های تأمین امنیت را در طول سال‌های ۷۸، ۸۸ و ۹۶ مرور کرد و گفت: رهبر انقلاب دو سال است که انتظار جدی برای نقش‌آفرینی جوانان در مسائل کشور را مطرح کردند. آخرین مورد هم مربوط به دیدار نوروزی دانشجویان با رهبری است که دستور عملیاتی صادر کردند. یکی از تصورات خیلی بد در میان بعضی از جوانان این است که منتظرند کسی به آن‌ها نقش بدهد؛ اما رهبری روی حرکت‌های خودجوش و آتش‌به‌اختیار تأکید می‌کنند.
او با ارائه تحلیلی از سخنان رهبری در دیدار با دانشجویان گفت: قرارگاه فرهنگی و اجتماعی که بنده مسوولیت آن را به‌عهده گرفتم، وظیفه‌اش حمایت از جوانان خودجوش، مؤمن و متعهد است. در قرارگاه ما غیر از من و یکی‌دو نفر که بیشتر از چهل سال داریم، هیچ کسی سنش بیشتر از ۴۰ نیست.

منبع : صبح نو

برچسب ها:

فرهنگ و هنر