دوستی درباره تجربه کار در یک رسانه که مدیرانش هراز چندگاهی جای خود را به دیگری میدادند میگفت تقریباً هر مدیر تازه واردی برای اینکه ثابت کند آمده تا تغییر ایجاد کند و مشتاق بود خیلی زود زیردستانش این تغییرات را لمس کنند و به زعم آنها در دل بگویند چه آدم با عرضهای است اولین جایی را که مشمول تغییر میکرد ظواهر تحریریه بود؛ یکی در بدو ورود همه مانیتورها را تعویض میکرد، دیگری جای میزو و صندلیها را عوض میکرد، دیگری تصمیم میگرفت رنگ دیوارها را مثلاً از سبز به آبی تبدیل کند و تنها چیزی که ارتقا پیدا نمیکرد و اتفاقا تحلیل هم میرفت بازدهی وظایف و تکالیفی بود که برای آن مجموعه تعریف شده بود. حالا وضعیت سازمان سینمایی هم تقریبا به همین مثال شبیه شده است.
رئیس اسبق این سازمان مهمترین جشنواره هنری کشور را دوپاره میکند، مدیر بعدی میآید و از مدیریت سیستماتیک سخن میگوید و صرفا نظارهگر امور است تا جای خود را به دیگری بدهد و پس از مدتی حرفدرمانی کردن جای خود را به رئیس دیگری میدهد که اتفاقا چند شغله است و او هم تازه آمده تا به اصطلاح در این حوزه کارآموزی کند و سینما را یاد بگیرد تا این دوسال باقی مانده دولت دوازدهم هم به سرآید.
مواجهه سازمان سینمایی با جشنواره فجر دقیقا حاکم بودن همین وضعیت را نشان میدهد. تجمیع جشنواره ملی و جهانی فجر موضوعی بود که حسین انتظامی در روزهای آغازین سرپرستی سازمان سینمایی اشارهای تلویحی به آن کرد، اما از آن زمان تا حالا به کلی درباره آن سکوت اختیار کرده و موضعی نگرفته است.
همین بیموضع بودن خود منجر به دامن زدن شایعات میشود چراکه در فضای ابهام آلود وقتی آنها که مسئولیت دارند ساکتند شایعات قوت میگیرند. در واقع سازمان سینمایی خود را در وضعیتی قرار داده که پس از گذر زمانی طولانی هنوز برای اتخاذ یک تصمیم برای دخل و تصرف در ظواهر یک موضوع عاجز نشان میدهد. بعد سؤال این است که چقدر میتوان درباره تغییرات ماهوی و راهبردی عمیق و راهگشا به سود ارتقای سینمای ایران در این دو سال باقی مانده انتظار داشت. تا کی قرار است سازمان سینمایی خود را درگیر ظواهری مانند شفافسازی کند و سر اهالی رسانه و سینما را با طرح این مباحث گرم نماید. آیا مسئله اصلی و مهم سینمای ایران شفافسازی است یا میطلبد این مسئله به عنوان یک اقدام فرعی که در هر سیستم دولتی میتواند یک ضرورت باشد در حد و اندازه خودش مطرح شود.
الان مدتهاست که اصحاب رسانه و به طور کلی جامعه سینمایی کشور حرفی مهم و اساسی از زبان رئیس سازمان سینمایی نشنیدهاند و مدام موضوع شفافسازی مالی مطرح میشود، بماند که همین موضوع نیز ابهامات و سؤالات زیادی را به همراه دارد که برای مثال چرا باید فلان مبلغ هنگفت برای فلان اتفاق ساده هزینه شود. واقع مطلب این است که متولی سینما در کشور سازمان سینمایی است و وظایف و تکالیف این سازمان نیز معلوم و مشخص است.
جناب انتظامی دقیقا چه زمانی قرار است برنامههای مهمی که منجر به تصمیمات مهم در این سازمان میشود را برای جامعه سینمایی کشور تبیین کنند و آنهایی را که هر روز در رسانههای مختلف انتقادهای بحقی به وضعیت سینمای ایران دارند را دست کم با حرفهای قشنگ امیدوار کنند! واضح است که هیچ کس به دنبال حرفدرمانی نیست، اما جناب انتظامی حتی در این وادی نیز تخصصی از خود نشان نمیدهند تا دست کم با حرفهای ایشان سر سینماییها برای مدتی گرم شود؛ کاری که حجتالله ایوبی خوب از عهده آن برمیآمد و در هر جلسه و بزمی شعری مربوط یا نامربوط قرائت میکرد و وعدهای سرخرمن حواله مستمعان مینمود.
مدیر اسبق در ماههای منتهی به پایان مدیریتش دست کم برای شیرین شدن دهان هم که شده از سینمای امید یاد میکرد، اما در این ماهها دریغ از یک حرف حساب برای سینما. به نظر میرسد حسین انتظامی به دنبال همان اقدام ویترینی است که یک تغییر شکلی را رقم بزند، آن هم چیزی نیست جز تلفیق دوباره جشنوارههای فجر و جهانی، اما از آنجا که تیم قدرتمند رضا میرکریمی مخالف آن است و برای خود دلایل سفت و سختی هم دارد فعلا وضعیت برای این تصمیمگیری در حال تعلیق است.
پس باید گفت خوب است آقای انتظامی فعلا به همان بحث شفافیت سرگرم باشند تا جشنواره فجر امسال هم تمام بیاید و برود و علی برکت الله، پس از آن تا پایان عمر دولت دوازدهم هم چیز زیادی باقی نمانده. به هر حال کجای این دولت کار عمیق، حساب شده و دقیق انجام شده که انتظار داریم در حوزه فرهنگ و سینما انجام شود.
منبع: روزنامه جوان