رمزگشایی از درگیری‌های امارات و سعودی در یمن

به گزارش مشرق، تحولات جنوب یمن که طی روزهای چهارشنبه هفته پیش تا یک‌شنبه هفته جاری شتاب ‌زیادی پیدا  کرد، نشان داد این هفته‌ها برای یمن و آینده آن «بسیار حساس» است.

بیشتر بخوانید

آخرین بازی اماراتی‌ها در یمن

سرنوشت جنگ چه می‌شود؟

درگیری متجاوزین با یکدیگر و مزدوران داخلی آنان با هم نشان‌دهنده، خستگی دو طرف در مواجهه با حریفی است که بیش از 52 ماه در برابرشان مقاومت کرده و امروز به توانایی بیشتری رسیده است.

وقتی در میانه میدان، دولت متجاوز  امارات لوله تفنگ را به سمت متجاوزین و عوامل سعودی در عدن می‌گیرد، بیانگر آن است که امارات قادر به ادامه جنگ نیست و حالا می‌خواهد با سپردن پایتخت خیالی به عوامل داخلی خود، دستاوردی را به رخ بکشد و این در حالی است که رژیم سعودی بیش از امارات به نشان دادن دستاورد در جنگ پرهزینه یمن احتیاج دارد.

درخصوص تحولات یک هفته اخیر جنوب یمن نکاتی وجود دارد:


1- از روز چهارشنبه که امارات به نیروهای یمنی وابسته به خود که گفته می‌شود تعداد آنان به حدود 90 هزار تن می‌رسد، آماده‌باش داد، «شورای انتقالی جنوب» که تحت ریاست «هانی بن بریک» قرار دارد، وارد عمل شد و با کشتن حدود 40 نفر از یمنی‌های وابسته به عربستان سعودی و منصور هادی بر کل عدن مسلط گردید.

با این موضوع دولت معین عبدالملک که با توافق امارات و سعودی روی کار آمده بود منحل گردید و وزرای آن متواری شدند. «هانی بن بریک» یک عنصر افراطی سلفی و دارای سابقه عضویت در القاعده است و به نظر می‌آید امارات بطور هدفمند از وی و نیروهای تحت امرش استفاده کرده است تا از یک سو با دست‌زدن به اقدامات تند، نیروهای وابسته به هادی را مستأصل کرده و فراری ‌دهد و از سوی دیگر بتواند مسئولیت اتفاقات ناخوشایند را از دوش خود بردارد و به «هانی» منتسب گرداند.

2- درگیری روزهای چهارشنبه تا یکشنبه اگرچه از سوی امارات برنامه‌ریزی شد و در واقع فرماندهی این درگیری‌ها دست «ابوظبی» بود اما این اولین درگیری یمنی- یمنی میان معارضان انصارالله هم به‌حساب می‌آید.

در واقع این جنگ قبایل جنوب علیه خود بود به‌گونه‌ای که می‌توان گفت در هر حالتی، مردم جنوب بازنده این درگیری به‌حساب می‌آیند و بر این اساس یکی از مسئولین انصارالله یمن گفت: بازنده درگیری‌های اخیر سعودی اماراتی، یمنی‌های متحد این دو بودند.

خود این مسئله بیان‌کننده نقش مخرب رژیم‌های سعودی و امارات حتی در میان بخش‌های تحت تصرف آنان می‌باشد. این موضوعی است که حتی صدای عناصر دولت‌ هادی را نیز درآورد؛

«المیسری» وزیر کشور هادی که به ریاض فرار کرد نه تنها به عملیات امارات در عدن واکنش نشان داد بلکه هادی و دولت سعودی را نیز عامل شکست در جنوب دانست. آنچه می‌توان گفت این است که از این پس یمنی‌ها شاهد رخدادهای زیادی از قبیل آنچه در عدن روی داد در استان‌های دیگر از المهره در شرق تا تعز در غرب یمن خواهند بود.

3- اقدام امارات کاملاً رنگ و بوی تجزیه داشت. امارات اساساً با همین شعار یعنی احیاء حکومت در جنوب به سمت یمنی‌ها آمد و توانست ده‌ها هزار نفر از آنان را زیر بیرق خود جمع کند. از رفتار این کشور برمی‌آید که دو طرح تجزیه را پیگیری می‌کنند؛ طرح اول آنان تجزیه جنوب از شرق که شامل استان‌های عدن، ضالح، لهج و ابین از استان‌های مهره، شبوه، حضرموت، بیضا و مارب می‌باشد در واقع آنچه اماراتی‌ها روز چهارشنبه هفته پیش رونمایی کردند این نوع از تجزیه بود که اگر عملیاتی شود یمن را به سه بخش شمالی، جنوبی و شرقی تقسیم می‌کند.

در عین حال باید گفت اگر اماراتی‌ها بتوانند این مرحله را تحقق ببخشند، طرح بزرگتری را به اجرا می‌گذارند و آن تبدیل جنوب و شرق به یک حکومت وابسته به خود می‌باشد که در واقع بازگرداندن یمن به وضعی است که در فاصله سال‌های 1341 تا 1369 - یعنی دوران «جمهوری دموکراتیک یمن»- داشته است.

به‌نظر می‌آید امارات و عربستان در خصوص هر دو شکل تجزیه با یکدیگر اختلاف دارند. اماراتی‌ها که هیچ سابقه تاریخی در یمن ندارند، تشکیل یک حکومت وابسته به خود در جنوب را بسیار مهم ارزیابی کرده و لازمه توسعه قدرت خود می‌دانند.

در عین حال اماراتی‌ها بسیار کمتر از سعودی‌ها از باقی ماندن حکومت زیدی‌ها در شمال نگران هستند چرا که در نهایت آنان را مشکلی برای جغرافیای خویش نمی‌بینند و علاوه بر آن  وجود حکومت زیدی در صنعا را سبب مهار قدرت عربستان در منطقه دانسته و برای خود مفید ارزیابی می‌کنند.

این درحالی است که رژیم عربستان به دلایل کاملاً شخصی از وحدت یمن حمایت می‌کند البته «یمنی واحد و ضعیف» برای عربستان سعودی بهتر از تجزیه یمن و یا شکل‌گیری یک قدرت مهم در جغرافیای یمن می‌باشد.

ریاض هر نوع تجزیه‌ای در منطقه را شتاب دهنده به تجزیه عربستان می‌داند. «عربستان سعودی» با به هم پیوستن پنج منطقه به «نجد» در سال 1310 به‌وجود آمده و از عمر کشوری با این نام فقط 88 سال می‌گذرد.

ترکیب قومی قبیله‌ای یمن هم شباهت بسیار زیادی به ساختار قبیله‌ای در عربستان دارد. امتداد بسیاری از قبایل یمنی بطور طبیعی به عربستان می‌رسد و اندازه جمعیت زیدی در یمن با نسبت شیعه در عربستان همخوانی دارد و در عربستان 7/5 میلیون شیعه جعفری، زیدی و اسماعیلی در چهار استان زندگی می‌کنند آنان نزدیک به 40 درصد از جمعیت 19 میلیون نفری عربستان را شامل می‌شوند.

زیدی‌ها در یمن حدود 45 درصد از جمعیت حدود 30 میلیون نفری را به خود اختصاص داده‌اند و این درحالی است که شاکله یکی از دو قبیله بزرگ یمن- حاشد- را زیدی‌ها تشکیل داده‌اند. تجزیه یمن عربستان را با مشکل پیچیده‌ای مواجه می‌گرداند ازسوی دیگر تن‌دادن عربستان به نظر امارات در مورد تجزیه، به معنای به‌رسمیت‌ شناختن اداره شمال یمن توسط زیدی‌ها و رهبری سیاسی آن، انصارالله است و این موضوعی است که برای عربستان خسارت زیادی درپی می‌آورد.

باید اضافه کرد همان‌طور که درگیری‌های یک هفته اخیر در جنوب هم نشان داد، سعودی‌ها علی‌رغم هزینه‌های زیاد، در میان جنوبی‌ها موقعیت مستحکمی ندارند. وقتی دولت عدن در یک درگیری سه تا چهار روزه تسلیم می‌شود به این معناست که سعودی نتوانسته دولت وابسته به خود را حتی در مقابل یک هنگ نظامی حفظ کند.

4- عملیات هفته اخیر علیه منصور هادی (به‌عنوان رئیس‌جمهور) و معین عبدالملک (به‌عنوان نخست‌وزیر) و سقوط چندروزه همه آنها، نشان داد برخلاف ادعای عربستان، امارات، غربی‌ها و سازمان ملل، رئیس‌جمهور و دولت او هیچ مشروعیتی ندارند کما اینکه حمله امارات به کاخ المعاشیق عدن ثابت کرد هادی و دولت او موضوعیتی هم ندارند.

الان اکثر مناطق در جنوب در سیطره «مجلس انتقالی» است که هادی و معین عبدالملک را درعدن کنار زده‌اند از سوی دیگر انصارالله، حراک جنوب و جوانانی که جنبش 2012 را پشتیبانی کردند که به سقوط حکومت علی عبداله صالح در سال 2012 منجر شد، بعد از جنگ ائتلاف عربی غربی علیه یمن، هیچگاه هادی را به‌عنوان رئیس‌جمهور به رسمیت نشناخته‌اند.

الان عربستان، هادی و حزب اصلاح که سه رکن حکومت و جنگ در جنوب هستند، اقدامات هفته اخیر مجلس انتقالی وابسته به امارات در عدن را به‌رسمیت نمی‌شناسند. با این وصف الان چه کسی می‌تواند در جنوب ادعای مشروعیت کند؟! جنگ هفته اخیر در جنوب البته مشروعیت‌زدایی نکرد، فقدان مشروعیت را بیش از پیش برملا کرد.

شاید به همین دلیل بود که شورای انتقالی پس از آنکه کار عدن را تمام کرد، اعلام نمود از دعوت ریاض برای گفت‌وگو استقبال می‌کند که البته بعید است به این زودی‌ها توافق کارسازی میان ریاض و ابوظبی شکل بگیرد چرا که اختلاف منافع آنان بسیار گسترده‌تر و عمیق‌تر از این حرف‌هاست.

در این بین با توجه به اینکه نظر گریفیتس نماینده دبیرکل سازمان ملل در امور یمن به دیدگاه اماراتی‌ها نزدیک‌تر است، مشروعیت هادی بیش از پیش در معرض سؤال قرار می‌گیرد و این یک نگرانی جدید برای عربستان است کمااینکه انتقاد صریح علیه منصورهادی به اندرون دولت او هم رسوخ کرده است. طی روزهای اخیر لااقل دو وزیر منتسب به او، هادی را به باد انتقاد گرفته‌اند.

5- در روزهای اخیر علی‌رغم درگیری شدید بین دو ضلع به‌جای مانده از ائتلاف عربی غربی در «عدن»، و علی‌رغم آنکه عربستان عملاً عدن را ازدست داده بود، در مواجهه با امارات و حوادث اخیر، روشی خویشتندارانه درپیش گرفت تا جایی که به‌شدت مورد انتقاد اعضای دولت هادی نیز واقع شد.

در واقع عربستان سعی کرد با خویشتنداری اوضاع نیم‌بند کنونی را حفظ کند دیدار روز یکشنبه منصورهادی با سلمان بن عبدالعزیز در ریاض که مدت‌ها انجام نشده بود، برای آن بود که مشروعیت ظاهری که بهم ریخته بود بازسازی شود.

عربستان ترجیح داد عنوان «ائتلاف» باقی بماند و حال آنکه در یک سال اخیر ائتلاف به دو کشور عربستان و امارات محدود شده بود. این خود عمق مشکل عربستان سعودی را برملا می‌کند.

ریاض به این تابلو احتیاج دارد هرچند هیچ‌کس داخل آن نباشد با این وصف همه‌ چیز بیانگر آن است که عربستان با همه تلخی که او را آزار می‌دهد، ناگزیر است به این جنگ خاتمه دهد و این در حالی است که یمنی‌ها با ورود به خاک عربستان و توسعه نفوذ و سیطره خود به استان‌های عسیر، نجران و جیزان نشان داده‌اند که عربستان در توافق بر سر پایان جنگ، باید امتیازات مهمی بدهد.

برچسب ها:

جهان