انگلیس به جای بردگی آمریکا درس استقلال را از ایران بیاموزد

به گزارش مشرق، پایگاه اینترنتی  اسپکتیتور نوشت: در سال 1964 مجلس ایران با دستور آمریکا و حمایت شاه, لایحه اعطای مصونیت به مستشاران نظامی آمریکا اعضای خانواده‌های آنان و کارکنان دیپلماتیک مورد حمایت آنها را تصویب کرد و با این کار شاید یکی از معروف‌ترین خطابه‌های آیت‌الله روح‌الله خمینی(ره) را برانگیخت، خطابه‌ای که چند روز بعد به تبعید وی از کشور منجر شد و چندین سال بعد حوادثی را رقم زد که به وقوع انقلاب اسلامی در ایران منجر شد. واضح است در اینجا اعتراض‌ها به همان اندازه که مذهبی بود رنگ و بوی ملی‌گرایانه داشت.

انگلیس و به‌ویژه دولتی که ادعا می‌کند حاکمیت ملی را گرامی می‌دارد ، بهتر است از دستورالعمل ایران درس بگیرد. نمایندگان انگلیسی حتی باید از اعتراضات هنگ‌کنگ علیه معاهده پیشنهادی استرداد مجرمان به چین درس بگیرند ودر قانون مشابه آن با آمریکا که بر اساس آن آمریکا می‌تواند خیلی راحت‌تر از انگلیس خواستار استرداد مظنونین از لندن شود تجدیدنظر کنند.

جای تعجب دارد چرا انگلیس باید در برابر درخواست آمریکا به منظور توقیف یک کشتی نفتکش ایرانی در آبهای جبل‌الطارق اینگونه برده‌وار سر تسلیم فرود بیاورد، فقط به این خاطر که چون لندن در آستانه جدایی از بزرگترین شرکای تجاری خود قرار دارد، مجبور باشد برای کم کردن شکاف و دستیابی به توافق تجاری با آمریکا تن به هر کاری حتی راهزنی دریایی بدهد.

لطفا یکی توضیح بدهد؛ فایده این همه تلاش برای تحقق برگزیت و به اصطلاح اعاده «حاکمیت ملی» از بروکسل چیست اگر قرار باشد از باقی‌ماندن زیر یوغ از یک طرف بانک‌ها و از سوی دیگر واشنگتن این همه خوشحال باشید؟

در خصوص روابط انگلیس با کشوری که معنای بازپس‌گیری استقلال را از زمان سقوط شاه دست‌نشانده آمریکا در سال 1979 درک کرده، باید کار را با ماجرای نفتکش‌های توقیف شده شروع کنیم. دادگاه جبل‌الطارق به رفع توقیف نفتکش ایرانی رای داد. با این همه آخرین تلاش‌های آمریکا برای ممانعت از آزادی این نفتکش تئوری ما را ثابت می‌کند؛ ادامه وقایعی که سرمنشا آن در آمریکا خواهد بود و انگلیس به عنوان نیروی نیابتی وارد عمل خواهد شد.

ایران یک کشور بنیادگرا نیست و وقتی عنصر بنیادگرایی مذهبی برای آمریکا و انگلیس دردسرساز می‌شود که لندن و واشنگتن با کشوری مانند عربستان سعودی متحد می‌شوند. تابه امروز سعودی‌ها حتی اجازه ساخت یک کلیسا را در داخل مرزهای خود نداده‌اند و در عوض وهابیت را تبلیغ می‌کنند. غافل از آنکه این همان وهابی‌ها و برخی از شهروندان عربستان سعودی بودند که حملات یازده سپتامبر و نیز حملات مادرید و لندن و پاریس و بروکسل را رقم زدند. آنها داعش را پایه‌گذاری کردند - که بزرگترین دشمنش ایران بوده است و نه غرب. و این سعودی‌ها بودند که مخالفانشان را در کنسولگری‌ها سلاخی می‌کنند. تاکنون حتی یک شیعه ایرانی به عضویت القاعده درنیامده یا پشت هیچیک از این حملات تروریستی نبوده است.

این ما هستیم که باید از ایران عذرخواهی کنیم. چون مدت هشت سال صدام شهرهای ایران را با انواع موشک‌هایی که شرق و غرب در اختیارش قرار داده بودند و با تسلیحات شیمیایی که حامیان غربی‌اش کاملا از وجود آنها آگاهی داشتند هدف حمله قرار داد و هیچ کشوری ابزار دفاع از خود را در اختیار ایران نگذاشت. تحت این شرایط اگر بخواهد صنایع تسلیحاتی خود را توسعه دهد آیا جای تعجبی خواهد داشت ؟

این درست همان کاری است که کشورهای واقعی که معنای استقلال را درک می کنند، وقتی در معرض تهدید قرار می گیرند انجام می‌دهند. چه تعداد کشتی جنگی ایرانی در آبهای خلیج مکزیک در حال گشت زنی هستند ؟ چه تعداد از نیروهای ایرانی در مرزهای مجاور آمریکا مستقر و آماده به حمله وجود دارند؟

ایران تاکنون صبر و خویشتن‌داری زیادی از خود به نمایش گذارده است. ما می‌دانیم ایران می‌توانست چندین سال پیش به آسانی زرادخانه هسته‌ای خود را توسعه دهد. ایرانی‌ها بارها مهارت فناوری خود را ثابت کرده‌اند. نمونه بارز آن ساقط کردن پهپاد آمریکایی در هنگام جاسوسی بر فراز ایران در سال 2011 و فرود آوردن امن وساخت نمونه‌ای مشابه آن است.

در این میان، کند ذهن‌هایی مانند جان بولتون تصور می‌کنند اعمال تحریم‌ها ایرانی‌ها را وادار می‌کنند علیه دولت خود قیام و رژیم را ساقط کنند. در واقع یکی از پیامدهای تحریم‌ها ایجاد اقتصادی بزرگتر و در نتیجه کسب استقلال سیاسی است.

اگر انگلیس به دنبال احیای استقلال خود است، باید از چنین ایده‌هایی در کشورهای دیگر استقبال کند.

برچسب ها:

جهان