چه کسی سینما رکس آبادان را آتش زد؟

به گزارش مشرق، شامگاه 28 مرداد سال 57، سینما رکس آبادان شاهد فاجعه‌ای دردناک بود. مردم برای تماشای فیلم «گوزن‌ها» به سالن 700 نفری سینما آمده بودند که ناگهان گرفتار حریق شدند. مردم برای فرار از مهلکه به طرف درهای خروجی روی آوردند، ولی درها بسته شده بود و حدود 400 نفر در میان شعله‌های آتش جان باختند. 

انتشار این خبر و نمایش فیلم‏‌ها و عکس‏‌های این فاجعه، افکار عمومی را به شدت جریحه‏‌دار ساخت. رژیم شاه با متهم کردن نیروهای انقلابی در این حادثه ضد انسانی، قصد داشت تا انقلابیون مسلمان را افرادی متحجّر و مخالف هنر و ضد مردم نشان دهد اما اکثر مردم و انقلابیون و همچنین نحوه عملیات را توطئه ساواک می‌دانستند. 

بیشتر بخوانید:

خاطرات آیت‌الله هاشمی رفسنجانی را چگونه بخوانیم؟

امام خمینی(ره) که در تبعید به‌سر می‌بردند در پیامی خطاب به مردم آبادان درباره توطئه سینما رکس فرمودند: "خدمت عموم اهالی محترم آبادان- ایّدهم اللَّه تعالی‏- دریافت خبر بسیار فجیع به آتش کشیدن چند صد نفر هموطنان ما با آن وضع حساب شده موجب تأثر و تأسف شدید گردید. من گمان نمی‏‌کنم هیچ مسلمانی بلکه انسانی دست به چنین فاجعه وحشیانه‌‏ای بزند جز آنان که به نظایر آن عادت نموده‏‌اند و خوی درندگی و وحشیگری، آنان را از انسانیت بیرون برده باشد.

من تا کنون اطلاع کافی ندارم؛ لکن آنچه مسلّم است این عمل غیر انسانی و مخالف با قوانین اسلامی از مخالفین شاه که خود را برای حفظ مصالح اسلام و ایران و جان و مال مردم به خطر مرگ انداخته‏‌اند و با فداکاری از هم میهنان خود دفاع می‏‌کنند- به هر مسلکی باشند- نخواهد بود و قراین نیز شهادت می‏‌دهد که دست جنایتکار دستگاه ظلم در کار باشد."

فردای روز حادثه هزاران نفر از مردم آبادان و  بستگان قربانیان که در مراسم تشییع گرد هم آمده بودند، ساواک را مسئول این حادثه دانسته و شعارهای تندی علیه حکومت سر دادند. با وجود اینکه یکی از مسببان اصلی این حادثه پس از پیروزی انقلاب دستگیر و به جرم خود اعتراف کرده و اعدام شد اما برخی رسانه‌ها در سالگرد این حادثه انگشت اتهام را به سمت نیروهای انقلابی می‌گیرند. امسال نیز روزنامه سازندگی در گزارشی به بهانه سالگرد حادثه سینما رکس، ساواک را از این جنایت تبرئه کرده است.

بیشتر بخوانید:

جاسوس و زندانی مورد علاقه آمریکا کیست +اسناد

رهبرانقلاب چگونه از فاجعه سینما رکس باخبر شدند؟‌ +عکس

آقای عباس سلیمی‌نمین پژوهشگر تاریخ معاصر و مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران که بطور مبسوط بر روی حادثه سینما رکس مطالعه کرده است، به رد ادعاهای روزنامه سازندگی پرداخت که در ادامه می‌خوانید:

سوال:  آقای سلیمی نمین همانطور که در بخش نخست این گفتگو اشاره فرمودید روزنامه سازندگی در روز سه‌شنبه (ا شهریور) به مناسبت سالروز فاجعه سینما رکس اقدام به انتشار گزارشی با عنوان "حماقتی که فاجعه آفرید" کرد که در خبرگزاری ایسنا نیز بازنشر داده شد. در این گزارش مردم و نیروهای انقلابی متهم به انفجار سینمای رکس شده‌اند. با توجه به اینکه جنابعالی در این رابطه تحقیق و پژوهش داشته‌اید، بفرمایید که انفجار سینمای رکس اقدام نیروهای انقلابی بود یا اینکه این کار توسط عوامل ساواک و رژیم پهلوی انجام گرفت؟

سلیمی نمین: همانطور که در بخش نخست اشاره شد، متاسفانه در روزهای گذشته در روزنامه سازندگی و خبرگزاری ایسنا مطرح شد که آتش سوزی در سینما رکس کار برخی از انقلابیون بوده است؛ در حالی که بر اساس اسناد و خاطرات منتشر شده ساواک و عوامل رژیم پهلوی عامل این فاجعه بودند. عرض کردم که خاطرات عوامل نظام پهلوی در خارج از کشور نگاشته شده است و آن‌ها در شرایطی کاملاً آزاد به دست داشتن عوامل رژیم پهلوی و ساواک در این فاجعه اعتراف کرده‌اند. دلایل بسیار دیگری هم وجود دارد که نشان می‌دهد این آتش‌سوزی توسط رژیم پهلوی انجام گرفته است که در ادامه بیان خواهم کرد.

اما پیش از آنکه به این موضوع بپردازم، باید نکاتی را در مورد تحریف تاریخ و خطراتی که متوجه تاریخ انقلاب اسلامی است، بیان کنم که البته در بخش قبل اشاره‌ای داشتم. امروز دشمنان انقلاب اسلامی به طور جد تلاش دارند تا واقعیات‌های انقلاب را تغییر بدهند و به تطهیر رژیم پهلوی و حامیان آن یعنی آمریکا و انگلیس بپردازند که این امر در تولیدات شبکه‌هایی مانند من و تو و بی‌بی‌سی فارسی دیده می‌شود. متاسفانه برخی از رسانه‌های داخلی نیز همسو با آنان عمل می‌کنند.
 

دشمنان سرمایه‌گذاری‌های کلانی برای تحریف تاریخ انقلاب اسلامی انجام داده‌اند؛ چرا که تاریخ سهل‌الوصول‌ترین راه برای تغییر عقاید و باورهاست. وقتی که ملتی معتقد به امام و رهبری هستند، آنان با دست بردن در تاریخ، انتشار اسناد جعلی و بلعکس جلوه دادن واقعیت‌های تاریخی، کاری می‌کنند تا امام خمینی را در سطح یک سیاستمدار عادی و حتی پایین‌تر از آن تنزل بدهند و نشان بدهند که امام هم اهل فریب بود و ظاهر و پنهانش متفاوت بود.

سرمایه‌گذاری دشمنان بر روی تاریخ یک سرمایه‌گذاری هوشمندانه است؛ اما عجیب است که برخی رسانه‌های داخلی برای اهداف دشمنان مردم ایران هزینه می‌کنند. دشمنان به دنبال این هستند تا باورهای تاریخی مردم مذهبی ایران را مخدوش سازند. مخدوش کردن باورهای تاریخی به تدریج بر اعتقادات افراد تاثیر می‌گذارد و باعث می‌شود تا اعتقادات مردم نسبت به انقلاب اسلامی و اسلام سست شود.

** برخی رسانه‌ها و تاریخ‌نگاران دچار اشتباه اولویتی شده‌اند

در مقابل اما اقدام جدی صورت نمی‌گیرد و دچار یک غفلت‌زدگی اساسی در مورد تاریخ ایران و تاریخ انقلاب اسلامی شده‌ایم. برخی از رسانه‌های داخلی که در راستای اهداف دشمنان گام برمی‌دارند و برای تحقق اهداف آنان هزینه هم می‌کنند. برخی از رسانه‌ها و تاریخ‌نگاران نیز متاسفانه دچار اشتباه اولویتی شده‌اند؛ یعنی به جای اینکه مسائل مهم و اساسی را مورد بررسی قرار بدهند به مسائل دست چندم می‌پردازند که نمونه آن موضوع نامه‌نگاری‌های علنی آقای جبرائیلی و محسن هاشمی بود.

ببینید:

تصاویری دردناک از فاجعه سینما رکس آبادان

در رابطه با تاریخ ایران و تاریخ انقلاب اسلامی باید اولویت‌بندی‌هایی انجام بگیرد. اول اینکه منازعات فرعی را نباید اصلی قلمداد کنیم. برخی از منازعات نفعی برای انقلاب اسلامی و تاریخ ندارد، بلکه بیشتر وقت پژوهشگران و افراد را به مجادله تلف می‌کند. دروغ‌های بسیاری در رابطه با تاریخ انقلاب اسلامی گفته شده و می‌شود که باید توسط پژوهشگران رصد بشود. پس از اینکه دروغ‌ها و تحاریف رصد شد، باید دسته‌بندی و اولویت‌بندی صورت بگیرد و سپس اقدام به پژوهش و نشر واقعیات‌های تاریخی در قالب‌های مختلف برای مردم و به خصوص نسل جوان کرد.

خُب، حالا بازگردیم به موضوع اصلی گفتگو یعنی ماجرای سینما رکس. فاجعه سینما رکس در تاریخ 28 مرداد سال 57 و چند ماه مانده به پیروزی انقلاب اسلامی به وقوع پیوست که در آن فاجعه افراد بسیاری در آتش سوختند و کشته شدند. مغرضان و ناآگاهان ادعا می‌کنند که نیروهای انقلاب اسلامی سینمای رکس را به آتش کشیدند تا آتش انقلاب شعله‌ور شود. این یعنی اینکه نیروهای انقلابی برای رسیدن به قدرت، جنایت کردند.

مغرضان این ادعا را مطرح می‌کنند تا انقلاب اسلامی را هم‌سنخ رژیم پهلوی قلمداد کنند و در افکار مردم جا بیاندازند که انقلابی برای دستیابی به قدرت و حفظ قدرت همچون رژیم پهلوی حاضر به کشتن آدم هم است. البته آنان به این حد هم اکتفا نمی‌کنند، بلکه به تطهیر رژیم پهلوی هم می‌پردازند و آنان را خوب جلوه می‌دهند. همانطور که جنایت فاحش شاه و ساواک را به نیروهای انقلابی نسبت می‌دهند. این ادعاها جفا در حق امام خمینی (ره) و انقلاب اسلامی است.

** امام حتی اجازه نمی‌داد افسری که به سوی مردم تیراندازی کرده مورد تعرض قرار دهند

سوال: مقایسه انقلاب اسلامی با دیگر انقلاب‌های جهان معاصر همچون انقلاب فرانسه، انقلاب روسیه و به خصوص انقلاب چین، نشان می‌دهد که انقلاب اسلامی کمترین وجه درگیری و خشونت را داشته است و افراد کمتری نسبت به دیگر انقلاب‌ها در درگیری‌ها و... کشته شده‌اند. دلیل اینکه انقلاب اسلامی به خشونت‌های متداول در انقلاب‌های جهان دچار نشد، چه بود؟

سلیمی نمین: به نکته مهمی اشاره فرمودید. انقلاب مردم ایران در سال 57 به دلیل اسلامی بودن و به دلیل اینکه یک مجتهد عالی‌قدر در راس این انقلاب قرار داشتند نسبت به دیگر  انقلاب‌های جهان کمتر دچار خشونت و درگیری شد. خشونت و درگیریی هم که در جریان انقلاب صورت گرفت، از سوی نیروهای ساواک و رژیم پهلوی بود. خشونت با رویه امام کاملاً بیگانه بود.

امام حتی اجازه نمی‌داد، مردم انقلابی، افسری را که به سوی مردم تیراندازی کرده بود، مورد تعرض قرار دهند و این را آدم‌کشی و جنایت می‌دانستند. امام معتقد بودند که قانون باید به جرم آنان رسیدگی کند، نه اینکه درگیری صورت بگیرد و افراد براساس نظرات شخصی آن افسر را مجازات کنند. امام این رویه را حرام می‌دانستند؛ حال به چنین امامی تهمت می‌زنند که برای پیروزی انقلاب اسلامی حاضر به کُشتن مردم بود. 

اینکه ادعا می‌شود نیروهای انقلابی، جنایت سینما رکس را رقم زدند، به معنای نابودی باورهای حقیقی مردم نسبت به انقلاب اسلامی است. واقعاً جای تعجب است که خبرگزاری ایسنا که یک خبرگزاری دولتی است، اقدام به بازنشر گزارش دروغ روزنامه سازندگی می‌کند. بازنشر یک گزارش به معنای تایید آن است.

انتشار چنین مطالبی در رسانه‌های داخلی و دولتی نشان می‌دهد که القائات و تولیدات دشمنان وارد صفوف ما شده است و خبرنگار و نویسنده ما تحت تاثیر این القائات، اقدام به نگارش گزارش‌های خلاف واقع می‌کند. بی‌توجهی به تاریخ در چنین شرایطی و عدم ارائه اطلاعات صحیح به مخاطبان، ظلم به حقیقت است. منابع و کتاب‌های بسیاری که در جامعه وجود دارد را باید در اختیار مخاطبان قرار داد تا تحت تاثیر این گزارش‌های غیرواقع قرار نگیرند.

سوال: گفته‌ می‌شود پیش از وقوع آتش‌سوزی در سینما رکس هم چند بار به برخی از سینماها حمله شد. آیا این ادعا واقعیت دارد و اگر حملاتی صورت گرفته به چه دلیلی بوده و به چه صورت بوده است؟

سلیمی نمین: رژیم پهلوی تلاش داشت، ذائقه مردم مذهبی و متدین ایران را با یک سری اقدامات تغییر دهد. رونق کاباره‌ها و مشروب‌فروشی‌ها و پخش فیلم‌هایی که دارای صحنه‌های جنسی بود، بخشی از این اقدامات بود. نمایش فیلم‌های مستهجن در سینما برای مردم متدین بسیار نگران‌کننده بود. مردم انقلابی در اعتراض به نمایش چنین فیلم‌هایی در سینماها، در مواردی اقدام به شکستن شیشه آن سینماها و پرتاب کوکتل مولوتف به سوی آن سینماها کردند که البته این اعتراضات زمانی صورت گرفت که مردم در سینما نبودند و از اینکه فردی صدمه نبیند، مطمئن بودند؛ چرا که آنان فقط به دنبال این بودند تا اعتراض خود را بیان کنند و قصد آزار رساندن به کسی حتی آن سینمادار هم نداشتند.

**  اعتراض به نمایش فیلم‌های مستهجن ربطی به تظاهرات‌ها مردمی علیه رژیم نداشت

آن افرادی هم که این کار را انجام می‌دادند، بلافاصله از آن مکان دور می‌شدند؛ چرا که نیروهای شهربانی به سرعت در محل حاضر می‌شدند. ضمن اینکه این کارها در تظاهرات‌ها صورت نمی‌گرفت، بلکه در حرکت‌های 5 نفره و 10 نفره انجام می‌گرفت تا مردم آسیب نبینند و اساساً اعتراض به نمایش فیلم‌های مستهجن ربطی به تظاهرات‌های بزرگ مردمی علیه رژیم پهلوی نداشت. ما در تظاهرات‌ها نداشتیم که عده‌ای به سینمایی حمله کنند. تظاهرات‌ها باید بدون درگیری و خشونت از سوی نیروهای انقلابی برگزار می‌شد.
 

همچنین مرور وقایع رخ داده در ماجرای سینما رکس نشان می‌دهد که این فاجعه سنخیتی با اتفاقات پیش از آن ندارد. عرض کردم که در اعتراض به نمایش فیلم‌های مستهجن تنها چند شیشه شکست می‌شد و یا در نهایت کوکتل مولوتفی به سوی سینما پرتاب می‌شد، اما در ماجرای سینما رکس دور تا دور سینما مواد آتش‌زا ریخته شد و بمب باطری‌دار کار گذاشته شده بود. آن افراد اصلاً وقت انجام چنین کارهای نداشتند.

طبق گزارش سفارت آمریکا در سینما رکس بمب باطری‌دار کار گذاشته شده بود. ضمن اینکه بر اساس تمامی گزارش‌های دولتی درب‌های سینما قفل شد. افراد معترض اصلاً اقدام به چنین کاری نمی‌کردند و وقت انجام آن را هم نداشتند، چرا که نیروهای شهربانی به سرعت در محل حاضر می‌شدند، در حالی که در ماجرای سینما رکس شهربانی با تاخیر حضور پیدا کرد. جالب این است که بدانید، شهربانی در چند قدمی سینما رکس هم بود.

یکی از ادعاهای جالب در این قضیه هم این است که عوامل این فاجعه خود به داخل سینما رفتند و به تماشای فیلم نشستند. کدام عقل سلیمی، چنین ادعایی را قبول می‌کند؟ کسی که معترض است، شیشه سینما را می‌کشند و از ترس پلیس سریع فرار می‌کند. اینکه فرد معترض به داخل سالن سینما برود و آتش بگیرد، یک ادعای غیرقابل قبول و باور است.

** آتش زدن سینما رکس با طراحی و اقدام ساواک انجام گرفت

آتش زدن سینما رکس با طراحی و اقدام ساواک انجام گرفت. ساواک آتش زدن سینما را به دو بخش مدیریتی و عملیاتی تقسیم کرده بود. بخش عملیاتی را به گونه‌ای طراحی کردند که اگر عوامل آن لو رفتند، گفته شود یک معتاد بی سر و پا این کار را انجام داده است. ساواک 4 معتاد و موادفروشی که در کمیته مشترک ساواک و شهربانی از آنان پرونده داشتند، به کار گرفتند و معلوم نیست موادمخدری مصرف کرده بودند که پس از دستور ساواک به داخل سینما رفتند. این معتادان اطلاع نداشتند که قرار است درب‌ها بسته شود و خیالشان راحت بود که با شروع آتش سوزی به سرعت از سینما خارج خواهند شد. یکی از آن معتادان از راه پشت‌بامی سالن سینما توانست فرار کند. البته چند نفر اقدام به فرار از آن طریق کردند که الباقی سوختند و موفق نشدند.

مرور حوادث آن فاجعه نشان می‌دهد که ساواک عملیات را به گونه‌ای طراحی کرده که شناسایی عاملان واقعی آن فاجعه بسیار سخت است. بعد هم فردی را در عراق دستگیر کردند که یک انسان شیرین‌مغز و دیوانه بود. این فرد در یکی از کشورهای حاشیه خلیج‌فارس کار می‌کرد که مورد شناسایی ساواک و شهربانی قرار گرفته بود. این فرد را از آن کشور به عراق منتقل کردند و بعد با صدام تماس گرفتند و صدام آن فرد را دستگیر و به ایران تحویل داد. این سناریو مورد تایید هیچ کدام از عوامل دستگاه قضایی رژیم پهلوی قرار نگرفت.

پروژه جنایتی که ساواک طراحی کرده بود، تمامی بخش‌های آن با هم ارتباط منطقی داشت؛ چرا که تمامی کارها را از پیش به صورت دقیق طراحی کرده بودند. در ماجرای سینما رکس رئیس آتش‌نشانی و معاون او در صحنه آتش‌سوزی حاضر نشدند. از معاونش پرسیده شد که چرا در صحنه حضور پیدا نکردی؟ او پاسخ داد که رئیسم به من گفته بود نرو. این‌ها سخنان در مطبوعات همان دوران به چاپ رسیده است.

مشابه همین حادثه در وقایع آتش‌سوزی‌های تهران صورت گرفت. از آنجایی که نیروهای ارتش به دلیل برقراری حکومت نظامی در خیابان‌ها حضور داشتند، ساواک به ارتش دستور داد تا در آتش‌سوزی‌ها دخالت نکنید و آتش را خاموش نکنید. قره‌باغی در خاطراتش عنوان می‌کند که در این رابطه از نیروهای خود پیگیری کردم و آنان پاسخ دادند که ساواک به ما گفته است تا دخالت نکنیم.

** رئیس و معاون آتش‌نشانی آبادان بر سر صحنه آتش‌سوزی حاضر نشدند

ضمن اینکه آبادان به نسبت تهران کوچکتر بود و رئیس و معاون آتش‌نشانی ظرف چند دقیقه می‌توانستند در صحنه حاضر شوند، اما هیچ‌کدام در صحنه حضور پیدا نکردند در حالی که شهر ملتهب بود و یک سینمای بزرگ با جمعیت بسیاری در آتش می‌سوختند. آیا مهمتر از این فاجعه، واقعه دیگری در آبادان است؟ آتش‌سوزی از اعت 9 و 45 دقیقه صبح آغاز شد و تا 4 بامداد روز بعد ادامه داشت. نیروهای آتش‌نشانی ساعت 4 بامداد توانستند وارد سالن سینما بشوند. آن نیروها، افراد مبتدی بودند و هیچ تجربه‌ای در زمینه اطفا حریق نداشتند.
 

سوال: آقای سلیمی‌نمین برای تمام دلایلی که ذکر کردید، اسناد هم وجود دارد؟ البته به یکی دو سند همچون مطبوعات آن روز و کتاب خاطرات قره‌باغی اشاره کردید.

سلیمی نمین: بله تمامی این اسناد موجود است. من تعجب می‌کنم که برخی از نویسندگان و خبرنگاران نسبت به این اسناد بی‌توجه هستند. کسی که می‌خواهد در مورد سینما رکس بداند، تحقیق کند یا بنویسد، لازم است خلاصه کتاب خاطرات قره‌باغی، کتاب رفیع‌زاده (رئیس شعبه ساواک در آمریکا) و... را بخواند.

دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران کتاب‌های خاطرات بسیاری را خلاصه و نقد کرده است. کتاب خاطرات رفیع‌زاده از جمله این خلاصه شده‌هاست که اتفاقاً مطالب بسیاری در خصوص آتش‌سوزی سینما رکس در آن کتاب آمده است. دفتر ما تلاش داشته در برابر روایت‌سازی‌ها بایستد و واقعیت‌های تاریخی را در اختیار مخاطبان قرار دهد.

عبدالمجید مجیدی وزیر مشاور و رئیس سازمان برنامه و بودجه رژیم پهلوی که خاطرات او توسط تاریخ شفاهی هاروارد منتشر شده، اذعان می‌کند که سینما رکس توسط ساواک به آتش کشیده شد. مصاحبه‌کننده از او می‌پرسد، شما (حزب رستاخیز) هم کارهای عملیاتی انجام می‌دادید؟ او پاسخ می‌دهد که خیر آتش‌سوزی کار ما نبود و کار ساواک بود.

روزنامه سازندگی ادعا می‌کند که چون مردم معترض پیش از آن به سینماهایی حمله کرده بودند، پس آن‌ها هم سینما رکس آبادان را به آتش کشیدند.

سوال: اگر بخواهیم این استدلال را قبول کنیم، پس چرا گفته نمی‌شود چون ساواک اقدام به آتش‌سوزیی‌ها کرد و اتفاقاً مانع از خاموش شدن آن آتش‌ها هم نشد، پس کار ساواک است؟

سلیمی نمین: بله؛ اتفاقاً سوال بنده از روزنامه سازندگی همین است. عرض کردم که معترضان به نمایش فیلم‌های مستهجن در سینماها کاری به مردم نداشتند و زمانی به آن سینماها متعرض می‌شدند که کسی در سینما نبود.

ما در دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران تلاش داشتیم گنجینه و بانکی به وجود آوریم که رسانه‌ها و مراکز پژوهشی را می‌توانست پشتیبانی اطلاعاتی و تاریخی کند. هدف ما این بوده با در اختیار قرار دادن، مانع از روایت‌سازی‌های پرجاذبه شبکه‌های فارسی زبان و معاند بشویم.

** جعل یک کتاب خاطرات توسط صادق زیباکلام

سوال: در روزهای گذشته و در سالگرد حمله متفقین به ایران تلاش شده است تا چهره دیگری از رضاشاه به مردم ایران معرفی شود که مورد قبول برخی هم قرار گرفته است. دلیل آن چیست؟

سلیمی نمین: دشمنان علاوه بر اینکه به دنبال تطهیر چهره پهلوی دوم هستند، پروژه تطهیر چهره پهلوی اول و رضاشاه را هم در دستور کار دارند. متاسفانه برخی در داخل همچون آقای زیباکلام هم تلاش دارند به این موضوع دامن بزنند. در بخش نخست گفتگو هم عرض کردم که زیباکلام می‌گوید باید پذیرفت که "رضاشاه فرد مستقلی بود" و این گزاره در کتاب سیروس غنی هم آمده است، در حالی که اصلاً این حرف در آن کتاب نیامده است. آقای زیباکلام کتاب خاطرات سیروس غنی را جعل می‌کند. چیزهایی را هم که در کتاب آمده را جعل می‌کند و می‌گوید چنین چیزی در کتاب گفته نشده است. قبلاً گفتم که کتاب سیروس غنی اگرچه جهت‌گیری‌اش تطهیر پهلوی است؛ اما در بعضی صفحات حقایق خوبی به ما می‌دهد، چرا که مجبور است برخی از اصول علمی را در نگارش کتاب رعایت کند.

زیباکلام می‌گوید این کتاب منتشر شده و چون می‌داند که جوانان به آن دسترسی کمی دارند و یا اصلاٌ نمی‌خوانند، می‌گوید این کتاب تمام یافته‌های تو را در مورد انگلیس و رضاشاه تغییر می‌دهد. جوان هم بدون اینکه بخواند، می‌گوید پس چیزی که چاپ شده حتماً مطالب دقیقی در آن وجود دارد و انگلیس و رضاشاه خوب است. او می‌گوید این کتاب اسنادی و برخلاف روایت حکومتی است.

امثال زیباکلام و رسانه‌های فارسی‌زبان تلاش دارند روایت‌ها را به دو دسته اسناد و حکومتی (رسمی) تقسیم کنند. انگار که روایت‌های حکومتی، روایت‌های غیراسنادی هستند. واقعاً انسان تعجب می‌کند که به روایت‌های دشمنان و انگلیسی‌ها، برچسب روایت اسنادی زده می‌شود و به روایت ما روایت حکومتی گفته می‌شود. ما جنایت‌های حکومت انگلیس را با پوست و گوشت جانمان لمس کرده‌ایم، آن وقت به روایت‌های ما لقب حکومتی داده می‌شود. ما اصلاً رابطه خودمان با رضاخان را با روایت‌های حکومتی تنظیم نکرده‌ایم.

سوال: به نظر شما چرا رسانه‌های فارسی‌زبان جرات پیدا کرده‌اند که به روایت‌های ما که اتفاقاً اسنادی هم هستند، برچسب رسمی و حکومتی بزنند؟

سلیمی نمین: دلیلش این است که نسبت به تاریخ اهتمام نداریم و دست نیروهای انقلابی را هم از اسناد خالی گذاشته‌ایم. امروز بسیاری از جوانان در میدان فرهنگی حاضر به دفاع از انقلاب اسلامی هستند، اما تجهیزاتی در اختیار ندارند. مثل اینکه رزمندگانی برای دفاع از کیان کشور در صحنه جنگ حضور پیدا کنند، اما سلاح، تجهیزات و آذوقه‌ای به آنان داده نشود.

امروز یک جنگ جدی در عرصه فکری وجود دارد. در چنین شرایط نیروها باید تغذیه فکری بشوند، اما متاسفانه اقدام جدی صورت نمی‌گیرد. حرف‌های تکراری راجع به مسائل زیاد داریم و هزینه‌ها هم در مورد این تکراری‌ها زیاد است. حرکت در سطح، تکرار آن و هزینه برای آن زیاد است و باید به حرکت‌ها با اطلاعات عمق داد. 

ما در دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران به دنبال القا نبودیم، بلکه به دنبال اقناع بوده‌ایم که یک فرد روایت‌های مختلف را بشوند و اسناد را ببیند تا حقیقت را پیدا کند. این تلاش، به زعم آنان روایت حکومتی و... نیست، بلکه به طور کامل اسنادی و تحقیقی است.

ما اگر دیپلماسی عمومی را قبول داریم، تنها نباید به شعار و سطحی حرکت کردن کفایت کنیم، بلکه باید به مصداق بپردازیم. آنان با تکیه برمصداق‌ها سعی دارند، خیانت‌ها و جنایت‌های خود را تطهیر کنند.

سوال: به طور مثال در روزهای اخیر برخی عنوان کردند که جدایی بحرین خیانت شاه نبود، بلکه براساس دموکرات بودن شاه بود.

سلیمی نمین: بله؛ جدایی بحرین از ایران، خیانت شاه به تمامیت ارضی ایران بود. در روزنامه‌ای نوشته شد که شاه به دلیل دموکرات بودن و چون به خواست مردم احترام می‌گذاشت، بحرین را به همه‌پرسی گذاشت و داد و رفت. این خیانت بزرگ را اینگونه در نزد افکار جوانان تطهیر و پاک می‌کنند. کار دشمنان هوشمندانه است.

برچسب ها:

سیاسی