ماجرای ممنوع‌الخروجی وزیر دولت هاشمی/ مهم‌ترین پرسش این روزهای سران رژیم صهیونیستی

سرویس سیاست مشرق - روزنامه‌ها و جراید در بخش سرمقاله و یادداشت روز به بیان دیدگاه‌ها و نظریات اصلی و اساسی خود می‌پردازند؛ نظراتی که بیشتر با خط خبری و سیاسی این جراید همخوانی دارد و می‌توان آن را سخن اول و آخر ارباب جراید عنوان کرد که اهمیت ویژه‌ای نیز دارد. در ادامه یادداشت و سرمقاله‌های روزنامه‌های صبح کشور با گرایش‌های مختلف سیاسی را می‌خوانید:

**********


آیت‌الله سید ابراهیم ذوالقرنین دست مریزاد!

حسین شریعتمداری در کیهان نوشت:

روز چهارشنبه آقای روحانی در مراسم پانزدهمین جشنواره شهید رجائی فساد اقتصادی را یکی از مشکلات موجود دانست ولی برخورد قوه قضائیه با مفسدان اقتصادی را چاره کار ندانست! و گفت: «ما امروز یکی از وظایف بزرگ‌مان مبارزه با فساد و رانت در این کشور است. فساد و رانت اما با بگیر و ببند و دادگاه از بین نمی‌رود بلکه دستگاه قضایی آخرین مرحله است»! در ادامه می‌گویند «برای ممانعت از فساد باید همه چیز شفاف باشد چراکه در ابهام و تاریکی فساد رخ می‌دهد. پس آغازش به شفافیت است» و می‌افزایند «دولت اگر قدرتمند نباشد، مردم زندگی خوشی را تجربه نخواهند کرد. قدرت و توان دولت به معنای آن است که دولت بتواند در صحنه سخت مدیریت اختیارات لازم را داشته باشد؛ اگر کسی اختیار ندارد چه مسئولیتی از او خواهید داشت. مسئولیت‌ها منطبق با اختیارات است». درباره این بخش از سخنان جناب رئیس‌جمهور گفتنی است که:


۱- اگر فساد اقتصادی یک عمل و اقدام مجرمانه باشد- که هست- چرا دستگاه قضایی نباید با آن برخورد کند؟! مگر یکی از وظایف تعریف شده قوه قضائیه مقابله با مجرمان و غارتگران اموال عمومی نیست؟! در همه جای دنیا بلافاصله پس از کشف موارد و نمونه‌هایی از فساد، نظیر سوءاستفاده از بیت‌المال، رانت‌خواری، کلاهبرداری و... دستگاه قضایی وارد عمل شده و با دستگیری مفسدان و مجازات آنان به مقابله با فساد می‌پردازد. کاش آقای روحانی می‌فرمودند که اگر بازداشت- یا به قول ایشان بگیر و ببند- مجرمان وظیفه دستگاه قضایی نیست، پس وظیفه این دستگاه چیست؟! و اساساً وجود آن به چه کار می‌آید؟!


۲- آقای روحانی می‌فرمایند «برای ممانعت از فساد باید همه چیز شفاف باشد چراکه در ابهام و تاریکی، فساد رخ می‌دهد. پس آغازش به شفافیت است». این سخن بجا و تأکید قابل قبولی است و همانگونه که ایشان‌ اشاره کرده‌اند، در صورتی که سازوکار امور اداری شفاف باشد و در ابهام و تاریکی صورت نپذیرد، از فساد جلوگیری می‌شود ولی جناب روحانی توضیح نداده‌اند که اگر روند امور در فلان دستگاه دولتی شفاف نبود و سوءاستفاده مفسدان و غارتگران را به دنبال داشت، چه باید کرد؟ آیا باید مجرمان را به حال خود گذاشت و از دستگیری و محاکمه و مجازات آنها خودداری کرد؟! آنچه این روزها در جریان برگزاری دادگاه‌های ویژه مقابله با مفاسد اقتصادی شاهد هستیم، انبوهی از اسناد و مدارک غیرقابل انکار است که بر وقوع جرم از سوی برخی مدیران حکایت می‌کند.

به بیان دیگر، شفافیت حاکی از وقوع جرم از سوی مراکزی بیرون از دولت محترم صورت پذیرفته و به اثبات رسیده است. در این حالت بدیهی است که دستگاه قضایی نمی‌تواند و نباید دست روی دست بگذارد و شاهد غارت اموال عمومی باشد. رویکرد مثبت و امیدواری مردم به اجرای عدالت در همین بستر که قوه قضائیه آغاز کرده و ادامه می‌دهد، پدید آمده و قدردانی ملت از این قوه را به دنبال داشته و دارد.

این اقدام قوه قضائیه، دقیقاًً تحقق همان نکته‌ای است که جناب رئیس‌جمهور در سخنان چهارشنبه خود بر آن تأکید ورزیده و گفته بودند «آنچه که ما را نگه می‌دارد این است که مردم احساس کنند که ما با آنها یکی هستیم». از این روی آقای روحانی باید قدردان قوه قضائیه باشند که خواسته ایشان را تحقق بخشیده است.


۳- جناب روحانی در حالی از شفافیت و ضرورت آن سخن می‌گویند که دولت ایشان به «دولت محرمانه‌ها»! شهرت دارد. به‌عنوان مثال؛ ۱۷ ماه از مهلت قانونی دولت برای راه‌اندازی سامانه ثبت حقوق و مزایای مدیران می‌گذرد و اخیرا جناب روحانی دستور اجرای آن را صادر کرده‌اند! حتی بعد از «شفاف»‌شدن ماجرای حقوق‌های نجومی، سخنگوی وقت برخی از دولت نجومی‌بگیران را «ذخیره نظام و امانت‌دار بزرگ کشور»! اعلام کرد.

بعد از آنکه سوءاستفاده و غارت چند هزار میلیارد تومانی از صندوق ذخیر فرهنگیان « شفاف» شد، آقای رئیس‌جمهور فرمودند که اختلاس نبوده، بدهی معوق بانکی بوده است! محرمانه نگه‌داشتن مذاکرات هسته‌ای و مسائل مرتبط با برجام تا هنگامی که فاجعه بزرگی به ملت تحمیل کردند! قرارداد محرمانه با مدیر تلگرام، محرمانه‌ماندن میزان واردات بنزین و قراردادهای نفتی IPC، پرونده توتال، جریمه قرارداد کرسنت، قرارداد ایران و پژو، قرارداد با ایرباس و بوئینگ، محرمانه شدن نرخ رشد اقتصادی، آمار ‌اشتغال و بیکاری، امضای محرمانه سند ۲۰۳۰، امضای محرمانه سند FATF، هنوز کسی نمی‌داند پیشنهاد ارز ۴۲۰۰ تومانی از سوی چه کسی در دولت ارائه شده و بیش از ۱۸میلیارد دلار از ذخیره ارزی را به باد فنا داده‌اند! هیچیک از اعضای دولت زیر بار این تصمیم خسارت‌بار نمی‌روند! و... دهها نمونه دیگر از این دست اقدامات غیرشفاف و تاریک که فهرست آن نیز به درازا می‌کشد!


با این وجود چگونه انتظار دارند دستگاه قضایی منتظر شفاف‌سازی دولت بماند و مردم مظلوم این مرز و بوم را در میان پنجه‌های گرگ‌گونه مفسدان اقتصادی و غارتگران بیت‌المال تنها بگذارد؟!


۴- در سوره مبارکه کهف به داستان ذوالقرنین‌ اشاره شده است، او اگرچه به روایت معصومین علیهم‌السلام پیامبر نبود ولی شخصیتی مومن و دادگستر و محبوب خدا بود. برخی از مفسران، از جمله مرحوم علامه طباطبائی او را کوروش کبیر یعنی همان پادشاه هخامنشی می‌دانند. ذوالقرنین سپاه عظیم و سلحشوری در اختیار داشت.

در کلام خدا از سفرهای سه‌گانه او یاد شده است، سفر به مشرق و مغرب و سفر به منطقه‌ای که در پس تنگه‌ای (برآمده از دو کوه) قرار داشت، « حَتَّی إِذَا بَلَغَ بَیْنَ السَّدَّیْنِ وَجَدَ مِن دُونِهِمَا قَوْمًا لَّا یَکَادُونَ یَفْقَهُونَ قَوْلًا …. ذوالقرنین در سفر سوم خود به میان دو کوه می‌رسد و در پس آن دو کوه مردمی ‌را می‌بیند که از ظلم و ستم جماعت ستمگری به‌نام «یأجوج و مأجوج» به تنگ آمده‌اند و از او می‌خواهند که میان آنها و یأجوج و مأجوج دیواری بنا کند تا از تاخت و تاز آن ستمگران در امان باشند و ذوالقرنین با آهن و مس گداخته میان آن دو کوه، سد محکمی‌بنا می‌کند که یأجوج و مأجوج توان نفوذ  و عبور از آن را نداشته‌اند. « فَمَا اسْطَاعُوا أَن یَظْهَرُوهُ وَمَا اسْتَطَاعُوا لَهُ نَقْبًا- نه می‌توانستند از آن بالا بروند و نه در آن نقبی بزنند».


اردیبهشت ماه سال ۹۶ و در گرماگرم تبلیغات انتخاباتی، آقای رئیسی را که یکی از نامزدهای ریاست جمهوری بود، متهم کردند، اگر انتخاب شود، در پیاده‌روها دیوار می‌کشد! و گفتند؛ «اگر شما جوانان در خانه بنشینید، بدانید که در پیاده‌روهای ما هم دیوار خواهد بود، شما آنها را نمی‌شناسید. من آنها را می‌شناسم. آنها روزی در جلسه‌ای تصمیم گرفتند که در تهران و در پیاده‌رو دیوار بکشند. آنها می‌خواستند، پیاده‌رو زنانه و مردانه ایجاد کنند.»!


بعدها اگرچه آقای رئیسی به ریاست جمهوری انتخاب نشد اما، نیمی‌از آنچه درباره دیوارکشی ایشان گفته بودند به حقیقت پیوست! و ایشان که به ریاست قوه قضائیه انتخاب شده بود، دیوارکشی را آغاز کرد، ولی آنگونه که ایشان را متهم کرده بودند، در پیاده‌روها دیوار نکشید! رئیسی در برخورد قاطع و هوشمندانه با مفسدان اقتصادی و دستگیری و محاکمه آنها، میان یأجوج و مأجوج‌های عصر حاضر و مردم مظلوم و ستمدیده ایران، دیوار بلندی کشید و دست غارتگر آنها را از جان و مال ملت کوتاه کرد.

هزاران میلیارد از اموال به غارت رفته مردم را به بیت‌المال باز گرداند و غارتگران را به دست عدالت سپرد... و این گردونه- که با استجازه معروف آیت‌الله آملی لاریجانی از حضرت آقا به گردش درآمده بود- کماکان به چرخش خود ادامه داد و این روزها با هر چرخی که می‌زند، ارتفاع آن دیوار بلند و بلندتر می‌شود و مردم را به اجرای بی‌چون و چرای عدالت امیدوارتر می‌کند... کاری کارستان و همسو با برخوردی که جناب ذوالقرنین با جماعت بیدادگر یأجوج و مأجوج کرده بود... از این روی باید گفت:‌ آیت‌الله سید ابراهیم ذوالقرنین، دست مریزاد و خدا قوت.

درس‌هایی از امام موسی صدر، معمار مدارای دینی

صلاح فحص در ایران نوشت:

در میان مردان شاخص تاریخ معاصر، امام موسی صدر از همه ویژگی‌های یک رهبر دینی، سیاسی و اجتماعی برخوردار بود. او پس از آشنایی با مردمان ستمدیده و آگاهی از ستم‌هایی که بر آنان می‌رفت، انقلابی در ژرفای جانشان رقم می‌زد و با همه عزم و توان خود به دفاع از آنان می‌پرداخت. امام صدر به مسائل ملت و امت خود متعهد بود؛ مواضع و اقدامات او، که ترجمانی راستین از اندیشه‌ها و باورهای درونی او بود، گواه بر این مدعاست.


امام صدر را به‌دلیل پایبندی شدید به آموزه‌های دینی، فردی صوفی و عابد می‌پنداشتی، ولی وقتی چابکی او در تلاش برای حل مشکلات و اختلافات میان این و آن را می‌دیدی، نظرت بسرعت تغییر می‌کرد و قانع می‌شدی که او فردی انقلابی است و تصوف را نشانه دینداری نمی‌داند.


یکی دیگر از ویژگی‌های امام صدر این بود که دوستدار مطالعه بود. او کتاب‌های دینی، اعتقادی، فلسفی، تاریخی و علمی را مطالعه می‌کرد. نجیب جمال‌الدین در این باره می‌گوید: امام صدر صبح زود بیدار می‌شد و به مرکز آموزش علوم اسلامی، که خود در صور تأسیس کرده بود، می‌رفت و ساعات نخستین صبح را به مطالعه می‌گذراند و دانشجویان مرکز نیز در این ساعات مزاحم مطالعه او نمی‌شدند، حتی برای مباحثی که دوست داشتند با وی مطرح کنند. او در زمینه مسائل فرهنگی بسیار به آیات قرآن استناد می‌کرد و در مثال‌های متعددی که در اثنای سخنانش می‌آورد، از ابیات شعر بهره می‌گرفت. او به زبان‌های فارسی و فرانسوی و انگلیسی مسلط بود.


این قابلیت‌ها، او را مورد توجه فرهیختگان از همه فرقه‌های لبنان قرار داده بود؛ به‌گونه‌ای که اعلام ‌نام او به‌عنوان سخنران یک مراسم کافی بود تا صدها نفر را جذب و سالن‌ها را پر کند. یکی از دیپلمات‌های امریکایی که با او در یکی از مناسبت‌ها دیدار کرده بود، تلگراف زیر را برای کشورش فرستاد: دیداری تشریفاتی با امام صدر داشتم که یک ساعت طول کشید.

با آنکه با مترجم صحبت می‌کردیم، بی‌تردید می‌توانم بگویم او یکی از شگفت‌انگیزترین (و چه بسا شگفت‌انگیزترین) فردی است که در لبنان ملاقات کرده‌ام. او چشمانی تیزبین و با اراده دارد. با وجود آنکه به شیوه‌ای بی‌طرف و آرام سخن می‌گوید، قابلیت‌های خاص او نمایان است و صداقت آشکارش خوف انگیز.

بخشی از وقت دیدارمان را درباره این صحبت کرد که پایبندی کشور ما به حقوق بشر و همچنین برخی کتاب‌هایی که درباره واشنگتن و لینکلن و دیگر رهبران امریکا خوانده بود، او را به شگفتی واداشته است. سپس، از تفکر کمونیستی انتقاد کرد. او امیدوار است که صلح به این بخش از دنیا بازگردد و مسلمانان بتوانند نیروهای خود را برای جبران خسارت‌های کمونیست‌ها در سال‌های گذشته، بسیج کنند.


در عرصه سیاسی استعداد امام صدر در قدرت او در رهبری انسان‌ها و نیز قدرت شگرف او در برقراری ارتباط با بیگانگان (غریبه‌ها) است.پیش از ورود او به لبنان بسیاری از روحانیان شیعه از محل کار مسئولان دوری می‌کردند، زیرا هیچ وجه‌مشترکی میان آنها وجود نداشت.

از این رو، روحانیان برای سرشناسان، ناشناس بودند؛ هرچند خود در عرصه دانش، سرشناس بودند.با آمدن امام صدر این قاعده شکسته شد؛ او وظیفه خود می‌دانست که اگر حاکم درب خانه خود را به رویش بست، درب را از جا بکند تا نظر خود را به حاکم بگوید و امانت خود را به مردم و مسئولان منتقل کند.

امام صدر موفق شد از این درها عبور کند، تا جایی که این کار به امری عادی تبدیل شد. در این باره ماجرایی نقل می‌کنند که مربوط به قبل از شروع جنگ داخلی است. مسئولان محلی در شهر صور جوانی ملی‌گرا را به اتهام اخلال در امنیت دستگیر کردند. بسیاری از سیاستمداران و بزرگان برای آزادی او وساطت کردند ولی توفیقی نیافتند.

امام صدر پس از درخواست خانواده فرد دستگیر شده، با فرماندار صور تماس گرفت و خواست او را با ضمانت وی آزاد کنند. فرماندار صور با تعجب پرسید:‌ حضرت امام، این فرد کمونیست است! امام پاسخ داد: او برادر من و فرزند من است. او را آزاد کن، مسئولیتش با موسی صدر.


امام صدر با وجود همه تهمت‌ها و تردیدهایی که در مورد او مطرح می‌شد، تأکید داشت که به هیچ انسانی زیانی نرساند. او می‌گفت: من برای همه هستم و اگر کسی خود را دشمن من می‌داند، من اینگونه نیستم.

آن ها از ما چه می دانند؟!

علیرضا قربانی در خراسان نوشت:

آماده‌باش جنگی طولانی‌مدت گاه به‌اندازه یک عملیات نظامی تمام‌عیار آثار تخریبی دارد، چراکه در وضعیت آماده‌باش جنگی، ارتباط نظامیان با بیرون از واحدهای نظامی قطع یا با محدودیت‌های زیادی روبه رو می‌شود. مرخصی سربازان، درجه‌داران و افسران لغو می‌شود و تجهیزات و سلاح‌ها به حالت آماده درمی‌آیند و فشار روانی به حداکثر می‌رسد.

نزدیک یک هفته از آخرین سخنرانی عمومی سید حسن نصرا... دبیرکل حزب‌ا... لبنان و وعده او برای تلافی حمله پهپادی ناموفق اسرائیل به جنوب بیروت می‌گذرد. سید مقاومت در سخنرانی یک شنبه سوم شهریور که به مناسبت سالگرد پیروزی بر تروریست‌های موردحمایت ارتجاع عرب، اسرائیل و آمریکا در شرق لبنان (جرود عرسال) و از طریق ویدئو کنفرانس در شهرک العین برگزار شد، گفت:

«به ارتش اسرائیل در مرز می‌گویم که در کنار دیوار حائل، یک‌پا و نیم (احتمالاً بتوان به عبارت فارسی «یک‌لنگه‌پا» ترجمه‌اش کرد) بایست و منتظر ما باش؛ یک روز، دو روز ، سه یا چهار روز [منتظر باش] و به اسرائیلی‌ها می‌گویم که آن چه اتفاق افتاد، بر آن سکوت نخواهیم کرد.نتانیاهو به دنبال انتخابات است و احزاب اسرائیلی عادتشان این بود که انتخابات [در فلسطین اشغالی] با خون مردم منطقه برگزار شود. ولی این دفعه، انتخابات با خون شما برگزار خواهد شد و او (نتانیاهو) از هر جایی برای شما دردسر ایجاد می‌کند. از عراق، سوریه و لبنان».

آماده‌باش صد درصد صهیونیست‌ها از همان ساعات اولیه بعد از سخنرانی دبیرکل حزب‌ا... لبنان آغاز و جاده‌های مرزی فلسطین اشغالی با لبنان به‌کلی خلوت شده و سربازان اسرائیلی دیگر جرئت ظاهر شدن در دید افرادی که از لبنان به آن‌ها می‌نگرند ندارند. یک روز، دو روز، سه روز، و... روزها از پی هم می‌گذرد و دلهره پایان‌ناپذیر صهیونیست‌ها روح و روان آن‌ها را پریشان کرده است.

تهدید مقامات صهیونیست به این که «اگر پاسخ حزب‌ا... سخت، دردناک و خارج از عُرف باشد، اسرائیل از حمله به لبنان دریغ نخواهد کرد»، نشان‌دهنده آن است که مقامات رژیم صهیونیستی پیشاپیش اصل پاسخ حزب‌ا... را به رسمیت شناخته و خود را برای دریافت ضربه آماده کرده‌اند اما نگران آن هستند که مبادا این پاسخ «سخت، دردناک و خارج از عرف» باشد!

واسطه فرستادن صهیونیست‌ها برای جلوگیری از تحقق وعده سید مقاومت از سوی دیگر نشان‌دهنده آن است که آن‌ها به‌شدت نگران غافلگیری هستند. احتمالاً مهم‌ترین پرسشی که این روزها ذهن سران رژیم صهیونیستی و فرماندهان نظامی آن‌ها را به خود مشغول ساخته این است که «آن‌ها از ما چه می‌دانند؟!»

نفوذ اطلاعاتی حزب‌ا... لبنان در فلسطین اشغالی و حتی یگان‌های نظامی آن یا نفوذ هم‌پیمانان حزب‌ا... ازجمله جمهوری اسلامی که تا کابینه اسرائیل پیش رفته و چندی پیش به رسوایی بازداشت «گونن سیگو»، وزیر پیشین انرژی و زیرساخت‌های اسرائیل به اتهام جاسوسی برای ایران منتهی شد باعث تشدید نگرانی صهیونیست‌ها از اهدافی است که می‌تواند آماج حمله حزب‌ا... قرار گیرد.

نکته پایانی آن که این التهاب در سرزمین‌های اشغالی ازآن جاکه به جبهه جغرافیایی خاصی محدود نمی‌شود، همه خانه عنکبوت صهیونیست‌ها را به لرزه انداخته و تنها به سران سیاسی و نیروهای مسلح صهیونیست محدود نمی‌شود و به‌نوعی همه اشغالگران فلسطین را در بر گرفته و هرآن منتظر فرود آمدن ضربه حریف هستند.

ضربه‌ای که نه از مختصات جغرافیایی آن اطلاع دارند، نه از نوع سلاحی که حزب‌ا... به کار خواهد برد و نه از وسعت و عمق آن. در چنین وضعیتی اصل پاسخ حزب‌ا... به اشغالگران فلسطین، باوجود اهمیت زیادی که دارد، به‌نوعی فرع ماجراست و آن چه مهم‌تر است آن است که سران رژیم صهیونیستی بیشتر از پیش برایشان ثابت شده که دوران «بزن در رویی» سپری‌شده و آن‌ها بیشتر از همیشه احساس بیچارگی و تنهایی می‌کنند.

 نقش دولت الکترونیک در مقابله با فساد

اکبر ترکان در آرمان‌ملی نوشت:

فساد در فرهنگ و دین ما امر مذمومی است؛ اما آمارها حکایت از آن دارد که در کشور ما فساد اقتصادی بیش از بسیاری از کشورهای جهان که دین نقش چندانی در آن‌ها ایفا نمی‌کند، جریان دارد. آیا کارمندان دولتی در کشورهایی نظیر آلمان، اتریش یا فرانسه بر اساس اعتقاد به انجیل و عیسی مسیح(ع) دست به فساد نمی‌زنند و به دلایل تفاوت‌های مذهبی آمار فساد در این کشورها بسیار پایین‌تر است؟

می‌دانیم که اینگونه نیست و در نتیجه باید تأملی در شیوه‌های مبارزه با فساد در این کشورها داشته باشیم. تجربه و مطالعات به من می‌گوید آنچه در کشورهایی که در امر مبارزه با فساد موفق بوده‌اند اتفاق افتاده، ایجاد نظام‌های اطلاعاتی شفاف است که به صورت مکانیزه نظارت بر فعالیت‌های مالی را ممکن می‌کند. در سازمان‌هایی که نظارت مکانیزه و سیستماتیک روی فعالیت‌های مالی وجود داشته باشد، فساد یا اتفاق نمی‌افتد یا اگر اتفاق بیفتد خیلی زود کشف می‌شود.

در ایران نیز چندین بار تلاش شده تا چنین سیستم‌هایی برای مقابله با فساد عملیاتی شود اما اغلب این تجربه‌ها به دلایلی که بعداً ذکر می‌شود، شکست خورده‌اند. یک بار در زمان آیت‌ا... هاشمی رفسنجانی که مرحوم دکتر نوربخش وزارت اقتصاد را اداره می‌کردند، مقرر شد کد مالیاتی ایجاد شود و روند اخذ مالیات از این طریق مدیریت گردد.

در آن زمان موج‌هایی در جامعه ایجاد شد و برخی جریان‌ها موفق شدند تا این مسأله تخصیص کد مالیاتی را ملغی کنند. هدف آن‌ها جلوگیری از افشای اطلاعات مالی و عدم پرداخت مالیات بود. زمانی که مسعود کرباسیان مسئولیت گمرک را برعهده گرفت، برای تهیه یک نرم‌افزار جامع گمرکی که بتواند تمام فعالیت‌های گمرکی را یکپارچه مدیریت کند، قراردادی با دانشگاه تهران بست.

به گفته او 700 میلیارد تومان برای آماده‌سازی این نرم‌افزار هزینه‌ شد؛ نرم‌افزار جامعی که وقتی کسی خریدی انجام می‌داد در چند مرحله کالاها ثبت می‌شد. در کشتی مبدأ، در بندر، در گمرک و در نهایت در انبار کالاها بررسی و ثبت می‌شدند و شناسنامه کالاها در سیستم جامع اطلاعاتی موجود بود.

سرنوشت این طرح چه شد؟ یکی از اساتید دانشگاه که در این پروژه دخیل بود می‌گوید که «چندین بار تهدید به قتل شدم». این مسائل نشان می‌دهد که برخی جریان‌ها مخالف شفافیت هستند و ایجاد شفافیت منافع آن‌ها را به خطر می‌اندازد. راه حل ما راه‌اندازی سیستم‌های جامع اطلاعاتی و ایجاد شفافیت است.

فقط در این صورت است که می‌توانیم به مقابله با فساد برخیزیم. اینکه وزیر اطلاعات می‌گوید برخی با دولت الکترونیک مخالفند و تلاش دارند از مکانیزه کردن سیستم‌های اطلاعاتی جلوگیری کنند، ریشه‌اش به همین فساد و ترس برخی جریان‌ها از شفافیت بازمی‌گردد. در دیگر کشورها اما به هر طریق ممکن، این سیستم‌ها راه‌اندازی شده و مورد استفاده‌اند.

در دولت آیت‌ا... هاشمی رفسنجانی یکی از وزرا به همراه هیأتی عازم یکی از کشورهای پیشرفته جهان اولی شده بود. در هنگام بازگشت پلیس فرودگاه اعلام می‌کند که آقای وزیر ممنوع‌الخروج است اما بقیه اعضای هیأت می‌توانند به کشور بازگردند. کار به جایی رسید که وزیر در آنجا ماند و بقیه اعضای هیأت به ایران آمدند.

چرایی مسأله را جویا شدیم، مشخص شد در سال 1972 که شخص وزیر در آن کشور دانشجو بوده در فصل تابستان از طریق تدریس خصوصی 600 دلار درآمد کسب کرده اما در اظهارنامه مالیاتی خود اشاره‌ای به آن نداشته است.

خانواده‌ای که این 600 دلار را برای تدریس خصوصی به آقای وزیر پرداخت کرده بودند، این مسأله را اظهار داشتند و وزیر مجبور شد مالیات عقب افتاده از سال 1972 را بپردازد تا بتواند از آن کشور خارج شود. چنین سیستمی است که می‌تواند با کوچکترین و بزرگترین فسادها برخورد کند.

تزویر امان می‌دهد تا مقاومت را بشکند

عبدالله گنجی در جوان نوشت:

بلافاصله بعد از اینکه روحانی متأثر از وسوسه‌های فرانسه و با کلمه «اگر» آمادگی خود را برای مذاکره اعلام کرد ترامپ اعلام کرد: «من پولی به ایرانیان نخواهم داد»، «آنان تروریست هستند»، «آن‌ها به من احتیاج دارند و سراغ من خواهند آمد» و جان بولتون اعلام کرد: «اینکه ایران صرفاً برای توقف کارهایی که از اول هم نباید شروع می‌کرد (گام‌های بازگشت هسته‌ای) منافع ملموس مالی دریافت کند، راه به جایی نخواهد برد» و وزیر خارجه امریکا گفت: «ما می‌خواهیم ایران کشوری متعارف (بخوانید تسلیم) باشد. مردم ایران در تلاش برای تغییر رفتار رهبران خود موفق باشند و وقتی چنین چیزی انجام شود، ما با خشنودی سرمیز مذاکره خواهیم نشست.»

این سخنان نشان می‌دهد که در معادله شل‌کن، سفت‌کن، شل‌کردن ما سفت‌کردن آنان شده است و هرگونه نرمش ما را به معنای «پایان تاب‌آوری» تلقی می‌کنند و اینچنین احساس می‌کنند لحظه ازدیاد فشار برای رسیدن به هدف نهایی فرارسیده است. این محاسبه را مسعود رجوی نیز اول مرداد ۶۷ انجام داد. پذیرش قطعنامه ۵۹۸ از سوی امام را به منزله «خمینی دیگر نفس جنگیدن ندارد» اعلام کرد و خاطر جمع به سمت تهران حرکت کرد و ۱۲۰۰ نفر از تروریست‌های خود را به جوخه مرگ سپرد و متوجه معکوس بودن معادله شد.

زمان‌شناسی توصیه می‌کند که چنین اظهاراتی از رئیس‌جمهور ما سم مهلک است، زیرا آنان مشغول مطالعه محاسبات ما و هر لحظه به دنبال به هم ریختن این محاسبات هستند. این بدان معنا نیست که شرایط اداره کشور سخت نیست، اما بدان معنی هم نیست که دولت دنبال حل مسئله است و بقیه از سر سیری سخن می‌گویند، بلکه براساس هزینه- فایده دو گزاره سازش- مقاومت بدون وجود گزینه سوم است. چه زمانی روحانی آمادگی خود برای مذاکره را اعلام کرد؟ زمانی که فرانسوی‌ها می‌خواهند فشار ما از طریق بازگشت هسته‌ای– با هدف بازگشت امریکا به برجام – را در ریل دیگری ببرند و مسیر مرگی را نشان می‌دهند که داوطلبانه وسوسه تب را پذیرا گردیم.

اما شیب حرکت کشور که در بیان اجزای مختلف دولت نیز مشهود است امید را نشان می‌دهد. یعنی اکنون در حال حرکت به سمت پیدا کردن خود و ارتقای توان «تاب‌آوری» هستیم. بعد از یک جنگ نفس‌گیر، آتش توپخانه دشمن کمرنگ شده است و نیروهای خودی انسجام خود را پیدا کرده‌اند، در چنین شرایطی باید گرانفروشی به غرب راهبرد دولت ما گردد. موارد ذیل که اندکی از صدها آورده ما بعد از خروج امریکا از برجام است نشان می‌دهد که هرچه جلوتر می‌رویم امریکا از اهدافش دور می‌شود و طبیعی است که درصدد برآید دور شدن خود را با دادن امتیاز نزدیک کند.

پایگاه اطلاع‌رسانی دولت در کلیپی از دیدار هیئت دولت با رهبری نوشته است که ایشان از تحرک تولید در کشور تشکر کردند، روحانی همان‌جا از چرخه تبدیل خام‌فروشی نفت به فرآورده گزارش می‌دهد، طرح اقتصاد بدون نفت کشور – به شکل باورپذیر- آماده شده است. دولت در روش تهاتری صادرات توفیقات خوبی داشته است. بانک مرکزی درخشیده است. تجمعات کارگری و صنفی نسبت به مدت مشابه سال قبل افت چشمگیری کرده است. قیمت‌ها اکثراً به ثبات رسیده است. بانک جهانی اعلام کرده افق اقتصاد ایران در ۲۰۱۹ رو به بهبود است و در ۲۰۲۰ رشد خواهد کرد.

۴۰ قلم کالا از ۶۲ قلم کالای منتخب صنعتی، معدنی، شیمیایی و پتروشیمی در سال ۹۸ رشد تا ۶۵ درصد داشته‌اند. از ۲۷ قلم کالای منتخب صنعتی ۱۶ کالا در سه ماهه اول امسال افزایش رشد داشته‌اند (روزنامه فرهیختگان ۶/۶/۹۸)، لوازم‌خانگی مانند یخچال رشد تولید داشته، سیمان ۲۰۰ درصد صادرات داشته است و وزیر اقتصاد در پنجم شهریور در ارومیه اعلام کرد که موازنه صادرات و واردات در پنج ماهه نخست امسال مثبت است و... آیا در چنین شرایطی که فونداسیون ایستادگی و مقاومت تقویت می‌شود باید چهره‌ای بیچاره و درمانده از وضع کشور و ملت ارائه کرد؟

ملت ایران که زیر فشار جنگ ناجوانمردانه روانی – اقتصادی هستند متوجه این موضوع هستند که نظام برای رفاه حال آنان بود که هسته‌ای را تقریباً تعطیل کرد و تعهدات زیادی را پذیرفت، اما این منطق را هم متوجه می‌شوند که وقتی طرف مقابل تعهد می‌کند و عمل نمی‌کند و سپس عربده می‌کشد و زیر تعهد خود لگد می‌زند، موعد زانو زدن نظام نیست. یعنی رفاه بیشتر (که تضمینی هم ندارد) را به هر قیمت نمی‌پذیرد و در ۴۰ سال گذشته نیز این را ثابت کرده است.

روحانی گفته است این دولت سخت‌ترین شرایط را در بین دولت‌های بعد از انقلاب دارد. واقعاً اینگونه است؟ جنگ نظامی و نفت ۸ دلاری را فراموش کرده است؟ خود روحانی در سر میز افطار امسال با رسانه‌ها در پاسخ به سؤال بنده که برای ۳۰ میلیون از مردم که سخت تحت فشار هستند چه برنامه‌ای دارید؟ گفت یعنی می‌فرمایید کوپن بدهیم؟ و عرض کردم اسمش مهم نیست، اما ۳۰ میلیون نیاز به تثبیت قیمت‌ها و وجود تضمین شده کالا با قیمت مناسب دارند. ایشان با صراحت گفتند برای تأمین کالاهای اساسی مردم هیچ مشکلی نداریم که بخواهیم سهمیه‌بندی و کوپن بدهیم و اضافه کردند غیر از بخشی از روغن‌نباتی همه کالاهای اساسی تولید خودمان است و فراوان نیز هست، اما وضع موجود را زاییده دلالان دانستند؛ بنابراین نیازهای اساسی مردم نیز در دسترس است.

پس چرا باید به طرف مقابل سیگنال «تو موفق شدی» بدهیم. روحانی معتقد است وقتی لاتی چاقو را در پهلوی شما می‌گذارد که بیا برویم داخل قهوه‌خانه مذاکره کنیم، این مذاکره نیست و دقیقاً درست می‌فرماید. حال اگر همین لات یک غذای گرانقیمت را هم وعده داد و چاقو را هم در پهلو نگه داشت نباید وسوسه شد. همه شاخص‌ها نشان می‌دهد که مشکلات به اندازه‌ای نیست که به مطالبات هستی‌سوز دشمن نظیر پایان دادن به قدرت موشکی و تضمین حضور امریکا در خاورمیانه لبیک گوییم. مقاومت ملت ایران، امریکا را به عقب کشاند و البته باید ناامیدتر شود تا عقب‌نشینی را سرعت بخشد. ترامپ عکس با روحانی را برای انتخابات ۲۰۲۰ می‌خواهد، زیرا عکس با رئیس‌جمهور کره‌شمالی تیره و تار و رأی‌ساز نخواهد شد. آورده بقیه سیاست خارجی ترامپ نیز صفر است.

اصلاح‌طلبی قدرت‌محور یا جامعه‌محور؟

محمدعلی وکیلی در ابتکار نوشت:

۱- معتقدم در بامداد تولد جریان اصلاحات در دهه هفتاد، دو جریان به هم رسیدند و با هم در پیشبرد پروژه اصلاحات سهیم شدند. جریان روشنفکری در بیرون از قدرت و جریان چپ درون حکومت که تحول‌خواه شده بود، در یک بزنگاه، پروژه مشترک دوم خرداد را به انجام رساندند. این دو خاستگاه، هرچند آرمان‌های مشترکی چون آزادی‌خواهی و دموکراسی‌خواهی و پروژه مشترک اصلاحات را داشتند، اما متاثر از خاستگاه‌های خود، روش‌های متفاوتی داشتند.


۲- اولی متاثر از اخلاق روشنفکری، غایتگرا و به اصطلاح «جامعه محور» بود؛ یعنی اصلاح‌ جامعه را بر اصلاح قدرت مقدم می‌دانست. دومی اما به حکم سیاست‌ورزی، نتیجه‌گرا و به اصطلاح «قدرت محور» بود؛ یعنی اصلاح قدرت را بر اصلاح جامعه مقدم می‌دانست. اولین بزنگاهی که تفاوت این دو نگاه بیش از هر زمان (تا آن موقع) خود را نشان داد، در انتخابات سال هشتاد بود. جریان جامعه‌محور معتقد بود رئیس دولت اصلاحات، بیش از حد به حکومت چسبیده است و اکنون کار اصلاحات به آنجا رسیده که باید اعلان خروج از حاکمیت ‌کنند! در همین راستا بسیاری از این گروه، رسماً آن انتخابات را تحریم کردند.


۳- جریان دوم اما معتقد بود گذشته از علقه‌های موجود میان اصلاح‌طلبان و جمهوری اسلامی، اساساً اصلاحات برای اصلاح تدریجی قدرت به وجود آمده است و این رسالت مقدمِ بر هر وجه و تکلیف روشنفکرانه در این جریان است. خروج از حاکمیت، به هر چیزی که منجر شود، چیزی به نام «اصلاح» از آن درنمی‌آید. گذشته از این، حتماً فاصله‌گیری از قدرت، واگرایی زبانی با حاکمیت ایجاد خواهد کرد و این هم سوءتفاهمات را افزایش می‌دهد و هم خشونت صحنه سیاست را بالاتر می‌برد.


۴- دوگانه جامعه‌محوری/قدرت‌محوری، بر اتفاقات صحنه هشتاد و هشت نیز اثر گذاشت. عده‌ای متاثر از نگاه نخست به کف خیابان رفتند و امر اصلاح را در خیابان پی گرفتند و عده‌ای نیز معتقد بودند هرچند بخشی از حاکمیت در آن زمان عبوثی می‌کند و سخت می‌گیرد اما نباید همه پل‌های ورود به آن و همه راه‌های گفت‌وگو با آن را بست. آسیبی که من «تنازع رهبران» نام نهادم در آن ایام همین بود؛ نزاع جامعه محوری و قدرت محوری به میان رهبران اصلاحات کشیده شده بود. در آن ایام، نمود جامعه‌محوری در کنش اصلاح‌طلبانه بیشتر شد و گذشته از درستی یا نادرستی آن، خشونت صحنه صدچندان شد و اصلاح‌طلبان گرفتار بحرانی امنیتی شدند که هنوز به کلی از آن رها نشده‌اند.


۵- در سال نود و نود و چهار اما اصلاح‌طلبان از دنده «قدرت‌محوری» برخاستند. آنان مجبور شدند با تعریف حداقلی از اصلاحات، به قدرت بازگردند و اصلاحات را دوباره از درون قدرت آغاز کنند.


۶- اکنون در سایه این نزاع، طرفین چهره یکدیگر را مخدوش کرده‌اند. جامعه محوران، «قدرت‌محوری» را قدرت‌طلبی تعبیر کرده‌اند و به طعنه غایت آن را کسب قدرت تعریف کرده‌اند. در حالی که مدعای قدرت‌محوری این است که اصلاح‌پذیری ساختارها و نظام، با اصلاحاتِ درون قدرت ممکن‌تر و از ضریب توفیق بیشتری نسبت به اصلاحاتِ جامعه محور برخوردار است. قدرت‌محوران نیز جامعه‌محوری را با طعنه سیاست‌ورزی فانتزی می‌نوازند و جامعه‌محوری را مساوی «بی‌مسئولیتی» معرفی می‌کنند؛ در حالی که این تعبیر اصلاً منصفانه نیست و سقف نقد وارد بر آن این است که نسخه‌هایش، تناسب راهبردی با پروژه اصلاحات ندارد. علت آن هم این است که این ایده اساساً از پارادایم سیاست متولد نشده است بلکه اصالتاً روشنفکری است.


۷- عده‌ای نیز معتقدند این دوگانه را باید شکست و این تضاد را باید از میان برد. می‌گویند این دو مکمل یکدیگرند و توفیق هرکدام به تقویت دیگری هم می‌انجامد. این نگاه زیبایی است که البته نمی‌تواند از نزاع واقعی صحنه کم کند. ما مجبوریم در بزنگاه‌ها انتخاب کنیم و در تصمیمات راهبردی خود، میان اصالت قدرت‌محوری یا جامعه‌محوری انتخاب کنیم.


۸- از نظر نگارنده اصلاح‌طلبی یک جنبش روشنفکری نیست بلکه از همان ابتدا داعیه اصلاح حکومت و قدرت را داشت. این اصلاحات را نیز می‌خواست از درون قدرت انجام دهد. اما به هر روی، با هر تصوری از توزین جامعه‌محوری و قدرت‌محوری در پارادایم اصلاح‌طلبی، در نود و دو و نود و چهار تصمیم بر این شد که سهم قدرت محوری را بیشتر ادا کنیم! لذا کارنامه چند سال اخیر اصلاحات، به نام قدرت محوران ثبت خواهد شد.

انتخاب‌های نود و دو تا کنون برپایه اصلاح‌طلبی جامعه‌محوری نبوده است. این کارنامه می‌تواند در انتخابات راهبرد آینده موثر باشد. اما شرط آن این است که خوانش درستی از کارنامه بشود. در این سالیان پمپاژ قضاوت‌های جامعه‌محوران، باعث شده توفیقات این کارنامه دیده نشود. نمی‌شود با نگاه حداکثریِ جامعه‌محوری، کنش‌های اکنونی را داوری کرد. باید سنجه را از پیش انتخاب کرد. باید دید ماموریت روحانی و عارف چه بوده است‌ سپس براساس آن ماموریت، آنان را قضاوت کرد.


باید دید که سال نود و دو یا نود و چهار با چه نگاهی انتخاب صورت گرفت؛ همان نگاه می‌تواند منشاء تعریف ماموریت‌ها باشد. اگر ماموریت ما قدرت‌محور بود، نباید با معیارهای جامعه‌محوری ما را قضاوت کنند و بالعکس. اکنون گرفتار یک آشفتگی قضاوت هستیم. معتقدم اگر این امر منقح و واضح شود و خوانش صائب‌تری از کارنامه‌ها بشود، صحنه اینگونه که تصویر می‌شود سیاه نخواهد بود!

فساد در بوروکراسی ایران

در سرمقاله صبح نو آمده است:

دکترروحانی در سخنرانی جدید خود، ضمن ستایش هنر ایرانیان در دولت‌داری، کیفیت نظارت بر دولت خود را نقد کرد. دراین‌باره چند نکته را می‌توان بیان کرد:

۱. اگر آنچه دکترروحانی درباره دیوان‌داری در ایران می‌گوید، مفروض بدانیم، نخستین سوال این است که چگونه دولت او در این ۶ سال با وجود چنین پیشینه‌ای از ایرانیان، تا این حد با دولت‌داری مطلوب فاصله دارد و دلیل چنین فاصله‌ای چیست؟

نقش دولت رییس‌جمهوری در تضعیف نهاد دولت در ایران را نمی‌توان منکر شد. دولت دکتر روحانی چنان دربرابر بوروکراسی آسان‌گیر و سهل‌اندیش است که نوعی آنارشی در سطح سیاست‌ها و عملکردها به‌وجود آمده است. این حجم از افول نقش دولت در جهت‌دهی و نظارت و اجرا در چهل ‌سال اخیر کم‌نظیر بوده است؛

۲. رییس‌جمهوری نسبت دولت و دستگاه‌های نظارتی را موردتوجه قرار می‌دهد. همان‌گونه که رفع فساد از همکاری دولت و قوه ‌قضاییه آغاز می‌شود، شکل‌نگرفتن فساد هم از سلامت بوروکراسی، نظارت دولت و فرهنگ سیاسی جامعه نشأت می‌گیرد.

پس طبیعی است اعتراض دکترروحانی به دستگاه قضا، خود حاصل ضعف دولت در اجرا و نظارت است. اینکه کمتر برای کوچک‌شدن دولت و تحول در دستگاه بوروکراسی اقدام شده است، خود بیانگر نیاز به ورود نهادهای نظارتی به این عرصه است.

دولت دکترروحانی در دو سال باقی‌مانده می‌تواند به‌جای تقابل با نهادهای نظارتی، زمینه را برای دفع فساد از بوروکراسی کشور فراهم کند.

برچسب ها:

سیاسی