به گزارش مشرق، «هادی محمدی» در یادداشت روزنامه «جوان» نوشت:
ترامپ امروز در همان نقطهای است که اوباما احساس بنبست راهبردی برای ادامه فشارهای همهجانبه علیه ایران داشت، تنگناهای دیگر هم دامن ترامپ را آنچنان گرفته که در تمامی اوراق بازی در غرب آسیا، بازنده و در آستانه خسارتهای بزرگ و راهبردی است، لذا باید این بازی باخته را وارونه کرده و با فریبکاری بر موج سادهانگاری و خدای ناکرده قمار تعمدی و انتخاباتی دیپلماسی فاقد عمق راهبردی که پالسهای آن از داخل ارسال میشود، سوار گردد.
بیشتر بخوانید:
محمدی: ۱+۷ تکرار همان ۱+۵ است
طمعه ۱۵میلیارد دلاری که برای یک دیدار با روحانی در حاشیه نشست سالانه سازمان ملل طراحی شده، در واقع چندان با شرایط فعلی فروش نفت برای ایران منافع ویژهای تولید نمیکند و دلیلش این است که آنچه با دلالی ماکرون روی میز مذاکره قرار گرفته و شاید فراتر از برجام فعلی بدان وعده داده شده، همان تجارت نفتی فعلی با چین، هند و بقیه مشتریان ناشناس است که با کمی تکان خوردن دیپلماتیک با اوراسیا، امریکای لاتین، هند و چین و بقیه حوزههای بازرگانی و به ویژه پیرامونی، میتوان چند برابر آن را به دست آورد.
اروپا نگران است که گام سوم ایران اگر به شکل واقعی و جدی برداشته شود، به سرعت به نقطه قبل از برجام، در کارتهای هستهای نزدیک میشود و این مسئله دارای چشماندازی است که اسرائیل و ترامپ را هم که به جمعبندی ناکارآمدی راهبردی تحریمها رسیدهاند، نگرانتر خواهد کرد. امریکا و بقیه شرکای اروپایی و عربی و صهیونیستی در غرب آسیا، پروژههایی را از یمن تا عراق و سوریه و لبنان و فلسطین اشغالی و افغانستان در دست دارند، ولی در همگی آنها، با ریسک بالا و شرایط سقوط و از دست دادن حداقلهای فعلی قرار گرفتهاند. تمامی پروندههای غرب آسیا، کارتهای بازی و قدرت ایران هستند که تیم سلطه جهانی و غربی را با دغدغه جدی روبهرو کرده است و برونرفتی پایدار و قابل اتکا نیز برای آن ندارند.
ظریف تحریم شده تا راه برای مذاکره مستقیم با روحانی هموار و خوراک انتخابات ترامپ مهیا شود.
اگر ترامپ گزینهای نظامی در قبال ایران ندارد یا حداقل اکنون هیچ برنامهای وجود ندارد و اهداف تحریم ظالمانه و تروریستی آنها هم به نتیجه نرسیده و تلاشهای منطقهای آنها برای بازیابی قدرت و سلطه و موازنه قوا هم در مقابل ایران، فقط هزینههای راهبردی آنها را افزایش داده است، مذاکره و احتمالاً دیدار با ترامپ برای یک طعمه پنج ماهه ۱۵ میلیارد دلاری، بوی انتخاباتی در اسفند ماه را به مشام میرساند و یک هدیه انتخاباتی به ترامپ است تا صادرات نفتی فعلی را که از مدیریت امریکا خارج است به عنوان مابهازا به ایران بدهند!
وقتی با عنوان منافع ملی، پالس مذاکره و دیدار با ترامپ ارسال میشود و زمزمههای معامله در منطقه نیز برای تسهیل اوضاع امریکا و غرب و متحدان عرب و صهیونیسم آنها نیز شنیده میشود، نه تنها نسبتی با منافع ملی ایران ندارد، بلکه یک قمار از کیسه منافع ملی است، به ویژه اینکه در سررسید اجرای گام سوم تعدیل تعهدات که ماکرون و مذاکرات عراقچی به نتیجهای نرسیده، نشانههایی از بیرمق کردن گام سوم هم وجود دارد و رویکرد رفتاری، جناح تندرو در کاخ سفید را برای ادامه فشار بیشتر بر ایران مُصر خواهد کرد چراکه نشانههایی از تزلزل و نه مقاومت را منعکس میکند. یک همت متکی به داخل و یک تحرک هدفمند دیپلماتیک با حوزههای تجاری و نفتی با دیگر حوزههای جهانی خارج از اراده سلطه غربی – صهیونیستی و کمی صبر استراتژیک واقعی، موجب میشود تا اروپا به اجرای تعهدات اجرا نشده و ترامپ به دادن امتیازهای واقعی به ایران، بیشتر نزدیک شوند و نیازی به قمار و حراج اهرمهای ملی و منطقهای نیز نباشد.