تیغ دو دم آرمانگرایی و عدالت طلبی

به گزارش مشرق، محمد ایمانی تحلیلگر مسائل سیاسی و فعال رسانه‌ای در کانال شخصی خود در تلگرام نوشت:

کمال طلبی و آرمانگرایی، هویت حقیقی انسان است و بدون آن، آدمی سقوط می کند. اما همین ویژگی، گاه می تواند ضد خود عمل کند و موجب خمودگی و افسردگی و احساس ناتوانی و سرانجام، بی تفاوتی انسان و رها کردن آرمان ها در میان مدت منتهی شود و موجب سربازگیری برای دشمن گردد.

جبهه استکبار و ضد انقلاب، ذاتا ضد بشریت و ضد عدالت است. رژیم تحمیلی پهلوی، نماد همین ستیزه جویی با فضیلت هاست. اما همین طیف غوطه ور در فساد و ظلم، وقتی به انقلاب اسلامی و کارنامه آن می رسند، ژست کمال خواهی می گیرند تا شاید بتوانند نا امیدی و یاس را به افکار عمومی تزریق کنند.

از جمله شگردها این است که هر تلاشی برای خدمتگزاری و عدالت طلبی و مبارزه با تبعیض و فساد انجام می شود، زیر سوال ببرند و چنان ناچیز و ناکافی نشان دهند که انقلابی های مطالبه گر، مایوس از مطالبه شوند و مردم نیز از پای صیانت از انقلاب خود پراکنده گردند.

چاره چیست؟ نوعی از آرمان خواهی و کمال طلبی، که امید و انگیزه و اهتمام را در میان خواص و عوام پمپاژ کند و نه نا امیدی و دلزدگی و سپس رها کردن مسئولیت، یا سربازگیری شدن برای رفتار انتحاری در خدمت دشمن.

یک ضرورت دیگر، همدلی و هم افزایی و هم پوشانی جمعی برای عدالت خواهی است. درگیری های فردی، یا فرد را مستهلک می کند، یا او را به خود اجتهادی می کشاند، یا اولویت های کلان را لا به لای حواشی گم می کند. و البته افتادن در دام بدخواهان نیز یک احتمال است.

جمعیت های سالم، افراد را از افراط و تفریط بر سر مطالبه راهبردی عدالت باز می دارند؛ همچنان که نمی گذارند افراد با انگیزه حق طلبی، طعمه دشمنان بزرگ عدالت و بازیچه آنها شوند.

نفوذی های چپ نما و انقلابی مآب، در تاریخ ما یک انحراف همیشگی بزرگ محسوب می شوند که با انقلابی نمایی کوشیده اند نهضت حق طلبانه و اسلامی را به بیراهه ببرند و  در نهایت پیش پای آمریکا و انگلیس قربانی کنند.

از برخی توده ای ها و سازمان مجاهدین خلق بگیرید تا برخی چپ نماهای پس از انقلاب، برخی اعضا و نویسندگان منسوب به حلقه انحرافی، و این آخر سری، برخی نوچه های مدعیان اصلاح طلبی در فضای مجازی و مارکسیست نماهای آمریکایی در دانشگاه و برخی محافل کارگری

مبارزه برای عدالت، سخت ترین جنگ هاست و بدون جبهه سازی و هم افزایی نیروها و داشتن نقشه و شناخت درست از موقعیت جبهه خودی و دشمن و همچنین الویت بندی درست به سرانجام موثر نمی رسد. بلکه حتی می تواند موجب بد فهمی و شلیک به جبهه عدالت شود یا دست کم، به هدف دشمن در پروژه القای غرق مصنوعی (قطع امید کردن و تسلیم شدن) کمک برساند.

این خسارت بزرگی است که در فقدان جبهه منسجم عدالت خواهی، کسانی به فهم و انگیزه و غرض ناپخته یا آلوده خود، مسئله تولید کنند و بقیه را با انقلابی نمایی، در آفساید نشان دهند یا منفعل و مجبور به دنباله روی به هر سمتی کنند که خود اجتهاد می کنند. این تازه زمانی است که قائل به  نفوذ نباشیم.

البته مسئولیت خواصی هم که در موقعیت های تصمیم گیری و تصمیم سازی و یا در پوشش وحدت و ائتلاف به اصول و آرمان ها خیانت کردند و موجب از هم گریزی شدند، سر جای خود محفوظ است و مسئولیت سنگین برخی ریزش ها به گردن آنها سنگینی می کند.

این کلام حکیمانه از امیر مومنان علیه السلام است که فرمود " وَ إِیَّاکُمْ وَ الْفُرْقَةَ فَإِنَّ الشَّاذَّ مِنَ النَّاسِ لِلشَّیْطَانِ کَمَا أَنَّ الشَّاذَّ مِنَ الْغَنَمِ لِلذِّئْبِ. از تقرقه و جدایی برحذر باشید که جدا شده از جمعیت، بهره شیطان است، چنان که گوسپند دور مانده از گله، نصیب گرگ". (خطبه 127 نهج البلاغه).

برچسب ها:

سیاسی