پسری، أشبه الناس خَلقاً، خُلقاً و منطقاً برسول اللّه

به گزارش مشرق، همزمان با فرارسیدن ماه محرم، بسته جامع محتوایی شامل مقتل و اشعار ویژه مصیبت، نوحه، واحد، دو دمه و شور به مناسبت هرروز این ماه شریف، ارائه خواهد شد.

هشتمین شب ماه محرم در هیأت‌های مذهبی به عزاداری برای حضرت علی اکبر (ع) پرداخته می‌شود.

بیشتر بخوانید:

ملاصدرا چه کسی را قاتل امام حسین(ع) می‌داند؟

ابیاتی که اباعبدالله در تکریم همسر و فرزندش سرود

براساس این گزارش، در زیر ابتدا خلاصه‌ای از مقتل حضرت علی اکبر (ع) ارائه می‌شود:

وقتی همه اصحاب امام علیه‌السلام به شهادت رسیدند و تنها اهل بیت حضرت باقی مانده بودند، در این هنگام حضرت علی‌اکبر علیه‌السلام از خیمه‌گاه خارج شد و برای جنگیدن از پدرش اذن میدان طلبید.

امام علیه‌السلام اجازه داد. سپس نگاهی پر از یأس به او کرد، چشمان خود را پایین انداخت و گریست. آن‌گاه محاسن شریفش را به دست گرفته و فرمود: «بار خدایا! تو خود گواه باش، جوانی به مبارزه این مردم رفت که شبیه‌ترین مردم از نظر صورت، سیرت، اخلاق و منطق به پیامبر(ص) تو بود و ما هرگاه مشتاق دیدار پیامبر(ص) می‌شدیم، به او نگاه می‌کردیم.»

سپس امام علیه‌السلام فریاد برآورد و گفت: «ای پسر سعد! خداوند رَحِم تو را قطع کند؛ همان‌طور که تو رَحِم مرا قطع کردی.»

حضرت علی اکبر(ع) به سوی آن قوم حرکت کرد و چنین رجز خواند:

«انا علی بن حسین بن علی

نحن و بیت الله اولی بالنبی

والله لایحکم فینا ابن الدعی

اطعنکم بالرمح حتی ینثنی

اضربکم بالسیف حتی یلتوی

ضرب غلام‌هاشمی علوی

منم علی فرزند حسین بن علی. به خدای کعبه سوگند ما به جانشینی پیامبر(ص) اولی‌تریم. به خدا سوگند حرام‌زاده بر ما حکومت نخواهد کرد. شما را آن‌قدر با نیزه می‌زنم تا نیزه خم شود و آن‌قدر با شمشیر می‌زنم تا شمشیر در هم پیچد؛ ضربات جوانی‌هاشمی و علوی.»

او جنگ نمایانی کرد و عده زیادی را به هلاکت رساند تا ناله کوفیان بلند شد. سپس نزد پدر برگشت و عرض کرد: «ای پدر! عطش و تشنگی مرا کشت و سنگینی آهن و سلاح، تاب و توان را از من برد. آیا شربتی آب برای من یافت می‌شود؟»

اشک از چشمان امام علیه‌السلام جاری شد و فرمود: «وای از بی‌پناهی! فرزندم از کجا آبی بیاورم؟ اندکی دیگر بجنگ که به زودی با جدت رسول خدا صلی‌الله علیه و آله دیدار خواهی کرد و آن حضرت با ظرفی لبریز از آب، تو را سیراب می‌کند؛ آن گونه که بعد از آن دیگر تشنه نخواهی شد.»

حضرت علی اکبر علیه‌السلام به سوی میدان بازگشت و با وجود تشنگی، شجاعانه و قهرمانانه جنگید. ناگاه نامردی به نام «مره بن منقذ» (لعنت خدا بر او) گفت: «گناه همه عرب به گردن من؛ اگر داغش را به دل پدرش نگذارم.»

سپس ضربتی به حضرت زد یا تیری به سوی آن حضرت پرتاب کرد. تیر به حضرت علی‌اکبر علیه‌السلام اصابت کرد و او را بر زمین انداخت. دشمن محاصره‌اش کرد و با شمشیر قطعه‌قطعه‌اش کردند.

برخی گفته‌اند: وقتی ضربه مره بن منقذ به حضرت اصابت کرد، علی‌اکبر دست در گردن اسبش گرفت و اسب او را به میان لشکر دشمن برد و دشمنان از هر طرف او را قطعه قطعه کردند. در این حال فریاد زد: «پدر جان! از جانب من بر تو سلام باد. این جد من پیامبر خدا صلی‌الله علیه و آله است که به تو سلام می‌رساند و می‌گوید: «زودتر پیش ما بیا.» سپس فریادی کشید و جان به جان‌آفرین تسلیم کرد.

امام حسین علیه‌السلام به سوی میدان، بر بالین حضرت علی‌اکبر علیه‌السلام آمد. صورت به صورت او گذاشت و فرمود: «خداوند بکشد کسانی که تو را کشتند! چقدر اینان نسبت به خداوند و هتک حرمت رسول خدا صلی‌الله علیه و آله گستاخ شده‌اند. پسرم، بعد از تو خاک بر سر این دنیا.»

در این هنگام حضرت زینب سلام‌الله علیها از خیمه‌گاه به سوی میدان جنگ آمد؛ در حالی که فریاد می‌زد: «ای حبیب من! ای فرزند برادرم.»

حضرت زینب سلام‌الله علیها خود را به او رسانده و روی بدن بی‌جان علی‌اکبر علیه‌السلام افتاد. سیدالشهدا علیه‌السلام جلو آمد، خواهر را بلند کرده و او را به سوی خیمه برد. آنگاه به جوانانش فرمود: «احملوا أخاکم. برادرتان را به خیمه ببرید.» و با صدای بلند این آیه را تلاوت فرمود:

«ان‌الله اصطفی آدم و نوح و آل ابراهیم و آل عمران علی العالمین ذریة بعضها من بعض والله سمیع علیم (سوره مبارکه آل عمران آیات ٣٣ و ٣٤)

منابع

لهوف/ سیدبن طاووس

مقتل‌الحسین ج ٢/خوارزمی

الارشاد ج ٢/ شیخ مفید

در ادامه به ارائه بسته اشعار به مناسبت شب هشتم محرم که برای شهادت حضرت علی اکبر (ع) عزاداری می‌شود، می‌پردازیم:

شعر/ سعید نسیمی

ما را سرشته است گرفتارمان کند

خلق از اضافه گِل دلدارمان کند

از خاک کربلا و نم اشک فاطمه

خلقت شدیم تا که علی وارمان کند

با یک نگاه، حضرت ارباب زاده‌ای

ما را خرید تا که خریدارمان کند

یوسف که آفریده شد آن گه نوشته شد

با یک کلاف، راهی بازارمان کند

بازار رفته بنده یوسف شدیم ما

میثم شدیم تا که سر دارمان کند

هر بار، بارِ حسرت و دردی به دل نشست

دستی رسید تا که سبکبارمان کند

نازم به چشم مست همان شاهزاده‌ای

که یک نگاه کرد که بیمارمان کند

از آن نگاه وصل به دریا شدیم ما

مجنون کوی اکبر لیلا شدیم ما

ای یکه تاز عرصه پیکار یا علی

ای ترجمان آیه ایثار یا علی

آیینه حسینیِ زهرا که می شود

هر لحظه با وجود تکرار یا علی

یک لشکراست برق نگاهت که می زنی

چون صاعقه به قلب شب تار یا علی

پا دررکاب و دست به شمشیر،کرده ای

در کارزار، کار همه زار یا علی

از رزم حیدری تو پاشیده شد سپاه

فریاد زد ز شوق، علمدار: یا علی

بازوی لافتایی تو ذوالفقار شد

ای هیبت تو حیدر کرار یا علی

ای قله غرور و قرار دل حسین

تنها مؤذن حرم یار یا علی

ای حامی رقیه ز خیمه سفر نکن

گر می روی برو جگرم را خبر نکن

وقتی تن تو طعمه شمشیر می‌شود

آیینه وجود تو تکثیر می‌شود

هر کس که از هراس هجوم تو می‌گریخت

برگشته و به کشته تو شیر می‌شود

ای نازنین جوان رشیدم، کمان شدم

داغ تو بر دل پدرت تیر می‌شود

برخیز ای تمام ادب، پیش پای من

دارد کنار تو پدرت پیر می‌شود

ای که مدافع حرمی، کوه غیرتی

بعد تو خیمه‌ها همه تسخیر می‌شود

سرو امید من، همه آرزوی من

برخیز خیمه بی تو زمینگیر می‌شود

بعد تو خاک بر سر دنیای دون علی

بی تو ز زندگی دل من سیر می‌شود

ای آیه مقطعه مصحف عبا

ای قاب تکه تکه تصویرمصطفی

شعر/ سید حمید رضا برقعی

در آرامش دنیا، پدر فرزند أعطینا

پدر خون خدا اما، پسر مجنون پسر لیلا

به کم قانع نبود اکبر، لبالب گشت از دلبر

به یکدیگر رسید آخر، لب رود و لب دریا

پسر دور از پدر می‌شد، مهیّای خطر می‌شد

پدر هی پیرتر می‌شد، پسر می‌بُرد دلها را

در این آشوب طوفانی، مسلمانان مسلمانی

مبادا اینکه قرآنی بیفتد زیر دست و پا

پسر زخمی، پدر افتاد، پسر در خون، پدر جان داد

پسر ناله، پدر فریاد، میان هلهله، غوغا

پسر از زخم آکنده، پسر هر سو پراکنده

پدر چون مرغ پرکنده، از این صحرا به آن صحرا

که دیده این‌چنین گیسو چنین زخمی شود پهلو؟

و خاک‌آلوده‌تر از او به غیر از چادر زهرا

زمینه/ داود رحیمی

بند اول

پاتو رو زمین نکش، پیش چشم من علی

جونمو به لب نیار، دست و پا نزن علی

کاش می‌شد بازم جلوم، می‌زدی قدم علی

ای تموم زندگیم، ریختنت به هم علی

زانوهام، بابا دیگه جون نداره

چه کنم، با این تن پاره پاره

ایستاده بودن و منو می‌دیدن

اشکم که جاری شد، همه خندیدن

جونم فدای تو، یا علی اکبر

بند دوم

اینجوری نفس نزن، ای به قربون صدات

اولین دفه س دیدم، خوابیدی جلو بابات

هی می‌خوام بگم پاشو، حال و روزمو ببین

اما می‌بینم تنت، له شده روی زمین

فهمیدن، علی بودی پس زدنت

می‌کُشه، بابا رو نفس زدنت

حتی نمی‌تونم، که برم خیمه

این پیکر و چه جور، ببرم خیمه

جونم فدای تو، یا علی اکبر

بند سوم

دنبال تنت میام، من نفس نفس زنون

دومین دفعه‌اس میرم، تشییع تن جوون

هرچی زور زدم روو پام، وایسم آخر افتادم

سینه  تو که شکست، یاد مادر افتادم

غم تو، منو می‌کشه پسرم

تو جوون، بودی شبیه مادرم

دنبال پیکرت، نفسم می‌بره

بعد از تو من دیگه، نباشم بهتره

جونم فدای تو، یا علی اکبر

نوحه/ محمدحسین رحیمیان

بند اول

واویلتا واویلتا

می‌زنی دست و پا پیش بابا

روی دوشم، کوه دردا

ای نور چشمام افتادی از پا

ای لاله پرپرم

نرو علی اکبرم

وای من...

پر شد تن تو بابا

توو همه کربلا

وای من

وامصیبتا واویلا واویلا

بند دوم

روی لبهات، آه حسرت

عمه از حال تو شد بی‌طاقت

می‌خندن بر، اشکای من

رفتی و مونده بابا و غربت

ای نور چشای من

عصای دستای من

اکبرم اکبرم...

قدّم دیگه شد دو تا

کنار تنت بابا

اکبرم ....

زمینه/ سجاد محمدی

بند اول

پشتم به تو گرمه، اما چه کنم

با غصه دوریت، بابا چه کنم

تو میری پیش پیغمبر

نور چشمم  علی اکبر

من با دل خون، لیلا چه کنم

برو اما یه قدری/ قدم آهسته بردار

برو خوش قامت من/ رسیده آخر کار

جون از تنم داره میره/ علی اکبرم داره میره

دلخونم از دست دنیا/ پیغمبرم داره میره

علی علی ولدی

بند دوم

به به چه کمالی/ ای جانم علی

به به چه جمالی/ ای جانم علی

دستاتو می‌سپرم اکبر/ توو دستای بابام حیدر

به به چه وصالی/ ای جانم علی

عصای دست بابا/ الهی خیر ببینی

چه برقی داره چشمات/ چه شیرِ مه جبینی

میدون پر از گرد و خاکه/ شاگرد سقا رسیده

از هیبت قامت تو/ رنگ یه لشگر پریده

علی علی ولدی

بند سوم

وای از بدن تو/ وای از سر تو

وای از دل لیلا/ از پیکر تو

اربا اربا شدی بابا/ جسمت پاشیده واویلا

کف میزنه دشمن/ دور و بر تو

برا بابای پیرت/ بگو بابا دوباره

پاشو عمه رسیده/ ببین آروم نداره 

 نامحرم اینجا زیاده/من پای رفتن ندارم

دق می‌کنم من کنارت/باید کجا سر بذارم

زمزمه/ محمد رسولی

بند اول

باید لخته خونو، با دستام بگیرم

تنت پاره پارس، الهی بمیرم

وای تنت کشتنت

تمام زمین پر شد از تو علی

جسمتو، می‌برم

ولی با چه حالی و با چه دلی

وای صدا، هلهله

نمیذاره من بشنوم نالتو

خوبه لیلا ندید

تن اربا ارباتو این حالتو

بند دوم

جوونِ رشیدم

پاشو عشق بابا

تو پهلوت شکسته

چقد مثل زهرا

هی نفس، میزنی

صدا استخونات منو می‌کشه

جانِ من، آه نکش

بذار زخمای پهلوت آروم بشه

 وای من، جانِ من

نزن پیش بابات دیگه دست و پا

عمه اومد علی

پاشو تا نمونه توو نامحرما

واحد تک حماسی/ علی صالحی

بند اول

کل خیر فی باب الحسین

صلی علی اصحاب الحسین

کربلا کربلا کربلا

اللهم ارزقنا بالحسین

بی نظیری، عالم گیری

نعم المولی و نعم النصیری

بند دوم

منجی دین عاشورای تو

عالم و آدم شیدای تو

شب‌های جمعه دل می شود

معتکف پائین پای تو

فرمانداری، با وقاری

پسر زهرا خیلی سالاری

بند سوم

ای امانٌ مِنَ النار من

واسطه استغفار من

پروردگار تو شد خدا

تو شدی پروردگار من

عالی مقام، خوش احتشام

یا حضرت عشق علیک السلام

واحد/ علی قالیباف

اشکام، می‌ریزه پشت پاهات

خیره شدم به چشمات

برو علی خدا به همرات

ختم، ناد علی گرفته

شهادتین رو گفته

تو خیمه وِلوِله می‌افته

تو میدون، خورده گره به کارت

تا دیدم تو رو با حال زارت

با صورت، خوردم زمین کنارت

از فاطمه تو داری

یدونه یادگاری

شکسته پهلویی که

حالا شده نیزه کاری

دیدی چی اومده به سرم (علی علی)

پیغمبر اهل حرم (علی علی)

دست و پا میزنی تو ای وای

سینت به خس خس افتاد

کاری که ازم من برنمیاد

مردم، از دسته خنده‌هاشون

پاشو ببین علی جون

هلهله می‌کنن تو میدون

علی جون، انقد نکن تقلا

بابات هم، افتاده دیگه از پا

بمیرم، پخشه تنت تو صحرا

خواهر بیا کنارم

تشییع جنازه سخته

بیا که خون میریزه

روی خاکا لخته لخته

داره می‌سوزه جگرم (علی علی)

پیغمبر اهل حرم (علی علی)

بچم، مونده به زیر آوار

بگو بیاد علمدار

کمک بکن عبا رو بردار

بردار، بدنشو آروم‌تر

برهم می‌ریزه خواهر

این تن صد پاره اکبر

جوونا، بیایید برای یاری

رسیده، لحظه سوگواری

بخونید، نماز سوگواری

صورتتو می‌بوسم

برای آخرین بار

رفتی با گریه گفتم

ولدی خدا نگهدار

دیگه شکسته کمرم (علی علی)

پیغمبر اهل حرم (علی علی)

دو دمه

از حرم زینب بیا اکبر به میدان می‌رود

از تنم جان می‌رود (۲)

نور چشمانم علی با کام عطشان می‌رود

از تنم جان می‌رود (۲)

برچسب ها:

فرهنگ و هنر