خاطره رهبرانقلاب از ۱۷ شهریور

به گزارش مشرق، قیام هفدهم شهریورماه که به «جمعه سیاه» معروف شد ازجمله حوادث تاریخی معاصر است که در تعیین سرنوشت انقلاب اسلامی جایگاه و اهمیت بالایی دارد. طی این حادثه مردم فقیر محلات جنوب شهر تهران در میدان ژاله سابق (شهدا) با دست‌خالی جمع شده بودند و علیه ستم‌های رژیم شاهنشاهی شعار می‌دادند، اما نیروهای نظامی حکومت وقت اقدام به کشتار گسترده مردم کردند.

بیشتر بخوانید

چرا برخی جریان‌های سیاسی در وارونه‌نمایی تاریخ از هم سبقت می‌گیرند؟

این حادثه را افراد مختلفی تاکنون تحلیل کرده‌اند و درباره ابعاد آن صحبت کرده‌اند. رهبر معظم انقلاب هم تاکنون به دلایل مختلف از این قیام مردمی یادکرده‌اند. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، حادثه ۱۷ شهریور سال ۵۷ را نتیجه اعتماد حکومت پهلوی به آمریکا می‌داند، ایشان در سخنان مختلفی که طی چهل سال گذشته در مورد این حادثه داشتند هر بار با تذکر این اتفاق درس‌هایی از آن را به ملت ایران یادآور شده‌اند که در این گزارش با نگاهی اجمالی به فرازهایی از سخنان رهبر انقلاب تلاش می‌شود درس‌های این حادثه که مدنظرشان است یادآوری شود.

ردپای آمریکا در حوادث شهریوری انقلاب

آیت‌الله خامنه‌ای دریکی از سخنان اخیر خود در دیدار با اقشار مختلف مردم یک روز بعد از سالگرد حادثه ۱۷ شهریور در سال به بهانه همین سالگرد به تلاش‌های فریبکارانه آمریکا برای نفوذ از برخی روزنه‌ها اشاره‌کرده و گفتند: «توسعه روزافزون علم، حفظ و تقویت روحیه انقلابی گری در جوانان و اقتصاد قوی و مقاوم را راه‌حل مقابله با دشمن دانستند.

رهبر انقلاب شهریورماه را حاوی خاطراتی پرمعنا برای این انقلاب خواندند و گفتند در همه‌ی حوادث این ماه ازجمله کشتار مردم بی‌گناه به دست رژیم پهلوی در ۱۷ شهریور ۵۷، شهادت رئیس‌جمهور و نخست‌وزیر کشور در ۸شهریور ۶۰، ترور شهید آیت‌الله قدوسی و شهید آیت‌الله مدنی در همین ماه و حمله‌ی صدام به ایران در ۳۱ شهریور ۵۹، ردپای مستقیم یا غیرمستقیم آمریکا مشاهده می‌شود.»

رهبر انقلاب در همان دیدار ابراز نگرانی هم از فراموشی این خاطرات به‌ویژه در ذهن جوانان کشور کردند و از کم‌کاری دستگاه‌های مسئول انتقاد کردند و تأکید کردند این‌گونه حوادث عبرت‌آموز نباید در حافظه‌ی تاریخی ملت کمرنگ شود، چراکه اگر نسل جوان از شناخت و ریشه‌یابی این‌گونه خاطرات تاریخی و ملّی، بازماند در شناخت راهِ حال و آینده‌ی کشور دچار خطا خواهد شد.

به‌طور صریح رهبر انقلاب در سالگرد حادثه هفده شهریور به طرح این موضوع می‌پردازند که همه‌ی ارکان حکومت طاغوت ازجمله هیئت دولت و شخص شاه تابع آمریکا بودند و مقامات آمریکایی از طریق دست‌نشاندگان خود همچون فرعون بر ملت مظلوم ایران حکومت می‌کردند، اما امام بزرگوار همچون موسی زمان، به پشتوانه‌ی ملت، آن بساط را از این سرزمین کهن، برچید.

خاطره رهبر از ۱۷ شهریور

رهبر انقلاب یک‌بار دیگر در سالگرد حادثه ۱۷ شهریور در سال ۷۶ در جمع پرستاران راجع به این حادثه گفتند: «…نکته قابل توجّه‌ی هم به مناسبت هفدهم شهریور عرض کنم، که این روزها، روزهای ماندگاری در تاریخ ماست. من از روز هفدهم شهریور سال ۱۳۵۷ خاطره‌ای در ذهن دارم.

قبل از آن‌که این حادثه خون‌بار در تهران اتّفاق بیفتد، سیاست رژیم ستم‌شاهی به دنبال این بود که مبارزان و به‌تبع آن ملت ایران را، به تندرو و کندرو، افراطی و معتدل تقسیم کند. این، نکته خیلی قابل توجّه‌ی است که امروز مثل آیینه‌ای، همه عبرت‌ها را به ما درس می‌دهد.

کسی که روزنامه‌های آن‌وقت و اظهارات مسئولان رژیم ستم‌شاهی را مطالعه می‌کرد، می‌فهمید که این‌ها می‌خواهند کسانی را که در مقابل آن‌ها هستند و مبارزه می‌کنند، از هم جدا کنند. عدّه‌ای را که طرفداران و علاقه‌مندان مخلص امام بودند و راه امام را علناً اظهار می‌کردند، به‌عنوان تندرو و افراطی و متعصّب معرفی می‌کردند.

در مقابل این‌ها هم، بعضی از کسانی را که علاقه‌مند به مبارزه بودند، ولی خیلی جدّی در آن راه نبودند، یا جدّی بودند، ولی دستگاه آن‌طور خیال می‌کرد این‌ها جدیّتی ندارند، به‌عنوان افرادی که معتدل‌اند و با این‌ها می‌شود مذاکره و صحبت کرد، معرفی می‌کردند.

من در آن روز این احساس خطر را کردم. آن زمان من در جیرفت تبعید بودم. شاید روز چهاردهم یا پانزدهم شهریور بود. به یکی از آقایان معروف که در قم بود، نامه‌ای نوشتم و این سیاست رژیم را برای آن آقا تشریح کردم و گفتم این‌ها با این تدبیرِ خباثت آمیز می‌خواهند بهانه‌ای برای سختگیری بر مخلصان و عشّاق امام بزرگوار به دست آورند و شمارا بدون این‌که خودتان بخواهید، در مقابل آن‌ها قرار دهند.

این نامه را نوشته بودم؛ اما هنوز نفرستاده بودم. روز شنبه هجدهم شهریور بود که رادیو و روزنامه‌ها، خبر کشتار هفده شهریور را پخش کردند. فردای آن روز، ما در جیرفت از این قضیه مطلع شدیم. من برداشتم در حاشیه آن نامه برای آن آقا نوشتم که: «باش تا صبح دولتش بدمد، کائن هنوز از نتایج سحر است». آن نامه را به‌وسیله مسافر، برای آن آقای محترم فرستادم. آن‌ها شروع کردند سختگیری‌ها را علیه مبارزان و انقلابیون حقیقی راه انداختن که نمونه‌اش کشتار هفدهم شهریور بود.»

لزوم بیداری مردم منطقه

آیت‌الله خامنه‌ای در نماز جمعه ۲۳ آبان ماه سال ۸۲ با استفاده از حادثه ۱۷ شهریور موضوع شکست سیاست‌های آمریکا در منطقه را در آن مهروموم‌ها یادآور می‌شود. در بخشی از خطبه‌های این نماز جمعه آمده است: «نکته دومی که عرض می‌کنیم، این است که اظهارات مسئولان دولتِ استکباری امریکا نشان می‌دهد که این‌ها در منطقه خاورمیانه، علیه همه ملت‌های این منطقه مقاصد و نقشه‌هایی دارند.

این ایجاب می‌کند که ملت‌های منطقه بیدار شوند…این‌ها [اشاره به امریکایی‌ها] کسانی هستند که مهروموم‌های متمادی از پلیدترین دیکتاتورها حمایت کردند. در کشور ما کودتای ۲۸ مرداد را امریکایی‌ها به راه انداختند و بیست‌وپنج سال سخت‌ترین و سیاه‌ترین دیکتاتوری را در این کشور به وجود آوردند و قرص و محکم از آن حمایت کردند.

هر فاجعه‌ای که به‌وسیله آن رژیم در ایران صورت گرفت - مثل قضایای ۱۵ خرداد و ۱۷ شهریور که در هرکدام از این حوادث، تعداد کثیری از مردم غیرنظامی و مردم کوچه و خیابان به‌دقت عوامل مزدور رژیم کشته شدند - امریکایی‌ها جانب رژیم دیکتاتوری را گرفتند و علیه مردم حرف زدند…»

۱۷ شهریور دنباله قیام امام جواد (ع)

مقام معظم رهبری حادثه ۱۷ شهریور سال ۵۷ را دنباله نهضت و قیامی می‌داند که امامان معصوم آن را دنبال می‌کردند، به‌طور خاص ایشان قیام یادشده را دنباله حرکت امام جواد می‌دانند و طی سخنرانی در سال ۶۲ به مناسبت همین حادثه در مصلا تبریز می‌فرمایند: «…خاطره‌ی خونین ۱۷ شهریور؛ دنباله‌ی درس جاوید فراموش‌نشدنی است که امام جواد به ما داده است. چرا یک امام بزرگوار در ۲۵ سالگی به شهادت می‌رسد؟ و دستگاه جبار زمان این ذریه‌ی پیغمبر را بیش از آن تحمل نمی‌کند؟ پاسخ به این سخن را زندگی و شخصیت امام جواد به ما می‌دهد. او مظهر مبارزه‌ی با باطل بود، او کوشش گر برای حکومت الله بود. او برای خدا و قرآن مبارزه می‌کرد، او از قدرت‌ها نمی‌ترسید، او در حقیقت امام و الگو و پیشاهنگ این حرکتی بود که امروز ملت ایرآن‌همگی دست‌به‌دست آن را تعقیب می‌کند…»

۱۷ شهریور الگوی مناسب جوانان

آیت‌الله خامنه‌ای بازخوانی حادثه ۱۷ شهریور را یک الگوی مناسب برای جوانان می‌دانند، ایشان در سال ۹۴ در دیداری با جمعی از دانش‌آموزان و دانشجویان به مناسبت روز دانش‌آموز در مورد این قیام و حادثه‌ای مشابه این‌طور صحبت کردند (در فرازی از آن سخنرانی): «قبل از انقلاب، در دوران حرکت عظیم مردمی -حالا ماجراهای هفدهم شهریور و کشتار مردم و این مسائل که خب همه به‌وسیله‌ی دولت دست‌نشانده‌ی آمریکا انجام گرفت، به‌جای خود- در هشتم بهمن، یعنی چند روز قبل از ورود امام به داخل کشور، در همین خیابان‌های تهران، همین خیابان انقلاب، مردم اجتماع کرده بودند؛ ژنرال هایزر که فرستاده‌ی آمریکا بود و به ایران آمد برای اینکه شاید بتواند یک‌جوری از دست انقلاب رژیم را نجات بدهد و حفظ بکند، او در خاطرات خودش می‌نویسد -این‌ها اسناد تاریخی است- و می‌گوید من به ژنرال قره‌باغی گفتم که در مواجهه‌ی با مردم لوله‌ی تفنگ‌هایتان را پایین بیاورید؛ یعنی مردم را بکُشید، تیر هوایی بیخودی درنکنید، مردم را قتل‌عام کنید. این‌ها هم همین کار را کردند، لوله‌ی تفنگ‌ها را پایین آوردند، عدّه‌ای جوان و نوجوان کشته شدند ولی جمعیت عقب نرفت. هایزر می‌گوید؛ قره‌باغی بعد آمد به من گفت که این تدبیر تو فایده‌ای نکرد، مردم عقب نرفتند، آن‌وقت هایزر می‌گوید من دیدم این ژنرال‌های شاه چقدر کودکانه فکر می‌کنند؛ یعنی باید ادامه می‌دادند، باید مرتّب می‌کشتند. ببینید این رژیمِ دست‌نشانده بود. ژنرال آمریکایی دستور قتل‌عام هم‌وطنان را به ارتشبد ایرانی می‌دهد و این به دستور او و به توصیه‌ی او عمل می‌کند و چون فایده‌ای ندارد، می‌رود به او می‌گوید فایده‌ای ندارد؛ او هم می‌گوید این‌ها بچه‌اند، این‌ها کودکانه فکر می‌کنند. این، ماحصل و خلاصه‌ی حکومت پهلوی در ایران است.»

آمریکا مقصر است؛ نگرش مردم در سال ۵۷

رهبر انقلاب یک‌بار دیگر در سال ۷۳ در جمع مشابهی تشکیل‌شده از دانش‌آموزان و دانشجویآن‌هم از حوادث پیش از انقلاب همچون حادثه ۱۷ شهریور جوانان را این‌طور نصیحت می‌کند: «… از سال ۱۳۴۱ مبارزه‌ای همه‌گیر در ایران شروع شد. قبلاً هم مبارزه بود؛ امّا صنفی و کوچک بود. یا دانشجویی بود یا روشنفکری بود یا روحانیتی محدود بود. اما از سال ۱۳۴۱ مبارزه‌ای همه‌گیر به رهبری علمای بزرگ و در رأس همه، امام بزرگوار، شروع شد. از سال ۱۳۴۱ تا سال ۱۳۵۷ -یعنی شانزده سال- این مبارزه ادامه داشت تا به پیروزی رسید. عزیزان من! این مبارزه شانزده‌ساله اگرچه ظاهراً مبارزه با رژیم شاه محسوب می‌شد -چون اساساً رژیم شاه را امریکایی‌ها در سال سی‌ودو بر سرکار آورده بودند و آن‌ها پشتیبانی‌اش می‌کردند- اما درواقع یک مبارزه ضدآمریکایی بود. آن‌ها همه‌کاره این کشور بودند. آن‌ها به شاه قدرت بخشیده بودند. آن‌ها پشتوانه بودند که او بتواند مردم را آن‌طور قتل‌عام و شکنجه کند؛ افراد را آن‌طور غریبانه در زندان و زیر شکنجه بکُشد یا در خیابان‌ها و میدان‌ها - مثل پانزده خرداد و هفده شهریور - قتل‌عام کند و آن‌طور در مدرسه فیضیه و دانشگاه، به جان دانشجو و طلبه بیفتد. ملّت ما همه این گناهان بزرگ را از چشم آمریکا می‌دید و معتقد بود دست آمریکا در کار است.»

۲ ابزار آمریکا برای سیاست ورزی در ایران

بعد هم سیاست‌های آمریکا در کشورمان را این‌طور تشریح می‌کنند: «آمریکا در داخل کشور ما با دو ابزار کار می‌کرد. یکی از ابزارهای آمریکایی عبارت بود از سرمایه‌گذاری‌ها، دخالت‌های در ارتش، مجموعه کارشناسی نظامی، پول‌ها، سیاست‌ها، سفارت آمریکا و غیره. ابزار دوم هم عوامل صهیونیست بودند. اگرچه در ایران، آن‌وقت هم صهیونیست‌ها از ترس مردم جرئت نمی‌کردند سفارتخانه رسمی داشته باشند، امّا مراکزی مخصوص خود داشتند و با عواملشان، باکسانشان، با سیاستمدارانشان و با تجّارشان، اینجا کار می‌کردند. صحنه سیاست و اقتصاد و نیروی مسلّح ایران در مشت امریکایی‌ها بود. این را مردم می‌فهمید. امام از مهروموم‌های چهل‌ویک و چهل‌ودو، به این مطلب تصریح کردند. پس، وقتی در سال پنجاه‌وهفت مبارزه پیروز شد و انقلابِ پیروزمند به ثمر رسید، در حقیقت یک انقلاب ضدآمریکایی به ثمر رسیده بود. حال شما ببینید ملّت ایران و انقلابیون، حق داشتند با عوامل آمریکایی در این کشور چه‌کار کنند؟ کارهای زیادی می‌توانستند بکنند و اگر هم می‌کردند، کسی ملامتشان نمی‌کرد؛ چون شانزده سال با امریکایی‌ها مبارزه کرده و کتک‌خورده بودند. هیچ‌کس نمی‌گفت چرا شما با امریکایی‌ها این کار یا آن کار را کردید؟ درعین‌حال - درست توجّه کنید! - بعد از آن‌که انقلاب پیروز شد، انقلاب و مسؤولین و شخص امام بزرگوار، نسبت به امریکایی‌ها حدّ اکثر ارفاق را کردند. سفارتشان سر جای خودش محفوظ بود و اینجا کاردار داشتند. اوّل سفیر داشتند؛ بعد کاردار داشتند.»

حوادثی که فراموش نمی‌شوند

در سخنرانی دیگری از رهبر انقلاب اسلامی در جمع مردم استان آذربایجان شرقی در اواخر بهمن سال ۸۱ حادثه ۱۷ شهریور بهانه‌ای می‌شود تا رهبر انقلاب به جوانان بگوید این کشور و آینده برای آن‌هاست. ایشان در فرازی از آن سخنرانی می‌فرمایند: «…این ملت مستظهر به دین و متّکی به ایمان راسخ و فرهنگ عمیق و عریق تاریخی خود است. این ملت زنده است. جوانان این ملت در بین جوانان دنیا نمونه‌اند. درحالی‌که در دنیا جوانان غرق فسادند و اولین مسئله برای آن‌ها مسئله شهوانی و لذّت‌های جنسی و جسمی است، ملت ایران جوانان پارسا، مؤمن، شجاع، آماده‌به‌کار و امتحان‌داده در میدان‌های دشوار، تربیت می‌کند. این جوانان با جوانان دیگر در سطح دنیا، قابل قیاس نیستند. مگر این ملت گذشته و تاریخ و فداکاری‌های خود و روزهای بسیار برجسته و درخشان دوران انقلاب را فراموش می‌کند!؟ مگر مردم بیست‌ودو بهمن، بیست‌ونهم بهمن، نوزدهم دی و هفده شهریور را فراموش می‌کنند!؟

به شما جوانان عرض می‌کند: عزیزان من! این کشور مال شماست. نوبتِ شماست. باید خودتان را ازلحاظ علمی و اخلاقی و ازلحاظ روحیه همیشه در حال آماده نگه‌دارید. بدانید که برای سربلندی یک کشور، باید نسل‌ها پی‌درپی مجاهدت و تلاش کنند. یک نسل تلاش کرد این انقلاب را به وجود آورد. جمعیت عظیم دیگری تلاش کردند این کشور را از فشارهایی که براثر این انقلاب بر این ملت وارد می‌شد، در جنگ، در محاصره اقتصادی و در بقیه چیزها حفظ کردند. امروز هم دوران دیگری است، و من به نسل جوانِ امروز کشورمان اعتماد دارم. من با همه وجود معتقدم که نسل جوانِ امروز خواهد توانست نقش تاریخی خود را در همه امتحان‌های دشوار ایفا کند.
ملت، اسلام و انقلاب و نظام خود را دوست دارد. هرگاه مشکلاتی - چه مشکلات اقتصادی و چه مشکلات اجتماعی - در سطح جامعه وجود داشته باشد، دشمن سعی می‌کند این‌ها را به‌پای انقلاب بگذارد. ملت ایران هوشیارانه می‌داند که سهل‌انگاری‌ها و کوتاهی‌هایی که ممکن است بعضی از مسئولان در هر بخشی داشته باشند، به انقلاب ربطی ندارد. انقلاب پرچم عزت این ملت است و ملت این پرچم را در دستِ استوار خود محکم نگه خواهد داشت و به فضل پروردگار تسلیم امام زمان ارواحنافداه و عجّل‌اللَّه‌فرجه خواهد کرد.
امیدوارم خداوند شمارا حفظ کند. عید سعید غدیر و عید ولادت امام هادی علیه‌الصّلاةوالسّلام را بر همه شما مبارک گرداند. شهدای عزیز شما و همه شهدای عزیز ما را با پیغمبر محشور کند و روح مطهّر امام راحل را با اولیای مقرّب خود محشور فرماید…»

آمادگی شاه برای تکرار ۱۷ شهریور

رهبر انقلاب یک‌بار هم در جمعی از کارگران و معلمان از درس‌های ۱۷ شهریور برای انتقال پیام خود استفاده کردند، در سخنرانی مذکور ایشان فرمودند: «… بدانید که اگر خدای متعال - العیاذباللَّه و نستجیرباللَّه - به جلاد پهلوی - محمدرضای بدبخت ذلیل - مهلت می‌دید که صد مرتبه‌ی دیگر مثل هفده شهریور و مثل پانزده خرداد را راه بیندازد و هزاران هزار از این مردم را بکشد، از این امریکا و از این سازمان‌های دروغین حقوق بشر، یک کلمه حرف جدی علیه او صادر نمی‌شد؛ هیچ کاری نمی‌کردند! این‌ها با کشتار انسان‌هایی که درراه اهداف دینی قیام و حرکت کرده‌اند، مخالفتی ندارند؛ مشوق این‌گونه کشتارها نیز هستند! این، به خاطر چیست؟ به خاطر عمق دشمنی آن‌ها [اشاره به دشمنی غربی‌ها و آمریکا] با دین و بخصوص با اسلام است. چرا؟ چون اسلام در خدمت توده‌های مظلوم است؛ چون اسلام با قلدری مخالف است؛ چون اسلام با سلطه‌ی امریکا و امثال امریکا مخالف است؛ چون اسلام طرفدار استقلال ملت‌های مظلوم است.»

شناسایی جنایتکاری سعودی‌ها به کمک ۱۷ شهریور

در سال ۶۸ حادثه‌ای تلخ برای حجاج بیت‌الحرام اتفاق افتاد و بمب‌هایی در شهر مقدس مکه منفجر شدند که به کشته شدن تعدادی از زائران بیت‌الحرام منجر شد، رهبر انقلاب در پی این حادثه درحالی‌که نقش سعودی‌ها را برجسته می‌دید اقدام به صدور پیامی کرد که در آن‌هم از عبرت‌های حادثه ۱۷ شهریور استفاده‌شده بود. در بخشی از متن این پیام این‌طور آمده بود: «…بی‌تردید این جنایت توسط آل سعود در راستای سیاست استکبار جهانی در جهت هتک حرمت مقدسات اسلامی و جلوگیری از گسترش پیام حج ابراهیمی و اسلام ناب محمدی (ص) صورت گرفته است. دولت سعودی دو سال قبل در همین موقع و در همین مکان مقدس با گلوله‌باران زائران خانه‌ی خدا در جمعه‌ی خونین مکه نشان داد که برای هتک حرمت حرم الهی هیچ مانع و رادع عقیدتی ندارد و امروز روشن‌شده است که دولت حجاز برای نیل به اهداف سیاسی خود حتی حاضر است در میان زائران خانه خدا بمب منفجر کند تا فریاد اعلام برائت از مشرکین حجاج بیت‌الله الحرام را خاموش ساخته و جو پلیسی حاکم بر حرمین شریفین را توجیه نماید. این اقدام ابلهانه‌ی دولت حجاز نشان‌دهنده‌ی ضعف و استیصال عوامل آمریکا و اسلام آمریکایی است کما اینکه سلف حکومت سعودی یعنی رژیم آمریکایی شاه معدوم نیز با فاجعه‌ی جمعه‌ی خونین ۱۷ شهریور و کشتار مسجد جامع کرمان و آتش‌سوزی سینما رکس آبادان نتوانست سرانجام خود را از گردابی که در پیرامون خویش ساخته بود نجات دهد…»

۱۷ شهریور اعتمادآفرین

آیت‌الله خامنه‌ای در سومین سالروز ورود رهبر انقلاب در سال ۶۰ هم باز به سراغ عبرت‌های حادثه ۱۷ شهریور می‌روند و پیامی با این مضمون صادر می‌کنند: «دوازدهم بهمن‌ماه از روزهای نادر و بی‌نظیر در تاریخ ملت ماست. روز حرکت سرنوشت‌سازی که در آن‌همه‌ی فریادهای ملتی بپا خاسته، یکی شد و دریایی از انسان‌ها به حرکت درآمد و به‌صورت موجی یکپارچه به‌سوی مقصدی الهی و انسانی روان شد.

در دوازدهم بهمن‌ماه ۵۷، جهان شاهد یکی از شگفت‌انگیزترین قیام‌های مردمی تاریخ بود. در آن روز، ملتی یکپارچه و مصمم، با شعاری واحد و با قلب و روحی سرشار از عشق و ایمان، مرزهای خطر را درنوردید و به استقبال مردی شتافت که پس از پانزده سال دوری و تبعید، به میان ملتش بازمی‌گشت… مستضعفان جهان، آن روز، همچون امروز، نگران سرنوشت ملتی بودند که گلوله‌های مجهزترین زرادخانه‌های جهان را به سپر سینه‌ی دلیرترین جوانان خویش می‌آزمود و سربلند و باافتخار، با خون خویش وضو می‌ساخت تا نمونه‌ی بی‌نظیر و باشکوهی از اخلاص و ایمان و ایثار را در تاریخ انقلاب‌های جهان به نمایش بگذارد… اما آنان که فریاد دشمن‌شکن او [اشاره به امام خمینی (ره)] را در فیضیه شنیده بودند، آن آن‌که گلوله‌ی جلادان در پانزدهم خردادماه سینه‌ی عزیزانشان را دریده بود، آن آن‌که قامت رعنای جوانان وطن را در هفدهم شهریورماه، غرقه‌به‌خون دیده بودند، می‌دانستند که او می‌آید و می‌فهمید که چرا می‌آید «باطل باید برود» و… رفت. حق، «باید بیاید» و… آمد. مصلحت‌جویانی که در دل، به آن «رفتن» خشنود نبودند، این «آمدن» را نیز «غلط» می‌دانستند. و این اولین تلاش برای به انحراف کشاندن انقلاب اسلامی مردم در آستانه‌ی پیروزی بود… اما امام می‌بایست بیاید تا سراسیمگی امپریالیسم جهان خوار و عوامل حقیر داخلش کامل شود. تا دشمن خوار و بی‌مقدار گردد. تا ملت، مصمم‌تر و استوارتر بماند و انقلاب به‌پیش رود.»

برچسب ها:

سیاسی