به گزارش مشرق، حضرت ابوالفضل علیهالسلام برای رفع تشنگی لشگر امام حسین علیهالسلام به دل دشمن میزنند و مشکی را از آب رودخانه پر میکنند، اما در مسیر برگشت هر دو دست ایشان قطع میشود و سپس به شهادت میرسند.
بیشتر بخوانید:
ابیاتی که اباعبدالله در تکریم همسر و فرزندش سرود
شهیدی در کربلا که بدون زره به میدان نبرد رفت
اما این وقایع چگونه ممکن است اتفاق بیفتند؟
پاسخ به شبهه
درست زمانیکه همه اصحاب و بنیهاشم شهید شده بودند، امام حسین علیهالسلام تصمیم گرفتند در آخرین لحظات به کمک برادرشان کمی آب به خیمهها برسانند. از این حیث حضرت ابوالفضل علیهالسلام از راست و امام از چپ به لشگر زدند تا آنها را پخش کنند و در این حال بلند بلند رجز می خواندند تا از سالم بودن هم آگاه شوند و قرار بر این بود تا امام لشگر را مشغول کند و حضرت ابوالفضل علیهالسلام به شط زده و آب بیاورد.
در این حین امام و حضرت ابالفضل دلاورانه می جنگیدند. تا ایشان مشک را پر از آب کرد و از شط خارج شد. کنار شط، نخلستان است و بسیاری از لشگریان دشمن (خصوصاً تیراندازان) در میان نخل ها موضع گرفتند تا در برگشت به حضرت حمله غافلگیرانه کنند.
در محن الابرار و یک شب و روز عاشورا و نفس المهموم و مقاتل دیگر آمده: که حضرت عباس علیهالسلام برای اینکه دستش برای مبارزه آزاد باشد بند مشک را به شانه میاندازنند یعنی بند حلقهای بوده و روی شانه میافتاده است. از همین رو وقتی دست حضرت قطع میشود؛ مشک به زمین نمیافتد، چون بند آن در شانه حضرت بود و حضرت عباس علیهالسلام با دست چپ مشک را برمیدارند و بند آن را در شانه چپ قرار میدهند.
وقتی دست چپ حضرت قطع میشود، همچنان مشک به زمین نمیافتد، چون دست چپ حضرت از مچ قطع شد و دست راست ایشان از نزدیک کتف، پس حضرت ابوالفضل علیهالسلام با کج کردن سرشان، بند مشک را به دندان میگیرند.