چرا امام حسین در روز تاسوعا از دشمن مهلت طلبید؟

به گزارش مشرق، لحظه به لحظه رفتار کاروان حسینی تا واقعه عاشورا مملو از آموزه‌های انسان‌ساز است، آموزه‌هایی که توجه و عمل به هر کدام از آنها فرد را از عمق جهالت به اوج قله معنویت سوق می‌دهد نشان به اینکه طی این هزار و چهارصد ساله گذشته بسیاری از انسان‌ها به واسطه توسل به ساحت مقدس امام حسین(ع) و توجه به درس‌های عاشورا مسیرشان از سوی ضلالت و گمراهی به سوی هدایت و نورانیت تغییر یافت.

بیشتر بخوانید:

کدام شاعران از امام حسین(ع) جایزه گرفتند؟ +عکس

روایتی از ۳ شهید کربلا که شیعه نبودند

در واقع هر کسی در هر سطحی که قرار دارد خود را بی‌نیاز از درس‌های عاشورا نمی‌داند، لذا مدرسه حسینی هم الگویی برای امثال زُهیر و حرّ مسلکان است و هم الگویی برای مردانی که قصد دارند هرچه سریع‌تر به پلکان رشد دست یابند. به عنوان نمونه توجه به نماز و مناجات آن هم در سخت‌ترین شرایط نبرد نمونه‌ای است که آن را نمی‌توان جز از مکتب حسینی و شاگردان این مکتب آموخت.

حارث بن حصیره از عبد الله بن شریک عامری از امام سجاد(ع) نقل می‏‌کند که می‌‏گفت:

عمر بن سعد ملعون پس از نماز عصر صدا زد: ای سواران خدا سوار شوید مژده باد شما را به بهشت، مردم سوار شدند و به طرف حسین و یارانش حمله بردند. این در حالی بود که حسین جلوی خیمه‌‏اش زانوها را به بغل گرفته و به شمشیر خود تکیه داده و خوابی سبک ایشان را گرفته بود. خواهرش زینب فریاد سپاه ابن سعد را شنید لذا به برادر خویش نزدیک شد و گفت: برادر آیا نمی‌‏شنوی که صداها نزدیک می‏‌شود؟ حسین سر خویش را بلند کرد و فرمود: رسول الله صلّی اللّه علیه و آله و سلّم را در خواب دیدم، به من فرمود: شما به سوی ما می‌‏آیی. در این حین خواهرش به صورت خویش سیلی زد و گفت: ای وای بر من! [حضرت‏] فرمود: خواهرم وای بر تو مباد، خدا رحمتت کند آرام باش در این بین عباس بن علی آمد گفت: برادرم: لشکر به طرف شما آمده است.

حسین از جایش بلند شد و فرمود: عباس، جانم بفدایت- برادرم- سوار شو با آنها ملاقات کن بگو: چه شده؟ چه چیزی برایتان پیش آمده؟ و بپرس برای چه اینجا آمده‌‏اند؟ عباس تقریباً با بیست اسب سوار که زهیر بن قین و حبیب بن مظاهر در میانشان بودند، روبرویشان ایستادند. گفت: چه چیزی برایتان پیش آمده و چه می‏‌خواهید؟ گفتند: فرمان أمیر عبید الله رسیده که به شما متعرض شویم تا تحت فرمان او در آیید یا شما را تحت فرمان او درآوریم.

عباس فرمود: عجله نکنید تا نزد أبی عبد الله برگردم و آنچه گفتید را به او گزارش دهم. آنها متوقف شدند و گفتند: نزد او برو، جریان را به او گزارش بده بعد با پاسخش نزد ما بیا. عباس برگشت و به سوی حسین [علیه السّلام‏] دوید تا خبر را به او اطلاع دهد. وقتی عباس بن علی آنچه عمر بن سعد به حسین یشنهاد کرده بود را به اطلاع حسین رسانید.

حسین  فرمود: نزدشان برگرد و اگر می‌‏توانی کارشان را تا صبح فردا به عقب بینداز و آنها را امشب از ما دور کن، تا که شاید امشب به درگاه پروردگارمان نماز بگذاریم و او را بخوانیم و از او طلب مغفرت بکنیم، خدا می‏‌داند که من نماز به درگاهش و تلاوت کتابش و دعا و استغفار زیاد را دوست می‏‌دارم؛  ارْجِعْ إِلَیْهِمْ فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تُؤَخِّرَهُمْ إِلَی الْغُدْوَة وَ تَدْفَعَهُم‏ عَنَّا الْعَشِیَّةَ لَعَلَّنَا نُصَلِّی لِرَبِّنَا اللَّیْلَةَ وَ نَدْعُوهُ‏ وَ نَسْتَغْفِرُهُ‏ فَهُوَ یَعْلَمُ أَنِّی قَدْ أُحِبُّ الصَّلَاةَ لَهُ وَ تِلَاوَةَ کِتَابِهِ وَ الدُّعَاءَ وَ الِاسْتِغْفَارَ.

منابع:
وقعة الطف، ص195
الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد شیخ مفید ابومخنف، ج‏2، ص90

برچسب ها:

فرهنگ و هنر