۴۰ شب عزا در تکیه‌ ۴۰۰ ساله تهران +فیلم

به گزارش مشرق، ری حال و هوای عاشورایی به خود گرفته و پرچم عزای سالار شهیدان(ع) ده روزی است بر در و دیوار گوشه گوشه شهر نقش بسته است. هرکس به نوعی در حد توان و امکانش در سوگ و ماتم از دست دادن امام حسین(ع) کاری می‌کند. هنوز هم کربلا بعد از گذشت بیش از سیزده قرن نه تنها جریان بلکه روز به روز و سال به سال حیات، طراوت و شادابی خاصی در میان محبان آل الله(ع) دارد.

عطر حسین(ع) به خوبی در کوچه پس کوچه‌های کربلای ایران پیچیده و کمتر پیش می‌آید صدای نوحه و عزاداری را از کوچه و خیابانی نشنوی.

بیشتر بخوانید:

تابلوهایی که «عاشورا» را روایت می‌کنند +عکس

شاعر «مکن ای صبح طلوع» که بود؟ +فیلم

کشته شدن بهتر از زندگی همراه با ننگ است

ند وقتی است شور حسینی در تهران با بیرون آمدن پرچم، کتیبه و سیاهی محرم از بخچه‌ها و صندوقچه‌ها پیچیده است و این جا هنوز هم در میان لیوان‌های یکبار مصرف، در برخی محافل چای روضه در مساجد و تکیه‌ها در استکان‌های کمر باریک در نعلبکی بر کام و جان‌مان می‌نشیند.

نشان دادن حتی گوشه‌ای از این عشق و ارادت به قول این تک بیت مرثیه جاودان محتشم کاشانی: باز این چه شورش است که در خلق عالم است ... باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است...هیچ وقت با گزارش، عکس، فیلم و مستند ممکن و قابل بیان نیست ولی در میان شور حسینی از روزها قبل با این عشق‌بازی‌های دلدادگان سرور و سالار شهیدان حسین بن علی(ع) خود را همراه کردیم.

هر سال هرچه به اواخر ماه ذی الحجه نزدیک می‌شویم جای جای کلانشهر تهران را که نگاه می‌کنی حسینیه، تکایا و مساجدی را می‌بینی که همه آماده پذیرایی خیل عاشقان حسین(ع) می‌شوند تا با سیل اشک محبان حسین بن علی(ع) تمام زنگارهای دل و شهر را با خود بشویند.

آن قدر تکیه، حسینیه، مسجد و محافل حسینی وجود دارد که شاید قابل بیان و شمارش نباشد ولی در این میان برخی از آن‌ها میراث‌دار سنت‌ها و آداب و رسوم شهر دیده می‌شود که در این میان خیلی‌ها هرگاه خیمه تکیه بزرگ و تاریخی «نفرآباد» بعد از این‌همه سال بالا می‌رود، متوجه می‌شوند تا محرم حسین چیزی نمانده است.

قشقایی‌ها تکیه نفرآباد را علم کردند

هیئت عزاداری این تکیه به نام متوسلین به حضرت علی اکبر(ع) است اما اهالی آن را با همان نام تکیه نفرآباد می‌شناسند که بیش از ۴۰۰ سال پیش در همین ملک کهن ری بنا نهاده شد که عمر بن سعد به طمع رسیدن به گندم همین سرزمین شمشیر بر روی بهترین و عزیزترین خلق خدا بلند کرد.

قدیمی‌های محله و تکیه نفرآباد می‌گویند در زمان صفویه، یکی از تیره‌های ایل قشقایی به نام «نفر» از شیراز به این ناحیه کوچ می‌کنند و ساکن این منطقه می‌شوند و با سکونت آن‌ها و آبادانی این محل، این محله نفرآباد نام می‌گیرد که بر اساس وقف نامه موجود تکیه‌ای در سال ۱۰۶۰ هجری قمری نیز به نام نفرآباد ساخته می‌شود. بسیاری معتقدند چون امروز ششمین نفر تولیت تکیه را عهده‌دار بوده قدمت تکیه بیش از این اعداد و ارقام بیان شده است.

این تکیه قرن‌های قرن در سایه‌سار آفتاب درخشان ری به حیات خود در قدیمی‌ترین محله ری ادامه می‌دهد و نوای حسین حسین عزاداران آن دست در دست دعای زائران سیدالکریم(ع) قصد کربلا دارد. جایی برای عاشقان حسین(ع) که چهل شب عزای حسین را در میان مردم بی‌ریای "پایین‌شهر" اقامه کنند. نفرآباد را علاوه بر تکیه‌اش به محرومیت هم می‌شناسند.

سردر این تکیه کاشی‌کاری‌ها لحظه شهادت حضرت علی اکبر(ع) نقش بسته است و دیوارهای گلی هنوز بعد از این همه سال نمای سنتی قدیمی خود را حفظ کرده است.

تکیه نفرآباد از معدود تکیه‌هایی است که خیمه عزای حسین(ع) بر سر آن برافراشته می‌شود و حال و هوای روضه حسینی در زیر این خیمه برافراشته شده روی تیرک وسط تکیه حس عجیبی دارد که با قدم گذاشتن در تکیه استواری، عظمت و شکوه آن هر مستمعی را بهت زده می‌کند.

حجله‌های قدیمی و مخصوص محرم که در جلو مجالس عزاداری و روضه‌ خوانی می‌گذارند و در روزهای تاسوعا و عاشورا آنها را معمولاً همراه برخی از دسته‌های سینه‌زن حمل می‌کردند در چهارگوشه تکیه خودنمایی می‌کند. فرش‌ها، تصاویر و وسایل قدیمی در هر جایی از این تکیه حس خاصی به انسان دست می‌دهد و هنوز حال و هوای قدیم حفظ شده است.

با مصطفی عرب که نزدیک نیم قرن عمر خود را در تکیه نفرآباد گذرانده و مرحوم پدرش از هیئت امنای هیئت و تکیه بوده لحظاتی همراه شدیم تا از سال‌ها عشق بازی برای اهتزاز خیمه و آماده سازی قدیمی ‌ترین تکیه تهران سخن بگوییم.

به خاطر شرایط آب و هوایی چادر تکیه که در چهار تکه و حدود ۲۰۰ متر مربع است فرسوده می‌شود و هر سال نیاز به مرمت و اصلاح دارد که یک هفته قبل از برپایی آن فرد ماهر چادر دوز در همین جا اقدامات لازم را انجام می‌دهد و پس از آن آماده برافراشته شدن است. چادر فعلی حدود ۱۵ سال مورد استفاده قرار گرفته و به مرور زمان تعویض می‌شود.

تیرک خیمه‌گاه به عنوان تکیه‌گاه اصلی در وسط تکیه نفرآباد قرار می‌گیرد و این تیرک از قدیم از جنس چوب محکم ساخته می‌شده که طول آن بیش از دوازده متر است، در ابتدا پای تیرک را در محل مناسب قرار داده و با پارچه و رنگ سبز تیرک را تزئین می‌کنند و همزمان مراحل بعدی مرتب و منظم طی می‌شود که جوانان عاشق خیمه چهار تکه با طناب‌های بلند و قطور به صورت چتری بر فراز تکیه افراشته و به دلیل سنگینی آن را به صورت جمع شده به پشت‌بام منتقل می‌کنند و سپس به وسیله طناب‌هایی که با توجه به کاربردشان دارای رنگ و اندازه خاصی هستند به هم متصل و دوخته می‌شود.

فیلم قدیمی‌ترین تکیه تهران

دانلود

مصطفی عرب به شدت درگیر کارهای هیئت است و مهدی یکی از جوانان زحمت‌کشان تکیه ادامه می‌دهد: خیمه را به روش خاص روی پشت بام پهن کرده و بخش‌های آن را به روی تیرک انتقال می‌دهند و سر تیرک را از قسمت‌های وسط بیرون می آورند و با روش خاص با طناب محکم به هم متصل می‌شود و چهار طناب محکم به نام

مهار به سر تیرک متصل شده که تمام نیرو و وزن تیرک و خیمه را تحمل می‌کنند و با جابجایی طناب‌های مهار تیرک تکیه نفرآباد به صورت عمودی و تراز قرار می‌گیرد و پس از تلاشی چند ساعته با یاری خداوند خیمه اباعبدالله الحسین(ع) برای چند صدمین بار در ماه محرم در این تکیه قدیمی بنا می‌شود و پس از آن سیاهی‌ها دور تا دور تکیه را فرا می‌گیرد و تک تک آذین‌بندی‌ها و آماده‌سازی فضای داخلی در زمان و مکان خود بابیرق‌ها، علم‌ها، پرچم‌ها و نشانه‌ها انجام می‌شود.

دورتادور صحن شبستان تکیه نفرآباد سکویی به ارتفاع ۳۰ سانتیمتر و عرض سه متر برای نشستن عزاداران هست. روی سکو تعدادی پشتی برای نشستن بزرگان و سالخوردگان چیده شده است.

عباس قربانی پور یکی از قدیمی‌های این تکیه روی همین سکو کنار آبدارخانه تکیه زده و ناگهان می‌گوید: البته نباید فراموش کرد که در فضای بسیار قدیم دیوارهای دور تکیه کوتاه بود و برای بر افراشتن چادر از سه تیرک چوبی بسیار بلند استفاده می‌شد و این خیمه بزرگ‌تر از خیمه فعلی روی تیرک‌های چوبی برافراشته می‌شد و از دهه ۴۰ با تعمیرات، بازسازی و گسترش تکیه طراحی آن موجب شد خیمه بر روی یک تیرک قرار بگیرد.

عباس قربانی پور ۷۵ ساله را اهالی به نام "عباس دایی ممد آقا" صدا می‌کنند که به همراه مرحوم پدرش از اعضای قدیم تکیه، میان‌دار، علم‌کش و نوحه‌خوان بوده و با اشاره به قدمت ۴۰۰ ساله تکیه ادامه می‌دهد: سال‌ها بعد  طاق نماهایی به گوشه‌های تکیه افزودند که این طاق نماها غرفه‌هایی کوچک بودند و هرکدام به یکی از طایفه‌های نفرآبادی تعلق داشتند و هر طایفه در غرفه مخصوص خود از مهمانان پذیرایی می‌کرد. در بازسازی تکیه دور تا دور محلی در طبقه دوم مخصوص بانوان بنا شد که در آن سال‌ها تکیه محل برگزاری تعزیه بود و بانوان به راحتی می‌توانستند از بالا شاهد مراسم باشند.

علی محمد نجار نیز در همین ردیف نشسته و در آستانه ۸۰ سالگی به دلیل بیماری حال خوشی ندارد و اشاره کوتاهی به تاریخ تکیه و هیئت دارد و می‌گوید: آن روزها زمینه‌خوانی بسیار رواج داشت و دسته عزاداری از دم سقاخانه سینه‌زنی کرده و وارد تکیه می‌شدند و در حال و هوایی خاص به عزاداری می‌پرداختند.

وقتی از مصطفی عرب از سال‌ها عشق بازی در این خیمه سوأل می‌کنم بی‌اختیار اشک بر دیدگانش جاری و با گفتن گر عشق نباشد به چه کار آید و مگر بدون عشق ممکن است چند خطی شعر برایمان خواند:

از عشق بنای کارها شد عشق است

از عشق دو عالمی به پا شد عشق است

از عشق علی و احمد آمد به وجود

این عشق از آن روز به پا شد عشق است

و با زمزمه این ابیات از حال و هوای قدیمی تکیه که در گوشه خاطراتش هنوز زنده است ادامه می‌دهد: در چوبی و قدیمی تکیه را با وجود سن پایینم به خوبی یاد دارم که در آشپزخانه بزرگترها با هیزم آشپزی می‌کردند و چای روضه ارباب را عاشقانه و با زحمت با زغال درست می‌کردند. خیلی کوچیک بودم و دوست داشتم موقع برپایی این خیمه عظیم بالای پشت بام بروم که به خاطر ارتفاع زیاد، نداشتن حفاظ دور پشت بام و خطرات احتمالی بزرگ‌ترها نمی‌گذاشتند و امروز ممنون خدا، اهل بیت(ع) و پدر و مادرم هستم که در این مسیر قدم برداشتم.

عرب وقتی از حس و حال قدیم تکیه بین حرف‌هایش می‌گوید معتقد است حرارت و اخلاص عزاداری قدیم بیشتر از الان بود و حال و هوای جلسات خیلی بهتر بود و امروز کمیت، امکانات و حواشی زیاد شده ولی به نظر من کیفیت، حال معنوی و خلوص افت کرده است و روزهایی را در این تکیه به یاد دارم که با جاری شدن نام حسین بر زبان اشک از دیدگان پدران و بزرگترهای ما بی‌ریا جاری می‌شد و بسیاری شفای مریض و حاجات خود را لابه لای همین اشک‌ها می‌گرفتند.

کرامات و معجزات تکیه و سقاخانه نفرآباد

در همین حین عباس دایی ممد آقا قسمتی از تکیه را نشان می‌دهد و می‌گوید: در این قسمت هرکس دو رکعت نماز شب بخواند حاجت می‌گیرد و روزی فردی که کر شده بود را به این‌جا آوردم و نشاندم و در حالی که فریاد می‌زد یا امام زمان من کور باطن تو هستم تا نزدیکای صبح آن جا ماند و وقتی نواری را دم دمای اذان صبح پخش کردند صدا را قشنگ شنید و از خواب پرید وشفا یافت.

وی با اشک در چشمانش حلقه زده به شفای پدرش اشاره می‌کند و ادامه می‌دهد: پانزده ساله بودم پدرم آپاندیس شدیدی داشت و بیمارستان بردیم و گفتند باید عمل شود و من در عالم بچگی به سقاخانه نزدیک تکیه چسبیدم و داد و هوار کردم و گفتم دیگه با علم و علم‌کشی کاری نداریم. شب خواب بودم که صدای علم‌کشی شنیدم و بی‌اعتنایی کردم که آن‌گاه گویا فردی به من تلنگری زد و گفت صاحب علم رفت پیش بابات. پاشو به کارت برس.

وقتی صبح به سمت پدرم رفتم بی‌آنکه لب باز کنم به من گفت چیکار کردی حضرت عباس(ع) به من گفت ما باهاتیم و شفات دادیم بعدش رفتیم بیمارستان و اثری از بیماری نبود.

حرف‌های ما با مصطفی عرب تمام شده بود که بعد از حرف‌های عباس دایی ممد آقا یک‌بار دیگر بغض امان او را می‌برد و به سختی بیان می‌کند همیشه به بچه‌هایی که پای این خیمه زحمت می‌کشند می‌گویم حرف مردم و حواشی اهمیتی نداره و ما برای حضرت و با  امام معامله کردیم و امیدوارم فقط از ما قبول کنند و آخرت جلوی دیگران شرمنده ارباب نباشیم هرچند باور داریم دست ما را گرفته‌ که برای حضرت قدم ناچیزی برمی‌داریم و سال‌هاست اربعین ما را مهمان کربلای خود می‌کند.

احمد خادم دیگر هیئت است که در آشپزخانه کا می‌کند او در در آخر از نحوه آماده سازی آشپزخانه هیئت با سرویس، تعمیر و بازسازی  وسایل و تجهیزات و تهیه و آماده سازی آذوقه‌های مورد نیاز ایام و انجام بنایی و مرمت قسمت‌های لازم و ضروری تکیه سخن گفت و جملات خود پس از زمینه‌خوانی کوتاهی در رثای حضرت عباس(ع) با حزن و بغض با این جمله به پایان برد: لطفی که کرده‌ای تو به من مادرم نکرد ای مهربان‌تر از پدر و مادرم حسین....

در حال ترک تکیه با "مسعود نفر" از زحمت‌کشان تکیه نفرآباد و هیئت متوسلین به حضرت علی اکبر(ع) مواجه شدیم که بیشتر اقوام پدرش در تکیه بوده و از کودکی این جا بزرگ شده و می‌گوید: امیر قربان خان چند ماه پیش فوت کرد که برای تکیه زحمت زیادی کشیده بود و من زیر دست ایشان برای هیئت‌داری تربیت شدم. منطقه قدیمی ملک ری اکثرا از اقشار ضعیف جامعه و دامدار و کشاورز بودند و روزهایی را به یاد دارم که به سختی این تکیه را سر و سامان دادند و جلسات برگزار می‌شد. با دو کیلو قند، یک کیلو برنج، نیم کیلو چای، ۱۰ لیتر نفت و ۵ تومانی و دو تومانی‌های مردم روضه اباعبدالله به پا می‌شد و هنوز هم محرومیت و فقر در محله نفرآباد وجود دارد و همین دیشب خانمی نیم کیلو قند و مقداری چای برای هیئت دادند و در هر شرایطی عشق و علاقه مردم به دستگاه اباعبدالله(ع) کم نمی‌شود.

تکیه قدیمی نفرآباد در دل محله‌ای قدیمی و محروم و اهالی از قشر متوسط و ضعیف جامعه که هیچ چیز نتوانسته این حرارت و عشق به سیدالشهداء(ع) را در وجود آن‌ها کمرنگ کند و از اول محرم به مدت ۴۰ شب از ساعت ۹ شب مراسم عزاداری و سوگواری برگزار می‌کند و جا دارد دلدادگان حسینی در فرصت باقی‌مانده ضمن زیارت کربلای ایران و بارگاه حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) با حضور در این تکیه کهن در نزدیکی ضلع شرقی حرم از حال و هوای محفلی که چند قرن ذکر اهل بیت(ع) در آن جاری و ساری بوده بهره ببرند.

تکیه ۴۰۰ ساله نفرآباد با همه فراز و نشیب‌های در طول تاریخ و اتفاقات مختلف و مهم‌تر از همه مردمی که شاید از لحاظ مالی آن‌چنان غنی نبوده ولی ثروت محبت اهل بیت(ع) در دل اندوخته داشته و شاید با اخلاص پاک بنیانگذاران تکیه هنوز پابرجاست و بعد از این همه سال نام زیبای حسین از این تکیه به گوش می‌رسد و در یک جمله فقط باید گفت: علمت فوق علم‌هاست اباعبدالله...پرچمت بالای بالاست اباعبدالله...

برچسب ها:

فرهنگ و هنر