گروه علمی و دانشگاهی خبرگزاری فارس، فاطمه سامعی، طبق اعلام اخیر مسؤولان فرهنگی دانشگاه تهران با وجود تمامی فرهنگ فعالیتهای فرهنگی که در دانشگاه انجام میشود تنها ۱۰ درصد دانشجویان مخاطب این برنامه ها هستند در حالی که حدود ۱۸۰ تشکل، ۸۰ کانون، ۴۰۰ نشریه و ۵۵ دفتر تشکل اسلامی در دانشگاه وجود دارد، این امر نشان میدهد برای ۹۰ درصد از دانشجویان که مخاطب این برنامهها نیستند، برنامه منسجمی وجود ندارد.
احصاء این آمار که نشان داد با وجود صرف بودجه های فرهنگی فقظ بخش اندکی از دانشجویان جذب این برنامه ها می شوند تلنگری جدی به سیاستها و برنامه های فرهنگی دانشگاهها است.
با ورود نسلهای جدید دهه ۷۰ و ۸۰ از دانشجویان به دانشگاه ها که نیازها و رفتارهای کاملا متفاوتی نسبت به دانشجویان نسل های قبلی خود نشان میدهند و حرکت به سمت اجرایی شدن نسل جدید دانشگاه ها، فیلم هم بار دیگر یادآوری شد که تحقق نسل جدید دانشگاه ها با حضور دانشجویان نسل جدید نیازمند توجه ویژه به حوزه های فرهنگی و اجتماعی است؛ از سوی دیگر تجربه نشان داده که فقط وقتی در حوزه فرهنگ و اجتماع موفقیت حاصل میشود که برنامهها متناسب با جامعه هدف باشد و از سوی جامعه هدف مورد پذیرش قرار گیرد.
به گفته مسؤولان فرهنگی دانشگاه تهران باوجود بیش از ۷۰۰ کانون و تشکل فرهنگی اجتماعی فقط ۱۰ درصد دانشجویان مخاطب این برنامه ها هستند، رویکرد آینده دانشگاهها، دانشگاههای نسل سوم هستند که رسیدن به این هدف جز با همراهی جامعه هدف محقق نمیشود
با مشخص شدن وضعیت فعلی فرهنگ در دانشگاهها، درباره ریشهیابی مشکل کار فرهنگی در دانشگاه و اینکه چرا دانشجویان کمتر در برنامههای فرهنگی و اجتماعی دانشگاهها شرکت میکنند با عیسی علیزاده معاون فرهنگی جهاد دانشگاهی گفتوگو کردهایم تا علت این فاصله فرهنگی بین دانشجو و دانشگاه را جستوجو کنیم.
*درباره فرهنگ دانشگاه بدون تعارف صحبت کنیم
فارس: وقتی فقط 10 درصد از دانشجویان مخاطب برنامههای فرهنگی و اجتماعی دانشگاه هستند، نشان میدهد مشکلی در هدفگذاری برنامههای فرهنگی در دانشگاه وجود دارد، درباره این مشکل ریشهیابی شده است؟
علیزاده: این فاصله بین دانشجو و برنامه های دانشگاه همان تفاوتی که بین جامعه و مسئولان کشور هم دیده می شود. اگر بپذیریم که فرهنگ به معنی سبک زندگی در جامعه است؛ فرهنگ همان زندگی مردم در کنار هم است با همه تعاریف، ارزش ها و نگرش های تعریف شده برای آن است و همان چیزی است که نقش مهمی در زندگی مردم هر جامعه ایفا میکند و سپس اگر بپذیریم که شرایط فرهنگی جامعه ما مطلوب نیست و با آنچه که برای آن بسیار تلاش کردهایم همخوان نیست، لازمه این پذیرشها این است که بدون تعارف صحبت کنیم.
به این مسأله قائلم که دلسوزی به این معنی نیست که بسیاری از حرفها زده نشود بلکه تا صورت مسأله ترسیم نشود و مشکل را نبینیم نمی توانیم به این نتیجه برسیم که چه راه حلی برای آن وجود دارد.
در حال حاضر بسیاری از مسؤولان کشور به این قائل نیستند که مخاطب برنامههای فرهنگی کم شده است و توضیحات متعددی دارند از جمله اینکه مخاطب کم نشده است، بلکه مخاطب همین برنامه ها را به شکل دیگری دنبال میکند، اما علاقهمندیهای مخاطبان ما چیزهای دیگری است.
فاصله بین دانشجو و برنامه های دانشگاه همان فاصله بین جامعه و مسؤولان کشور است؛ اگر این موضوع را بپذیریم باید بدون تعارف صحبت کنیم تا مسأله را ببینیم و برای آن راه حل پیدا کنیم. زیرا دلسوزی به معنی نزدن بسیاری از حرفها نیست؛ اما اکنون هم بسیاری از مسؤولان کشور به اینکه مخاطب برنامههای فرهنگی کم شده اعتقاد ندارند.
بچه ها و مخاطبان ما غیر فرهنگی نیستند. نظرسنجی های ایسپا (مرکز افکار سنجی جهاد دانشگاهی) نشان می دهد که شرایط فرهنگی دانشگاه ها شامل ارزش ها، نگرش ها و حضور در فعالیت های فرهنگی و اجتماعی از میانگین جامعه بالاتر است؛ به این معنا که سنجش دینداری مرکز ایسپا (با همان سنجههای خودمان) نشان می دهد که دینداری دانشجویان از عموم جامعه بالاتر است، اما اینکه چرا این حرفها پیش میآید به این دلیل است که وقتی میخواهیم موردی را اندازهگیری کنیم و درباره آن نتیجه بگیریم، باید مشخص کنیم که برای آن چقدر هزینه کردهایم و چه چیزی به دست آوردهایم.
افکارسنجیها نشان میدهد شاخص دینداری دانشجویان از عموم جامعه بیشتر استف پس چرا آمارهای مشارکت پایین دانشجویی در برنامههای فرهنگی را نشان میدهند؟
مسأله این است که با وجود همه نهادهای فرهنگی حاضر در دانشگاه ها در مجموع چقدر برای فرهنگ در دانشگاهها هزینه کردهایم؛ زیرا وقتی بحث فرهنگ در دانشگاهها مطرح میشود نمی توانیم جزئی حساب کنیم و فقط یک مجموعه را ببینیم. باید بودجه همه نهادهای فرهنگی از جمله، دفتر نهاد مقام معظم رهبری در دانشگاه، بسیج دانشجویی، معاونت های فرهنگی وزارت خانه و همه کانونها و تشکلها را محاسبه کنیم و سپس برای مثال حساب کنیم که برای آشنایی دانشجویان با اندیشه های امام(ره) و انقلاب چقدر هزینه کرده ایم و چقدر خروجی گرفتهایم.
*معیار خوب برای ارزیابی عملکرد بودجه فرهنگی دانشگاه مقایسه با مجموع بودجه فرهنگی است
فارس: آیا آمار ۱۰ درصدی از مخاطبان برنامههای فرهنگی اجتماعی دانشگاه برای مبنا قرارگرفتن در نتیجهگیری و برنامهریزیهای آینده مورد اطمینان است؟
علیزاده: در کشور ما فرهنگ دولتی است و در فعالیت های فرهنگی دانشجویی هم همه بودجه ها دولتی است. حتی در ازدواج دانشجویی هم از هزینه دولتی صرف میکنیم؛ با در نظر گرفتن این موضوع باید بگوییم که به نسبت هزینه ای که برای فرهنگ دانشگاه میکنیم در مقایسه با مجموع حوزه فرهنگ، چقدر خروجی داریم؟ به این معنی که چند درصد از مجموع بودجه فرهنگ را در دانشگاه هزینه کرده ایم و چقدر جواب گرفتهایم؟ برای مثال مشخص باشد که ۱۰ درصد از بودجه کل فرهنگی را در دانشگاهها هزینه میکنیم و ۵۰ درصد نتیجه گرفتهایم. این روش محاسبه می تواند یک معیار باشد.
اما واقعیت این است که اگر به دانشگاه وارد شویم میبینیم که عملکرد برنامههای فرهنگی در دانشگاه خوب نیست. اگر این موضوع را بپذیریم این سؤال پیش میآید که چرا نتیجه خوب نیست؟ یک دلیل این است که زبان مخاطب را نمی دانیم. به این معنا که مخاطب ما یک نوع علاقه مندی و مطالبه دارد و ما مطالبه دیگری داریم، یک زمانی در دانشگاه برای کوچکترین برنامه فرهنگی با یک پلاکارد و بنر جمعیت جمع میشد اما در حال حاضر در بهترین برنامهها با بهترین سخنرانها و گاهی با حضور سلبریتیهای مورد علاقه دانشجویان، جمعیت جوان دانشجو را جمع میکنیم اما نتیجه نمیگیریم.
جهاد دانشگاهی در اغلب شوراهای تصمیمگیر فرهنگی حضور دارد؛ عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی است، در شورای فرهنگ عمومی کشور عضویت دارد؛ عضو شورای فرهنگی دانشگاه ها است و عضویت شورای توسعه فعالیتهای قرآنی را هم دارد و اطلاع داریم که تقریباً در همه این شوراها همه افرادی که مانند ما در حوزه فرهنگی کار می کنند، دغدغه مخاطب دارند پس معلوم است که مشکلی در جذب مخاطب و شناخت مطالبات مخاطب وجود دارد.
همه مسؤولان فرهنگی دغدغه مخاطب دارند؛ مشکل در شناخت مطالبات مخاطب و جذب مخاطب است. زبان مخاطب را نمی دانیم. مخاطب یک نوع علاقه مندی و مطالبه دارد و ما مطالبه دیگری داریم.
۲ حالت ممکن است وجود داشته باشد؛ یا ما برنامه مورد نیاز مخاطب را فراهم نمیکنیم که باید ببینیم چرا، یا برنامه مورد نیاز مخاطب را فراهم میکنیم اما به هر دلیلی مخاطب دوست ندارد این برنامه را از ما بگیرد، به این معنی که این برنامه مورد علاقه مخاطب است و اگر این برنامه را نهاد دیگری برگزار کند در آن حضور مییابد و مشارکت میکند اما به دلیل برگزار کننده برنامه، مایل به حضور در برنامه نیست. در گذشته هم چنین اتفاق هایی را شاهد بودیم که برای مثال اگر برنامهای را نهاد مقام معظم رهبری برگزار کند برخی دانشجویان حضور پیدا میکنند و اگر جهاد برگزار کند مایل به حضور نیستند؛ دانشجو به عبارت زیر پوستر که نشان دهنده نهاد حمایت کننده برنامه بود توجه میکرد که اگر فلان استاد یا فلان مشاور خانواده را فلان مجموعه دعوت میکرد به برنامه اهمیت میداد و نهاد برگزار کننده در تعیین نگاه و خط مشی مهمان موثر بود و دانشجو میفهمید که مهمان از کدام جهت خط میگیرد.
* آدمها، ابزار و ساختارمان در حوزه فرهنگ به روز نیست
فارس: اشکال کار فرهنگی در دانشگاه کجاست؟
علیزاده: شاید اکنون ابزارهای دسترسی مخاطب به بسیاری از موضوعاتی که قرار است ما در اختیارش قرار دهیم از کانالهای غیر دانشگاه اگر کمتر یا مساوی نباشد بیشتر هم هست. مسئول فرهنگی در دانشگاه قصد دارد به مخاطب چه چیزی ارائه کند که دانشجو در بیرون از دانشگاه آن را به دست نمی آورد؟ شاید زمانی در دوران دبیرستان به دانش آموز گفته میشد که اگر درس بخواند و خوب درس بخواند به دانشگاه می رود و در دانشگاه از اردوی دانشجویی، تئاتر دانشجویی و موسیقی دانشجویی استفاده خواهد کرد و میتواند در آن برنامهها مشارکت داشته باشد.
در حال حاضر در دوران دانشجویی و در محیط دانشگاه دانشجو چه چیزی به دست خواهم آورد که در بیرون از دانشگاه امکان تجربه آن را ندارد؟ یک زمانی برای دیده شدن لازم بود که متقاضی کار کند، مقاله دهد، در نشریه دانشجویی پذیرش بگیرد تا سرانجام دیده شود، اما در حال حاضر با وجود شبکههای اجتماعی، شخص در لحظه از مراسمی که آن حضور داشته عکس میگیرد، کتابی که خوانده و ایده شخصی خود را بدون هیچ فیلتر و خط قرمزی در اینستاگرام منتشر میکند. در لحظه دوستان، آشنایان و غریبه ها درباره آن نظر می دهند باز خورد میگیرد و شخص هم دیده می شود.
به عنوان یک مسؤول فرهنگی دهه شصتی که هیچ تجربه و سابقهای را از قبل از انقلاب نداشتم که برای مثال بگویم وضعیت فرهنگی قبل از انقلاب چگونه بوده و اکنون چگونه شده است، معتقدم که در حوزه فرهنگ به روز نیستیم و همه جا هم این حرف را می زنم. آدمهایمان، ابزار و ساختارمان در حوزه فرهنگ به روز نیست.
* با دانشجویان دهه هشتادی و مسؤولان دهه پنجاه، شرایط دانشگاه عجیب است
فارس: فاصله فرهنگی بین دانشجو و دانشگاه در شرایطی در حال افزایش است که نسل جدید هم به نسبت نسلهای قبلی دانشجویان به سرعت تغییر کردهاند؛ به طوری که حتی در خانواده زبان این نسل به راحتی فهمیده نمی شود و این نسل در شرایط وارد دانشگاه میشوند که اساتید و مسئولان متعلق به چند دوره قبل هستند، برای اصلاح این مسیر چه میتوان کرد؟
علیزاده: شرایط آموزشی عجیب است؛ استادی که هنوز معتقد است دانشجو باید تحقیق را به صورت کاغذی ارائه کند یا استادی که هنوز ایمیل را به رسمیت نمی شناسد یا استادی که هنوز می گوید که اعلام کلاس باید حتماً روی کاغذ نوشته و در بورد نصب شود و شبکه های اجتماعی راجدی نمی گیرد یا حتی استادی که هنوز به موبایل اعتقاد ندارد، شرایط عجیبی را با وجود نسل جدید دانشجویان در دانشگاه رقم زدهاند.
اولین اصل در تاثیرگذاری فرهنگی این است که مخاطب تو را به رسمیت بشناسد، یعنی تو را قبول داشته باشد. آیا مخاطب ما در دانشگاه ما را قبول میکند؟
نخستین اصل در تاثیرگذاری فرهنگی این است که مخاطب ما را به رسمیت بشناسد. آیا مخاطب ما در دانشگاه ما را قبول میکند؟ معتقدم که در حوزه فرهنگ به روز نیستیم و نتیجه به روز نبودن و برنامهریزی افراد نسلهای قبل برای نسل امروز، زیست فرهنگ چندگانه در دانشگاه و جامعه است.
مهمترین مشکلی که حتی خانوادههای تحصیل کرده با آن دست و پنچه نرم میکنند عدم فهم فرزندان است. برخی هنوز تصور میکنند که فضای اینستاگرام و تلگرام فضایی سخیفی است صحیح نیست؛ البته مسائل سخیف هم در این فضا هست اما اینکه همه را متهم کنیم به این موضوع و سپس براساس این نگاه قانون بریزیم اشتباه است.
*زیست فرهنگ چندگانه، نتیجه فرهنگ بدون متولی
معتقدم که با ساختار دهه شصت و افراد دهه شصت برای نسل ۸۰ در حال برنامهریزی هستیم که این کار قطعاً جواب نمیدهد. این موضوع باعث میشود که در حوزه فرهنگ، زیست فرهنگ چندگانه داشته باشیم، طرف در دانشگاه یک فرهنگ را استفاده کند و خود را علاقمند به آن نوع فرهنگ نشان دهد، سپس وقتی با دوستان خود وقت میگذراند اظهار کند که به فرهنگ دیگری علاقه دارد و فلان فیلم، تئاتر و موسیقی را استفاده میکند و حتی در خانه فرهنگ دیگری را دنبال کند.
علت اینکه این شرایط در کشور ایجاد شده این است که فرهنگ دانشگاه متولی واحد ندارد، برای مثال هم اکنون اگر برق شهر تهران قطع شود همه به سراغ شرکت برق می روند و اگر آب با مشکل مواجه شود مردم سراغ وزارت نیرو و شرکت آبفا میروند. اما اگر فرهنگ دانشگاه درگیر مشکل شود سوال پیش می آید که چه کسی مقصر است؟
وقتی مسؤولیت را به طور مشخص به جایی نمی دهیم و برای مثال نمیگوییم که غیر از فلان مجموعه هیچ کس در فلان حوزه فرهنگ در دانشگاه وارد نشود پاسخگویی هم ایجاد نمی شود و وقت پاسخگوی همه فرار می کنند. همه می خواهند در خوشی کار به نام خودشان باشد اما وقتی اتفاق نامطلوبی میافتد پاسخگو نیستند.
*وقت تقسیم کار و مرزبندی در فرهنگ دانشگاه رسیده است
فارس: با ساختار فعلی فرهنگ در دانشگاه، پیشنهاد عملی و قابل اجرا در شرایط فعلی چیست؟
علیزاده: با این شرایط اکنون برای مثال میگویند وضعیت فرهنگی دانشگاه مناسب نیست خوب سوال اینجاست که چه کسی پاسخگو است؟ چه کسی مسؤول است؟ وقتی میتوان انتظار پاسخگویی داشت که فقط یک نهاد در دانشگاه کار کند و وقتی کمکاری کرد، از او پاسخگویی بخواهیم. اما اکنون وقتی سراغ نهادهای متعدد می رویم همه میگویند مگر فقط دست من است؟ بودجه فرهنگی فلان مجموعه از من بیشتر است. پیش مجموعه دارای بودجه بیشتر هم که برویم میگوید که درست است که بودجه بیشتری دارم اما اختیارات فرهنگی فلان مرکز از من بیشتر است و آن مرکز میتواند رئیس دانشگاه را جابهجا کند و میتواند معاون فرهنگی دانشگاه را منصوب کند.
همیشه تقسیم کار به معنی کار کردن نیست؛ گاهی برای کار نکردن است؛ تا با روشن شدن حد وظیفه و اختیار نهادها، امکان مطالبه از دیگر نهادها فراهم شود
در این شرایط زمان تقسیم کار مشخص در حوزه فرهنگ دانشگاه رسیده است. البته تقسیم کار فقط به کار کردن نیست گاهی برای کار نکردن است؛ باید برای مثال به جهاد دانشگاهی بگویند که شما در فلان حوزهها ورود نکنید یا به دفتر نمایندگی مقام معظم رهبری بگویند که شما در فلان حوزه های دیگر ورود نکنید، حوزههایی که هر نهاد بنای ورود داشته باشد و وظیفه هر نهاد مشخص باشد.
انتهای پیام/