ترامپ هم از پا در می آید

به گزارش مشرق، محمد ایمانی تحلیلگر مسائل سیاسی و فعال رسانه‌ای در کانال شخصی خود در تلگرام نوشت:

درباره اخراج جان بولتون (مشاور امنیت ملی) از تیم ترامپ چه قضاوتی باید کرد و چه نتیجه ای باید کرد؟ بولتون، در دوره جرج بوش، معاون وزارت خارجه و همچنین سفیر آمریکا در سازمان ملل  شد.

این دوره، اوج جنگ افروزی صهیونیسم مسیحی در افغانستان، عراق، و لبنان و غزه است. آمریکا در این دوره، ضمن اعلام جنگ جهانی چهارم با کشورهای اسلامی، سودای تغییر نقشه منطقه و ایجاد خاورمیانه جدید را در سر می پروراند.

بولتون در این دوره، بوش را متقاعد کرد ایران را «محور شرارت» بخواند و تا همین اواخر، خواستار حمله به ایران بود. اما این آرزو، وقتی پای محاسبات نظامی و امنیتی و اقتصادی به میان می آمد، شمایل یک کابوس بزرگ را به خود می گرفت.

نشان به آن نشان که به تعبیر ترامپ، آمریکا 7 هزار میلیارد دلار در منطقه هزینه کرده بود اما او باید مخفیانه به عراق سفر کند.

بولتون در عین حال، همه ابهت و پرستیژ تمدن آمریکایی را قربانی سازمان تروریستی منافقین کرد؛ یا به یک معنا، به واسطه حمایت از این سازمان، فقر آمریکا در مقابل ایران را نشان داد.

او در گردهمایی تیر ۱۳۹۶ منافقین در پاریس [این شهر مقر FATF برای مبارزه با تامین مالی تروریسم است!!] گفته بود: «نتیجه بازنگری دولت ترامپ در سیاست آمریکا در قبال ایران این است که انقلاب (آیت‌الله) خمینی تا دو سال آینده دوام نیاورده و جشن چهلمین سالگی خود را نخواهد دید.»

او اکنون به آخر خط رسیده است. اما نه این که ترامپ سر عقل آمده باشد. ترامپ در چند سال گذشته، هر چه با کشورهای مختلف مذاکره کرده، زیرش زده است. او اگر می توانست به ایران ضربه نظامی بزند، معطل نمی کرد؛ همچنان که از دشمنی اقتصادی تا حد ممکن دریغ نکرده است.

آنچه بولتون را از پا درآورد و دولت ترامپ را عاجز کرد، مقاومت و اقتدار بازدارنده ایران به واسطه نفوذ منطقه ای و توسعه قدرت بازدارنده دفاعی بود که شمه ای از آن در شناسایی، ردگیری و سرنگونی پهپاد پیشرفته آمریکا به نمایش درآمد.

بولتون مثل خود ترامپ، خواستار تلافی اقدام ایران در سرنگونی پهپاد بود. اما همه برآوردها نشان می داد درگیری با ایران، تبدیل به باتلاقی غیر قابل خروج می شود.

در حقیقت، آن چه تیم ترامپ را از هم گسیخت و فشار او را از تاثیر انداخت، مقاومت مقتدرانه بود و نه فرستادن پالس مذاکره در برخی سفرهای نا به جا به نیویورک و پاریس، که با هار شدن و گردن کشی ترامپ رو به رو شد.

اجمالا این که اگر اقتدار منطقه ای و نظامی ایران -همان که آمریکا خواستار مذاکره برای ربودن آن است- نبود، امروز بولتون سر جایش بود و ایده حمله به ایران را پیش برده و کنار دست ترامپ جشن گرفته بود.

افق پیروزی برای ملت ایران روشن است. رهبر حکیم  انقلاب 27 تیرماه 94، در اوج لافزنی های دولت اوباما فرمودند:

"حضرات مسئولین آمریکایی -دولت‌مردانشان، دولت‌زنانشان- مشغول رجزخوانی‌اند. البتّه ما ایرادی به این کار آنها نداریم؛ مشکلات داخلیِ آنها، آنها را ناچار می کند که این رجزخوانی‌ها را بکنند.

تسلیم ایران را مگر به خواب ببینند. پنج رئیس جمهور دیگر از اوّل انقلاب تا امروز، در این آرزو که جمهوری اسلامی را تسلیم کنند یا مُردند یا در تاریخ گم شدند، شما هم مثل آنها؛ شما هم این آرزو را هرگز به دست نخواهید آورد که ایران اسلامی را تسلیم کنید.

این آقا ( رئیس جمهور وقت آمریکا) گفته است که می تواند ارتش ایران را نابود کند. قدیمی‌های ما این‌جور حرفها را لاف در غریبی می گفتند... اگر جنگی اینجا اتّفاق بیفتد، آن کسی که سرشکسته از جنگ خارج خواهد شد آمریکای متجاوز و جنایتکار است".

مقاومت فعال و انقلابی ( و نه اظهار عجز و ضعف دیپلماتیک) بود که هیمنه اقتدار آمریکا را به زیر کشید. و گرنه نوع مذاکراتی که با دولت های دموکرات و جمهوریخواه آمریکا در ادوار مختلف انجام شده، تنها به کلاهبرداری و بدعهدی و گستاخی بیشتر آمریکا انجامیده است.

برچسب ها:

سیاسی