خبرگزاری مهر، گروه بینالملل- مریم خرمائی: دونالد ترامپ رئیسجمهوری آمریکا این روزها گرفتاریهایش در حوزه خاورمیانه را به شیوه خاص خود حل و فصل میکند؛ مردی که قبل از هرچیز یک تاجر است و در هر رویداد تازه، فارغ از ضرری که برایش به ارمغان آورده، راهی برای تداوم سوداگری پیدا میکند.
در آستانه برگزاری انتخابات نفسگیر ۲۰۲۰، تنها دستاوردی که ترامپ آن هم با استناد به پیامهای توئیترش داشته، بهبود نسبی اوضاع اقتصادی آمریکا از راه دور زدن قراردادهای تجاری با شرکای بینالمللی است. اما در حوزه سیاست خارجی، تقریباً همه ادعاهایش از پایان بحران سوریه گرفته تا صلح با طالبان افغانستان و موازنه تجاری با چین؛ پوچ و توخالی از آب درآمد و این روزها هم عکس یادگاری گرفتن با حسن روحانی رئیسجمهوری ایران به رویای محالش تبدیل شده است.
در تنگنای کارزار انتخاباتی، انتقام گرفتن از ایران در حد قد و قواره ترامپ نیست؛ اما دستکم میتواند هرگونه اندیشه پیروزی را در کام دموکراتهای کنگره که به فکر احیاء برجام با امید ناکامی وی در جریان رقابت ریاستجمهوری ۲۰۲۰ است، تلخ کندهمزمان؛ تحولات در خاورمیانه به سمتی پیش میرود که راه پس و پیش را به روی او میبندد. حمله پهپادی به تاسیسات آرامکو- شرکت نفت عربستان سعودی- و ناکامی در تحمیل نام ایران به عنوان عامل اصلی که حاکی از دوراندیشی ریاض برای پرهیز از ورود به جنگی با عواقب نامعلوم به ویژه در حوزه امنیت انرژی است؛ تازهترین نمونه از تنگی عرصه برای قدرت مانور ترامپ است.
رئیسجمهوری آمریکا اگر بجنگد؛ شانس احیاء دور دوم زمامداری بر مسند قدرت کاخ سفید را از دست میدهد. چنانچه نجنگد؛ به بزدلی متهم میشود که تبعات آن کمتر از مورد اول نیست.
تنها راه تضمین بقای او، تکیه کردن به دستاوردهای داخلی از راه تطمیع افکار عمومی آمریکاست- حیلهای که به مدد ذهن تاجرپیشه خود به خوبی با آن آشناست.
درحالی که لیندسی گراهام سناتور ارشد جمهوریخواه سعی میکند با عباراتی نظیر «هی دونالد! ایرانیها عدم حمله را نشانه ضعف تلقی میکنند»؛ حس غرور ترامپ را تحریک کند؛ وی از سر ناچاری لبخند میزند و میگوید «خویشتنداری» میکنم.
البته که در تنگنای کارزار انتخاباتی، انتقام گرفتن از ایران در حد قد و قواره ترامپ نیست؛ اما دستکم میتواند هرگونه اندیشه پیروزی را در کام دموکراتهای کنگره که به فکر احیاء برجام با امید ناکامی وی در جریان رقابت ریاستجمهوری ۲۰۲۰ هستند، تلخ کند.
در حالی که اخیراً مایک پمپئو وزیر خارجه آمریکا به طور ضمنی تشدید تنشهای منطقهای را ناشی از خروج یکجانبه ترامپ از توافق هستهای با ایران دانست، وی دو روز گذشته یک بار دیگر با کارت برجام بازی کرد و آن وقتی بود که به بهانه پاسخ به حملات آرامکو، بانک مرکزی ایران را «دوباره» تحریم کرد. واژه «دوباره» بار معنایی زیادی دارد: بانک مرکزی از قبل هم تحریم بود!
دستهبندی تحریم نهاد مالی ایران در بخش قانون مبارزه با تروریسم وزارت خزانهداری آمریکا، موانع سیاسی جدی را پیش پای نامزدهای متعدد حزب دموکرات میگذارد که رفع تحریمهای ضدایرانی را شعار کارزار انتخاباتی و کلید بازگشت به برجام عنوان میکننداین بانک نخستین بار در سال ۲۰۱۱ از سوی کنگره آمریکا تحریم شد اما با حصول برجام، باراک اوباما رئیسجمهور دموکرات، آن را از لیست تحریمها خارج کرد. این در حالی است که وقتی ترامپ در می ۲۰۱۸، به توافق هستهای پشت پا زد؛ بار دیگر نام بانک مرکزی به لیست برگشت.
به همین دلیل است که خیلیها به ترامپ از بابت اقدام اخیرش ریشخند زدند. از آن جمله میتوان به «ریچارد نفیو» معمار تحریمهای ایران اشاره کرد که در صفحه توئیتر خود نوشت: از نظر عملی، دارم تلاش می کنم ببینم این تحریمها چه فشاری به فشارهای موجود کنونی اضافه می کند. منظورم این است ای کاش این یکی هم در بخشی از قانون اختیارات دفاع ملی آمریکا مورخ سال مالی ۲۰۱۲، تحریم نبود.
به باور خیلیها، این اقدام رئیسجمهوری آمریکا ارزش نمادین داشت و تنها تفاوت آن بود که این بار، تحریمها ذیل عنوان حمایت از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، سپاه قدس و حزبالله تعریف میشوند که واشنگتن به آنها برچسب تروریسم زده است.
بله، به قول نفیو، همه این کارها اگر آمریکا بیش از یک دهه پیش نهادهای فوقالذکر ازجمله سپاه پاسداران و البته بانک مرکزی را تحریم نکرده بود، برای ایران هزینه داشت. اما اکنون ایرانیها قرار نیست فشار مضاعفی را تحمل کنند. پس با این حساب، چه کسی هزینه تحریمهای جدید را میدهد؟ این سوال یک گزینه قطعی دارد: دموکراتهای آمریکایی.
دستهبندی تحریم نهاد مالی ایران در بخش قانون مبارزه با تروریسم وزارت خزانهداری آمریکا، موانع سیاسی جدی را پیش پای نامزدهای متعدد حزب دموکرات میگذارد که رفع تحریمهای ضدایرانی را شعار کارزار انتخاباتی و کلید بازگشت به برجام عنوان میکنند.
اکنون رئیسجمهور آتی آمریکا با مانع جدی روبرو است زیرا اگرچه اوباما هم با تحریمهای ۲۰۱۱ مخالف بود، کنگره وقت حمایتی فراحزبی از آن داشت و این لایحه در مجلس سنا به نسبت ۱۰۰-۰ رای آورد.
این نخستین بار نیست که ترامپ هزینه بازگشت به برجام را برای رقبای دموکرات افزایش میدهد. در ۱۶ مرداد ۱۳۹۸ نیز آمریکا تحریم فلزات ایران را به حقوق بشر گره زدبار روانی اتهامات تروریستی سنگینتر از اتهامات هستهای است و حتی اگر یک رئیسجمهور دموکرات ریسک رفع تحریمهای منتسب به آنها را بپذیرد، بانکهای جهانی میتوانند همچنان با ادعای عدم تامین مالی تروریسم یا منع اشاعه از همکاری با بانک کشور مقصد خودداری کنند.
نکته دیگر آن است که ذیل عنوان مبارزه با تروریسم، معافیت بانکهای خارجی از مبادلات بشردوستانه با ایران (غذا، دارو و محصولات کشاورزی) تحتالشعاع قرار میگیرد.
به این ترتیب، ترامپ به تلافی هزینه ناکامی در سیاست خارجی و خاورمیانهای، از خصم خانگی خود یعنی دموکراتها انتقام گرفت.
همزمان، اعراب شریک در ائتلاف ضدیمن را از بیم تکرار حوادث آرامکو، به خرید هرچه بیشتر تسلیحات و پدافندهای آمریکایی ترغیب میکند و این یعنی چرخش مداوم چرخ کارخانههای اسلحهسازی آمریکا که مساوی است با افزایش اشتغالزایی در داخل این کشور.
البته این نخستین بار نیست که ترامپ هزینه بازگشت به برجام را برای رقبای دموکرات افزایش میدهد. در ۱۶ مرداد ۱۳۹۸ نیز آمریکا تحریم فلزات ایران را به حقوق بشر گره زد.
گفتنی است در ماه میلادی می، دونالد ترامپ رئیس جمهوری آمریکا فرمان اجرایی وضع تحریم در ارتباط با صنایع آهن، فولاد، آلومینیوم و مس ایران را با ادعای مسدود کردن تمامی راههای دستیابی ایران به تسلیحات موشکی بالستیک، هستهای و همچنین مقابله با آنچه به زعم وی نفوذ مخرب ایران در منطقه است، امضا کرد.
اما با تغییر عنوان این فرمان، هدف از تحریم صنایع فلزی ایران وارد کردن فشار و جلوگیری از دسترسی حکومت ایران به منابع مالی در زمینه نقض حقوق بشر عنوان شد، حال آنکه وزارت خزانهداری آمریکا دلیل این تغییر و تبعات آن را توضیح نداد.
آن موقع نیز این احتمال مطرح شد که تحریمهای حقوق بشری بادوامتر از تحریمهای موشکی یا هستهای است و آمریکا به هر حال بهانهای برای تمدید آنها پیدا میکند.
پس شاید اینکه تصمیم دو روز پیش ترامپ درباره بانک مرکزی ایران به نوعی تحریم دموکراتهای آمریکا به جرم تلاش برای بازگشت به برجام است، ادعای چندان بیراهی نباشد.