زینب حقی
ساعتی قبل بلندگوی استادیوم آزادی؛ خطاب به هواداران دو تیم استقلال و پرسپولیس گفت: با توجه به اینکه قرار است در بازیهای بعدی خانمها در بازیهای لیگ و ملی به استادیوم بیایند از شما خواهش میکنیم رعایت کنید و زمینه را برای حضور آنها فراهم کنید. این خبر برای من که سالهاست در عرصه رسانه هستم به معنی شکسته شدن یک تابو است؛ تابویی که گوشهای از محدودیتهایی است که زنان ایران ما با آن دست به گریبانند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی در دورههای مختلف قدمهایی برای رفع محدودیتهای زنان برداشته شده است، چه در عرصه قانونگذاری که برونداد آن در عرصههای اجتماعی خودنمایی کرده است و چه برای تحقق یک مطالبه که شاید در خیلی از کشورها به عنوان یک موضوع و حق بدیهی مطرح بوده ولی در کشور ما باید برای تحقق آن مقاومت مدنی کرد و شاید به عبارتی جنگید و حق خود را گرفت.
به هر تقدیر شواهد خبری، حکایت از رفع محدودیت برای ورود زنان به ورزشگاهها دارد. محدودیتی که شاید اگر فشار بین المللی برای رفع آن نبود احتمالا به این زودیها شاهد تحقق این مطالبه نبودیم. هرچند که حالا وظیفه مسوولین است که بستر لازم برای حضور ایمن خانمها در ورزشگاهها را فراهم آوردند، ولی نباید از نظر دور داشت که فرهنگ ما اقتضائاتی دارد که باید آقایان حاضر در ورزشگاهها نیز آن را رعایت کنند. قطعا حضور خانوادگی در ورزشگاهها خود به خود فضای اخلاقی این مکان را تلطیف خواهد کرد، ولی فرهنگسازی از طریق رسانهها میتواند به تحقق این مهم کمک کند.
به یاد دارم زمانی که محورحضور زنان در ورزشگاهها به عنوان یک مطالبه اجتماعی را پیگیری میکردم کارشناسان موافق این حضور معتقد بودند که مسوولین ما در نهایت مجبورند که به تحقق این مطالبه اجتماعی تن دهند، چرا که نمیتوان نیمی از جمعیت را از یک حق بدیهی محروم کرد چون "ما فکر میکنیم که این درست است" هرچند که این جمله شاید در مورد خیلی از حقوق زنان صدق می کند و نگاه مردسالارانه در تحلیل مسایل این معنا را بر خیلی از مسایل اجتماعی مربوط به زنان بار میکند. آنچه امروز مهم است به بار نشستن یک مطالبه است و چه بهتر بود که دست اندرکاران قبل از اینکه تحت فشار فیفا مجبور به صدور مجوز ورود زنان به ورزشگاهها شوند خود چشمها را میشستند تا شاید نگاه واقع بینانه به مطالبات زنان این مرز و بوم بستر حل بسیاری از مشکلات باشد.