به گزارش مشرق، روزنامه «کیهان» در ویژههای خود نوشت:
وبسایت رادیو فردا در تحلیلی درباره حمله به پالایشگاههای نفتی عربستان نوشت: در کوران بحرانهای سالهای ۵۶ و ۵۷، نفت صادراتی ایران به جهان حدود ۵ میلیون بشکه کاهش پیدا کرد. از آن زمان تا حمله روزهای اخیر به تأسیسات نفتی عربستان که منجر به قطع صادرات حدود ۵ میلیون بشکه نفت این کشور شد، چنین تنش نفتی تقریباً بیسابقه بودهاست.
بیشتر بخوانید:
خودداری وزیر خارجه لبنان از محکوم کردن حمله به آرامکو
قطع صادرات ۵ میلیون بشکه نفت ایران در آن سالها به طور تدریجی و متناسب با حال و هوای آن روز انقلاب ایران بود که کارکنان شرکت نفت ایران با دامن زدن به اعتصابات صادرات نفت ایران را مانع شده بودند. اما، قطع ۵ میلیون بشکه نفت عربستان تنها در ساعاتی در پی حمله نظامی به دو تاسیسات نفتی عربستان رخ داد. این یعنی شوک نفتی آن سالهای دور «تدریجی» بود در حالی که شوک نفتی امروز «یکباره و ناگهانی» رخ داد.
از سوی دیگر با پایان اعتصابات دوران انقلاب امکان صادرات نفت ایران فراهم بود این در حالی است که بنا به ارزیابیهای اولیه نه صرفا منابع ذخیره نفت عربستان بلکه تجهیزات برق و کنترل فشار در این حمله آسیب دیدهاند که راهاندازی آنها زمانبر است.
به عبارت دیگر، یک حمله کوچک متمرکز زیان بزرگی را به بار آورده که تنها طی ساعاتی کل توان صادراتی عربستان سعودی را تقریبا به نصف تقلیل داده است. این در حالی است که گروه حوثی هم مسئولیت حمله را برعهده گرفته وهم تهدید کرده که اقداماتی از این قبیل را تکرار خواهد کرد.
اگر چنین است که واشنگتن ادعا کرده ایران در آن نقش دارد، پیام حمله به تاسیسات نفتی عربستان چیست؟ پیامد آن چه میتواند باشد؟
نفت در اقتصاد جهانی به منزله خون در بدن انسان است و ترابری دریایی آن به منزله شریانهای بدن در پی خروج آمریکا از برجام و به کار بستن سیاست «فشار حداکثری» بر ایران، ایالات متحده دو اقدام مهم را برای به صفر رساندن صادرات نفت ایران، در دستور کار خود قرار داد؛ دشوار ساختن دسترسی ایران به درآمدهای نفتی (برای نمونه مخالفت آمریکا با خط اعتباری ۱۵ میلیارد دلاری فرانسه برای ایران). و دوم؛ با مشکلتراشی برای ترابری دریای انتقال نفت ایران. در این مورد، برجستهترین مساله، توقیف نفتکش گریس۱ بود که حدود دو میلیون بشکه نفت ایران را حمل میکرد. این کشتی نخست توسط بریتانیا توقیف شد و پس از رفع توقیف، آمریکا تهدید کرد هر کشوری به آن نفتکش جهت تخلیه نفت مساعدت کند، تحریم خواهد شد.
به شرح آنچه گفته شد پیام واشنگتن به وضوح به ایران ارسال شده بود: قطع خون (نفت) و شریانهای آن (ترابری دریایی). از منظر تهران آمریکا طی ماه های گذشته پیام روشن خود را به ایران ارسال کرده است. حال اگر حمله به تأسیسات آرامکو عربستان را به ایران منتسب بدانیم پیام تهران نیز به آمریکا در حمله به بزرگترین تاسیسات نفتی جهان، متعلق به عربستان، در روز ۱۴ سپتامبر ارسال شده است. گو اینکه ایران انتساب این اقدام به خود را از سوی آمریکا مردود دانسته ولی مطلقا حمله نظامی به تاسیسات نفتی عربستان را محکوم نکرده است. این یعنی تهران از قطع صادرات ۵ میلیون بشکه نفت عربستان ناخرسند نیست. به این ترتیب، پیام این حمله روشن و واضح است: نفت در برابر نفت.
اما، این تمام ماجرا نیست. برهم خوردن امنیت نفت التهاب دراقتصاد جهانی را دامن زده است. افزایش ناگهانی ده درصدی بهای نفت نشان از التهابی است که میتواند وخیمتر هم شود. حال اگر تهدید گروه حوثی را تهدیدی جدی بدانیم که گفته اینگونه حملات تکرار خواهد شد، راه حل چیست؟
نخستین گزینه حمله آمریکا به ایران است. اما، حسن نصرالله تهدید کرده که حمله به ایران کل منطقه را به آتش خواهد کشید. دونالد ترامپ نیز تا اینجا ارادهای برای جنگ با ایران نشان نداده است. پیام او پس از حمله به تاسیسات نفتی عربستان تامل برانگیز بود. در حالی که آمریکا از بالاترین اشراف اطلاعاتی در جهان برخوردار است، او در توئیتی تشخیص عامل پشت پرده حمله را برعهده عربستان انداخت و نوشت: «آماده حمله هستیم. اما، منتظریم ببینیم پادشاهی عربستان چه کسی را عامل این حملات می داند. بر اساس آن اقدام خواهیم کرد.» از سوی دیگر، اتحادیه اروپا و کشورهای مهم اروپایی نیز به مانند عربستان از اتخاذ موضع سخت علیه ایران خودداری کردهاند.