به گزارش مشرق، رئیسجمهور صبح روز گذشته و در حالی که بخش قابلتوجهی از همکارانش را بهدلیل عدم صدور روادید از سوی دولت آمریکا بههمراه نداشت، تهران را به مقصد نیویورک ترک کرد. بنابر اخبار اعلامشده از سوی دفتر رئیسجمهوری، حسن روحانی عصر روز چهارشنبه سوم مهر در صحن علنی سازمانملل سخنرانی خواهد کرد و روز پنجشنبه پس از برگزاری نشست خبری با خبرنگاران، به تهران بازخواهد گشت.با وجود اینکه طبق اعلام دفتر رئیسجمهوری، سخنرانی در صحن علنی و نهایتا دیدار با برخی روسای کشورهای مختلف جهان ازجمله انگلیس، مهمترین برنامههای رئیس دولت خواهند بود؛ اما جریانی در داخل تبلیغکننده یک خط خبری خارجی خطرناک درباره این سفر شده و تلاش میکند بگوید احتمال توافق و سپس دیدار حسن روحانی با دونالد ترامپ جدی است.
بیشتر بخوانید:
واکنش ترامپ به میانجگیریهای ماکرون بین آمریکا و ایران
روایت الیزه از دیدار ۹۰ دقیقهای ماکرون و روحانی در نیویورک
شاید در ابتدا بپرسید چرا این خط خبری را خارجی معرفی میکنیم؟ و احتمالا پس از آن بپرسید که مگر توافق چه ایرادی دارد؟
پاسخ سوال اول این است که اولا در ایران نه صرفا قریببهاتفاق کارشناسان که بسیاری از مردم هم به این نتیجه رسیدهاند که با ترامپ نمیتوان گفتوگو کرد، لذا در داخل جریانهای رادیکال یا مدافعان غرب نمیخواهند یا نمیتوانند سرمنشأ چنین خبری باشند و لذا ترجیح میدهند دنبال خبررسانی غربیها را بگیرند.
1 دونالد ترامپ آغازکننده ماجرا بود. او در یک سخنرانی تلاش کرد وجهه تند و خشن قبلی خود را قدری اصلاح و ابراز کند مدافع صلح و گفتوگو است. ترامپ که البته به داشتن مواضع متناقض و زیگزاگی معروف است، گفت: «من همیشه برای گفتوگو حاضرم. برنامهای برای دیدار با او (حسن روحانی) ندارم، اما همیشه حاضرم. آنچه را آنها میخواهند گوش میدهم، اما برنامهای برای دیدار ندارم.»
2 امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه که حالا چند ماهی است پیگیر روابط ایران و آمریکا شده و تلاش میکند نقش یک میانجی و مصلح را بازی کند، در اظهارنظری از احتمال وقوع تغییرات در روابط ایران و آمریکا خبر داده و گفته است به تلاشهای خود برای یافتن راهی که بتواند اقدامات ناتمامی را که در جریان اجلاس گروه7 در شهر بیاریتز در جنوب فرانسه انجام شده، کامل کند، ادامه می دهد.
3 علاوهبر اظهارنظر مکرون، خبر دیگری فضای رسانهای معطوف به نشست مجمع عمومی سازمانملل را درنوردید. کریستین امانپور، مجری شبکه خبری «سیانان» که صبح دیروز با ظریف گفتوگو کرده بود، پیش از انتشار متن کامل این مصاحبه نوشت: «ظریف امروز به من گفت رئیسجمهور روحانی حاضر است با (دونالد) ترامپ این هفته در نیویورک دیدار کند، اگر ترامپ حاضر باشد آن چیزهایی را که ضروری است انجام دهد؛ لغو تحریمها در ازای نظارتهای دائمی بر برنامه هستهای ایران.»
این خبر خیلی زود در رسانهها پیچید و تحلیلهای زیادی درمورد آن منتشر شد. چندین ساعت بعد و پس از آنکه سوالات زیادی درباره این موضع ظریف در رسانههای داخلی مطرح و انتقادهایی درباره آن شده بود، محمدجواد ظریف به یکی از رسانهها توضیحاتی را ارائه کرد. او به خبرنگار «الف» درباه خبر امانپور گفت: «ایران پیشنهاد دو تعهد متقابل 2023 را در برجام داده است، یعنی تصویب پروتکل الحاقی در ایران، درصورت لغو تحریمها در مجلس آمریکا. درصورت اجرای فوری تعهد توسط ایالات متحده، دیداری در چارچوب 1+5 صورت خواهد گرفت.»
یک دوگانه پیچیده و دوسر باخت برای ایران
این خبرها همگی ازجمله اظهارنظرهایی بودند که در 30 ساعت گذشته بهشدت میان رسانهها بازنشرشده و بهنوعی سیلی شده بر مواضع قبلی ایران، بهگونهای که بهراحتی میتوان تصور کرد توافق و برنامهریزی نانوشتهای بین غربیها در شکلدهی یک دیپلماسی عمومی و عملیات روانی شکل گرفته است؛ از ترامپ تا امانپور، ایدهای که میخواهد اولا چهره خشن و تند و تیز ترامپ را تعدیل کند و سپس ایران را در یک دوگانه دوسر باخت قرار دهد، چنانکه اگر گفتوگو شکل گرفت ایران بازنده میدان باشد و اگر مذاکره هم آغاز و اساسا دیداری میان دو رئیسجمهور برگزار نشد، ایران مقصر جلوه داده شود و برنده آمریکا باشد.
همینجا نقطهای است که باید به سوال دوم پاسخ داد تا هم علت نامناسب بودن دیدار و توافق مشخص شود و هم چرایی خطرناکبودن دوگانهسازی آمریکا برای ایران.
چرا گفتوگو با آمریکا در گرفتن یک عکس یادگاری خلاصه خواهد شد؟
بیایید مواضع آمریکاییها چه نظرات این یکی، دو روزه و چه حرفها و اقدامات قبلی را مرور کنیم.
اول دونالد ترامپ در کنار اعلام آمادگی برای شنیدن و گفتوگو که ظاهرا موضعی صلحطلبانه ومسالمتجویانه است که پیش از این هم بارها بیان کرده و بعدا یا نقضشان یا با توهین و تهدید همراه کرده، اقداماتی انجام داده که هیچکدام نشان از صلحجویی، گفتوگو، توافق و هر عبارتی نزدیک به این مضامین را ندارد. آنها همین دو روز قبل بهجای اینکه مقدمات گفتوگو را آماده کنند، یعنی بهجای زمینهسازی برای حضور تیم ایرانی در نیویورک، دقیقا عکس آن عمل کردند و پس از تاخیر در صدور روادید برای حسن روحانی و محمدجواد ظریف، هم برای تعداد زیادی از هیات همراه رئیسجمهور، ویزای رئیسجمهور و وزیر امور خارجه را با محدودیتهای بالایی به دستشان رساندند، رفتاری که هیچ نشانی از زمینهسازی برای یک توافق یا گفتوگو در آن دیده نمیشود.
دوم تحریم چندیپیش محمدجواد ظریف سنگ بزرگ آمریکاییها در مسیر مذاکره بود، چراکه اساسا آنها درصدد حذف ابزار مذاکره که همان وزیر امور خارجه ایران باشد برآمدند و نشان دادند با اصل گفتوگو و تعامل مشکل دارند وگرنه هیچ لزومی برای ایجاد محدودیت علیه وزیر امور خارجه ایران نبود.
سوم ترامپ و مکرون هرکدام در حالی از احتمال دیدار و تغییر فضا سخن میگویند که هنوز خبر تحریم مجدد ایران از تیتر اصلی رسانهها پایین نیامده است. عصر جمعه گذشته وزارت خزانهداری آمریکا اعلام کرد تحریمهای سنگینی را علیه بانک مرکزی و صندوق توسعه ملی ایران به بهانه اقدامات تروریستی ایجاد کرده است و به نقل خودشان آخرین راه تنفس مالی ایران را هم بستند. این تازه علاوهبر تحریمهای یکی، دو ماه اخیر است؛ تحریمهایی که از دفتر رهبر انقلاب تا صنایع پتروشیمی ایران را شامل میشد. این اقدام هم نشان میدهد هیچ نشانهای از آمادگی برای گفتوگو وجود ندارد.
چهارم شکلگیری هر گفتوگو یا مذاکرهای مستلزم برخی توافقات اولیه است. آمریکاییها اما امروز مسیر هرگونه مذاکره و توافقی را بستهاند. مثال بارز این مساله، سنگاندازی مقابل راهاندازی اینستکس و توافق 15 میلیارد دلاری اروپا با ایران.
جمعبندی این نکات لاجرم این ذهنیت را در اذهان ایجاد میکند که روح حاکم بر رفتار و کلام آمریکاییها، هیچ سنخیتی با کسی که مایل به گفتوگو، مذاکره و توافق باشد نیست و همین کافی است تا به این نتیجه برسیم که ترامپ مانند آنچه بر سر کره آورد، صرفا بهدنبال گرفتن عکس یادگاری و بهرهبرداری انتخاباتی است ولاغیر؛ اقدامی که البته ضرری مضاعف برای ایران پدید خواهد آورد، به این صورت که ایران از مواضع خود کوتاه میآید، میان مردم در داخل گسست ایجاد میشود و علاوهبر اینها، وجهه خود را نیز در جهان بدون دریافت حداقلی از امتیازات از دست خواهد داد. حالت دوم اما این است که با همه این اقدامات، دیداری میان مقامات دو کشور اتفاق نیفتد. در آن حالت هم آمریکاییها و هم غربیها توانستهاند با استفاده از توان رسانهای خود چهرهای مدافع مذاکره بسازند و ایران را مخالف گفتوگو توصیف کنند. ترامپ البته همین را هم غنیمت خواهد شمرد و از این فضا برای پیشبرد اهدافش از توسعه فشار بر ایران تا مدیریت افکار داخلی آمریکا استفاده خواهد کرد. همین وضعیت بهخوبی توضیح میدهد که چرا دوگانهای که آمریکا بهدنبال آن است برای ایران باخت - باخت است و تیم دستگاه دیپلماسی و دفتر رئیسجمهور نهتنها باید از قرار گرفتن در آن خودداری کرده و لازم است تلاش کنند این بازی را بههم بزنند و نگذارند چنین فضایی علیه ایران شکل بگیرد.
غفلت دولت هزینه سنگینی دارد
یک نکته اما در این میان نباید مغفول بماند و آن این است که یکی از نتایج فضاسازی اخیر غربیها اعم از آمریکا یا فرانسه تداعی نوعی حاکمیت دوگانه در ایران است، اینکه ایران دولتی دارد که میتوان با آن به گفتوگو نشست و حاکمیتی که قابل گفتوگو نیست. این وضعیت در نگاه برخی فعالان سیاسی رادیکال در نزدیکیهای دولت بهعنوان یک فرصت مناسب و انتخاباتی قابل استفاده است، لذا بدشان نمیآید از چنین فضایی در خارج بهرهبرداری داخلی کنند. از اینرو بهنظر میرسد ارسال هرگونه پالسی از داخل که تقویتکننده فضاسازی غربیها درباره وقایع سفر حسن روحانی به آمریکا باشد مانند توئیت اخیر حسامالدین آشنا درباره سفر آمریکا، بهنوعی بازی در زمین همین فعالان سیاسی رادیکال است و شائبه برخورد انتخاباتی با منافع ملی را تداعی میکند. با توجه به همین مساله باید انتظار داشت دولت خود را از این نقطه اتهام خارج کند و دقیقا برعکس واکنش دیرهنگام محمدجواد ظریف به توئیت کریستین امانپور که باعث شد فضای سنگینی در این خصوص شکل بگیرد، وارد میدان شود و فضاسازی آمریکاییها و اروپاییها را بشکند.
ماجرای یک پیشنهاد ضعیف
از ظواهر امر اینچنین برمیآید که محمدجواد ظریف دوباره پیشنهاد قبلی خود را به آمریکاییها ارائه کرده است. «ایران پیشنهاد دو تعهد متقابل 2023 را در برجام داده است، یعنی تصویب پروتکل الحاقی در ایران، درصورت لغو تحریمها در مجلس آمریکا. درصورت اجرای فوری تعهد توسط ایالات متحده دیداری در چارچوب 1+5 صورت خواهد گرفت» همانی است که پیش از این ظریف از آن سخن گفته بود اما مورد موافقت آمریکا قرار نگرفته بود. با وجود این اما ایرادات مهم و بزرگی به همین پیشنهاد وزیر امور خارجه هم وارد است که بد نیست بهسرعت مرور شود.
1- ترامپ از برجام خارجشده و بازگشت او به برجام و پذیرفتن این پیشنهاد دور از انتظار است، چراکه اگر بنا براین بود اصلا از توافق خارج نمیشد، علاوهبر این اگر هم او به توافق هستهای برگردد و این پیشنهاد را بپذیرد، تکلیف خسارت سنگینی که او از اردیبهشت 97 تاکنون به کشور وارد کرده، چه میشود؟
2- ظریف مجددا مانند همان اتفاقی که در برجام رخ داد و نتیجه خسارتباری برای کشور داشت، در حال وعده دادن به طرف غربی از جانب مجلس شورای اسلامی است. بعید نیست در پی این پیشنهاد او دوباره به فعالشدن رئیس کنونی مجلس و عبور 20 دقیقهای برجام از مجلس دل خوش کرده باشد که خود حرف و حدیث زیادی دارد که در این مجال نمیگنجد.
3- بر فرض که تصور کنیم ترامپ به توافق برگشت و همان رویه قبلی طی شد و 2023 هم طبق برجام، چندی زودتر و در 2019 رقم خورد. سوال اینجاست که آیا مشکل ایران حل میشود و ما به خواسته خود میرسیم؟ پاسخ یک «نه» بلند و محکم است، چراکه آن زمان هم که آمریکا از توافق خارج نشده بود و حتی در زمانی که همان رئیسجمهور قبلی یعنی اوباما ساکن کاخ سفید بود، این تنها ایران بود که مجری برجام و اخص پروتکل الحاقی بود و آمریکاییها اساسا هیچ تعهدی به توافق هستهای نداشتند و ایران از همان سال 95 بارها به این مساله بهصورت رسمی اعتراض کرده بود.
4- نکته مهم این است که آمریکا با وجود تعلیق تحریمها، یعنی همان تعهدی که در برجام داده بود، بر فرض پایبندی کاملی هم از خود نشان دهد، آنقدر پیچیدگی ایجاد و سنگاندازی کرده که اساسا لغو تحریمها دیگر دردی از ایران دوا نمیکند. برای مثال وقتی تحریمی لغو میشود برای اینکه فضای همکاری مساعد شود ایران باید چندین تعهد بدهد و چندین اقدام دیگر که هرکدام جنبی و حاشیهای هستند نیز انجام شود تا موانع برداشته شوند. FATF یکی از آنهاست که برداشتن تحریمها را بیاثر میکند. فشار محرمانه و مخفیانه آمریکا به دیگر کشورها موضوع دیگر است. از اینرو باید برای رفع مشکل طرح دیگری درانداخت.
5- بعد از خروج آمریکا از برجام، دستورهای اجرایی متعددی از سوی ترامپ امضا شده که شرایط را به کلی متفاوتتر از قبل کرده است. به این صورت که اساس تحریمهای هستهای دیگر فقط بستهای نیستند و حالا هرکدام از نهادهای ایرانی مانند بانک مرکزی برچسبهای تحریمی دیگری دارند که بههیچعنوان با برگشتن به برجام و لغو دستورهای اجرایی قبلی، مشکل آنها مرتفع نخواهد شد. برخی نهادهای ایران امروز علاوهبر اینکه بهخاطر مساله هستهای تحت تحریم هستند، به علت موضوعات دیگری مانند مسائل تروریسم هم تحریمند، لذا واضح است که با رفع یک برچسب دیگر تحریمها ملغی نخواهند شد.
کارشناس ارشد مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری:
توقف تحریمها در ازای مذاکره خیلی بعید است
دیاکو حسینی، کارشناس ارشد مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری با اشاره به توئیت کریستین امانپور درخصوص مصاحبه با وزیر امور خارجه ایران و توضیحات ظریف دراینباره گفت: «بهنظر میرسد با توجه به آنکه اساسا طبق برجام قرار بود ما درنهایت پروتکل الحاقی را تصویب و اجرا کنیم، بحث وزیر امور خارجه ناظر به این موضوع است که میتوانیم در ازای لغو زودتر از موعد تحریمها در کنگره آمریکا –زودتر از موعد پیشبینی شده در برجام- در قالب همان چارچوب، پروتکل الحاقی را زودتر به تصویب برسانیم.»
وی افزود: «درواقع ظریف هیچ موضوع جدیدی را مطرح نکرده و نه قرار است هیچچیز اضافهای را از طرف ایران بدهد و نه هیچ چیز اضافهای از آمریکا بگیرد. قرار بود درون برجام این دو اتفاق بعد از چند سال رخ دهد، یعنی آمریکا تحریمهای کنگره را لغو و ایران هم پروتکل الحاقی را تصویب کند. اما پیشنهاد ظریف این است که بهجای سال 2023 این اتفاق امروز بیفتد. لذا نکته تازهای دراینباره وجود ندارد.»
حسینی با اشاره به عدم لغو تحریمها در کنگره در زمان انعقاد توافق هستهای ادامه داد: «اوباما در آن مقطع نمیتوانست تحریمهای کنگره را بردارد به این دلیل که برجام در کنگره آمریکا مورد بحث قرار نگرفت و مشروط به آن نشد. درواقع کنگره آمریکا در دورهای که برجام حاصل شد در اختیار جمهوریخواهان بود و در آن زمان این امکان وجود نداشت.»
این کارشناس مسائل سیاست خارجی خاطرنشان کرد: «بنابراین آنها به یک فرمول رسیدند که اگر ایران راستیآزمایی را به سلامت عبور کند درنهایت آمریکا در کنگره متحد شود سایر تحریمها علیه ایران را هم که در آن زمان زور اوباما به لغو آن نمیرسید، لغو کند و متعاقبا پروتکل الحاقی در همان زمان تصویب شود.»
وی یادآور شد: «این مدل طراحی آن زمان بود ولی الان که هم دولت و هم کنگره در دست جمهوریخواهان است حرف ظریف این است که میتوانیم آن کار را بهجای سال 2023 الان انجام دهیم. در آن صورت آنها میتوانند براساس پروتکل الحاقی به تاسیسات اتمی ایران نظارت دائمی داشته باشند و در ازای آن تحریمها هم لغو میشود. یعنی غیر از تحریمهایی که قرار است بعد از برجام لغو شود، تحریمهای کنگره نیز لغو شود.»
حسینی در ادامه اضافه کرد: «آمریکا ضمن نقض برجام تحریمهای مبتنیبر دستورالعمل اجرایی رئیسجمهور آمریکا را که بهطور عادی باید در برجام لغو میشد، دوباره برگردانده است. حرف ظریف این است که آن تحریمها بهطور طبیعی باید برداشته شود و نیاز به مابهازا از طرف ایران ندارد. آنچه ایران حاضر است برای آن مابهازا بدهد و در عوض آن پروتکل الحاقی را امضا کند، چیزی فراتر است. یعنی برداشتهشدن تحریمهای کنگره.»
کارشناس مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری با اشاره به فضای ایجادشده در محیط بینالملل ناظر به مذاکره ایران و آمریکا طی روزهای گذشته خاطرنشان کرد: «در شرایط فعلی مذاکره با وجود تحریمها مهر تاییدی بر سیاست فشار حداکثری آمریکا خواهد بود اما اگر ترامپ امروز ناگهان اعلام کند تمامی تحریمها را متوقف میکند، چه کسی برنده است؟»
وی ادامه داد: «شرط ایران آن است که ترامپ در ازای مذاکره، تحریمهای مبتنیبر دستورالعملهای اجرایی را که در برجام هم برداشته شده بود متوقف کند. یک زمان شما توافق میکنید در ازای انجام یک اقدام، تحریمها متوقف شوند که این موضوع بهمثابه نوعی باخت برای ایران خواهد بود. در حقیقت مشروطکردن توقف تحریمها به توافق با ایران یعنی باخت برای ایران. اما مذاکره به شرط توقف تحریمها داستان دیگری است. فارغ از اینکه در آن مذاکره توافقی حاصل بشود یا نشود. در حقیقت ما وقتی پای میز مذاکره میآییم که شما تحریمهایی که به اشتباه دوباره بعد از خروج از برجام اعمال شده و نیز تحریمهایی که به آنها اضافه شده، لغو شوند.»
حسینی درباره این شائبه که حتی در چنین صورتی نیز باز ترامپ فضای روانی را دست میگیرد، توضیح داد: «طبیعی است که او به جامعه آمریکا بگوید من توانستم به هدفم برسم اما تصویری که در محیط بینالمللی به وجود میآید این است که آمریکا درنهایت صرفا برای تحقق مذاکره با ایران -و نه توافق با آن- تمامی تحریمها را برداشت و از راهی که در یکسال گذشته طی کرده، عقبنشینی کرد.»
این کارشناس مسائل بینالملل در پایان تصریح کرد: «تحقق چنین سناریویی خیلی بعید بهنظر میرسد اگرچه غیرممکن نیست.»
استاد دانشگاه تهران:
حتی درصورت توقف تحریمها، تضمینی برای برنگشتن آنها بعد از مذاکره نیست
محمد جمشیدی، عضو هیاتعلمی دانشگاه تهران با اشاره به فضاسازیهای اخیر پیرامومن مذاکره با آمریکا گفت: «ما با دو مساله جداگانه مواجهیم؛ یکی مساله مذاکره با آمریکا و دوم موضوع معاملهای که فرانسه در حال واسطهگری آن است.»
وی افزود: «آمریکاییها درصددند این مذاکره بخشی از فرآیند معامله باشد. نکتهای که وجود دارد این است که در باب مذاکره، آمریکا دنبال این نیست که خواستههای ایران یا اهداف و منافع آن را تامین کند، بلکه ترامپ بهدنبال رفع نیاز داخلی خود و شکستن هیمنه جمهوری اسلامی ایران است.»
جمشیدی ادامه داد: «اگر فرمول این باشد که طرفین به تعهدات برجامی خود برگردند قابلقبول است، اما قرائن حکایت از آن دارد که در معامله موردنظر فرانسویها و آمریکاییها، فقط ایران به تعهدات خود برگردد و آمریکا همچنان به سیاست فشار و اختلال در همکاریهای اقتصادی با ایران ادامه دهد. لذا این معامله یک چهره باجگیری از ایران را نشان میدهد که پولی گرفته و دست از یکسری تخلفات برداشته و طرف آمریکایی هم محق جلوه میکند و سیاست فشار خود را ادامه میدهد.»
این استاد دانشگاه تهران اضافه کرد: «چیزی که ظریف به آن اشاره کرد این بود که تعهدات طرف آمریکایی با لغو تحریمها در کنگره اجرا شود و در ازای آن ایران نظارتهای دائمی را از طریق پروتکل الحاقی اجرایی کند.» وی با بیان آنکه طرح پیشنهادی ظریف بهخصوص با وضعیت فعلی آمریکا و مجلس و کنگره آن کاملا آرمانی است، تصریح کرد: «قطعا آنها بهسوی لغو تحریم حرکت نخواهند کرد و اساسا در برجام هم آمریکا تعهدی به لغو تحریمها -حتی سال 2023 که ظریف دنبال آن است- نداده؛ بلکه آنها درواقع گفتند دولت ایالات متحده این مساله را پیگیری کرده و این طرح را به مجلس آمریکا ارائه میکند.»
جمشیدی ضمن غیرواقعبینانه دانستن این ایده گفت: «اگرچه محققشدن آن خوب است اما با شرایط سیاسی کنونی، آمریکاییها اصلا در این فضا نیستند. ضمن آنکه لازم به یادآوری است برجام تحریمها را لغو نکرده است و منتفی نمیکند، بلکه یکسری معافیت از اجرای برخی تحریمها میدهد.»
این کارشناس مسائل بینالملل خاطرنشان کرد: «حتی اگر بهفرض آمریکاییها قبول کنند طبق فرمول به فروردین سال 97 بازگردند، باید توجه داشت صرف لغو تحریمها بدون بازگشت به برجام هیچگونه ضمانت اجرایی ندارد. حتی اگر ترامپ بگوید من از امروز مجوزها و معافیتها را دوباره تمدید میکنم. هیچ تضمینی وجود ندارد که 24 ساعت بعد از مذاکره دوباره تحریمها را بازنگرداند. لذا تنها تضمینی که وجود دارد بازگشت آمریکا به برجام است. این نکتهای است که رهبری نیز بیان کردند که صرفا رفع تحریم کفایت نمیکند بلکه آمریکا باید به برجام بازگردد که ضمانتی برای حفظ تعهدات آمریکا وجود داشته باشد. اگرچه با خود برجام هم تحریمها بهصورت واقعی برداشته نمیشوند ولی به هر ترتیب این وضعیتی است که در آن قرار گرفتهایم.»
وی خاطرنشان کرد: «اگرچه عکس گرفتن برای آمریکاییها حائز اهمیت است اما اگر آنها بتوانند چنین معاملهای را به امضای ایران برسانند که در آن ایران به تعهدات بازگردد و سیاستهای راهبردی جمهوری اسلامی ایران مبنیبر مقاومت فعال متوقف شود و ایران تعهد دهد که وارد مذاکرات جدید در حوزههای فرابرجامی میشود، برای آنها بسیار عالی است و آمریکا حتی بدون مذاکره مستقیم هم از آن استقبال میکند. لذا باید دقت کنیم صرف عدم مذاکره با دولت ترامپ بهمعنای پیروزی برای جمهوری اسلامی ایران نیست بلکه باید دقت کرد اگر توافقی قرار است با طرف فرانسوی صورت گیرد، آن توافق به نفع کشور باشد.»
عضو هیاتعلمی دانشگاه تهران با اشاره به فضای بینالمللی شکلگرفته پیرامون مذاکره دو کشور گفت: «اگر به مذاکره بدون لغو تحریمها تن دهیم کلاه بزرگی بر سرمان رفته است. حاضر نشدن پای میز مذاکره نیز احتمالا بازخوردهای منفیای در محیط بینالمللی بهدنبال خواهد داشت، لذا در این صورت باید در فضای دیپلماتیک تحرک بیشتری داشته باشیم. رفتارها و اقدامات ترامپ فضایی را در دنیا ایجاد کرده که اجماعسازی برای آمریکا سخت شده و چهره مثبتی از ترامپ وجود ندارد و نشان دادن مقصر واقعی برای دستگاه دیپلماسی کشور، کار سختی نیست. این فضای مثبتی برای ما است، لذا میتوان این فضا را مدیریت کرد و بدون اینکه نگران فضاسازی علیه جمهوری اسلامی بود، تن به تعهداتی که منافع را تامین نمیکند، نداد.»