خبرگزاری فارس ـ گروه آموزش و پرورش: حجتالاسلام والمسلمین علی ذوعلم ۲۲ دی ماه سال گذشته به عنوان رئیس سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی منصوب شد؛ وی متولد سال ۱۳۳۴ بوده و در دوران دبیرستان در رشته ریاضی تحصیل کرده و در دانشگاه نیز در رشته کامپیوتر درس خوانده است البته او دانش آموخته سطح چهار حوزه علمیه قم است.
از روزی که حجتالاسلام والمسلمین ذوعلم به عنوان رئیس سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی منصوب شد، هجمههای متعددی نیز در فضای مجازی علیه وی آغاز شد؛ برخی از وی به عنوان زلزلهای برای آینده دانشآموزان نام بردند و برخی هم عملکرد وی در دورانی که مدیرکل دفتر تألیف کتب درسی بود را نشانه گرفتند.
حالا بعد از گذشت بیش از ۸ ماه از فعالیت حجتالاسلام والمسلمین ذوعلم در سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی به سراغ وی رفتیم تا ببینیم چقدر توانسته برنامههای خود را عملیاتی کند و چه تغییراتی در این سازمان ایجاد شده است.
* فارس: شما در یک دورهای در سازمان پژوهش به عنوان مدیرکل دفتر تألیف کتب آموزشی فعالیت کردید؛ در آن زمان، نقص محتوای آموزشی را چه میدانستید و اکنون در بازگشت به این سازمان، چقدر به آن باور گذشته اعتقاد دارید و چه برنامههایی برای ترمیم مشکلات داشتید؟
آن دوره که در دفتر تألیف مشغول به کار شدم در همان روزهای اول ورودم به این نکته رسیدم که فاقد یک طرح کلان و برنامه جامع برای مجموعه عناوین، دروس و دورههایمان هستیم بهگونهای که بتواند پیوند طولی و عرضی محتوا را تأمین کند و بتوانیم بگوییم این مجموعه، ما را به هدفی سوق میدهد.
به همین جهت در همان جلسات اول از همکاران و کارشناسان سراغ گرفتم و به ضرورت تدوین برنامه درسی ملی رسیدیم که این کار مقدماتش فراهم شد؛ در حقیقت میتوان گفت تدوین و تولید برنامه درسی ملی به عنوان یکی از اسناد تحولی آموزش و پرورش در همان زمان کلید خورد و زمینهسازی شد.
از اواخر سال 84 تولید برنامه درسی ملی شروع شد تا سال 87 که ویراست اول ارائه شد و چندین ویراست دیگر داشت و در نهایت تدوین شد؛ خوشبختانه این کمبود را نداریم و در حال حاضر با توجه به برنامه درسی ملی و فراتر از برنامه درسی ملی، مبانی نظری تحول بنیادین آموزش و پرورش و سند تحول، آن خلأ برطرف شده است.
به همین جهت در حال حاضر در سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی، نسخه کلانمان موجود است و آنچه که هست باید زمینهسازی کنیم و مقدمات و لوازم اجرای کامل برنامه درسی فراهم شود که تمهیدات لازم برای اجرای کامل برنامه درسی ملی جمهوری اسلامی ایران را آغاز کردیم
* فارس: از زمان تصدی ریاست سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی نقدهای متعددی نسبت به شما وجود داشته است، از نگرش سیاسی شما تا عملکرد و سخنانتان در گذشته تا کنون؛ دلیل این نقدهای متعدد و تاختنها را چه میدانید؟
بنده خیلی بیشتر از اینها قابل نقد هستم و اگر فردی بخواهد کاستیها و کمبودهای بنده را بگوید باید خیلی بیشتر از اینها بگوید؛ خیلی برایم این جهتش مهم نبود که واقعاً با چه هدفی این نقدها انجام شده است ولی چیزی که سعی کردیم در سازمان به آن توجه کنیم این است که نقدها را واقعاً بشنویم و اگر این نقدها ناظر به برنامهها و اقدامات ماست، مورد توجه قرار دهیم وگرنه درباره افراد همیشه قضاوتهای مختلف وجود دارد و اگر بخواهیم به آنها توجه کنیم از کار اصلیمان باز میمانیم.
* فارس: اکثر این نقدها وقتی به ریاست سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی منصوب شدید، نسبت به شما مطرح شد.
سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی، سازمان مهمی است و خیلیها نسبت به آن احساس وظیفه و دغدغه دارند و احساس میکنند که باید یک جهتگیری درستی در سازمان وجود داشته باشد؛ سلیقهها و دیدگاهها و اعتقادات مختلف است و کسانی ممکن است این مشی را که ما در سازمان پیش گرفتیم، نپسندند، نقد میکنند و ما هم وظیفهمان است که این نقدها را گوش دهیم و اگر قابل استفاده است، استفاده کنیم.
* فارس: در این مدت تغییر ساختار در سازمان پژوهش رخ داده است؛ اولویت این تغییرات چه میزان بوده و آیا قوانینی مترتب بر تغییرات ساختاری است؟ نقدهایی نیز نسبت به این قضیه وجود داشته است؟
سند تحول بنیادین و برنامه درسی ملی، ما را ملزم میکند که برای اجرای برنامه درسی ملی و تحقق تحول، این تغییرات ساختاری و فرایند لازم را اعمال کنیم؛ این در حقیقت اصلاح ساختار یک پشتوانه کاملا قانونی دارد.
اصلاح ساختار در سازمان بر اساس زمینهسازی در جهت تحقق اهداف تحول انجام گرفته است؛ اگر بخواهم روشنتر برایتان عرض کنم باید بگویم اگر قرار است بتوانیم مشارکت بخش غیردولتی را در تولید مواد و رسانههای آموزشی جلب کنیم، اگر قرار است بتوانیم چند تألیفی را در حوزههای تربیت و یادگیری که مقدور است، اعمال کنیم و مشارکت استانها و کارشناسان، فرهنگیان و پژوهشگران را جلب کنیم پس لازم بود که آن بخش تدوین استانداردها و تولید برنامه درسی را از بخش تولید مواد و رسانههای آموزشی و بستههای یادگیری جدا کنیم که امکان مشارکت فراهم شود و بتوانیم از پتانسیل جامعه استفاده کنیم.
تا قبل از این در گروههای درسی هم کار برنامهریزی، هم کار تولید و تألیف و هم ارزشیابی و هم اعتبارسنجی را آنها انجام میدادند؛ این روند تشکیلاتی، امکان مشارکت را از ما میگرفت یعنی خلط بین جنبه حاکمیتی، برنامهریزی و نظارتی با جنبه تصدیگری و تولید؛ ما برای اینکه بتوانیم در جنبه تصدیگری و تولید عملی از مشارکت بقیه استفاده کنیم باید این کار را انجام میدادیم ضمن اینکه 11 حوزه تربیت و یادگیری که در برنامه درسی ملی هست باید استقرار پیدا میکرد و ما چارچوب محتواییمان در قالب این 11 حوزه تربیت باید ساماندهی شود.
قبل از آن در دفتر تألیف نظری 24 گروه وجود داشت و در تألیف فنی و حرفهای به تعداد رشتهها، گروههایی وجود داشتند در حالی که باید اینها از یک آبشخور و یک مبنای نظری و رویکرد برخوردار میبودند. بنابراین این اصلاح ساختاری که انجام گرفت، کاملا مبتنی بر الزاماتی است که اسناد تحولی برای ما ایجاد کرد و مبتنی بر یک آسیبشناسی بسیار عمیقی است که قبلا صورت گرفته بود.
در زمانی که بنده برنامه خودم را به آقای بطحایی دادم، این مطلب را آورده بودم که ما لازم است بین آن بخشی که کار برنامهریزی و استانداردسازی را انجام میدهد با آن بخشی که تولید را انجام میدهد، تفکیک قائل باشیم البته ارتباط، هماهنگی و همسویی باید وجود داشته باشد.
در حال حاضر خوشبختانه این کار به پایان رسیده است و ما در هر حال تدوین نهایی پیشنهادی هستیم که باید به سازمان امور اداری و استخدامی ارائه دهیم و آن دوستان هم با تبیینهایی که صورت گرفته است کاملا متقاعد شدند و مراحل آن انشاءالله طی خواهد شد.
در حال استقرار این حوزههای تربیت هستیم و سرپرست این حوزهها مشخص شدند و ابلاغ آنها اعلام شده است و امیدواریم از یکی، دو سال بعد، در برخی حوزههای تربیت و یادگیری بتواند آن استانداردها ارائه شود تا هم بر اساس آن استانداردها بتوانیم کتابهایمان را بسنجیم، ارزیابی کرده و نقاط ضعفشان را برطرف کرده و خلأها را جبران کنیم و هم این مجال وجود داشته باشد که دیگران به این عرصه وارد شوند، کمک کنند و مشارکت داشته باشند.
* فارس: نقدی که وارد است این است که وقتی هنوز اصلاح ساختار تصویب نشده است، چرا اجرا میشود؟
ما موافقت کلی سازمان اداری و استخدامی را جلب کردیم و کار کاملاً موجه است؛ در حقیقت ما تلقیمان این است که راهی جز این نداریم و اگر بخواهد رویکردهای مبانی نظری تحول اتفاق بیفتد و مشارکت انجمنهای علمی و دستگاههای پژوهشی در امر تولید مواد و رسانههای آموزشی، تولید بستههای آموزشی، مشارکت در تولید فیلم و انیمیشن آموزشی صورت گیرد نیازمند این است که قبلا استانداردها را آماده و تولید کرده باشیم.
تلقی من این است که این کار خیلی هم با تأخیر در حال انجام است بنابراین چون پشتوانه نظری این کار کاملا محکم است و با آن دوستان از قبل رایزنی و هماهنگ کردیم، اینکه زمان را از دست دهیم واقعا جایز نیست یعنی وقتی که به هرحال برای ما یک روز هم یکروز است و هرچه زودتر بتوانیم کارمان را انجام دهیم، باید انجام دهیم.
مضاف بر اینکه در کل پستها و جایگاههای سازمانی تغییر چندانی حاصل نشده است؛ تغییرات موجب توسعه سازمانی و عناوین نشده است بلکه صرفهجویی در پستهای سازمانی داشتیم یعنی از این بستر سیاست کلی دولت که چابکسازی و کوچکسازی دستگاههای اداری هست واقعا دنبال کردیم.
معتقدیم باید اینجا صرفاً مدیریت، توجیه و تبیین کنیم و توانمندسازی برای کسانی داشته باشیم که میخواهند کار تولید و تألیف را انجام دهند و دیگران تصدیگری کنند و ما در این جهت بتوانیم کمک کنیم.
* فارس: در طی صحبتهایتان اشاره کردید که یک آسیبشناسی عمیق انجام شده است، آن آسیبشناسی چه زمانی انجام شده است؟
در پژوهشهایی که در مرحله تولید برنامه درسی ملی داشتیم، آنجا 7 پژوهش انجام گرفت که یکی از پژوهشها در همین زمینه یعنی بحث تمرکز و عدم تمرکز بود که ما به این جمعبندی رسیدیم که دچار یک نوع تمرکز نابجا در خود تصدیگری تولید مواد و رسانهها هستیم که این یک پشتوانه بود؛ مطالعات نظری که در تولید سند تحول بنیادین بود، همین را تأیید میکرد و پژوهشهای زیادی در اینباره وجود دارد و شما اگر یک مروری روی مقالات و نقدهایی که هست، داشته باشید میبینید که هنوز هم نقد میکنند که مثلا در سازمان پژوهش مافیای تولید وجود دارد.
مافیایی نیست اما استانداردها را باید تولید کنیم و این استانداردها در منظر همه قرار گیرد و مطلع باشند که برنامه درسی ملی، استاندارد ما در فلان کتاب درسی در فلان حوزه تربیت چیست و در این صورت ما میتوانیم خیلی شفاف عمل کنیم.
یعنی این ساختار تشکیلاتی که ایجاد میشود، در جهت شفاف سازی حرکت علمی ما بسیار موثر است و یک نوع اعتماد سازی عمیقی را در جامعه واقعا ایجاد میکند.
* فارس: قرار است کتابهای درسی چه تغییرات عمدهای داشته باشد؟ شما چه برنامهای برای تغییر محتوای کتابهای درسی دارید؟ این تغییرات چقدر بر اساس اسناد بالادستی به ویژه سند تحول است؟ برخی معتقدند شما بیش از حد به مبانی نظری سند تحول در بحث محتوای آموزشی تکیه کردید؟
نباید تکیه کنیم؟
* فارس: میگویند بیش از حد؟
حدش چقدر است، میتوانند به ما بگویند؛ همانها که انتقاد میکنند بگویند حد درست چقدر است چون آن تلقی که از مبانی نظری است، این بوده که مبانی نظری صرفا شعار نیست؛ مبانی نظری میخواهد بگوید که برنامه درسی روی این مبنا باید استوار باشد.
همانطور که یک ساختمان بر مبانیاش متکی است، خب یک برنامه درسی معتبر در جمهوری اسلامی، امروز برنامه درسی است که مبتنی بر مبانی نظری باشد؛ به غیر از این راهی نداریم؛ پس هر چقدر بیشتر تکیه کنیم به این معناست که وفادارانهتر عمل میکنیم و عیب نیست و باید حسن تلقی شود.
* فارس: چه برنامهای برای تغییر محتوای کتابهای درسی دارید؟
آنچه که ما باید انجام دهیم و ملزم از نظر قانونی هستیم اجرای کامل برنامه درسی ملی است؛ حالا این یازده حوزه تربیت وقتی که وارد برنامه درسی و استاندارد خودشان شوند، آن وقت معلوم میشود که در برنامه درسی چه تغییراتی باید اعمال شود؛ در حال حاضر نسخه پیشنویسی نداریم؛ هیچ قرار قبلی در این باب که چه کتابی تغییر کند و چه کتابی تغییر نکند، نداریم بلکه گاهی تغییرات جزئی کتاب درسی است.
بالاخره گروههای آموزشی در استانها و معلمان تدریس کننده کتاب درسی پیشنهاداتی میدهند؛ این پیشنهادات در کنار برخی پژوهشها که خودمان داریم و پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش برای ما انجام میدهد، توسط کارشناسان بررسی، اولویتگذاری، اعتبار سنجی و در نهایت اعمال میشود.
ولی تغییرات کلی که فلان کتاب درسی تغییر پیدا کند بعد از این است که برنامه درسی آن عنوان تدوین، اعتباربخشی و تصویب در شورای عالی آموزش و پرورش شود بعد بر اساس آن باید ببینیم آنچه که موجود است با آن مصوبه چقدر منطبق است؛ اگر انطباق خیلی کمی بود قطعاً باید فراخوان بدهیم و تألیف جدید صورت بگیرد.
* فارس: این مسیر چقدر طول میکشد؟
برای حوزههای تربیت و یادگیری مختلف واقعاً متفاوت است؛ حوزه تربیت و یادگیری ما در ریاضی، زمان تغییرش خیلی طولانیتر است چون ریاضی دانش پیشینهدار و مشخص است و یک عرصهای نیست که دائماً تغییر پیدا کند ولی در عرصه آیتی و آموزش فناوری اطلاعات و ارتباطات، این تغییرات خیلی زودتر انجام میشود.
در رشتههای فنی و حرفهای کتابهای ما در شاخههای آیتی در بازههای زمانی خیلی کوتاهتری باید اصلاح و تکمیل شود ولی در شاخههای طراحی دوخت و الکترومکانیک، دانشهای جاافتادهای هستند و تغییرات در آن کمتر است.
ضمن اینکه برخی تغییرات متناسب با امکانات ما صورت میگیرد اگر مثلاً در یک مقطعی بتوانیم هنرستانهایمان را آنچنان که مطلوب است، تجهیز کنیم یعنی واقعا یک اعتبارات ویژهای برای این کار داده شود یا مشارکت خیرین و کسانی که در این زمینه دغدغهمند هستند، پیش آید باید یک تغییرات محتوایی متناسب با آن تجهیزات بدهیم.
یا در رشتههای کاردانش که بیشترین مصداق را دارد چون این رشتهها مبتنی با بازار کار است و آنجایی که صنعت جدید یا کارگاه تولیدی بزرگی شکل بگیرد و از ما یک رشته متناسب با نیاز آنها مطالبه کند، این تغییرات باید محسوستر صورت بگیرد.
این کاملا اقتضایی است یعنی متناسب با نیاز و اقتضائات و متناسب با برنامه درسی که بر اساس برنامه درسی ملی است باید تولید شود.
* فارس: وقتی از برنامه درسی ملی صحبت میشود، انگار به این معناست که آرمانی را در نظر گرفتیم و ۱۱ حوزه یادگیری را برایش گذاشتیم و این در حالیست که دانشآموزان با کتابهایی مواجه هستند که از نظر عامه مردم به درد زندگی آینده دانشآموز نمیخورد یعنی احساس میکنند محتوایی باید به دانشآموزان آموزش داده شود که برخی برای خواندن اصلا نیاز نیست؟ آن چیزی که باید برای زندگی یاد بگیرند را نمیآموزند؛ حتی عنوان میشود محتوایی را به دانشآموزان خود یاد میدهیم که افراد در تحصیلات تکمیلی آنها را میآموزند. کتابهای درسی قرار است تا چه زمانی به همین شکل و محتوا ارائه شود؟ به عنوان مثال بیان میشود آیا همه دانشآموزان باید معادله را یاد بگیرند؟
این احساس جامعه به تدریج در حال اصلاح شدن است و خیلی کارها انجام شده است وقتی که کتاب تفکر و پژوهش را ببینید، کتاب بسیار ارزشمندی است البته بی اشکال نیست و همکاران ما دائماً در حال نظرسنجی و ارتقا هستند تا این کتاب کاربردیتر شود ولی یک پنجره را در آموزش و پرورش باز کرده است که تفکر و پژوهش مهم است و دانشآموزان باید توانمندی مهارتهای تفکر در حل مسائل زندگی خودشان را داشته باشند.
کتاب کار و فناوری هم که در چرخه آموزشی آمده است، باز این تصور را اصلاح کرده است؛ در سال تحصیلی ۹۹-۹۸ کتاب سبک زندگی و خانواده دختران که سال گذشته اجرای آزمایشی شد، اجرای سراسری میشود و قطعاً وقتی دختران دانشآموز در پایه دوازدهم با این کتاب مواجه شوند که چقدر مسائلشان را واقعبینانه مطرح کرده و مثالهای واقعی را بیان کرده، راهکارهای کاملاً کاربردی را ارائه کرده و زمینهای را برای تفکر خودشان فراهم کرده، حتما استقبال خواهند کرد.
بنابراین این تصور که جامعه روی محتوای کتاب درسی تردید دارد، اینگونه نیست. هم دانشآموزان و اولیایی که در این زمینه اهل تأمل و نظر هستند و هم کارشناسان تعلیم و تربیت واقعاً این نظر را دارند ضمن اینکه تعلیم و تربیت یک شاخه تخصصی است و حتما متخصصان باید در این زمینه بیشتر داوری کنند یعنی همه جامعه که در همه زمینهها تخصص ندارند.
به هر حال ممکن است خیلی آثار این تغییرات را حس نکنند اما حتما با گذشت یک دوره ۵ ساله و ۱۰ ساله، این تغییرات خودش را در رفتارها و در نگرشهای دانشآموزان نشان میدهد.
ارتباط بین مفاهیم و دانشگاه هم نکته مهمی است؛ اگر مفاهیمی است که بر اساس استانداردهای موجود و بعضاً استانداردهای جهانی باید در کتاب درسی مان بیاوریم، دانشگاه باید در مواد درسی خودش تجدید نظر کند و باید ببینند مثلاً دانشآموز تا کجا را در رشته ریاضی جلو رفته است و نباید ۴ واحد درسی ریاضی بگذارند که تکرار ریاضی دبیرستانش باشد یعنی ما که نباید بگوییم که آموزش و پرورش باید خودش را با دانشگاه تنظیم کند اصلا عکس قضیه است چون از ابتدایی، بعد متوسطه اول و متوسطه دوم است و بعد دانشگاه میشود.
بالاخره یک هنجارها و استانداردهای آموزشی در تمام جهان وجود دارد که ممکن است کشورها با هم تفاوت جزئی داشته باشند ولی هیچ کشوری نیست که درس ریاضی نداشته باشد؛ هیچ کشوری نیست که ادبیات نداشته باشد.
* فارس: مطالعات تطبیقی در این زمینه داشتید؟
بله، مطالعات تطبیقی گستردهای انجام شده است؛ در کتابخانه سازمان، کتابهای درسی بسیاری از کشورها داریم.
*فارس: محتوایی که به دانشآموزانمان ارائه میدهیم نسبت به کشورهای دیگر چگونه است؟ کمتر است یا بیشتر است؟
متفاوت است. تفاوتهای جزئی وجود دارد مثلاً شما سؤال کردید که چرا باید همه دانشآموزان ما معادلات بخوانند؛ این معادلات خواندن، ابزاری است که در آن محاسبات فکری افراد و ارتباط بین متغیرهای مختلف یک تفکر ایجاد میشود.
معتقدیم وقتی بچهها در دوره مدرسه ریاضی میخوانند صرفا به خاطر دانش ریاضی نباید باشد بلکه این دانش ریاضی توانمندی فکری و مهارتی به آنها میدهد که در زندگی از آن استفاده میکنند و ممکن است این یادگیری و استفاده ناخوداگاه باشد ولی وجود دارد.
وقتی یک پزشک متخصص یک نسخهای به بیمار میدهد، دقیقا بیمار نمیداند که چه فعل و انفعالاتی در بدنش ایجاد میشود که خوب میشود فقط میفهمد که خوب شد.
همین الان جامعه و دانشآموزان ما که اهل تحقیق و پرسشگری هستند، اهل انتقاد هستند، از کجا اینگونه تربیت میشوند یعنی اگر مقوله، تفکر و پرسشگری در آموزش و پرورش نبود، اینگونه بچههای ما تربیت میشدند.
گاهی میگویند بچهها در مدرسه چه کار میکنند؛ باید گفت که در یک فرایند نرم یادگیری قرار میگیرند، تجربههایی که به دست میآید، تعاملاتی که بین آنها ایجاد میشود، همین کتاب که یک تصویری گذاشته، سوالی مطرح کرده است.، همه تاثیر دارد. در همه کشورها نهاد تعلیم و تربیت زیرساخت زندگی جامعه و زیربنای سبک زندگی جامعه را میسازد.
* فارس: جایگاه سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی، در مسائل پژوهشی حوزه تعلیم و تربیت کجاست و نقش پژوهشگاه تعلیم و تربیت را در این میان چگونه تعریف میکنید؟
شما چه تصوری دارید؟
* فارس: سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی را بیشتر با کتب درسی تعریف میکنند اما عنوان پژوهش خیلی گستردهتر هست. موضوع دیگر پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش است. خیلی نقدها نسبت به اینکه در سازمان پژوهش باشد یا نباشد، مطرح است؟ آیا باید سازمان پژوهش تامین کننده پیوست پژوهشی سایر معاونتها باشد و اگر قرار است به این هدف برسد چقدر توانسته است به آن دست یابد؟
رکن اصلی سازمان پژوهش همان پژوهش است یعنی کتاب درسی که تالیف میشود، بر اساس یک پژوهش اولیه است، بحث نیازسنجی، مخاطب شناسی، مطالعات تطبیقی، مبانی فلسفی و مبانی جامعهشناسی و مبانی روانشناختی نیاز به پژوهش دارد؛ غیرممکن است یک کتاب درسی بدون اتکا به پژوهش بتواند تالیف شود.
منتها غیر از این نیازی که ما در سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی در رابطه با تولید مواد و رسانهها داریم، کلیت آموزش و پرورش هم نیاز به پژوهش دارد یعنی مقوله پژوهش در تکتک فعالیتها و تصمیمسازیها و سیاستگذاریهای آموزش و پرورش باید حضور داشته باشد.
خب مجموعهای مثل پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش این کار را باید انجام دهد یعنی وظیفهاش این است که پشتیبانی پژوهشی از همه نیازهای آموزش و پرورش داشته باشد؛ حالا این سازمان چه از نظر تشکیلاتی در دل سازمان پژوهش باشد یا نباشد باید انجام دهد منتها نکته مهمتر این است که پژوهش به عنوان یک رکن در سطوح دیگر آموزش و پرورش هم باید جریان پیدا کند.
چون یکی از زیر نظام های شش گانه سند تحول، زیرنظام پژوهش و ارزشیابی است؛ ما دائماً باید یک پژوهشهایی انجام بدهیم برای اینکه کیفیت آموزشی فعلی ما در چه وضعیتی است و ارزشیابی کنیم؛ باید راهکار برای رفع اشکالات ارائه بدهیم.
این اشکالات هم یکی دوتا نیست و مشابه هم نیست؛ ما یک گستردگی سرزمین وسیعی در کشورمان داریم؛ تعدد اقتضائات، فرهنگها و اقوام و تکثر نیازها اقتضا می کند که واقعا هر مدرسه اساسا یک پژوهش خاص خودش انجام بدهد.
پس این مقوله پژوهش حتما باید در لایههای دیگر آموزش و پرورش تعمیق پیدا کند. در حال حاضر چنین نقصی در ساختار آموزش و پرورش وجود دارد که برای جایگاه پژوهش در سطح استان، منطقه، مدرسه و حل مسائل آنها با یک نگاه پژوهشی، جایگاه خیلی متقن و آشکار و معتبری وجود ندارد.
سازمان پژوهش پیشنهادش این است که با یک اصلاح ساختار در سازمان پژوهش باید اتفاق بیفتد.
* فارس: مثلا چکاری باید انجام داد؟
باید دفتری برای پشتیبانی پژوهشی از استانها داشته باشیم؛ برای ارتباط با مراکز پژوهشی در جهت استفاده از توانمندی آنها در حل مسائل پژوهشی آموزش و پرورش، برای اینکه موضوعات پایاننامههای دوره دکتری و کارشناسی ارشد در جهت حل مسائل واقعی ما جهتدهی شود؛ این کارها در حال حاضر کم و بیش توسط پژوهشکده مطالعات انجام میشود ولی جزو وظایف ذاتی پژوهشگاه مطالعات نیست چون این پژوهشگاه متشکل از ۷ پژوهشکده است که گروههایی دارند و خودشان اقدام به پژوهش میکنند و گستره موضوعات ما را هم پوشش نمیدهد.
ما بعضی از مسائل پژوهشی داریم که اینها در پژوهشکدههای فعلی پژوهشگاه اصلا تعریف نشده است.
* فارس: میشود مثال بزنید؟
فرض کنید طراحی کلان آموزشی ما یا بحث حوزه تربیت و یادگیری ما و آن پژوهشهایی که نیاز دارند.
پژوهشگاه مطالعات یک بستر تخصصی به طور کافی ندارد که بتواند کار را انجام دهد و باید تقویت شود و باید بیش از آنچه که هست، توانمند شود.
باید کمک شود تا هم از نظر اعتبارات پژوهشی و هم از نظر نیروی انسانی تقویت شود ضمن اینکه با یک نگاه دیگر ما در هر استانی به یک مرکز پژوهشی برای حل مسائل پژوهشی استان نیاز داریم. البته پژوهشسراهایی در استانها داریم ولی پژوهشسراهای ما هم خیلی فعال نیست؛ به خاطر مشکلاتی که دائما برای آموزش و پرورش ایجاد شده است، پستهای سازمانیاش کم شده بود.
هم پژوهشسرای دانشآموزی و هم پژوهشسرای معلمان داریم. در بعضی از استانها حتی مراکز پژوهشی داریم که جایگاه تشکیلاتی ندارند ولی وجود دارند یعنی محققانی هستند که با یک باور علمی همکاری میکنند یا اینکه قرارداد درباره بعضی از مسائل آموزش و پرورش با آنها بسته میشود.
به نظر میرسد در یک نگاه تحولی به ساختار آموزش و پرورش در کنار بخش هایی که کار آموزش و پرورش بر عهده دارند نیاز به یک بخشی است که واقعا متولی و متصدی کار پژوهش بدون نگاه تصدیگری باشد یعنی با نگاه مساله شناسی، مدیریت و استفاده از ظرفیت جامعه باشد.
این هم یک بحث است که ما چند بار پیگیری کردیم و امیدواریم در دوره آقای حاجیمیرزایی بتواند به این نیازها به یک نحوی توجه شود.
* فارس: در ادارات کل آموزش و پرورش استانها، معاونت پژوهش و برنامهریزی داریم یعنی از نظر اداری، ساختار را داریم. ساختار جدید باید کجا قرار بگیرد و نکته دیگر اینکه تکلیف پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش چه میشود؟ جایگاه پژوهشگاه از نظر شما کجاست؟
پژوهشگاه و مراکز پژوهشی آنچه را که پژوهش میکنند و در مییابند، گزارش میدهند و اینکه در سطوح مختلف چقدر این را معتبر و قابل اجرا بدانند و اعمال کنند، بستگی به بلوغ پژوهشی مجموعههای مختلف دارد؛ خوشبختانه در آموزش و پرورش این زمینه وجود دارد و بخشهای مختلف آنجایی که ما پژوهشی انجام و ارائه میدهیم، کم و بیش توجه میکنند.
اساسا فرهنگ پژوهش محوری در مدیریت های ما در کل کشور چندان قوی نیست نه اینکه بگویم خیلی ضعیف است ولی میتواند خیلی بهتر از این باشد. پژوهشگاه مطالعات، مسائل کلان و مسائل ملی را باید بپردازد که میپردازد؛ باید منصفانه قضاوت کرد و در حال حاضر خیلی از این گزارش پژوهشی که از پژوهشگاه برای بنده میفرستند، برای بنده قابل توجه است و استفاده میکنیم.
گاهی جلسهای برگزار میکنیم و روی مسئله بیشتر تجزیه و تحلیل میکنیم و به یک تصمیم گیری هایی نزدیک میشویم؛ معاونتهای پژوهش و برنامهریزی استانها هم یک بخشی از وظایف شان که منابع انسانی بوده است، از آنها جدا شده است ولی بخشی وظیفه زمین مانده باید به آنها اضافه شود.
الان مساله توانمندسازی معلمان و دبیران متناسب با کتابهای نونگاشت و اسناد تحولی، هنوز جایگاه خیلی موثری در آموزش و پرورش ندارد و ما نمیتوانیم در آموزشها به آموزشهای از راه دور و الکترونیک اکتفا کنیم.
نیاز داریم به یک مجموعه از تلاش های ارتقا دهنده و توسعه دهنده توانمندی معلمان که در حال حاضر یک مرکزیت هدایتگر، فعال و توانمند ندارد؛ در حال حاضر فاقد چنین جایگاهی است و این هم ناشی از آن تزریقاتی است که دائماً برای آموزش و پرورش از نظر پستهای سازمانی و غیره ایجاد شده است غافل از اینکه بخشی از کیفیت واقعاً ارتباط مستقیم با همین جایگاه و همین نهادهایی دارد که متکفل این امور هستند.
بنابراین آنچه مطرح میشود به هیچ وجه آسیبی به جایگاه پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش وارد نمیکند بلکه تکمیل کننده یک زنجیره ای است که در سطح مدرسه، منطقه، استان و وزارتخانه با تعریفی که از پژوهشهای کاربردی مورد نیاز ما هست و طبقه بندی و توزیع مسوولیت، انجام میشود.
شما توجه کنید که هر مدرسهای از مدارس ما مسائل خاص خودش را دارد که اگر پشتیبان پژوهشی در منطقه داشته باشد میتواند به آن کمک کند.
به اعتقاد بنده هر موقع بتوانیم فرهنگ و مقوله پژوهشی را به عنوان پشتوانه آموزش و پرورش یعنی هم تعلیم و هم تربیت در نظر بگیریم، موفقیم؛ اگر سرمایهگذاری کنیم، این یک سرمایهگذاری کیفیت بخش بسیار موثر خواهد بود البته مسائل کلان در سطح عالی آموزش و پرورش داریم که باید یک مجموعه مرکزی مثل پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش به آن بپردازد.
* فارس: به نظر شما اگر پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش مستقیم زیر نظر وزیر باشد اقتدارش حفظ میشود از این باب که پیوست پژوهشی فعالیتها ضمانت اجرایی پیدا کنند؟
در یک تشکیلات وقتی تقسیم وظایف میشود به این معناست که هر بخشی وظایفی که انجام میدهد، بقیه میپذیرند که این وظیفه توسط او انجام شود.
آنچه مهم است توانمندی پژوهش برای حل مساله است بیش از اینکه پژوهشگاه موضوعیت داشته باشد. فرض کنید پژوهشگاه زیر نظر وزیر هم کار کند ولی وقتی پژوهشهایش خیلی مساله را حل نکند و اعتبار نداشته باشد، کسی تحویل نمیگیرد.
ممکن است ذیل نه معاونت بلکه مدیریت باشد اما خروجی کار، راهگشا و حل کننده مساله است پس استقبال میشود و به کاربست میرسد. به اعتقاد من، اصلا این مساله مهم و اولی نیست که جایگاه تشکیلاتی پژوهشگاه کجا باشد.
از روز اول هم در این مورد موضعی نداشتم فقط به خاطر اینکه ۱۰ سال قبل مصوبهای وجود داشته و ابلاغ به سازمان شده است که موظف کرده است پژوهشگاه در سازمان باید ادغام شود و تعبیر ادغام به کار برده است، گفتیم که آنچه که قانون میگوید باید انجام دهیم و هیچ نطر خاصی نداریم.
* فارس: اگر قانونی مصوب شود که پژوهشگاه باید جدا شود، موازی کاری صورت نمیگیرد؟
تقسیم کار میکنیم. بستگی به تدبیر مدیریتی آموزش و پرورش دارد. به شخصه دنبال این نیستیم که بار اجرایی ما زیاد شود. در حال حاضر هم ارتباط ما با پژوهشگاه ارتباط بسیار خوبی است. یک انسجام و همسویی عمیقی بین همه بخشهای سازمان وجود دارد.
* فارس: در تغییرات نظام آموزشی نگرش به محتوای آموزشی فراتر از کتب درسی است، شما محتوا را در چه قالبها و با چه ابزاری موثر می دانید؟ برنامه آینده نگری شما در این راستا چگونه تعریف میشود؟
محتوا در یک نگاه عمیق شامل همه انگیزهها، یافتهها، تفکرات و ارزشها، رفتارها، عادات و سلوکی میشود که در دانشآموز در این فرایند شکل میگیرد. واقعا بخشی از محتوا در خود مدرسه تولید میشود یعنی مدرسهای که مدیریتش، مدیریت تربیت محور و مشارکت پذیر و آن مدرسه زندگی، مدرسه فعال و خلاق، مدرسه حل کننده مسائل جامعه است، در آن مدرسه خود به خود تولیدات خوبی حاصل میشود و دانش آموز برداشتهای خیلی خوبی را از زندگی به دست خواهد آورد؛ روشهای درست، عادات صحیح خواهد داشت البته بخشی از محتوا را کتاب درسی شکل خواهد داد و بخشی از این همه محتوا را رسانهها شکل خواهند داد.
امروز دانش آموزان ما بخش عمدهای از محتوای تربیتی را از مقوله هنر، رسانه، شبکههای اجتماعی و از این قبیل میگیرند. آنچه که ما باید انجام دهیم این است که بتوانیم اقتدار تربیتی مدرسه و تاثیرگذاری و کارآمدی برنامه درسی را آنقدر افزایش بدیم که بتواند یک سامان و نظامی به بقیه تولیدکنندههای محتوا هم بدهد.
این کاری بسیار ظریف است البته شدنی و دشوار است که به نظر میرسد سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی باید این وظیفه را به عهده بگیرد و با یک هماهنگی، انسجام و پشتیبانی قوی که از طرف کل وزارتخانه صورت میگیرد و با مشارکت جمعی با همه بخشهای آموزش و پرورش از صف تا ستاد بتواند آن شاخصها و توانمندیها را اولا تعریف کند و به تدریج ایجاد و منتقل کند و بهگونهای حرکت کنیم که در یک فاصله زمانی معقول، فرهنگ مدرسهای ما اصلاح و متحول شده باشد.
علیرغم تلاشهای خیلی خوبی که انجام شده است از جمله طرح بوم که از سال گذشته اجرایش شروع شده است و به شدت مدافع آن هستیم و برایش کارهای پژوهشی و آموزشی انجام میدهیم ولی آن فرهنگ مطلوب واقعا تحقق پیدا نکرده است البته پشتیبانیهای مالی و منابع انسانی بسیار مهم است؛ تلاشی که دانشگاه فرهنگیان و شهید رجایی در این زمینه انجام میدهند بسیار اثرگذار است و حضور رسانه که چگونه ادبیات سازی کنند و چه انتظاری در جامعه ایجاد کنند.
خوشبختانه مبانی نظری تحول که شامل هم مبانی، راهکارها و چرخش است، خوب فلشها را نشان داده است و این فلشها باید بتواند با یک برنامه مدبرانه، معقول، موثر و مفید قدم به قدم اجرا شود، این کار مهمی است که باید انجام دهیم و کار سخت و ارزشمندی در پیش داریم.
تا الان راهی که آمدیم راه درستی بوده و بخشی از راه را باید دستورزی و تمرین میکردیم و توفیقاتی که تا الان آموزش و پرورش ما داشته در مقایسه با سایر نطامهای آموزشی قابل دفاع است و شاخصهایی که داریم نشان میدهد کاملا در این جهت توانستیم به اهداف خوبی دست پیدا کنیم ولی کافی است؟ به خصوص که ما با یک نگاه متفاوت با جهان غرب حرکت میکنیم و معتقدیم تمدن نوینی باید ساخته شود که این تمدن عاری از بحرانهای تمدن غرب باشد و پیامدهای تمدن آن چیزی نباشد که امروز در تعامل نظام سلطه با جهان نگاه میکنیم.
به این معناست که کار ما بسیار دشوارتر است و باید زیرساختهای عمیقی را پایهگذاری کنیم و با حلم تعامل جمعی این کار را دنبال کنیم
* فارس: قبلا بستههای آموزشی وجود داشت؛ در حال حاضر برنامه شما چیست؟
در حال حاضر هم این کار انجام گرفته است و اگر دانشآموزان به سایت رشد مراجعه کنند، در بسیاری از حوزههای تربیت و یادگیری میتوانند مواد و آموزههای دیگری را به دست آورند.
یا خود کتاب راهنمای معلم که در کتابهایمان داریم. همچنین سیدی آموزشی به ضمیمه کتابهای سالهای قبل ما ارسال شده است البته بعضا استفاده شده و استفاده نشده است و بنابراین وجود دارد و همچنان کار میکنیم که بتوانیم به مدلهای جامعتر و قابل عملتری هم برسیم.
به هر حال در جامعه ما تفاوتهای معناداری بین امکانات آموزشی مناطق مختلف وجود دارد و در راستای عدالت آموزشی تا مطمئن نشویم امکان بهره برداری یکسان وجود دارد وارد برخی مقوله ها نمیشویم مثلا خیلیها به ما پیشنهاد دادند که سراغ تبلت آموزشی بروید یا اینکه از اینترنت استفاده کنید اما غافل هستند از اینکه در اختیاری بسیاری از دانشآموزان نیست و البته تا حد زیاد هم کتاب باید اعتبار خودش را حفظ کند چون سرمایه و میراث فرهنگی چند هزار ساله بشری است و هیچوقت هم اعتبار خود را از دست نخواهد داد.
در بعضی از گزارشها که ما در کشورهای پیشرفته از نظر آموزشی داشتیم، هشدار میدهند که استفاده از این ابزار آموزشی، بچه ها را از کتاب غافل نکند و در مقابل نظراتی هم هست که میگویند این نسل کودک و نوجوان این حس را درباره کتاب ندارند؛ به هر حال تا وقتی به یک قالب مطمئن نرسیم که از نظر پژوهشی و علمی ما را متقاعد کند، نمیتوانیم آن را تعمیم دهیم و حتما نیاز به بررسی بیشتری داریم.
خوشبختانه شورای عالی فضای مجازی در سازمان شکل گرفته و دنبال این هستیم که به بحثهای هوشمند سازی برنامه درسی برسیم که غالبا اجرایش در کشور ما با مبالغه همراه بوده است. باید خیلی بیشتر از این مطالعه و کار کنیم و چند کار را دوستان من به دنبالش هستند که انشاالله به نتیجه برسد.
* فارس: سازمان پژوهش و پژوهشگاه، به نوعی قوه عاقله و اتاق فکر دستگاه تعلیم و تربیت است. از خصوصیات یک قوه عاقله و تفکر خوب، اجازه دادن به دیدگاههای مختلف برای طرح و بحث، و آمادگی برای نقد و نقدپذیری است. قوه عاقله و اتاق فکر دستگاه تعلیم و تربیت، در سالهای گذشته و امروز، چقدر به دیدگاههای مختلف میدان ارائه و بحث داده است؟ و چقدر دیکتاتور مابانه یک تفکر و دیدگاه محدود را، مثلا مبتنی بر نگرشهای نظام صنعتی گذشته تعلیم و تربیت در محور کار فکری خود قرار داده، و اجازه طرح دیدگاههای دیگر را سلب کرده است؟
اینکه فرهنگ نقدپذیری در کل جامعه ما ضعیف است یک واقعیت است؛ به حد کافی نیست. در سازمانهای دولتی این فرهنگ نقدنپذیرفتن خیلی غلبه دارد. در سازمان پژوهش دنبال این هستیم که این نقدپذیری را به عنوان یک فرهنگ اشاعه دهیم. از سایت سازمان شروع کردیم و در سایت سازمان، مقالات نقادانه درج میشود. فضای مدیریتی سازمان فضای نقدپذیری را دارد.البته برخی هم انصافشان خیلی کم است باید نقد منصفانه و واقع بینانه باشد.
حتی نقد کتابهای درسی را همان زمان که دفتر تالیف بودم داشتیم یک مدت کمرنگ شد اما دوباره پررنگ میشود.همچنین با سازمان دانشآموزی و انجمنهای اسلامی صحبت کردیم که دانشآموزان کتابهای درسی را نقد کنند.
به هر حال همه ما باید به فرهنگ نقادی عالمانه و منصفانه کمک کنیم و بپذیریم.
* فارس: وضعیت کتابهای درسی امسال چگونه است؟
امسال بیش از هزار عنوان کتاب داریم که کتاب درسی حدود ۹۰۰ عنوان است و تعداد زیادی از این عناوین به فنی و حرفهای و کاردانش مربوط میشود.
تیراژ کتابهای ما بیش از ۱۴۲ میلیون جلد است و کتابهای درسی توزیع شده است.
* فارس: مشکل کاغذ کتاب درسی حل شد؟
با مصوبه قاطع هیات وزیران مشکل ما حل شد و ابلاغ شد که ما بتوانیم کمبود کاغذ کتاب درسی را از طریق ارز دولتی با قیمت ۴۲۰۰ تومان تهیه کنیم و تشکر می کنیم از تمام کسانی که در این جهت کمک کردند البته ما از زمانبندی خودمان عقب هستیم.
* فارس: مطالبه شما از منظر مدیر پژوهشی دستگاه وزارت و تولیت محتوای تحول، از یک وزیر تحولی برای تحقق آن چیست؟
اول، باورمندی به تحول، دوم نگاهی فراتر از روزمرگی به آموزش و پرورش و سوم استفاده از توانمندی کل جامعه برای آموزش و پرورش است یعنی باور به اینکه آموزش و پرورش فقط مال وزارت آموزش و پرورش نیست بلکه همه دستگاهها باید مشارکت داشته باشند و شکلدهی به یک فرآیند منطقی و جامع و قابل ارزشیابی و قابل رصد برای روند تحول است.
انتهای پیام/