به گزارش مشرق، روزنامه «کیهان» در ویژههای خود نوشت:
عباس عبدی که سابقه ملاقات با جاسوس آمریکایی در پاریس و عذرخواهی از وی را هم در کارنامه خود دارد، در روزنامه اعتماد نوشت: هنگامی که برجام مورد توافق طرفهای ذیربط قرار گرفت، به نوعی پایداری مقدماتی در منطقه برقرار شد ولی به علت دیگر تنشهای منطقهای بهویژه در یمن و سوریه؛ ناپایداری گذشته دوباره و در مسیر جدید بازتولید شد و تداوم یافت.
بیشتر بخوانید:
عبدی: ضعف برجام این بود که فقط هستهای را پوشش میداد!
در واقع یکی از نقاط ضعف برجام که خود را نشان داد این بود که فقط مساله هستهای را محور خود میدانست و سایر مسائل را مغفول گذاشته بود. طرفین برجام گمان میکردند که مراحل بعدی برجام در ترتیبات منطقهای خواهد بود و مساله هستهای گام اول است ولی مرحله بعدی هیچگاه در دستور کار قرار نگرفت.
او میافزاید: برخی گمان دارند که برای رسیدن به پایداری جدید یکی از راههای زیر باید پیموده شود.
الف- ایران تسلیم خواست ترامپ شود.
ب- ترامپ یا ایالات متحده عقبنشینی کنند و به برجام بازگردند.
به نظر میرسد که هیچکدام از این دو راه به موازنه قدرت و پایداری سیاسی در منطقه منجر نخواهد شد.
پیشنهاد سه تن از سیاستمداران و مقامات پیشین آمریکا میتواند راهگشا باشد. توصیه به عربستان برای تمام کردن جنگ یمن و آتشافروزی، توقف تنشها، پذیرش طرح اروپا و...
کاهش تحریمها و همزمان گفتوگو برای بازگشت کامل به برجام و نیز انجام گفتوگوهای ۵+۱ برای برخی توافقات متوازن درباره برجام از جمله پیشنهاد آقای روحانی در سازمان ملل که شامل انجام تغییراتی در تعهدات طرفین در خصوص غروب هستهای و حذف کامل تحریمها میشود. ولی مهمتر از اینها، توسعه توافقات به مسائل منطقهای است. بدون توافقات منطقهای بعید است که برجام یا قویتر از آن بتواند دوام پیدا کند؛ حتی اگر ایالات متحده به آن بازگردد. آنچه مسلم است، ادامه وضعیت کنونی غیرممکن است.
ایران نه میتواند و نه میباید که به این وضعیت تن دهد. عربستان نیز باید خود را از اوهام محمد بنسلمان رهایی بخشد و در یک موقعیت قابلقبول و متناسب با قدرتش خود را تعریف کند، نه اینکه بخواهد با حمایت دیگران در منطقه سروری کند! به این رفتار سروری نمیگویند، بلکه نام دیگری دارد.
ادبیات در زرورق پیچیده شده عباس عبدی نهایتاً به همان جایی که آمریکا و اروپا با فشار و فریب دنبال آن بوده و نتوانستهاند عمل کنند؛ وادارکردن ایران به تغییر در برجام، محتمل دیکته مطالبات جدید در قبال برنامه هستهای ایران، و ضمناً خلع قدرت نظامی و منطقهای ایران با مشتی وعده قابل نقض جدید که باید در برجام و در قالب لغو تحریمها عملی میشد.
با این اوصاف، آیا امثال عباس عبدی جز میرزابنویسی دیکتههای امثال ترامپ و پمپئو، کار دیگری انجام میدهند؟
عبدی توضیح نمیدهد چرا باید مطالبات هستهای جدید آمریکا را در برجام گنجاند در حالی که آمریکا و اروپا برجام را مطلقاً نقض میکنند؟ و اگر عهدنشناسی میکنند، تضمین تعهد جدید آنها چیست؟ در واقع امثال عبدی درباره دفاعیاتی که در گذشته از امکان مذاکره و توافق عادلانه با آمریکا کردهاند، باید پاسخگو باشند اما با طرح دعاوی و مسائل جدید، به زعم خود میکوشند راه در رو برای خویش باز کنند.