جوانان میدان‌دار چالش تصمیم‌سازی برای مسائل اساسی

مجله فارس پلاس؛ فاطمه ترکاشوند: دانشکده مکانیک دانشگاه تهران، هیچ عصر چهارشنبه‌ای را به اندازه عصر دهم مهرماه 98، این قدر پر از چالش‌های علوم انسانی و مسائل کشور تجربه نکرده است. اصلا شاید دانشگاه‌هایمان تا به حال چنین پدیده عجیب و نامانوسی را تحت عنوان «تصمیم‌سازان آینده» به خود ندیده باشند اما به هر حال این اتفاق الان افتاده است و شما در آستانه آن ایستاده‌اید؛ درست همین جایی که این موتور بزرگ را گذاشته‌اند تا بهترین شناسه برای دانشکده «مکانیک» باشد و البته چیزهایی را هم درباره نسبت دانشگاه با موتور محرکه جامعه یاد آدم‌ها بیندازد.

همین طور که به سمت طبقه سوم و محل برگزاری رویداد می‌‌روم، به این فکر می‌کنم که چرا یک دانشکده مهندسی، آن هم احتمالا یکی از مهندسانه‌ترین‌هایش، باید میزبان چنین رویدادی باشد که قرار است در سه محور «سینما»، «مسجد» و «ازدواج دیرهنگام»، دانشجویان را به طرح مسئله، ریشه‌یابی مشکلات و راهکاریابی برای آن‌ها دعوت کند؛ محورهایی که آشکارا جنس علوم انسانی دارند. یاد جدال دیرینه بچه‌های مهندسی و بچه‌های علوم انسانی می‌افتم که در افق اداره کشور تبدیل به معضل تکنوکراسی می‌شود.

اما به عنوان یک فیزیک‌خوانده یادم می‌آید که معتقدم خوبیِ علوم پایه خواندن این است که نه منزلت مهندسی‌ها را در جهان عمل‌گرایی داری و نه ارج و قرب علوم‌انسانی‌ها در جهان اندیشه؛ ولی هر قدر هم هیچ‌کدام‌شان تحویلت نگیرند خودت می‌دانی که از هر دو حوزه به یک اندازه سهم داری و بیش از همه مجازی که از هر دو سوال بپرسی و داور این کشتی باشی! به اتکای چنین اعتماد به نفسی که فقط خودم از وجودش با خبرم، دفترچه خبرنگاری‌ام را دستم می‌گیرم و سرم را می‌اندازم پایین و می‌خواهم در شلوغ‌پلوغی گروه‌های ارائه‌دهنده و تجمع‌شان مقابل در کلاس‌ها، وارد کلاسی شوم که محور سینمایش را بیش از همه می‌شناسم که آرام متوجه می‌شوم زیر نگاه‌های پر از سوال گردانندگان رویداد هستم. داوطلبانه خودم را به یکی از این چهره‌های جوان که چندان فرقی با دانشجوهای مهمان ندارند و فقط با ساندیس‌ها و موزهایی که در حال پخش کردن‌شان هستند از دیگران متمایز می‌شوند، معرفی می‌کنم اما او با سوالش غافلگیرم می‌کند: «ما گفته بودیم بیایید؟!» جواب دندان‌شکن «حالا مگر بد است ما در میان انبوه اخبار ترامپ و بن‌سلمان، شما را دیده‌ایم» را می‌گذارم کنار و یک پاسخ آن‌کادره قانع‌کننده می‌دهم که تا آخر وقت حضورم را در هرجا که بخواهم تضمین کند.

جایم که در کلاس‌ها تثبیت شد و عبور و مرورم در میان ارائه‌های گروه‌ها که جا افتاد، از گرداننده سمینارهای سینما، اطلاعات می‌گیرم. «امروز مرحله نیمه‌نهایی است و قرار است از 13 گروهی که به این مرحله راه یافته‌اند، 3 گروه به مرحله نهایی بروند که جمعه برگزار می‌شود». این را هم اضافه می‌کند که در محور مسجد، 18 گروه و محور ازدواج، 17 گروه در این مرحله حضور دارند. بنرهای دم در سه کلاس هم نشان می‌دهد که هر محور، علاوه بر 4 یا 5 مربی، 4 یا 5 داور هم در مرحله نهایی خواهند داشت. از روی اسامی آشنا و چهره‌های سرشناس‌شان، به این نتیجه می‌رسم که این رویداد بیشتر از یک مسابقه ساده است. دنبال مسئول برگزاری رویداد می‌روم و آقای قلی‌زاده را معرفی می‌کنند. فکر می‌کنم که لابد این جا نیست و باید وقت بگیرم تا تلفنی وقت مصاحبه بدهد، آقای قلی‌زاده اما یکی از همین جوان‌هایی است که این جا بین گروه‌ها می‌چرخد و تشخیصش از سایر دانشجوها سخت است.

برای من جالب است بدانم با این که چهارمین دوره رویداد «تصمیم‌سازان آینده» در حال برگزاری است چرا تاکنون خبری از آن شنیده نشده اما او ترجیح می‌دهد با شرح دغدغه‌هایی که موجب راه‌اندازی این حرکت شد، شروع کند. «ما این حرکت را از سال 95 شروع کردیم و دغدغه‌مان این بود که به طور طبیعی هر کشور با یک سری مسائل رو به‌روست و طبعا نخبگان جوان جامعه باید بیایند و برای آن فکر و راهکار پیدا کنند. این نیازمند وجود بسترهایی است تا آن نخبگان بتوانند بیایند عرضه اندام کنند و دیده شوند و افکارشان ضریب بخورد. برای رفع این خلا به این فکر افتادیم که مسیری ایجاد کنیم تا جوانان دانشجو بیایند برای مشکلات کشور راهکار ارائه دهند. از سه سال پیش شروع کردیم تا امسال هرسال یک رویداد برگزار می‌کردیم اما امسال اسفندماه رویداد سوم را داشتیم و الان به فاصله 6ماه رویداد چهارم را برگزار کردیم.» مسئول برگزاری این مسابقه در تبیین چرایی این تغییر می‌گوید: «تصمیم گرفتیم با فرکانس بیشتری برگزار کنیم چون هم مخاطبش را داشت و هم کشور مسئله زیاد دارد و جوانان هم تشنه این هستند که راهکار ارائه دهند».

از این پاسخ چنین برداشت می‌کنم که لابد تعداد شرکت‌کننده‌ها در این سه دوره، رشد چشمگیری داشته و حدسم درست است. قلی‌زاده می‌گوید: «در سه رویداد قبلی به طور میانگین 100 نفر شرکت‌کننده داشتیم و در این رویداد 180 نفر فقط در مرحله حضوری آن بودند. یعنی 347 نفر ثبت نام کردند و یک آزمون غیر حضوری داشتیم و 180 نفر در قالب 51 گروه انتخاب شدند». او اضافه می‌کند که موسسه برگزارکننده رویداد، «مرکز گام» است که از سال 92 تاسیس شده و کارویژه‌اش، برگزاری رویدادهای آموزشی حول مسائل اساسی کشور است. البته تمرکز آن روی مسائل اقتصادی است و این هدف را هم با برگزاری دوره‌های آموزشی و مسابقات مختلف دنبال می‌کند که رویداد «تصمیم‌سازان آینده» یکی از آن‌هاست.

من در حال گفت‌وگو با مدیر موسسه گام هم هستم و او درباره این که چطور این سه محور خاص برای برگزاری این چالش انتخاب شده‌‌اند توضیح می‌دهد: «رویدادهای قبلی حول و حوش مسائل اقتصادی بود اما در این یکی، چون حمایت سازمان تبلیغات در کنارمان قرار گرفت، به سمت مسائل فرهنگی-اجتماعی رفتیم. حدود 20مسئله را احصا کردیم و پس از مشورت با گروه‌های خبره فعال در آن‌ها به این نتیجه رسیدیم که از بین همه‌شان، این سه موضوع قابلیت برگزاری این رویداد را بیشتر دارد. چون موضوعاتی که انتخاب می‌شوند باید یک سری ویژگی داشته باشد مثلا این که جوابشان، واضح در اینترنت نباشد یا آن قدر پیچیدگی نداشته باشد که در یک هفته نشود به نتیجه رسید. البته هدف هم این نیست که ظرف این مدت کوتاه، به راهکار خیلی دقیقی برسند بلکه هدف، تفکر و پیداکردن راهکارهای اجمالی است.»

قلی‌زاده درباره فرایند برگزاری رویداد نیز اظهار می‌کند که 4مهرماه آغاز شده، روز اول کارگاه‌های آموزشی و روش طرح مسئله و فکر کردن را با بچه‌ها تمرین شده و در روز دوم 5مهرماه مشکلات را برای آن‌ها توضیح داده‌‌اند. بعد بچه‌ها تا آخر وقت جمعه وقت داشتند تا در هر محور، این مشکلات را ریشه‌یابی کنند. آن‌ها ضمنا در طول هفته هم هر شنبه و سه‌شنبه می‌توانستند با مربی‌هایشان ملاقات و مشورت کنند. نهایتا 10مهرماه هم آمده‌اند تا راهکارهایشان را ارائه و چکش‌کاری کنند تا از هر محور، 3-4 تیم به فینال بروند و روز جمعه، راهکارها را به جمع هیئت داوران ارائه دهند و برنده نهایی معرفی شود. فرایند جدید و جالبی به نظر می‌رسد؛ آموزش و مسابقه در کنار هم! جالب‌تر این که ورودی مسابقه هیچ فیلتری ندارد و طلبه‌ها و دانشجویان در هر رده سنی در این رویداد شرکت داشته‌اند، با هم تیم تشکیل داده‌اند و روی مسائل اساسی کشور فکر کرده‌اند. حکمت ترکیب‌های عجیب و غریب تیم‌ها این جا برایم روشن می‌شود. قلی‌زاده در آخر گفت‌وگو درباره خروجی این رویداد و نتایج آن متناسب با نام بزرگ «تصمیم‌سازان آینده» نیز می‌گوید: «ما، راهکارهای تیم‌های برتر را به صورت یک کتابچه در اختیار سازمان تبلیغات قرار می‌دهیم. به علاوه خود افرادی هم که به این راهکارها می‌رسند چون از سازمان‌های مختلف این جا می‌آیند، دیده می‌شوند و مورد ارزیابی قرار می‌گیرند و به شکل غیرمستقیم امکان معرفی برایشان به وجود می‌آید.»

در کلاس‌ها اما جریان‌ ارائه‌ها، ریتم تندتری دارد. گروه‌ها ظرف 30 دقیقه باید از طرح مشکل و ریشه‌یابی به راهکارهای پیشنهادی‌شان برسند و در این پروسه، وجود یک پاورپوینت شسته‌رفته، یک نمودار درختی از نقشه ذهنی یا یک چارت سروشکل‌دار که روی تخته همزمان با ارائه کشیده شود، می‌تواند مربیان و داوران را بیشتر نسبت به عمق بینش و انسجام ذهنی و استحکام تحلیل ساختاری گروه‌ها قانع کند. در کلاس «سینما» بحث بسیاری از گروه‌ها ناظر به شفاف‌سازی سازوکار مالی سرمایه‌گذاری در سینما، سروسامان دادن به شوراهای تصمیم‌گیری، انحصار در اکران و توزیع، فقدان نظارت و جایگزین کردن اقتصاد مردمی به جای مشارکت دولتی است. مشکلات را همه می‌شناسند اما گروه‌های مختلف به طور ناخودآگاه در اولویت‌بندی و ریشه‌یابی با هم اختلاف دارند و طبعا به راهکارهای مختلفی هم رسیده‌اند.

گروه‌ «برنابا» را که متشکل از 4 پسر جوان است و حسابی مربی‌ها را به چالش کشیده‌اند، بعد از ارائه‌شان ملاقات می‌کنم. دو دانشجوی مهندسی صنایع دانشاه شریف، یکی هوافضای امیرکبیر و دیگری عمران دانشگاه شاهد، می‌گویند که در دوره قبلی هم محور «قوه قضائیه» در رویداد شرکت کرده بودند و جایزه را هم برده‌اند. می‌پرسم «با همین ترکیب؟» و یکی‌شان که حاضرجواب‌تر است می‌گوید: «آدم عاقل دست به ترکیب برنده نمی‌زند!» همین یکی از زبان گروه درباره انگیزه‌شان از شرکت در رویداد و حل مسائل کشور می‌گوید: «ما، خود رویداد را دوست داریم البته بیشتر پولش را!» و همگی می‌زنند زیر خنده که مگر یک میلیون و نیم دوره قبلی که تقسیم بر چهار شد، چه مبلغ چشمگیری بود؟! می‌روم سراغ سوالات انتقادی‌تر و یادم نمی‌رود که هنوز وسط جدال مهندسی با علوم‌ انسانی هستم؛ از «برنابا»ها می‌پرسم که با چه اعتماد به نفسی از مهندسی به قوه قضائیه و از آن جا به سینما کوچ کرده‌اند و آن‌ها هم با همان اعتماد به نفس جواب می‌دهند که سال گذشته، راهکارهایشان را در میان برنامه‌های قوه قضائیه به عینه دیده‌اند. از طرف دیگر سینما دغدغه و درگیری‌ روزمره‌شان است و به همین پشتوانه‌ها این محور رویداد را برای رقابت برگزیده‌اند. باز می‌پرسم که مگر کشور در زمینه مهندسی‌ها با هیچ چالشی مواجه نیست که به موضوعات دیگر وارد می‌شوید؟ به فکر فرو می‌روند که «برایمان دغدغه نشده بوده که سمتش نرفتیم ولی واقعا جا دارد. فضای مهندسی کشور یه چرخه‌های اشتباهی دارد که می‌شود به آن فکر کرد.»

کلاس ارائه‌های ازدواج هم در طرح مشکل، هم در پیدا کردن ارتباط مشکلات و مسائل با ه و هم پیدا کردن راهکارها، به نظر پردامنه‌تر، نامنسجم‌تر و متشتت‌تر از محورهای دیگر می‌رسد. البته تنها محوری هم هست که چندتایی از مربی‌ها و داوران‌شان، خانم هستند. داورها پراکنده نشسته‌اند و بیش از هرچیز مسئله‌شان فقدان ارائه مستندات یا بی‌ارتباط بودن تحلیل‌ها با آمارها و مستندات است. آن‌ها اصلا قانع نمی‌شوند و گروه‌ها را با انداختن در چالش راهکار پایین آوردن سن ازدواج، باز کردن راه صیغه موقت یا تبلیغ چندهمسری می‌آزمایند.

یکی از گروه‌های متشکل از 4 خانم را در آستانه ورود به ارائه‌شان، گیر می‌اندازم. با مهندسی صنایع غذایی و مهندسی شیمی می‌گویند که سرشان درد می‌کند برای کارهای این شکلی و همیشه هم فعال فرهنگی دانشجویی بوده‌اند. با اوضاع پیچیده کشور در مسئله ازدواج، بهترین سوال از آن‌ها این است که فکر می‌کنند اصلا برنده خواهند شد؟ «برایمان مهم نیست. اولش هم که آمدیم مدل ایده‌پردازی و کار برایمان جالب بود. پارسال می‌خواستیم برای حوزه زنان برای دیدار رهبری متنی بنویسیم اما این که از کجا شروع کنیم و چطور پروبال بدهیم و حالت اجرایی به آن بدهیم، خیلی درگیرمان کرد مدتی فکر کردیم و حس کردیم سنگ بزرگ است و رهایش کردیم. اما این رویداد را که دیدیم حس کردیم قدرتش را داریم و با کلاس‌هایی که داشت تمرین کنیم برای هدف بزرگ‌تر.» آرمان‌گرایی تحسی برانگیزشان پاسخ سوال بعدی‌ام را هم قابل حدس می‌کند. می‌گویند که خروجی به این معنا که راهکاری برای معضل پیدا کنند برایشان مهم است اما به این معنا که برنده رویداد باشند، نه.

در کلاس مسجد اما چالش از همه جا داغ‌تر است و حضور دو روحانی در جمع داورها و شرکت طلبه‌ها در گروه‌ها، بحث‌های منطقی را با ترمینولوژی حوزه علمیه که پر از عبارات هیجان‌انگیز تخصصی است، داغ‌تر و جذب‌تر می‌کند. غالب گروه‌ها، نهادسازی موازی حکومت را مشکل سخت شدن رقابت مسجد با سایر مراکز فرهنگی و اجتماعی می‌دانند. بعضی مدیریت مسجد توسط هیئت امنا و نقش امام جماعت را پررنگ‌تر می‌دانند و برخی دیگر، ارتباط اقتصادی مردم با مسجد را اولویت حل مشکلات می‌بینند. یکی از گروه‌ها نهایتا به این نتیجه می‌رسد که باید به عنوان راهکار اصلی دنبال «امام جماعت» بود و این مسئله از طریق تربیت یا ارتقا توانمندی امکان‌پذیر است. آخر وقت است اما بحث داورها تازه گل می‌اندازد که یعنی می‌خواهی بگویی مملکت موضوع به این سادگی را نمی‌فهمیده است؟! خنده چاشنی عموم بحث‌های چالشی این محور است. مثل وقتی که یک گروه بدون هیچ پاورپوینت یا فایلی برای ارائه، بحث‌هایشان را مطرح می‌کنند و حتی پای تخته هم چیزی نمی‌نویسند. اتاق را که ترک می‌کنند داورها با لبخند به هم می‌گویند، کاملا مشخص بود که بچه‌های علوم‌انسانی هستند؛ در یک موضوع عمیق شده‌ بودند بدون آن‌ که ارتباطش را با سایر موضوعات بررسی کنند و یک ساختار تحلیلی داشته باشند.

گروه «پیشگامان گام دوم» که به زودی باید ارائه دهند، پیدا می‌کنم و ترکیب عجیب‌شان خودشان را هم به خنده می‌اندازد. یک دانشجوی دکترای تاریخ اسلام دانشگاه جامع امام حسین همراه با یک عمران امیرکبیر و یک دانشجوی برق شهید رجایی و به علاوه یک طلبه پایه ششم! آن‌ها در طول کارگاه‌های آموزشی همین رویداد یکدیگر را پیدا کرده‌اندو دغدغه مسجد آن‌ها را به هم پیوند زده است. این چهار آقا حتی نزدیکی سنی هم به هم ندارند اما همه‌شان معتقدند که جایزه رویداد، انگیزه قابل توجهی نیست بلکه خود چالش و کارگروهی و هم‌فکری تجربه ارزشمند و جالبی است. آن‌ها می‌گویند که خود تجربه بودن در این جمع را دوست دارند. وقتی می‌پرسم که آیا اصلا امیدوار هستند که تاثیری در فرایند تصمیم‌سازی کشور داشته باشند، یکی‌شان می‌گوید: «ما مامور به وظیفه‌ایم اما این که به نتیجه برسد یا نه با خداست» و چنین پاسخی هر شنونده‌ای را پرتاب می‌کند به جهانی که امام (ره) ساخت و در آن گفتمان، تلاش، پایه و اساس حرکت بود.

چالش تکنوکراسی البته به عنوان یکی از مسائل اساسی در حوزه فرهنگ و هنر کشور هنوز هم تا پایان وقت ارائه‌ها برایم مطرح است اما الان بیشتر مطمئن شده‌ام که راهکار آن منحصر به جایگزینی بچه‌های علوم‌ انسانی به جای بچه‌های مهندسی است. شاید عمق بینش‌ها آن‌ها در کنار تحلیل ساختاری این‌ها بیشتر برای همه مفید باشد اما به هر حال بدیهی است که این مسئله هم از گوشه و کنار حل سایر مسائل سرک می‌کشد. درست همان طور که در آمریکای میانه قرن بیستم منجر به طهور تکنوکراسی در مدیریت کشور شد. اما همه این‌ها چیزی از جذابیت رویداد «تصمیم‌سازان آینده» کم نمی‌کند؛ دون در جمع مجموعه‌ای از جوانان دانشجو که از مدیریت تا مشارکت در چالش‌ها را به دست گرفته‌اند و برای فکر کردن به مسائل کشور هیچ مانعی پیش روی خود نمی‌بینند بلکه پشتوانه‌ای جدی برای خود احساس می‌کنند، قطعا در نایابی است که فقط با شیرجه در اعماق چنین رویدادی می‌توان به آن دست یافت.

 

انتهای پیام/