فریبکاری منافقانه بن‌سلمان

به گزارش مشرق، محمد حسین محترم طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:

بعد از ترافیک دیپلماتیک و تلاش‌های سیاسی اروپایی‌ها و گدایی آمریکا از ایران برای مذاکره در جهت کسب وجهه و تثبیت اهداف تحریمی‌اش، و شکست سناریوی دیدار ترامپ با روحانی و یا حداقل گفت‌وگوی تلفنی سیم‌کشی شده‌ امن بین هتل میلینیوم و هتل لوت در نیویورک با حضور مکرون، حالا تمام تلاش‌های خود را گذاشته‌اند تا بین ایران و عربستان مذاکره و دیداری صورت گیرد. چرا؟! بدون هیچ مقدمه‌ای باید گفت اولا چون مقاومت جواب داده و دیپلماسی فشار حداکثری و برجامی شکست خورده و نتیجه عکس داده است! کارشناسان سیاسی و رسانه‌های غربی از جمله فارن افرز، واشنگتن پست و گاردین و... اذعان دارند «بدون فروپاشی اقتصاد و نظام جمهوری اسلامی، ترامپ در مقابل ایران به بن‌بست دیپلماتیک و نظامی خورده و تمام تلاش‌هایش نقش برآب شده و هر روز ضعیف‌تر از دیروز می‌شود و در سال ۲۰۲۰ که سال سختی برای اوست، از بحرانی وارد بحران دیگری خواهد شد»!. پایگاه آمریکایی نشنال اینترست هم اذعان کرد «به‌علت سیاست‌های جاه‌طلبانه بن سلمان، عربستان سعودی در حال فرو ریختن است و حادثه آرامکو و عملیات بزرگ نصرمن الله یمنی‌ها در نجران و آتش‌سوزی ایستگاه هفت میلیارد دلاری جده نشان داد باید در انتظار حوادث بدتر هم بود». اما نکته مهمی که محمد بن سلمان در گفت‌وگو با شبکه تلویزیونی ان‌بی‌سی آمریکا که به‌دلیل عصبانیتِ از سر استیصال ناخواسته به آن اذعان کرد و به‌علت همین در اکثر رسانه‌های جهان و برخی رسانه‌های داخلی سانسور شد، اعتراف سختی بود که گفت «هرگونه جنگی با ایران نه تنها عربستان را نابود می‌کند، بلکه به‌معنی فروپاشی کامل اقتصاد جهانی است و بهای نفت را آنچنان افزایش خواهد داد که هیچ کس به عمر خود چنین چیزی را ندیده است»! این همان مقاومت بازدارنده‌ای است که هم آمریکا و هم عربستان به‌خوبی آن را درک کرده‌اند.

بیشتر بخوانید:

راهبرد جدید ایران: آمریکا در بن‌بستِ یک تصمیم مهم پیرامون آینده منطقه

پاسخ ظریف به درخواست مذاکره از سوی بن‌سلمان


ثانیا می‌خواهند بدون برداشتن تحریم‌ها، از طریق عربستان اهداف و شروط خود را محقق کنند. ارسال پالس‌هایی برای مذاکره از سوی سعودی‌ها همزمان با تکرار اتهاماتشان علیه ایران و شرط گذاشتن خنده‌دار! آنها نشان می‌دهد رویکرد جدید سعودی‌ها همان تاکتیک فریبکارانه ترامپ برای برون‌رفت از بحران‌ها و چالش‌های پیش‌روی آنهاست و مهم‌تر اینکه اتفاقات سیاسی و میدانی رخ داده و افشا و انتشار برخی خبرهای محرمانه از درون هیئت حاکمه عربستان و آمریکا و نهادها و سرویس‌های اطلاعاتی آنها نشان می‌دهد این چالش‌ها ترامپ و بن سلمان را به پایان عمر سیاسی‌شان نزدیک کرده است. جنگ بی‌نتیجه یمن و هراس از حملات گسترده‌تر و مهلک‌تر یمنی‌ها و نگرانی درخصوص از دست دادن نیم دیگر تولید و صادرات نفت خود و کشیده شدن نبرد زمینی به عمق خاک عربستان، گسترش اعتراضات مقامات و شاهزاده‌های سعودی از یکسو و اعتراضات مردمی از سوی دیگر، ناامیدی و ناتوانی هریک از دشمنان مقاومت از حمایت متحدان خود به‌دلیل مشکلات‌شان مانند گرفتاری ترامپ در میانه ماجرای استیضاح و انتخابات و مخالفت‌های داخلی با وی، احتمال زندانی شدن نتانیاهو در پرونده فساد مالی‌اش، احتمال استیضاح جانسون به خاطر برگزیت انگلیس و ناکامی مکرون در مهار اعتراضات گسترده جلیقه زردهای فرانسوی و ترس اماراتی‌ها از همراهی بیشتر با سیاست‌های سعودی‌ها و جدی شدن تحت تعقیب قرار گرفتن بن سلمان در قضیه قتل خاشقچی همگی از جمله دلایلی است که ترامپ و بن سلمان و تیم اطلاعاتی–امنیتی آنها را به‌فکر انداخته تا فریبکارانه با تغییر تاکتیکی فقط در مواضع و بدون تغییر اصولی سیاست‌های مخربشان در منطقه، درصدد نجات خود باشند.اقدامات تاکتیکی اماراتی‌ها در یک ماه گذشته نیز در همین راستا قابل ارزیابی است.


ثالثا سعودی‌ها در موضع‌گیری‌های خبیثانه‌ای از یک‌سو با ‌اشک تمساح ریختن برای یمنی‌ها که ادعا کرده‌اند آنها را مسئول حمله به آرامکو نمی‌دانند و به آتش‌بس نگاه مثبت دارند، و از سوی دیگر با توجه به اینکه همزمان در فضای سیاسی–رسانه‌ای خود و به‌ویژه در افکار عمومی یمنی‌ها القا می‌کنند که ایران مسئول حمله به آرامکو و بی‌ثباتی در یمن است، در پی تحریک احساسات مردم یمن علیه ملت ایران هستند تا شاید با ایجاد اختلاف در جبهه مقاومت یمن و بدون به رسمیت شناختن جنبش انصارلله به اهداف شوم خود برسند.


رابعا در کنار اختلاف‌افکنی بین دو ملت ایران و یمن، نکته دیگری که تاکتیکی و فریبکارانه بودن پالس‌های آشتی‌جویان سعودی‌ها را عیان و آشکار کرد حوادث چند روز اخیر عراق است که نشان داد سعودی‌ها قصد ندارند دست از فتنه‌انگیزی در منطقه بردارند و اصولا آمریکایی‌ها اجازه چنین کاری را به آنها نمی‌دهند. خط خبری و محتوای تحلیل‌های منافقانه و مزورانه رسانه‌های سعودی از جمله العربیه و الحدث و همچنین ارسال و لینک‌گذاری ۹۰ درصد از محتوای فضای مجازی برای آشوب‌طلبی در عراق از داخل عربستان و تلاش آنها برای منحرف کردن مطالبات اجتماعی عراقی‌ها به‌سمت فتنه‌انگیزی میان ملت‌های ایران و سوریه و عراق و نیروهای مقاومت در منطقه، موید این سخن است.


خامسا درحالی‌که سران برخی کشورها از جمله عمران‌خان نخست‌وزیر پاکستان رسما در مصاحبه‌های خود با الجزیره و سایر رسانه‌ها اعلام کردند «نامه‌ای از محمد بن سلمان دریافت و به‌دست حسن روحانی رئیس‌جمهور ایران رساندند»، تکذیب یک‌روز بعد سعودی‌ها نشان داد نه تنها صادقانه برای گفت‌وگو پا پیش نگذاشته‌اند و در حال یک بازی فریبکارانه سیاسی و دیپلماتیکی در مقابل ایران هستند، بلکه در حال یک بازی کثیف با سران کشورهای میانجیگر هم هستند. این سران میانجیگر قبل از تلاش برای نجات عربستان باید از سعودی‌ها توضیح بخواهند که چرا با اعتبار و حیثیت سیاسی آنها بازی می‌کنند و از بن سلمان بخواهند اگر در حرف خود صادق است، علناً آن را بیان کند. اینکه همزمان پا را فراتر بگذارند و جمهوری اسلامی را متهم به حمایت از تروریسم و به‌عنوان عامل تنش در منطقه القا کنند و در سایه این ادعاها برای ایران شرط بگذارند، این همان روش فریبکارانه و غیرصادقانه ترامپ است که به‌دلیل سیاست روشن جمهوری اسلامی به هیچ نتیجه‌ای نرسید. به‌نظر می‌رسد افرادی مثل بن سلمان و برادرش خالد و عادل الجبیر مثلث هدایت‌کننده سیاست‌های مخرب عربستان که هماهنگی کاملی با صهیونیست‌ها و آمریکایی‌ها دارند، نمی‌گذارند و اجازه نمی‌دهند اختلافات کشورهای همسایه حل شود، چرا که منافع نامشروع خود و اربابانشان در ایجاد اختلاف و تنش در منطقه است. سادسا اما روی دیگر سکه این است: پس از سال‌ها که می‌خواستند بدون به رسمیت شناختن مقاومت، از طریق دیپلماسی ایران را به پای میز مذاکره بکشانند تا دست از مقاومت بردارد و مقاومت را در منطقه مهار کنند، حالا جمهوری اسلامی است که با پشتوانه و گزینه مقاومت فعال آنها را به‌دنبال گدایی مذاکره کشانده است!

هرچند ایران از هر گونه گفت‌وگوی سازنده و صادقانه‌ای با کشورهای همسایه استقبال می‌کند، اما هرگونه گفت‌وگویی میان کشورهای منطقه باید بدون دخالت کشورهای فرامنطقه‌ای صورت گیرد و یکی از شروط ایران همراهی نکردن با سیاست‌های تفرقه‌افکنانه آمریکا و رژیم صهیونیستی در منطقه است. آن‌گونه که گفته شده یکی از مقامات یکی از کشورهای منطقه برای گفت‌وگو درخصوص جدول زمانی برگزاری دیدار سران ایران و عربستان با موافقت آمریکا در واشنگتن به سر می‌برد! نکته جالب اینجاست آمریکا که خودش به‌دلیل فریبکاری‌ها و بدعهدی‌ها و بی‌صداقتی‌ها گزینه لایقی برای مذاکره مستقیم با جمهوری اسلامی نیست، حال چگونه می‌خواهد برای مذاکره بین ایران و عربستان هماهنگی کند؟ نکته مهم‌تر اینکه جمهوری اسلامی هیچ‌گاه اجازه نمی‌دهد آمریکا در روابط ایران با دیگر کشورها دخالت کند.

بنابراین هرچند یکی از اهداف سعودی‌ها از فضاسازی‌های فریبکارانه کنونی تقویت جایگاه داخلی خود و ترمیم وجهه به‌شدت مخدوش‌شده عربستان و نجات بن سلمان است، اما آمریکا و شخص ترامپ نیز که نتوانسته مستقیم با ایران وارد مذاکره شود، می‌خواهد به‌طور غیرمستقیم از این اتفاق برای خود کسب وجهه و بهره‌برداری‌های سیاسی- رسانه‌ای کند.

چرا که اگر عربستان بدون چراغ سبز آمریکا و صادقانه به‌دنبال مذاکره با ایران می‌باشد، چرا آمریکایی‌ها که خود مشوق بن سلمان برای آغاز دشمنی با ایران و شروع جنگ یمن بودند، حالا مُصرّ به مذاکره بین تهران–ریاض شده‌اند؟! قطعا اهدافی پشت این اصرار و تلاش آنهاست! و این همان اهدافی است که در دشمنی ریاض با تهران و جنگ یمن و با برجام به آنها نرسیدند و حالا از طریق مذاکره تهران–ریاض می‌خواهند برسند.هرچند بخشی از اهداف آنها همان گاو شیرده بودن سعودی‌ها بود که به آن رسیدند! لذا نکته خنده‌دار در فضاسازی‌های محور عربی–غربی–عبری این‌ است که ریاض تلاش دارد گنجشک رنگ‌کرده را به‌جای قناری به ایران بفروشد و ادعا می‌کند اگر ایران خواستار پایان جنگ یمن است، باید دست از مقاومت و کمک به ملت‌های منطقه در برابر تروریست‌ها و سیاست‌های مخرب آمریکا بردارد!

اما در حقیقت این بن سلمان است که باید ثابت کند بدون تکیه بر آمریکا در ادعای خود صادق است، و صداقت او در پایان دادن بی‌چون و چرای جنگ یمن و واگذاری امور یمنی‌ها به خودشان، دست برداشتن از حمایت از تروریست‌های تکفیری، فراهم نکردن زمینه حضور آمریکا در منطقه، مخالفت با طرح مرده معامله قرن و پایان دادن به هرگونه برقراری رابطه با رژیم صهیونیستی آشکار خواهد شد. در غیر این صورت مطمئن باشند جمهوری اسلامی همان‌گونه که فریب ترامپ را نخورد، فریب بن سلمان گاو شیرده ترامپ را هم نخواهد خورد!

برچسب ها:

سیاسی