عادت واشنگتن در متحدفروشی و نقض عهد

به گزارش مشرق، یک صحبت کلیشه‌ای در میان دیپلمات‌های آمریکایی نقل قولی است که آنها از «رونالد ریگان»، رئیس‌جمهور اسبق آمریکا بر سر زبان می‌آورند: «اعتماد کن، اما راستی‌آزمایی کن.» منظور از این سخن که استفاده از آن به ویژه در دوران جنگ سرد باب شده بود این است که واشنگتن باید آماده توافق با دشمنانش باشد، اما فقط در صورتی که مطمئن باشد طرف مقابلش به تعهداتش پایبند خواهد بود.  

بیشتر بخوانید:

بعد از کردهای سوریه، ترامپ با اسراییل چه می‌کند؟

ترامپ: به ترکیه گفتم نکن!

محور این گفته ریگان را این ایده تشکیل می‌دهد که آمریکایی‌ها طرف‌های صادق و تماماً حق‌گویی هستند که می‌توان روی حرف‌ها و وعده‌های آنها حساب کرد و در مقابل، دشمنان آمریکا فریبکارانی هستند که از هر مفر قانونی و فرصتی برای فریب دادن آمریکا استفاده خواهند کرد.

اما نگاهی به رفتارهای آمریکا از زمان بنیان‌گذاری این کشور و همچنین در دوران معاصر به ویژه تحولات اخیر در منطقه غرب آسیا نشان می‌دهد که نقل و قول ریگان بر اساس پیش‌فرض‌هایی کاملاً وارونه استوار شده و با نگاهی فرافکنانه به طرف‌های مقابل آمریکا نسبت داده می‌شود. به واقع، کارنامه آمریکا سرشار از رفتارهایی است که حتی متحدان این کشور را هم نسبت به قول و وعده‌های این کشور بی‌اعتماد و مردد می‌کند و آمریکا را به یک تکیه‌گاه نامطمئن بدل می سازد.

جدیدترین مصداق رفتارهای غیرقابل اعتماد آمریکا خیانت این کشور به متحدان کُرد خود در سوریه است، تا جایی که «ریچارد هاس»، رئیس شورای روابط خارجی آمریکا در توئیترش نوشته است: «زمان خطرناکی برای دوستی با آمریکا است. دونالد ترامپ، کردها را زیر اتوبوس می‌فرستد، پشت دولت افغانستان را خالی کرده و با طالبان درباره خروج نیروهای آمریکا مذاکره می‌کند، آزمایش‌ موشک‌های کره شمالی که قابلیت رسیدن به ژاپن را دارند نادیده می‌گیرد، تمایلی به ایستادن در برابر ایران ندارد و راه تقابل با ناتو را برگزیده است.»

غیر از موارد مورد اشاره هاس، دولت ترامپ بعد از حمله به تأسیسات نفتی عربستان سعودی، ایران را به انجام این حمله متهم کرد اما سرانجام نتوانست اقدامی در حمایت از عربستان سعودی و در واکنش به عبور ادعایی ایران از این خط قرمز قبلاً ترسیم‌شده صورت دهد. در منطقه این نگاه حاکم شده است که در دولت ترامپ، تقریباً دیگر شکی درباره اینکه آمریکا قصدی برای حمایت از متحدانش ندارد وجود ندارد.

غیرقابل اعتماد بودن آمریکا البته نه محدود به دوران ترامپ است و نه فقط خیانت به متحدان این کشور را شامل می‌شود. آن‌طور که روز به روز حجم بیشتری از اسناد نشان می‌دهند خلف وعده رسمی است که همواره با آمریکایی‌ها همراه بوده است. آمریکایی‌ها به عنوان مثال، چندین و چندتوافق با بومی‌های آمریکاامضا کرده و بعداً آن را لغو یا اصلاح کرده‌اند؛ یا به عنوان مثال، دولت این کشور در سال ۱۹۷۱، قابلیت تبدیل دلار به طلا را به شکل یک‌طرفه فسخ کرد و عملاً با پایان دادن به نظام مدیریت مالی «رتون وودز»، دلار را به ارز بی‌پشتوانه تبدیل کرد.

در دوران جدیدتر، سیاستمداران روسیه ازجمله «ولادیمیر پوتین» رئیس جمهوری روسیه بارها گفته‌اند که هنگام اتحاد دو آلمان، مقام های غربی و ناتو به گورباچف رهبر وقت شوروی وعده داده بودند که ناتو،یک اینچ به سمت شرق گسترش نخواهد یافت. اما دولت بیل کلینتون تمامی این تضمین‌ها را نادیده گرفت و با گسترش ناتو به سمت شرق، روابط مسکو و کشورهای غربی را مسموم کرد. این اشتباه مفتضحانه چند سال بعدتر با خروج دولت «جورج دبلیو بوش» از  «پیمان موشک‌های ضد بالستیک» در سال ۲۰۰۲ تکرار شد.

دولت آمریکا مشابهاً در سال ۲۰۰۱ از توافق هسته‌ای عقدشده با کره شمالی در سال ۱۹۹۴ موسوم به «چارچوب توافق» خارج شد. واشنگتن در این توافق، هرگز به تعهداتش برای رفع تحریم‌ها عمل نکرد و رآکتورهای آب سبکی که قررا بود برای کره‌ای‌ها تأمین کند را سال‌ها به تعویق انداخت و آن را هرگز تحویل نداد. دلیل خروج از این توافق را سال‌ها بعد (۲۰۰۵) روزنامه نیویورک‌تایمز فاش کرد. این روزنامه نوشت دموکرات‌ها در واقع یکی از اهداف پشت پرده این توافق را فروپاشی کره شمالی قرار داده بودند و بر همین اساس به این کشور وعده ساخت رآکتورهای آب سبک داده بودند. بعد از آن که مشخص شد که نشانه‌هایی از سرنگونی حکومت کره شمالی پدیدار نیست، دولت بوش پسر توافق را لغو کرده و از اجرای تعهدات آمریکا سر باز زد.

نمونه دیگر رفتار آمریکا در قبال لیبی است. دولت جورج دبلیو بوش پدر، بعد از اعمال چندین دور تحریم علیه حکومت «معمر القذافی» او را مجاب کرد که از برنامه سلاح‌های هسته‌ای خودش دست برداشته و آن را برچیند. جورج بوش در این راستا به قذافی وعده داد که به دنبال سرنگونی حکومت او نخواهد بود. اما تنها چند سال بعدتر، باراک اوباما، رئیس‌جمهور وقت آمریکا این وعده را نادیده گرفت و در عملیات سرنگونی دولت قذافی مشارکت کرد.

رفتار آمریکا در برجام، نمونه دیگری هم از پشت پا زدن آمریکا به متحدانش و هم پیش‌نمونه‌ای از رفتار این کشور در یک توافق بین‌المللی است. دولت ترامپ، بدون توجه به اینکه این توافق به تأیید شورای امنیت رسیده و بر خلاف توصیه‌های متحدان اروپایی خود به مشارکت آمریکا در این توافق پایان داد.

بر اساس چنین رفتارهایی است که «سید حسن نصرالله»، دبیر کل حزب‌الله لبنان در سخنرانی شب گذشته گفت: «آمریکایی‌ها از هم‌پیمانان خود حمایت نمی‌کنند و هیچ احترامی برای توافقات قائل نیستند. نمی‌توان به ایالات متحده اعتماد کرد، چون هر کسی را که به آن تکیه کند، خوار و ذلیل می‌کند.»

یک تفاوت، البته، در رفتارهای آمریکا در سال‌های اخیر با سالیان دورتر وجود دارد و آن اینکه، آنها اخیراً به پرده‌پوشی‌های کمتری برای پنهان کردن رفتارهای غیرقابل‌اعتماد خودشان متوسل شده و بسیار عیان‌تر و افراطی‌تر از قبل، به متحدانشان پشت کرده و یا توافقنامه‌های بین‌المللی را لغو کرده‌اند.

یک دلیل احتمالی برای این مسئله احتمالاً این است که در حالی که رفتارهای گذشته آمریکایی‌ها از زورگویی و احساس قدرت نشأت می‌گرفت رفتارهای فعلی آنها بیشتر از ضعف نشأت می‌گیرد و در آشکارشدن نشانه‌های تغییر نظم جهانی از حالت تک‌قطبی به نظم چندقطبی ریشه دارد.

خودِ مسئله روی کار آمدن ترامپ با شعارهایی مانند «اول آمریکا» یا «آمریکا را دوباره باعظمت کنیم» نوعی اعتراف جمعی به این واقعیت است که آمریکا دیگر با عظمت نیست و به قدری مشکلات داخلی برای پرداختن دارد که توانی برای در اولویت قرار دادن متحدانش ندارد. رفتارهای شتابزده ترامپ در خارج کردن آمریکا از توافقنامه‌های بین‌المللی، پشت کردن او به متحدان دیرینه و نشان دادن دست خالی واشنگتن هنگام زیرپاگذاشته شدن خط قرمزهای آمریکا احتمالاً محصول درک او از همین فضا است که او را روی کار آورده است.

برچسب ها:

جهان