به گزارش مشرق، «جعفر بلوری» در یادداشت روزنامه «کیهان» نوشت:
۱- «هر گاه شیرازه تنظیمهای اجتماعی از هم فرو بپاشد (کشوری دچار هرج و مرج شود) نفوذ نظارتکننده جامعه بر گرایشهای فردی، کارایی خود را از دست خواهد داد و افراد جامعه به حال خود رها خواهند شد.» (حاکمیت سیاسی و قانون کنترل خود را روی مردم از دست داده و مردم کارهایی را که قبلا دوست داشتند انجام بدهند اما با موانع قانونی، عرفی و اجتماعی مواجه بودند، انجام میدهند) چنین وضعی را بیهنجاری (Anomie) مینامند. «در وضعیت بیهنجاری، آرزوهای فرد دیگر با هنجارهای اجتماعی تنظیم نمیشود، مردم بدون راهنمای اخلاقی میمانند و هر کسی تنها هدف شخصی خود را دنبال میکند».(امیل دورکیم، جامعهشناس مشهور فرانسوی)
۲- بیایید این نکته را از زاویهای دیگر بررسی کنیم. در بطن فرمول بالا این مفهوم نهفته که، برای از هم پاشیدن یک «نظم» و ایجاد «هرج و مرج» و «بیهنجاری»، کافی است آن نقطهای را هدف قرار داد که ستون و نظارتکننده بر یک نهاد، گروه یا مثلا جمع است. به عنوان مثال در نهاد مهمی مثل «خانواده»، اگر به جایگاه حساس و تنظیمکننده «زن» یا «مرد» (پدر یا مادر) حمله شود، به قول «دورکیم»، شیرازه اجتماع (اینجا خانواده) از هم فرو میپاشد! نحوه حمله نیز بهاشکال گوناگون میتواند رخ دهد. مثلا به زن القاء کرد، «مادر» بودن کسرِ شأنِ اوست و جایگاه زن بالاتر از این حرفهاست. جایگاه بالای زن را هم نه مثلا در تربیت فرزند که صرفا و صرفا، به آزاد بودن در داشتن حجاب (بخوانید بیحجابی)، رفتن به استادیوم و کنسرت و... تقلیل داد. یا مثلا ازدواج در سنین هجده- نوزده ساله را عامل اصلی طلاق جا زد، بدون اینکه افزایش سن ازدواج تا ۴۰ سالگی، پیر شدن جمعیت و افزایش فساد، افسردگی، تنهایی و هزاران معضل دیگری که فروپاشی خانواده یکی از آنهاست را، به روی مبارک خود آورد!
۳- وجود نظم، قانون و هنجار فقط در خانواده یا جامعه نیست که لازم و ضروری است. وجود چنین فضایی در فضای مجازی و رسانهها نیز «حیاتی» است، چرا که امروز شبکههای اجتماعی و اینترنت به خصوصیترین و غیر قابل دسترسترین محیطهای زندگی بشر ورود کرده و زندگی به شکلی، بدون آن تقریبا غیرممکن شده است. لذا برای جلوگیری از معضلات ناشی از «هرج و مرج»، این فضا نیز نیاز به سروسامان دارد. کافی است سری به قوانین سختگیرانه برخی از این کشورهای غربی بزنید تا ببینید چگونه این فضا را سروسامان میدهند و با متخلفین برخورد مینمایند. مثلا فرانسه، یکی از شدیدترین نظارتهای حاکمیتی بر فضای سایبری را دارد. طبق قانونهای «هادویی» و «لوپسی» مصوب سال ۲۰۰۹، کاربران ناقض قوانین شبکه، از دسترسی به آن محروم میشوند و علاوه بر فهرست بلندی از تارنماهای غیراخلاقی یا ایدئولوژیک که مسدود شدهاند، مردم حتی اجازه جستوجوی برخی عبارات را در اینترنت ندارند! اینترنت مدارس شبکههای اجتماعی محدود شده و این روزها نیز به دنبال تصویب قوانین تازهای هستند برای تنبیه سخت کسانی که در رسانههای اجتماعی «اخبار جعلی و دروغ» منتشر میکنند.
۴- در بحث «جامعهشناسی انحرافات» اصطلاحی هست با عنوان «کجروی»، و «کجرو» کسی است که تلاش میکند، از قوانین و هنجارها عدول کرده و از فضای گِلآلودِ «هرج و مرج»، ماهی بگیرد. اصلا گروهی از این کجروها در فضای هرج و مرج و «کنترلنشده» است که، رشد مییابند، قدرت میگیرند و امکان عرضاندام پیدا کرده و بعضا حتی به جان و مال و ناموس مردم تعدی میکنند. این هم گفته میشود که، همیشه و در هر جامعهای، عدهای هستند که پتانسیل کجروی دارند و فقط مترصد فرصت(بروز هرج و مرج و...) هستند تا مرتکب تخلف شوند. برخی حتی اصلا نیازی به مهیا شدن شرایط برای تخلف هم نمیبینند! این تخلفات از پیوستن به گروههای جنایتکار (خردهفرهنگ جنایتکار) هست تا گوشهگیر شدن و پناه بردن به مصرف مواد مخدر(خردهفرهنگ کنارهگیری).
روانشناسان میگویند، جملات رکیک روی دربِ دستشوییهای بینراهی را غالبا بخشی از همین «کجرو»ها مینویسند تا فضای ملتهب، افسارگسیخته و ساختارشکن درون خود را که به دلیل حاکمیت قانون، عرف و...، امکان بروز آن را ندارند، به این شکل بیرون بریزند. کجروها همه جا و مهیای هر کاری هستند؛ هم در فضای واقعی و هم در فضای مجازی. اینها یعنی.... اگر عدهای عمدا یا سهوا، به بروز فضایی دامن بزنند که نتیجه آن «هرج و مرج» و «بی درو پیکری» است و اسم آن را هم بگذارند «آزادی» (مثل آنچه امروز در فضای مجازی کشورمان حاکم کردهاند)، این پتانسیلها فعال میشوند (که تا حدودی شدهاند) و کجروهای سیاسی و غیرسیاسی، به دین، اعتقادات، ارزشها، خانواده، اقتصاد، ناموس و... رحم نمیکنند و چنان حمله میکنند که... قیمت دلار در مدت کوتاهی از ۳۲۰۰ تومان تا مرز ۲۰ هزار تومان برسد، دختر مدرسهای مورد تعدی قرار گرفته و باردار شود، نوجوان ۱۷ سالهای که، با شبکههای بی در و پیکر مجازی مسخ شده، کودک ۶ ساله و مظلوم افغانستانی را پس از تجاوز، به قتل برساند، لردگان یکشبه به آشوب کشیده شود و...
۵- چهار اتفاق با اهداف تقریبا مشابه، با کمی بالا و پایین طی هفتهها و ماههای گذشته در چهار نقطه از جهان رخ داده که در همه آنها عدهای تلاش کردهاند، آن «شیرازه تنظیم» را از هم فروپاشیده و ایجاد «هرج و مرج» کنند: ونزوئلا، چین (هنگ کنگ)، عراق، و ایران (لردگان). در برخی از این کشورها تقریبا موفق شده و هرج و مرج را بر کشور حاکم کردهاند، مثل ونزوئلا و چین و در دو کشور دیگر بنا به دلایل متعدد مثل «هوشیاری مردم» شکست خوردهاند. در هر چهار مورد، نقش شبکههای مجازی در مدیریت آشوبها، غیر قابل انکار است و مدیریت و تلاش برای تحریک و تحمیق از خارج (آمریکا یا اسرائیل) صورت گرفته است. حضور «نفوذیها» نیز در همه این کشورها موضوعی اثبات شده است. به عنوان نمونه، در عراق «التمیمی» مهره موساد با لباس روحانیت، لباس رزم و... شناسایی شد. او از جمله افرادی است که مدیریت توییتری آشوبها این کشور را هم بر عهده داشت. در هنگ کنگ تصاویر دیپلماتهای آمریکایی میان رهبران شورشیان منتشر شد، در ونزوئلا «گوایدو» رهبر شورشیان مامور سیا از آب درآمد (ویکی لیکس) و در ایران (لردگان) نیز برخی عوامل ضدانقلابِ خارجنشین دستگیر شدند.
اگر تا ۱۲۰ سال پیش، معضلات اجتماعی، جنگ، فقر، فساد یا حتی رفاه اقتصادیِ بالا، جامعهای را با خطر «بیهنجاری» و «هرج و مرج» مواجه میساخت، در قرن ۲۱ و شبکههای اجتماعی، «فضای مجازی رها شده» و برخی کجروهای سیاسی، همین کار را میکنند! شاید با این تفاوت که، در عصر حاضر گاهی فقر، معضلات اقتصادی و سیاسی خود، «عامل» نیستند، بلکه تنها یک «بهانه»اند، آن هم نه برای حل معضل که، برای دامن زدن به آن و شروع یک هرج و مرج تمامعیار و جنگ داخلی و در نهایت... تبدیل شدن آن کشور هدف، به یک لیبی، افغانستان، سوریه یا عربستانی تحقیر و دوشیده شده! عراق را نگاه کنید! در این کشور «راهپیمایی» علیه مشکلات اقتصادی و فساد یک «بهانه» شد برای «شورش» علیه دولت عراق، حشدالشعبی و ایران. در هنگ کنگ (با آن رفاه اقتصادی بالا) یک قانون درباره استرداد مجرمین «بهانه» شد برای شورش تجزیهطلبان جهت رفتن زیر بیرق انگلیس. همین طور مبتلا شدن عدهای به ویروس ایدز در لردگان و مشکل اقتصادی در ونزوئلا همه بهانههایی بودند برای آشوب و...
۶- جامعهشناسان میگویند، برای جلوگیری از وقوع هرج و مرج و تحقق «نظم اجتماعی» ابزارهایی لازم است و «کنترل اجتماعی» (Social Control) و «جامعهپذیری» (Sociability) از جمله مهمترینِ این ابزارها هستند. در «جامعهپذیری» معیارهای «آن» جامعه به افراد آموزش داده میشود، سپس جامعه از طریق «کنترل اجتماعی»، نظارت دائمی بر رفتار افراد را برقرار میکند تا مردم مطابق با معیارهای آن جامعه رفتار نمایند. بدین شکل نیازها برآورده و از لطمه خوردن به فرهنگها، ارزشها و باورها جلوگیری میشود و چنانچه فردی از این هنجارها تخطی کرد، با ابزارهای تنبیهی که پیشبینی شده (پلیس، دستگاه قضائی، زندان، جریمه و...) رفتار فرد اصلاح میشود. اگر دقت کنید خواهید دید، یکی از کار ویژههای عاملان «فضاهای بیدرو پیکر» مجازی و غیرمجازی، دقیقا حمله به همین ابزارهای «کنترل اجتماعی» و «جامعهپذیری» داخلی (پلیس، دستگاه قضائی، فرهنگ، دین، آموزش و...) است!
۷- بیایید یک جمعبندی بکنیم. حمله به ابزارها، ارزشها و هنجارهای بومی از طریق تلاش برای ایجاد هرج و مرج (در فضای مجازی و غیرمجازی) در کنار تلاش برای جایگزین کردن آن با ابزارها و ارزشها و هنجارهای غربی (سند ۲۰۳۰، حجاب اختیاری و اجباری، حضور زنان در استادیوم و...) که تاریخ مصرف بعضی از آنها حتی در خود غرب هم تمام شده! کاری است که این عده میکنند. این تلاشها نه علمی، نه عقلانی، نه شرعی و نه قانونی است اما تا دلتان بخواهد مشکوک است! ممکن است پرسیده شود علت این تلاشها چیست؟ این سؤال پاسخهای متعددی میتواند داشته باشد که ما اینجا فقط به یک مورد اشاره کرده و میگذریم. وقتی اول با کارهای غیرکارشناسی و صرفا تقلیدی، نان مردم را آجر میکنند، سپس با «هرج و مرج» حاکم بر شبکههای مجازی، ذهن مهیای او را مسخ و قدرت تعقل صحیح را میگیرند و جامعه را «سرگرم» و به سمت شرایط «قورباغه آبپز» هدایت میکنند تا آب که به مرز جوش رسید بگویند، «چارهای نداریم برویم و تسلیم شویم»، یا غربزدههای سادهلوحاند، یا نفوذیاند، یا دوروبرشان پر از نفوذی است، و... شما حضور نفوذیها را حس نمیکنید؟