چه کسی به نفتکش ایرانی حمله کرد؟/ پیروزی با ۶+۱۴ گل

سرویس سیاست مشرق - روزنامه‌ها و جراید در بخش سرمقاله و یادداشت روز به بیان دیدگاه‌ها و نظریات اصلی و اساسی خود می‌پردازند؛ نظراتی که بیشتر با خط خبری و سیاسی این جراید همخوانی دارد و می‌توان آن را سخن اول و آخر ارباب جراید عنوان کرد که اهمیت ویژه‌ای نیز دارد. در ادامه یادداشت و سرمقاله‌های روزنامه‌های صبح کشور با گرایش‌های مختلف سیاسی را می‌خوانید:

**********

حضور نفوذی‌ها را حس نمی‌کنید؟

 جعفر بلوری در کیهان نوشت:

۱- «هر گاه شیرازه تنظیم‌های اجتماعی از هم فرو بپاشد (کشوری دچار هرج و مرج شود) نفوذ نظارت‌کننده جامعه بر گرایش‌های فردی، کارایی خود را از دست خواهد داد و افراد جامعه به حال خود رها خواهند شد.» (حاکمیت سیاسی و قانون کنترل خود را روی مردم از دست داده و مردم کارهایی را که قبلا دوست داشتند انجام بدهند اما با موانع قانونی، عرفی و اجتماعی مواجه بودند، انجام می‌دهند) چنین وضعی را بی‌هنجاری (Anomie) می‌نامند. «در وضعیت بی‌هنجاری، آرزوهای فرد دیگر با هنجارهای اجتماعی تنظیم نمی‌شود، مردم بدون راهنمای اخلاقی می‌مانند و هر کسی تنها هدف شخصی خود را دنبال می‌کند».(امیل دورکیم، جامعه‌شناس مشهور فرانسوی)

۲- بیایید این نکته را از زاویه‌ای دیگر بررسی کنیم. در بطن فرمول بالا این مفهوم نهفته که، برای از هم پاشیدن یک «نظم» و ایجاد «هرج و مرج» و «بی‌هنجاری»، کافی است آن نقطه‌ای را هدف قرار داد که ستون و نظارت‌کننده بر یک نهاد، گروه یا مثلا جمع است.

به عنوان مثال در نهاد مهمی مثل «خانواده»، اگر به جایگاه حساس و تنظیم‌کننده «زن» یا «مرد» (پدر یا مادر) حمله شود، به قول «دورکیم»، شیرازه اجتماع (اینجا خانواده) از هم فرو می‌پاشد! نحوه حمله نیز به‌اشکال گوناگون می‌تواند رخ دهد. مثلا به زن القاء کرد، «مادر» بودن کسرِ شأنِ اوست و جایگاه زن بالاتر از این حرف‌هاست.

جایگاه بالای زن را هم نه مثلا در تربیت فرزند که صرفا و صرفا، به آزاد بودن در داشتن حجاب (بخوانید بی‌حجابی)، رفتن به استادیوم و کنسرت و... تقلیل داد. یا مثلا ازدواج در سنین هجده- نوزده ساله را عامل اصلی طلاق جا زد، بدون اینکه افزایش سن ازدواج تا ۴۰ سالگی، پیر شدن جمعیت و افزایش فساد، افسردگی، تنهایی و هزاران معضل دیگری که فروپاشی خانواده یکی از آنهاست را، به روی مبارک خود آورد!

۳- وجود نظم، قانون و هنجار فقط در خانواده یا جامعه نیست که لازم و ضروری است. وجود چنین فضایی در فضای مجازی و رسانه‌ها نیز «حیاتی» است، چرا که امروز شبکه‌های اجتماعی و اینترنت به خصوصی‌ترین و غیر قابل دسترس‌ترین محیط‌های زندگی بشر ورود کرده و زندگی به شکلی، بدون آن تقریبا غیرممکن شده است. لذا برای جلوگیری از معضلات ناشی از «هرج و مرج»، این فضا نیز نیاز به سروسامان دارد.

کافی است سری به قوانین سختگیرانه برخی از این کشورهای غربی بزنید تا ببینید چگونه این فضا را سروسامان می‌دهند و با متخلفین برخورد می‌نمایند. مثلا فرانسه، یکی از شدیدترین نظارت‌های حاکمیتی بر فضای سایبری را دارد. طبق قانون‌های «هادویی» و «لوپسی» مصوب سال ۲۰۰۹، کاربران ناقض قوانین شبکه، از دسترسی به آن محروم می‌شوند و علاوه ‌بر فهرست بلندی از تارنماهای غیراخلاقی یا ایدئولوژیک که مسدود شده‌اند، مردم حتی اجازه جست‌وجوی برخی عبارات را در اینترنت ندارند! اینترنت مدارس شبکه‌های اجتماعی محدود شده و این روزها نیز به دنبال تصویب قوانین تازه‌ای هستند برای تنبیه سخت کسانی که در رسانه‌های اجتماعی «اخبار جعلی و دروغ» منتشر می‌کنند.

۴- در بحث «جامعه‌شناسی انحرافات» اصطلاحی هست با عنوان «کجروی»، و «کجرو» کسی است که تلاش می‌کند، از قوانین و هنجارها عدول کرده و از فضای گِل‌آلودِ «هرج و مرج»، ماهی بگیرد. اصلا گروهی از این کجروها در فضای هرج و مرج و «کنترل‌نشده» است که، رشد می‌یابند، قدرت می‌گیرند و امکان عرض‌اندام پیدا کرده و بعضا حتی به جان و مال و ناموس مردم تعدی می‌کنند. این هم گفته می‌شود که، همیشه و در هر جامعه‌ای، عده‌ای هستند که پتانسیل کجروی دارند و فقط مترصد فرصت(بروز هرج و مرج و...) هستند تا مرتکب تخلف شوند.

برخی حتی اصلا نیازی به مهیا شدن شرایط برای تخلف هم نمی‌بینند! این تخلفات از پیوستن به گروه‌های جنایتکار (خرده‌فرهنگ جنایتکار) هست تا گوشه‌گیر شدن و پناه بردن به مصرف مواد مخدر(خرده‌فرهنگ کناره‌گیری). روانشناسان می‌گویند، جملات رکیک روی دربِ دستشویی‌های بین‌راهی را غالبا بخشی از همین «کجرو»ها می‌نویسند تا فضای ملتهب، افسارگسیخته و ساختارشکن درون خود را که به دلیل حاکمیت قانون، عرف و...، امکان بروز آن را ندارند، به این شکل بیرون بریزند. کجروها همه جا و مهیای هر کاری هستند؛ هم در فضای واقعی و هم در فضای مجازی.

اینها یعنی.... اگر عده‌ای عمدا یا سهوا، به بروز فضایی دامن بزنند که نتیجه آن «هرج و مرج» و «بی درو پیکری» است و اسم آن را هم بگذارند «آزادی» (مثل آنچه امروز در فضای مجازی کشورمان حاکم کرده‌اند)، این پتانسیل‌ها فعال می‌شوند (که تا حدودی شده‌اند) و کجروهای سیاسی و غیرسیاسی، به دین، اعتقادات، ارزش‌ها، خانواده، اقتصاد، ناموس و... رحم نمی‌کنند و چنان حمله می‌کنند که... قیمت دلار در مدت کوتاهی از ۳۲۰۰ تومان تا مرز ۲۰ هزار تومان برسد، دختر مدرسه‌ای مورد تعدی قرار گرفته و باردار شود، نوجوان ۱۷ ساله‌ای که، با شبکه‌های بی‌ در و پیکر مجازی مسخ شده، کودک ۶ ساله و مظلوم افغانستانی را پس از تجاوز، به قتل برساند، لردگان یک‌شبه به آشوب کشیده شود و...

۵- چهار اتفاق با اهداف تقریبا مشابه، با کمی بالا و پایین طی هفته‌ها و ماه‌های گذشته در چهار نقطه از جهان رخ داده که در همه آنها عده‌ای تلاش کرده‌اند، آن «شیرازه تنظیم» را از هم فروپاشیده و ایجاد «هرج و مرج» کنند: ونزوئلا، چین (هنگ کنگ)، عراق، و ایران (لردگان). در برخی از این کشورها تقریبا موفق شده و هرج و مرج را بر کشور حاکم کرده‌اند، مثل ونزوئلا و چین و در دو کشور دیگر بنا به دلایل متعدد مثل «هوشیاری مردم» شکست خورده‌اند. در هر چهار مورد، نقش شبکه‌های مجازی در مدیریت آشوب‌ها، غیر قابل انکار است و مدیریت و تلاش برای تحریک و تحمیق از خارج (آمریکا یا اسرائیل) صورت گرفته است.

حضور «نفوذی‌ها» نیز در همه این کشورها موضوعی اثبات شده است. به عنوان نمونه، در عراق «التمیمی» مهره موساد با لباس روحانیت، لباس رزم و... شناسایی شد. او از جمله افرادی است که مدیریت توییتری آشوب‌ها این کشور را هم بر عهده داشت. در هنگ کنگ تصاویر دیپلمات‌های آمریکایی میان رهبران شورشیان منتشر شد، در ونزوئلا «گوایدو» رهبر شورشیان مامور سیا از آب درآمد (ویکی لیکس) و در ایران (لردگان) نیز برخی عوامل ضدانقلابِ خارج‌نشین دستگیر شدند.

اگر تا ۱۲۰ سال پیش، معضلات اجتماعی، جنگ، فقر، فساد یا حتی رفاه اقتصادیِ بالا، جامعه‌ای را با خطر «بی‌هنجاری» و «هرج و مرج» مواجه می‌ساخت، در قرن ۲۱ و شبکه‌های اجتماعی، «فضای مجازی رها شده» و برخی کجروهای سیاسی، همین کار را می‌کنند! شاید با این تفاوت که، در عصر حاضر گاهی فقر، معضلات اقتصادی و سیاسی خود، «عامل» نیستند، بلکه تنها یک «بهانه»اند، آن هم نه برای حل معضل که، برای دامن زدن به آن و شروع یک هرج و مرج تمام‌عیار و جنگ داخلی و در نهایت... تبدیل شدن آن کشور هدف، به یک لیبی، افغانستان، سوریه یا عربستانی تحقیر و دوشیده شده! عراق را نگاه کنید! در این کشور «راهپیمایی» علیه مشکلات اقتصادی و فساد یک «بهانه» شد برای «شورش» علیه دولت عراق، حشدالشعبی و ایران. در هنگ کنگ (با آن رفاه اقتصادی بالا) یک قانون درباره استرداد مجرمین «بهانه» شد برای شورش تجزیه‌طلبان جهت رفتن زیر بیرق انگلیس. همین طور مبتلا شدن عده‌ای به ویروس ایدز در لردگان و مشکل اقتصادی در ونزوئلا همه بهانه‌هایی بودند برای آشوب و...

۶- جامعه‌شناسان می‌گویند، برای جلوگیری از وقوع هرج و مرج و تحقق «نظم اجتماعی» ابزارهایی لازم است و «کنترل اجتماعی» (Social Control) و «جامعه‌پذیری» (Sociability) از جمله مهم‌ترینِ این ابزارها هستند. در «جامعه‌پذیری» معیارهای «آن» جامعه به افراد آموزش داده می‌شود، سپس جامعه از طریق «کنترل اجتماعی»، نظارت دائمی بر رفتار افراد را برقرار می‌کند تا مردم مطابق با معیارهای آن جامعه رفتار نمایند.

بدین شکل نیازها برآورده و از لطمه خوردن به فرهنگ‌ها، ارزش‌ها و باورها جلوگیری می‌شود و چنانچه فردی از این هنجارها تخطی کرد، با ابزارهای تنبیهی که پیش‌بینی شده (پلیس، دستگاه قضائی، زندان، جریمه و...) رفتار فرد اصلاح می‌شود. اگر دقت کنید خواهید دید، یکی از کار ویژه‌های عاملان «فضاهای بی‌درو پیکر» مجازی و غیرمجازی، دقیقا حمله به همین ابزارهای «کنترل اجتماعی» و «جامعه‌پذیری» داخلی (پلیس، دستگاه قضائی، فرهنگ، دین، آموزش و...) است!

۷- بیایید یک جمع‌بندی بکنیم. حمله به ابزارها، ارزش‌ها و هنجارهای بومی از طریق تلاش برای ایجاد هرج و مرج (در فضای مجازی و غیرمجازی) در کنار تلاش برای جایگزین کردن آن با ابزارها و ارزش‌ها و هنجارهای غربی (سند ۲۰۳۰، حجاب اختیاری و اجباری، حضور زنان در استادیوم و...) که تاریخ مصرف بعضی از آنها حتی در خود غرب هم تمام شده! کاری است که این عده می‌کنند.

این تلاش‌ها نه علمی، نه عقلانی، نه شرعی و نه قانونی است اما تا دلتان بخواهد مشکوک است! ممکن است پرسیده شود علت این تلاش‌ها چیست؟ این سؤال پاسخ‌های متعددی می‌تواند داشته باشد که ما اینجا فقط به یک مورد ‌اشاره کرده و می‌گذریم.

وقتی اول با کارهای غیرکارشناسی و صرفا تقلیدی، نان مردم را آجر می‌کنند، سپس با «هرج و مرج» حاکم بر شبکه‌های مجازی، ذهن مهیای او را مسخ و قدرت تعقل صحیح را می‌گیرند و جامعه را «سرگرم» و به سمت شرایط «قورباغه آب‌پز» هدایت می‌کنند تا آب که به مرز جوش رسید بگویند، «چاره‌ای نداریم برویم و تسلیم شویم»، یا غرب‌زده‌های ساده‌لوح‌اند، یا نفوذی‌اند، یا دوروبرشان پر از نفوذی است، و... شما حضور نفوذی‌ها را حس نمی‌کنید؟

پیروزی با ۶+۱۴ گل

علی ربیعی در ایران نوشت:

روز پنجشنبه در استادیوم آزادی شاهد ۶+۱۴ گل بودیم؛ ۱۴ گل را بازیکنان تیم ملی ایران در دروازه تیم کامبوج به ثمر نشاندند اما این بازی که با حضور زنان و دختران ایرانی در جایگاه تماشاچیان آزادی اما به وسعت همه ایران همراه بود، ۶ گل دیگر هم داشت.

۳ گل را دختران ایران با مراعات آداب و احترام به هنجارها و موازین فرهنگی و اخلاقی زدند. همنشینی مهربانانه دختران با ظواهر و پوشش‌های متفاوت قاب‌های ماندگاری خلق کرد. زنان و دختران ایرانی با حضور آرام، منظم، شاد، پرهیجان، امن و برابر و متین خودشان دو گل دیگر هم به دو دروازه زدند. دروازه اول تحریک کنندگان خارجی که با القای ناامیدی و بدبینی و گاه تحریک اعمال خلاف هنجارهای جمعی سعی داشتند این حضور را آخرین حضور بنامند.

اما منش و روش تماشاچیان بازی روز پنجشنبه موجب باخت این جریان بدخواه در خارج از کشور شد. گل دوم به جماعتی در داخل که با تقبیح تصمیم دولت منتظر بهانه گیری بودند. تجربه نشان داده در تاریخ تحولات اجتماعی، همواره افراطی‌گری ما را یک گام به پیش و چند گام به پس رانده است. در استادیوم‌های ما گاهی آلودگی‌های هیجانی کلامی وجود دارد اما زنان ایرانی با حضورشان سبب‌ساز چنان فرهنگ والایی شدند که هیچ بهانه‌ای به دست بهانه جویان نیافتد.

نحوه سلوک دختران و زنان ایرانی نشان داد که به عرف جامعه معتقدند و اجازه بهانه جویی به تنگ نظرانی نمی‌دهند که در قالب دلسوزی‌های صادقانه برخی اقشار اجتماعی آنها می‌خواهند جامعه را در بن بست هنجاری قرار دهند و مسیر تنش را هموار کنند. گل چهارم را نیروی انتظامی زد که من از نزدیک شاهد بودم چگونه از چند سو مورد فشار روحی و فیزیکی بود اما با صبر و همراهی صادقانه تلاش کرد بازی بدون هیچ حاشیه و مسأله‌ای برگزار شود و خاتمه یابد.

مدیریت خوب نیروی انتظامی یکی از گل‌های ارزشمند بازی پنجشنبه بود. گل پنجم را جامعه مدنی زد که با ایجاد بسترهای گفت وگوی اجتماعی و مفاهمه عمومی بسترهای روانی و جمعی تحقق یک مطالبه بحق زنان ایران را به ثمر نشاند و علیرغم تحرکات عده‌ای با استفاده از تجمع و بیانیه، این بازی را تبدیل به برد همگانی کرده و از برد-باخت اجتماعی جلوگیری کرد.

گل ششم را البته دولت زد؛ دولت با پیگیری‌هایش و گفت‌وگوهای زیاد اقناع ساز با ایجاد بسترهای فیزیکی و اطمینان بخش در ورزشگاه، با ایجاد آرامش اجتماعی. البته که فکر می‌کنم این گل را به پای دولت ننویسند بهتر است، چرا که عده‌ای نمی‌پسندند هیچ حرکت سازنده‌ای در کشور به نام دولت تمام شود؛ شاید هم ما از پذیرش این گل انصراف دهیم بهتر باشد تا خللی ایجاد نکنند! ۱۹ هیچ هم خوب است!

صلح در دسترس است

در هفته گذشته شاهد دو  رخداد مهم در عرصه منطقه‌ای بودیم. کوشش جهانی برای بازگرداندن امریکا به میز توافق هسته‌ای در کنار تلاش منطقه‌ای برای صلح سازی می‌تواند زخم خروج یکجانبه ترامپ از برجام را در یک سطح بالاتر تلافی کند. توافق هسته‌ای از همان ابتدا می‌توانست با یک توافق دیگر میان بازیگران منطقه‌ای تکمیل  و تحکیم شود و به این ترتیب سرشتی بازگشت ناپذیر کسب کند.

به عبارت دیگر همان تکنیک‌های مذاکراتی و الگوهای حل و فصل اختلافات که در فرآیند توافق هسته‌ای به کار رفته بود می‌توانست به نحوی خلاق در یک حوزه متفاوت به کار گرفته شود و زمینه‌ساز توافقی دیگر میان بازیگران منطقه‌ای شود. در حقیقت توافق هسته‌ای نه در ژنو و لوزان و نیویورک و وین که در لابی‌های اسرائیلی جنگ و تحریم  در معرض تهاجم قرار گرفت و برخی بازیگران منطقه‌ای نیز بازی آن را خوردند.

اسرائیل برجام را یک تهدید بزرگ برای خود می‌دید و احساس می‌کرد پس از برجام دیگر نمی تواند انرژی هسته‌ای ایران را در معرض امنیتی سازی و تسلیحاتی نمایی قرار دهد و در صورت توفیق آن توافق از یک رانت بزرگ سیاسی که برای دور زدن حقوق فلسطینی‌ها به کف آورده بود محروم خواهد شد.

در همه آن هشت زمستان محاق دیپلماسی، اسرائیل برای فرار از فشار جهانی درخصوص حقوق فلسطینی‌ها به جان پناهی که از امنیتی‌سازی انرژی هسته‌ای کشورمان معماری کرده بود پناه می‌برد و لذا نمی‌توانست برجام  را که به طرزی غیرمنتظره آن حربه را ازکودک‌کش‌های صهیونیست واستانده بود تحمل کند.

تصادفی نبود که روحانی در نقطه اوج شکل‌گیری برجام گفت همه خوشحالند به جز رژیم صهیونیستی وجنگ طلبان در امریکا و باز هم تصادفی نیست که نتانیاهو ویدئوی «تبریک خروج از برجام» را نشر داد و در این اواخر اسرائیلی‌ها در گفت‌وگو با ترامپ خروج او از برجام و تحریم‌های ضد ایرانی را خدمتی برتر از رسمیت بخشی  امریکایی‌ها به اشغال جولان و انتقال پایتخت اشغالگری به قدس شریف دانستند.

صلح و توافق منطقه‌ای آن حلقه مفقوده‌ای است که اکنون باید سخت به آن چنگ زد و به تعبیر دقیق روحانی درنشست خبری نیویورک «در دسترس» ملت‌های منطقه قرار داد. از این منظر صلح سازی در یمن و تحکیم دوستی و مراودات مودت آمیز درکران تا کران خلیج فارس و تلاش برای توسعه فرآیند مذاکرات آستانه برای حل و فصل مناقشات در دوسوی فرات و تثبیت حاکمیت سرزمینی دولت سوریه در وجب به وجب آن کشور از اوجب واجبات لحظه حاضر به شمار می‌رود.

ترامپ در توئیت اخیر خود می‌نویسد زمان خروج امریکا از «جنگ‌های احمقانه بی‌پایان» فرا رسیده است. او در همان توئیت مدعی است که جنگ‌های منطقه تاریخی چند صد ساله دارند و بنابراین دلیلی ندارد که امریکا خود را وارد چنین باتلاقی کند. اشاره او در درجه اول معطوف به جنگ میان کردها و ترک‌هاست. باید این بازی را به هم زد.

تاریخ نشان می‌دهد که همزیستی میان کردها و ترک‌ها در هزاره تمدنی اسلام یک واقعیت اصیل بوده است و جنگ‌ها و منازعات قومی پدیده جدیدی است که در زهدان هویت‌های مرگبار ناسیونالیستی و مداخلات استعماری متولد شده اند. ایران با تکیه بر سرشت اعتدالی ومیانی خود می‌تواند میانجی صلح در حوزه فرات باشد. رئیس جمهور در اجلاس‌های سه جانبه موسوم به «مذاکرات آستانه» و در جریان سفر سازمان مللی اخیر خود نشان داد که درک  و فهم عمیقی از دغدغه‌های برحق امنیتی ترکیه در مرزهای جنوبی خود دارد اما به همین میزان با مداخله نظامی ترکیه در عرصه  مذکور مخالف است. مداخله نظامی می‌تواند دستاورد «مذاکرات آستانه» را تحت تأثیر مخرب خود قرار دهد.

چاره کار در بازگشت ترکیه به پیمان آدانا و آغاز مذاکره با دولت سوریه است، از سوی دیگر بازیگران قومی که اکنون تحت حمایت پنتاگون مسلح به سلاح‌های پیشرفته شده‌اند باید سلاح‌های خود را تحویل دولت مرکزی سوریه داده و در فرآیند تدوین قانون اساسی جدید آن کشور جایگاه شایسته خود را کسب کنند.

در میان رویدادهای اخیر، حمله ارتش ترکیه به شمال سوریه اضطراب فراوانی را درباره احتمال وقوع یک فاجعه انسانی دیگر در منطقه‌ای که بیش از این تاب تحمل جنگ، آوارگی و بی خانمانی را ندارد، برانگیخته است. نگرانی ترکیه از استقرار شبه نظامیان کُرد در شمال سوریه را می‌توان درک کرد اما این موضوع سبب نمی شود که به دولت دوست و برادرمان توصیه به خویشتنداری، احترام به تمامیت سرزمینی سوریه و وفاداری به روح گفت و گوهای آستانه نکنیم.

منطقه ما در بیش از یک دهه گذشته آموخته است که مبارزه با تروریسم و به طور کلی تر، حل و فصل اختلافات منطقه‌ای با ابزارهای نظامی ممکن نیست و از آن ناممکن‌تر، پرداختن به این مشکلات با تکیه بر یکجانبه گرایی است. به همین دلیل است که ایران از دولت ترکیه می‌خواهد هرچه سریع‌تر به این عملیات نظامی یکجانبه که سایه بحران انسانی دیگری را بر فراز سوریه گسترانده، خاتمه دهد.

جمهوری اسلامی ایران آمادگی خود را برای میانجیگری که توأمان ضامن برچیدن تهدید از ترکیه و در عین حال حفظ تمامیت سرزمینی سوریه بر اساس قوانین بین‌الملل باشد، اعلام می‌کند. تا آن زمان، ما به تلاش‌ها برای برقراری آتش‌بس و دعوت از همه طرف‌ها به میز مذاکره ادامه خواهیم داد.

ماجراجویی علیه نفتکش ایرانی

در دورانی که منطقه ما بیش از هر زمان دیگری به آرامش و صلح برای ترمیم زخم برادرکشی‌های طولانی احتیاج دارد، هستند افراد، گروه‌ها و دولت‌هایی که بقای آنها وابسته به تجاوز به دیگران، منتفع شدن از جنگ است که کوچکترین روزنه‌های آشتی و صلح را برنمی‌تابند و از چنگ زدن به هر فرصتی برای تشدید ویرانی دریغ نمی‌ورزند.

آخرین این اقدامات شرارت بار، حمله به نفتکش ایرانی در دریای سرخ بود که به نظر می‌رسد عواملی مشکوک در پس آن، یکبار دیگر همت خود را برای یک تنش دیگر به کار گرفته‌اند. با آگاهی از این مسأله، جمهوری اسلامی ایران با پرهیز از شتابزدگی، به دقت در حال بررسی ماجرا و کشف واقعیت‌های آن است. بدون تردید، پاسخ متناسب برای طراحان این حمله بزدلانه اتخاذ خواهد شد اما تا روشن شدن همه ابعاد این توطئه، منتظر خواهیم ماند.

سؤال اینجاست که آیا آنهایی که بدون هیچ مدرک معتبری ایران را عجولانه متهم به اخلال در کشتیرانی آزاد در خلیج فارس و دست داشتن در حمله به تأسیسات آرامکو کردند، امروز حاضرند که یکبار دیگر از اصول آزادی کشتیرانی در آب‌های بین‌المللی‌ دفاع کنند و اینگونه حملات به کشتی ایرانی را محکوم کنند؟

چه کسی به نفتکش ایرانی حمله کرد؟

امیرحسین یزدان پناه در خراسان نوشت:

پس از حمله صبح دیروز به نفتکش ایرانی، یکی از سوالات مهمی که مطرح می شود این است که چه کسی به نفتکش ایرانی حمله کرده ؟

طبعا اولین پاسخی که به ذهن متبادر می شود، «عربستان» است. روی کاغذ دلایلی هم برای این که ریاض این اقدام را انجام داده باشد وجود دارد. به خصوص این که این اتفاق چند هفته پس از اتهام زنی ریاض به تهران در ماجرای حمله به آرامکو رخ داده است و اگر در بررسی های نظامی و فنی، مسجل شود که عربستان عامل این حمله بوده، به مصداق راهبرد «پایان دوران بزن و در رو» مطمئنا سعودی ها پاسخ محکمی از ایران دریافت خواهند کرد.

با این حال نباید احتمال دخالت دیگر بازیگران منطقه را نادیده گرفت. از جمله این که نشانه هایی می توان یافت که شاید رژیم صهیونیستی که متضرر اصلی از کاهش تنش میان عربستان با ایران در منطقه است، عامل این اتفاق باشد نه عربستان.

یکی از این نشانه ها این است که این اتفاق همزمان با انتشار گزارش های متعدد از پالس هایی عربستان برای کاهش تنش با ایران رخ داده است، آن هم در شرایطی که حتی قرار است عمران خان نخست وزیر پاکستان برای میانجی گری دو کشور به تهران سفر کند.از سوی دیگر ایران نیز در سال های اخیر مدام اعلام کرده، نفعی در تنش با عربستان ندارد و همواره آماده گفت و گو بوده است.

از این گذشته اتفاقات اخیر منطقه نشان می دهد که عربستان نه از سر تصمیم مطلوب ریاض بلکه از سر اجبار به ارسال پالس برای مذاکره با ایران روی آورده است.  از جمله این اتفاقات می توان به موارد زیر اشاره کرد:

- گرفتار شدن عربستان در بحران یمن و تلاش برای خروج از این باتلاق.

- حملات سهمگین ارتش و نیروهای مردمی یمن به نقاط استراتژیک عربستان به خصوص حمله اخیر به تاسیسات آرامکو و عملیات «نصر من ا...» یمنی ها در خاک سعودی.

- دور شدن امارات از ائتلاف سعودی و حتی پالس های مثبت سیاسی و اقتصادی که ابوظبی برای تهران ارسال کرده است.

- ناامیدی ریاض از پشتیبانی آمریکا در مقابل ایران آن هم درحالی که کاخ سفید میلیاردها دلار را از این گاو شیرده به جیب زده و همچنان به جیب می زند اما حتی نتوانسته مقابل پهپادهای یمنی از عربستان محافظت کند.

 به خصوص این که آمریکا به تازگی به کردهای سوریه نیز پشت و به نوشته نیویورک تایمز ثابت کرد که «اعتماد کردن به آمریکا همیشه محل سوال است».

این موارد این احتمال را تقویت می کند که عربستان نه لزوما از سر عقلانیت بلکه از سر اجبار و پذیرش شکست های متعدد به دنبال کاهش تنش با ایران باشد. با نزدیک شدن عربستان و ایران بیشترین ضرر متوجه تل آویو خواهد بود که به دلایل متعدد از جمله شکست در بازی بزرگ و حیثیتی «معامله قرن» که با حمایت عربستان جلو می رفت و نیز اثبات ناتوانی نتانیاهو در پیشبرد برنامه هایی که از پیش وعده داده، حتی از صلح مسلح عربستان و ایران نیز متضرر خواهد شد. موضوعی که به نوشته وبسایت اسرائیلی «دبکافایل» خبری بد برای «تل آویو» است. به همین دلیل چندان دور از ذهن نیست اگر موساد به دنبال برهم زدن پالس های مذاکراتی میان عربستان و ایران باشد.

این شرایط و تحولات چند لایه نشان می‌دهد، در پاسخ به این سوال که چه کسی به نفتکش ایرانی حمله کرد، در کنار عربستان باید لایه های پنهان تحولات منطقه را به خوبی دید و تحلیل کرد و سپس موضع گرفت و اقدام کرد. موضوعی که رهبر انقلاب آن را مواجهه «عاقلانه و خردمندانه»  و نه «هیجانی، احساساتی و سطحی» با دشمن توصیف کرده اند.  مسئله ای که دیروز در موضع هوشمندانه ایران به خوبی دیده شد که نشان می دهد ایران بدون ماجراجویی درحال بررسی ابعاد ماجرا و طراحی تصمیم دقیق و حساب شده است.

بدون شک آن چه در آن تردیدی نیست این است که پس از بررسی های امنیتی و فنی، عامل حمله برای ایران مشخص خواهد شد و هرکس عامل حمله به نفتکش ایرانی باشد، چه عربستان، چه  رژیم صهیونیستی یا آمریکا، مطمئنا به سیاق راهبرد «پایان دوران بزن و در رو» پاسخ قاطع و متناسب از جمهوری اسلامی دریافت خواهد کرد.

 پشت پرده انفجار نفتکش ایرانی

سیدجلال ساداتیان در آرمان نوشت:

در خصوص حادثه مشکوک انفجار در نفتکش ایرانی در دریای سرخ به نظر می‌رسد می‌توان در چنین حادثه‌ای دستان رژیم صهیونیستی را به جهت خرابکاری و تخریب آنچه که در منطقه در حال وقوع است دید؛ به دنبال حوادثی که در منطقه به‌وقوع پیوسته و ارتقای موقعیت ایران و ناامیدی امارات و عربستان از آمریکا.

بنابراین هیاتی اماراتی به ایران سفر داشت تا مسائل خودشان را تا حدودی با ایران حل و فصل نمایند. همچنین عربستان نیز از طریق نخست وزیر پاکستان و عراق به ایران پیام دادند و در مقابل تهران هم از چنین رویکردی استقبال کرد. پیشنهاد صلح هرمز از سوی ایران و ارسال پیام‌هایی از سوی عربستان و امارات به تهران به نوعی رفتن به سوی تنش‌زدایی و کاهش اضطراب‌های محلی، به علاوه ناامیدی از آمریکا و بی‌عملی این کشور، ظن قوی را به سمت رژیم صهیونیستی به عنوان جناح تندرو و جنگ‌طلب می‌برد که آنها به دنبال آتش افروزی در منطقه هستند تا بدین ترتیب مانع کاهش تنش احتمالی میان تهران-ریاض باشند.

بنابراین به نظر می‌رسد تمامی مسئولان کشورمان در سطوح مختلف نظامی و دیپلماتیک به اندازه کافی هوشیاری دارند و حتما متوجه هستند که این اقدام، می‌تواند اقدامی از سوی صهیونیست‌ها و جناح تندرو باشد که به هیچ وجه مایل نیست آرامش در منطقه برقرار شود. در نتیجه تهران می‌بایستی که با درایت و به دور از هرگونه احساسی عمل کردن و دور اندیشی نسبت به چنین مساله‌ای عمل نماید.

چون چنین عملی دنباله همان تحرکاتی است که رژیم صهیونیستی در سوریه در حمله به مواضع ایران داشت تلقی نماید. در چنین چارچوبی ایران می‌تواند عکس‌العمل از خود نشان دهد. رژیم صهیونیستی به دنبال آن است تا ایالات متحده و ناتو را وارد یک درگیری نظامی احتمالی با ایران کند چون آنها می‌دانند ایران در سایه آرامش کنونی می‌تواند به خودسازی و سازندگی کشورش بپردازد.

رژیم صهیونیستی موجودیت خود را در خطر می‌داند. جریانی که حضرت امام(ره) آغاز کردند امروز مبدل به یک نهضت جهانی شده است. بنابراین این رژیم کودک‌کش احساس خطر می‌کند ضمن اینکه در همه جای دنیا حتی در میان دیپلمات‌های غربی و آمریکایی نیز انتقاداتی نسبت به صهیونیست‌ها وجود دارد.

بنابراین آنها تصور می‌کنند اگر ایران بتواند دست بالا را در منطقه داشته باشد و همچنین روابط ایران و عربستان نیز بهبود یابد، موجودیت این رژیم با خطر جدی مواجه خواهد بود. به همین دلیل به دنبال آنند تا این منطقه را در تنش و بحران نگه دارند. تبعات چنین درگیری احتمالی به نفع کشورهای اسلحه‌سازی نیز است.

اما اصل موضوع آینده این موجودیت خبیث در منطقه است. در نتیجه امروز همگان می‌دانند که این رژیم امروز چه می‌کند. بنابراین دست به هر گونه حربه‌ای می‌زند تا در سایه این بحران‌سازی بتواند خود را نجات دهد. در خصوص سفر نخست وزیر پاکستان به تهران نیز می‌توان گفت ایران این ظرفیت را از خود نشان داده که با تدبیر تصمیم‌گیری می‌کند.

سفر عمران‌خان به منظور نزدیکی میان ایران و عربستان و انتقال پیام ریاض به تهران می‌تواند مثبت تلقی گردد. پاکستان کشور دوست و همسایه ایران است. عمران‌خان روابط خوبی نیز با عربستان دارد در نتیجه اسلام‌آباد در پی میانجیگری میان تهران-ریاض است.

سپاه؛ مسئول عمق راهبردی منطقه‌ای کشور

سیدعبدالله متولیان در جوان نوشت:

حضرت امام خامنه‌ای در دیدار فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، این نهاد را به «از دست ندادن نگاه وسیع و فرامرزی به جغرافیای مقاومت» انذار داده و فرمودند: «نباید قناعت کنیم به منطقه خودمان و با انتخاب یک چهاردیواری، کاری به تهدیدهای پشت مرزها نداشته باشیم نگاه وسیع فرامرزی که مسئولیتش با سپاه است، عمق راهبردی کشور است و گاهی از واجب‌ترین واجبات هم لازم‌تر می‌شود، اما برخی متوجه این مسئله نیستند.»

یکی از مهم‌ترین دستاوردهای انقلاب اسلامی، گسترش و افزایش عمق راهبردی انقلاب، مبتنی بر رفع تهدید با تشکیل، تجهیز، آموزش و سازماندهی محور مقاومت است. ایران با ایجاد همکاری‌های گستردۀ نظامی امنیتی با عراق و افغانستان و کشورهای امریکای لاتین، به این توان خود افزوده است.

از زمانی که در سال ۱۳۵۷ با وقوع انقلاب اسلامی، ایران از بلوک غرب جدا و سیاست عدم تعهد مثبت را در پیش گرفت تاکنون حوزه‌های نفوذ تهران در نقاط مختلف جهان گسترانده شده است. این‌که رئیس جمهور امریکا علناً اعتراف می‌کند که در منطقه ۷ تریلیون دلار هزینه کرده، اما در مقابل جز ضرر و شکست عایدی نداشته و برنده کامل این هزینه کرد ایران بوده است سند محکمی از موفقیت ایران و اثربخشی عمق راهبردی جمهوری اسلامی است.

وقتی مقام معظم رهبری از عمق راهبردی انقلاب اسلامی سخن می‌گویند به‌طور واضح از نگرش و رویکرد تمدنی انقلاب اسلامی سخن می‌گویند. در این باره ذکر چند نکته ضروری است:

۱ - این خواسته و مطالبه راهبردی رهبری نظام اسلامی در بیانیه گام دوم انقلاب صریحا مورد تأکید قرار گرفته است: «ایران مقتدر، امروز هم مانند آغاز انقلاب با چالش‌های مستکبران روبه‌رو است، امّا با تفاوتی کاملا معنی‌دار. اگر آن روز چالش با امریکا بر سر کوتاه کردن دست عمّال بیگانه یا تعطیلی سفارت رژیم صهیونیستی در تهران یا رسوا کردن لانه جاسوسی بود، امروز چالش بر سرِ حضور ایران مقتدر در مرزهای رژیم صهیونیستی و برچیدن بساط نفوذ نامشروع امریکا از منطقه غرب آسیا و حمایت جمهوری اسلامی از مبارزات مجاهدان فلسطینی در قلب سرزمین‌های اشغالی و دفاع از پرچم برافراشته حزب‌الله و مقاومت در سراسر این منطقه است؛ و اگر آن روز، مشکل غرب جلوگیری از خرید تسلیحات ابتدایی برای ایران بود، امروز مشکل او جلوگیری از انتقال سلاح‌های پیشرفته ایرانی به نیروهای مقاومت است؛ و اگر آن روز گمان امریکا آن بود که با چند ایرانی خودفروخته یا با چند هواپیما و بالگرد خواهد توانست بر نظام اسلامی و ملّت ایران فائق آید، امروز برای مقابله سیاسی و امنیتی با جمهوری اسلامی، خود را محتاج به یک ائتلاف بزرگ از ده‌ها دولت معاند یا مرعوب می‌بیند و البتّه باز هم در رویارویی، شکست می‌خورد. ایران به برکت انقلاب، اکنون در جایگاهی متعالی و شایسته ملّت ایران در چشم جهانیان و عبورکرده از بسی گردنه‌های دشوار در مسائل اساسی خویش است.»

۲ - مطالبه حضرت آقا مبنی بر توجه ویژه به عمق راهبردی، منطبق با روح حاکم بر مهندسی فرایند پنج‌گانه تحقق اهداف انقلاب اسلامی است.

۳ - موضوع عمق راهبردی انقلاب اسلامی در یک‌سال گذشته بیش از هر زمان دیگر در ادبیات رهبری به کار گرفته شده و از مطالبات جدی معظم‌له است که نشان از اهمیت این مسئله در عصر حاضر دارد.

٤ - در حال حاضر علاوه بر جمهوری اسلامی برخی دیگر از کشورها از جمله ترکیه (در کتاب عمق استراتژیک) و مالزی (در کتاب اسلام تمدنی) نگاه و رویکرد تمدنی را در دستور کار خود قرار داده و عملا رقابت تمدنی را با جمهوری اسلامی تعقیب می‌نمایند. البته در این میان نمی‌توان از قارون منطقه یعنی رژیم سعودی حاکم بر حجاز غافل شد که خود را در این زمینه مدعی می‌داند و اگر چه قدرت رقابت در این زمینه را به کلی از دست داده، اما بی‌شک قدرت تخریبی و تأثیرگذاری منفی بر عمق راهبری ایران را نمی‌توان دست کم گرفت.

۵ - هم اکنون که نظام سلطه و مثلث «غربی، عبری، وهابی» در بدترین شرایط ممکن به سر می‌برند، بهترین زمان برای تثبیت، تحکیم و گسترش عمق راهبردی جمهوری اسلامی است.

۶ - در شرایطی که ۳۰ سال است جمهوری اسلامی در مرحله سوم فرایند انقلاب اسلامی و تشکیل دولت اسلامی متوقف بوده و هیچ‌کدام از دولت‌های پس از جنگ نتوانسته‌اند انتظارات دولت تراز انقلاب اسلامی را برآورده کنند، حضرت آقا در عرض این مرحله، از نگرش و رویکرد تمدن اسلامی سخن گفته و توجه به آن را از اوجب واجبات می‌دانند و همین امر بر اهمیت ویژه عمق راهبردی انقلاب اسلامی می‌افزاید.

۷ - مقام معظم رهبری نه فقط سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را در نوک پیکان رویکرد تمدن اسلامی می‌بینند بلکه انتظارات معظم‌له از سپاه غیرقابل قیاس با سایر نهادهای ذی‌ربط بوده و عملا به توان سپاه دل بسته‌اند.

۸ - به لطف خدا سپاه پاسداران نیز مدت‌هاست که این رویکرد را با جدیت در دستور کار خود دارد و این رویکرد آشکارا در بیانات فرمانده کل سپاه مشهود است: «امروز خطوط تماس انقلاب، هزاران کیلومتر عمق پیدا کرده و با انتقال پیام ظلم‌ستیزی، عدالت‌خواهی و معنویت، امریکا در تحولات سیاسی و امنیتی منطقه به حاشیه رانده شده است.»

۹ - تحقق مطالبه رهبری مستلزم برآورد دقیق اطلاعاتی، شناسایی نقاط ضعف و قوت خودی و دشمنان، رقبا و حریفان، برنامه ریزی فرایندی، برآورد رفع موانع و استفاده از همه ظرفیت‌های سخت‌افزاری و نرم افزاری به‌ویژه در دنیای مجازی و سایبری و... است.

۱۰ - زلف امنیت ملی و استقلال کشور در همه ابعاد جغرافیایی، سیاسی، اقتصادی و... مستقیما به عمق راهبردی کشور بسته است و کمترین بی‌توجهی به این مسئله می‌تواند خسارات جبران ناپذیر در پی داشته و حیات و استقلال کشور را به مخاطره بیندازد.

۱۱ - مشکلات و معضلات و آسیب‌های داخلی نگرش و رویکرد تمدنی نظام را با مخاطرات جدی مواجه می‌سازد و لازمه توسعه عمق راهبردی کشور، توجه به اصل کارآمدی در سیستم اجرایی کشور از طریق اصلاح و تغییر ساختارها و رویکردهای مدیریتی کشور، متناسب با اهداف بلند و روحیه انقلابی و جهادی است.

۱۲ - یکی دیگر از وظایف سپاه که در دیدار اخیر رضایتمندی حضرت آقا را در پی داشت، استفاده از ظرفیت سپاه برای ارائه خدمت به مردم است. در حقیقت ارائه خدمت به مردم به‌ویژه توسط بسیج سپاه را به مثابه پرنده‌ای درآورده که با دوبال «خدمت به مردم» و «نگاه وسیع فرامرزی به جغرافیای مقاومت» سقف پرواز خود را بلندتر خواهد کرد.

۱۳ - در مسیر عمق راهبردی نباید از انتخابات مجلس شورای اسلامی غافل شویم. تشکیل مجلس جوان انقلابی و حزب‌اللهی راه را برای تشکیل دولت تراز انقلاب اسلامی (دولت جوان حزب‌اللهی) هموار خواهد نمود و این دو پشتوانه محکمی برای گسترش عمق راهبردی کشور و تشکیل تمدن اسلامی و تحقق گام دوم انقلاب اسلامی محسوب می‌شود.

اقدامات امیدوارکننده

محمدعلی وکیلی در ابتکار نوشت:

آخر هفته گذشته، حجت‏الاسلام رئیسی دستور حضور هیئت منصفه در دادگاه‏های رسیدگی به جرائم سیاسی را صادر کرد. اجرای این دستور می‏تواند این دادگاه‏ها و روند رسیدگی به این جرائم را عادلانه‏تر کند. در این چند دهه، درباره «جرم سیاسی» ابهامات زیادی بود. هنوز همه ابهامات رفع نشده است، اما دستور اخیر در کنار قانون تعریف جرم سیاسی، می‏تواند بخشی از آن ابهامات را رفع کند. ابهامات در این حوزه، باعث شده بسیاری از جرائم سیاسی به جرائم امنیتی و غیره تاویل شوند.

بسیاری از زندانیان که در جامعه موسوم به زندانیِ سیاسی‏اند، به جرائم امنیتی و ... در زندان هستند. در این وضعیت کمترین اتفاق این است که تناسب حکم و موضوع از بین برود. انباشت این مطالبه و تعیین تکلیف نشدنِ آن باعث شده تا حدی بی‏اعتمادی در این حوزه به وجود بیاید.

روند رسیدگی به جرائم سیاسی، شفاف نیست فلذا هیچ حکمی نمی‏تواند اقناع عمومی ایجاد کند. دستور اخیر رئیس دستگاه قضا، در صورت اجرایی شدن، می‏تواند در مسیر اعتمادسازی باشد. حضور هیئت منصفه، تا حد خوبی متضمن رسیدگی شفاف و عادلانه است و لذا این اقدام ریاست قوه، بسیار قابل تحسین است.

دستورات رئیس جدید در اصلاح روندهای این قوه ازجمله اجرای حکم داوری در پرونده‏های بزرگ‏، کاهش ورودی پرونده‏ها، کاهش زندانی، عدم احضار مدیران عامل شرکت‏های دولتی، در مجموع امیدوار‏کننده است؛ لذا برای ایشان دعا می‏کنیم که بتواند از عهده اجرای سیاست‏های جدیدِ اعلامی برآید.

ما نیاز فوری داریم که در فرآیندهای حکمرانیِ خود (روندهای دادرسی یکی از آنها است) تجدیدنظر کنیم. نیازهای جدید شکل گرفته‏‏اند و ما همچنان می‏خواهیم با روش‏های کهنه، آنها را پاسخ دهیم. تا تجدیدنظرهای اصلاحی نکنیم، کارآمدی از سطحِ موجود ارتقا پیدا نمی‏کند.

ابهام در جرم سیاسی، یکی از عوامل بالارفتنِ سوءتفاهم و هزینه فعالیت سیاسی در ایران است. معتقدم اگر این کار به‏درستی انجام شود می‏تواند تا حدی خشونت حوزه سیاست را هم کمتر کند.
جناب رئیسی تاکنون نشان داده‏اند که عزم اصلاحِ دستگاه قضا را دارند؛ باید دید که در عمل چگونه رفتار خواهند کرد؟

برچسب ها:

سیاسی