جمهوری جهانی اربعین

به گزارش مشرق، «محمد صرفی» در یادداشت روزنامه «کیهان» نوشت:

این کلام ماندگار حضرت امام(ره) را به‌خاطر دارید؟ «جهان تشنه فرهنگ اسلام ناب محمدی(ص) است». حالا، گمان می‌کنید چند درصد انسان‌های روی زمین به دین و وجود خدا باور دارند؟ وضعیت دینداری در دنیا چگونه است؟ دینداری در حال رشد است یا زوال؟

«فیل زاکرمن» استاد جامعه‌شناسی و مطالعات سکولار در کالج پیتزر در کالیفرنیا سه سال پیش مقاله جالب توجهی در این مورد نوشت که مبتنی بر آمار و ارقام است. آمار و ارقام می‌گویند؛ دینداری رو به زوال است. این زوال در کشورهای سکولار نمود بیشتری دارد. برخی آمارها در این زمینه از این قرار است؛


- برای اولین بار در تاریخ بریتانیا، اکنون تعداد ملحدان و لااَدری‌گرایان بیشتر از مؤمنان به خداوند است. به‌علاوه میزان حضور در کلیسا در بریتانیا در کمترین حدِ تمام تاریخ این کشور است: کمتر از دودرصد از زنان و مردان بریتانیایی در هر یکشنبه در کلیسا حاضر می‌شوند.


- نظرسنجی‌ اخیر در ایسلند نشان می‌دهد که صفردرصد ایسلندی‌ها باور دارند که خداوند زمین را خلق کرده است. درست است: صفردرصد. این‌ در حالی است که بیست سال پیش نوددرصد ایسلندی‌ها مدعی بودند به مذهب معتقدند و اکنون کمتر از پنجاه‌درصد چنین ادعایی دارند.


- نزدیک به هفتاددرصد هلندی‌ها هیچ تعلق خاطری به هیچ دینی ندارند و احتمال دارد تقریباً هفتصد کلیسای پروتستان و هزار کلیسای کاتولیک در سراسر این کشور در آیندۀ نزدیک متروکه شوند.


- بر اساس نظرسنجی یوروبارومتر نوزده‌درصد اسپانیایی‌ها، بیست‌وچهاردرصد دانمارکی‌ها، بیست‌وشش‌درصد اسلوونیایی‌ها، بیست‌وهفت درصد آلمانی‌ها و بلژیکی‌ها، سی‌وچهار درصد سوئدی‌ها و چهل‌درصد فرانسوی‌ها ادعا می‌کنند که به «هیچ نوع روح، خدا یا نیروی مافوق طبیعت» معتقد نیستند.


- در ایالات متحدۀ آمریکا چیزی بین بیست‌وسه تا بیست‌وهشت‌درصد افراد بزرگ‌سال هیچ نوع تعلقی به هیچ دینی ندارند. این افراد را «بی‌دین»۲ می‌نامند. نه‌تنها تعداد این افراد روزبه‌روز در حال افزایش است، بلکه باورها و رفتارهای آنها نیز به‌نحو فزاینده‌ای در حال سکولارشدن است.


- از میان هزاره‌ای‌ها [متولدین بین سال‌های ۱۹۸۰تا۲۰۰۰]، آمریکایی‌هایی که بین بیست تا سی‌سال دارند، بیش از سی‌وپنج‌درصد فاقد دین هستند. این تعداد، بزرگ‌ترین گروه مردان و زنان سکولار را در تاریخ این کشور تشکیل می‌دهد.


- در کانادا، در سال ۱۹۹۱، دوازده‌درصد بزرگ‌سالان ادعا می‌کردند بی‌دین‌اند؛ اما امروزه این تعداد به بیست‌وچهاردرصد افزایش پیدا کرده است.


- در استرالیا، در سال ۲۰۰۱، پانزده‌درصد از جمعیت بیان کردند که فاقد دین‌اند. امروزه دست‌کم بیست‌ودودرصدِ افراد، بی‌دین هستند.


داده‌های مرکز تحقیقاتی «پیو» (یکی از معروف‌ترین مراکز تحقیقاتی دنیا در زمینه بررسی روندها و نگرش‌های جهانی در حوزه‌های مختلف، مستقر در واشنگتن) در سال ۲۰۱۰ نشان می‌دهد بیش از ۱/۱میلیارد از مردم جهان بی‌دین بوده‌اند و احتمال دارد این رقم تا سال ۲۰۲۰ به بیش از ۱/۲ میلیارد برسد. آمارها برای اهل دین و ایمان دلسردکننده به نظر می‌رسد تا جایی که نشنال جئوگرافیک جدیدترین دین دنیا را بی‌دینی نامیده است. اما نکته جالب توجه در این تحقیقات و آمار آن است که برخلاف سایر ادیان، تعداد معتقدان به اسلام در حال رشد است. رشد اسلام در دنیا به گونه‌ای است که محققان «پیو» پیش‌بینی می‌کنند سه دهه دیگر، اسلام دین اول دنیا خواهد بود و بیشترین تعداد پیروان را خواهد داشت.


ردپای نگرانی و هراس غرب از نتایج این تحقیقات و پیش‌بینی‌ها را می‌توان در ادبیات نیز پیگیری کرد. می‌گویند اگر می‌خواهید آینده جامعه‌ای را پیش‌بینی کنید، به سینما و ادبیات آن نگاه کنید. (البته این فرمول در هر کشوری جواب دهد، در ایران که سینماهایش در تسخیر رحمان۱۴۰۰ها، پنجاه کیلو آلبالوسازها و شیفتگان تگزاس است، جواب نمی‌دهد.) رمان پرفروش تسلیم، اثر «میشل وِلبک» از جمله این آثار است. رمانی اسلام‌هراسانه که به قدرت رسیدن حزبی اسلامی را در فرانسه ۲۰۲۲ به تصویر می‌کشد و از «جمهوری اسلامی فرانسه» می‌گوید. جالب آنجاست که کشور فرانسه جزو سردمداران بی‌دینی در اروپاست.


کاهش معتقدان به سایر ادیان را می‌توان به دوگونه تفسیر و تعبیر کرد. از منظری می‌توان آن را دوری از معنویت و احساس بی‌نیازی از آن دانست. اما زاویه دیگری هم وجود دارد. وقتی برخی ادیان نتوانند پاسخگوی نیازهای بشر امروز باشند و جوابی برای سؤالات و سرگشتگی‌های او نداشته باشند، چرا باید به آن پایبند ماند؟ این افراد دین و باور خود را در ظاهر کنار می‌گذارند، اما در باطن آن را با خدایانی دیگر جایگزین می‌کنند؛ از شبه معنویت‌ها و عرفان‌های رنگارنگ گرفته تا تکنولوژی‌هایی که روز به روز نسخه‌های تازه را به مثابه آیات جدید به بندگان خود ارائه می‌کنند. مطالعه کتاب «پیامبران عصر سرمایه» نوشته «نیکول‌اشاف» (چاپ انتشارات ترجمان) برای آشنایی با چنین دین و دنیایی مفید است.


یکی از اصلی‌ترین کارکردهای دین، ارائه چارچوب و دریچه‌ای برای فهم خود و جهان و سبک زندگی است؟ «ساموئل لانکار» فیلسوف و دین‌پژوهی که یکی از دغدغه‌های اصلی تحقیقاتش، بررسی و یافتن تمایزات معنویت و تکنولوژی است درباره نسبت انسان امروز و فناوری می‌نویسد؛ «با دنیایی آکنده از بنگاه‌های روبه‌رُشد مواجهیم که با کمال میل می‌خواهند الگوریتم‌های بازاریابی به شما و بچه‌هایتان بگویند که دنیا چه شکلی است، چه چیزهایی را باید ببینید و به چه چیزهایی بیاندیشید و چه بخرید، و در نهایت چه چیزهایی را باید واقعی بدانید.»


رویداد عجیب و غریب پیاده‌روی اربعین را باید در بطن چنین دنیای آشفته و تیره و تاری به نظاره نشست. در دنیایی که سرگرمی یکی از اصلی‌ترین دغدغه‌ها و ‌اشتغالات بشری است، چنین حرکتی را اگر معجزه ننامیم، چه باید بدانیم؟ در جهانی که سرعت و پیشی گرفتن به قیمت رد شدن از روی تن و روح خسته و بر زمین افتاده دیگران ارزش و ملاک موفقیت است و کوچک‌ترین حرکتی را در ترازوی مادی هزینه و فایده می‌سنجند، حرکت با پای پیاده به سوی نقطه‌ای خاص در کمال فروتنی و ایثار را چه باید نامید؟


در دنیایی که جویندگان آرامش خود را به هر در و دیواری می‌زنند و هر نسخه‌ای را از دیازپام گرفته تا صدها مدل مدیتیشن و مواد مخدر می‌آزمایند اما کمتر می‌یابند و حیران‌تر و تشنه‌تر می‌شوند، اربعین نسخه اصیل معنویت است. تمرینی برای در کنار هم بودن.

کسی از زائر اربعین درباره ملیت و رنگ و نژاد و زبان و حتی دینش نمی‌پرسد. نمایش واقعی تکثر، صلح و آرامش در این مسیر نورانی متجلی می‌شود. اربعین از جنس ایمان قلبی و آرامش درونی است. توصیف آن در قالب کلمات اگر محال نباشد، امری بسیار دشوار است. اربعین را باید چشید و آنان که یک بار چشیده باشند، اسیرش می‌شوند و اگر سال بعد جا بمانند تنها ‌اشک است که می‌تواند تسلای احساس عمیق آنان باشد.


جهان دین‌گریز و حیران امروزی، در مواجهه با اربعین فعلاً راهکار انکار را در پیش گرفته است. مرحله بعد ستیز خواهد بود که امسال نمودهایی از این رویکرد جدید را دیدیم. رود خروشان اربعین زنده‌تر و پویاتر از آن است که با روی برگرداندن از آن یا پرتاب سنگ، از حرکت بازایستد. مستکبران زیادی در ۱۴۰۰ سال گذشته سعی کرده‌اند شجره طیبه‌ای را که حضرت اباعبدالله الحسین(ع) و یاران مخلصش با خون خود کاشتند، از بیخ برکنند. از متوکل عباسی که دستور داد مرقد را تخریب کرده، آب بر زمین بسته و بذر بکارند تا اثری از آن نماند تا حمله وهابی‌ها به سرکردگی سعود بن عبدالعزیز در دو قرن پیش که از فرط سبوعیت به «طف ثانی» مشهور شد. متوکل و سعود کجا هستند و نتیجه خصومت توأم با بلاهت آنان چه شد؟


اگر رهبر معظم انقلاب اسلامی می‌فرمایند اربعین جهانی شده و جهانی‌تر خواهد شد و دیروز هم آن را «فریادی رسا و رسانه‌ای بی‌همتا در دنیای پیچیده‌ تبلیغات و جهان پُرهیاهوی بشریت امروز» توصیف کردند، ریشه در چنین واقعیاتی دارد. جمهوری جهانی اربعین پایه‌گذاری شده است؛ الحسین یجمعنا.

برچسب ها:

سیاسی