سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و مطالب رسانههای کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. ۷:۳۰ هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
امتیاز اقتصادی ایران برای شهروندان
علی پارسا، رئیس سازمان امور مالیاتی کشور، به تازگی طی سخنانی در یک برنامه تلویزیونی با اشاره به میزان پرداخت مالیات در ایران گفته است: در حال حاضر چیزی حدود ۸ درصد از مجموع درآمدهای مردم به عنوان مالیات در اختیار دولت قرار می گیرد. این رقم در کشورهای در حال توسعه 15 درصد و در کشورهای پیشرفته بالای 30 درصد را به خود اختصاص میدهد.
به گزارش مشرق، پارسا در عین حال تأکید کرده است که دولت با جلوگیری از فرارهای مالیاتی و مقابله با فساد میتواند درآمد خود از مالیات را به 2 برابر میزان فعلی برساند.[1]
*واقعیتی به نام "مالیات کم در ایران" در حالی است که در کشورهای دیگر دنیا از افغانستان جنگزده گرفته تا آمریکا! "مالیات" بخش اصلی دغدغههای تمام مردم را تشکیل میدهد.
جالب است که یکی از انگیزههای اصلی اعتراضات جلیقهزردها در فرانسه که علیرغم کشته و زخمی شدن دهها نفر و بازداشت هزاران نفر همچنان ادامه دارد؛ مقوله مالیات و اعتراض مردم به زیاد بودن کسر دولت از درآمدهای آنان است.
عموما به مردم ایران گفته نمیشود که مسئله مالیات در کشورهای دیگر به حدی جدی و زجر آور است که حتی بنجامین فرانکلین یکی از رؤسای جمهوری آمریکا در این زمینه گفته بود: "از دو رویداد گریزی نیست؛ یکی مرگ و دیگری پرداخت مالیات"!
در این زمینه البته یک حرف عوامانه نیز وجود دارد و آن اینکه در کشورهای دیگر حجم خدمات عمومی نیز به اندازه مالیات بالاست!
جدای از اینکه این گزاره صحّت ندارد و مثلا بعید کسی باور کند که در برخی کشورهای اروپایی صرفا بواسطه بارش باران سرویس حمل و نقل عمومی تعطیل میشود! اما باید اشاره کرد که هیچیک از این خدمات فرضی نیز جبران کننده آن مالیاتهای سنگین نیست و دغدغه ناشی از خالی شدن جیب مردم بواسطه مالیات دولت با هیچ چیزی رفع نمیشود.
اکنون سؤال اینجاست که چرا کسانی در ستاد جریان سیاسی خاص، به بهانه مشکل گرانی که ثمره مدیریت ناکارآمد و اعتقادات اقتصادی غلط در دولتِ اصلاحطلبان است؛ مشغول استتار و انکار این قبیل مثبتات بزرگ اقتصادی در ایران هستند و نه تنها راحتیها و آسایشهای اقتصادی موجود در کشور را به مردم نمیگویند و کاری به راه حلهای مشکل گرانی مثل "نظارت بر قیمتها" هم ندارند بلکه به دروغهایی مثل تعطیلی بیمارستانها، شیوع گرسنگی در ایران و گرانی گوشت به دلیل به تحریم نیز رو میآورند!
و چرا باید مقام معظم رهبری در سخنرانی خود تأکید کنند که جمهوری اسلامی ایران مایه افتخار و مباهات است[2] اما کسی از دلایل این مباهات برای مردم حرفی نزند؟ قابل تأمل آنکه نه تنها کسی حرفی نمیزند بلکه شنوای سیاهترین حرفها و سخنان از جانب چهرههای اصلاحطلب علیه اوضاع اقتصادی کشورمان نیز هستیم.
عدهای معتقدند این پارادوکس خطرناک بسترساز اعتراضاتی خواهد بود که میتواند با یک جرقه شعلهور شود و افرادی که ذهن آنها علیه کشور دچار انکسار شده است را در یک «اعتراض ظالمانه» به خیابان بکشاند...
***
نعمت احمدی مدعی شد:
نفوذ فساد به بخشهای نظارتی کشور!
نعمت احمدی، از حقوقدانان اصلاحطلب و از چهرههای جنجالی این جریان خاص سیاسی در بخشی از مصاحبه با شماره یکشنبه گذشته روزنامه آرمان ملی طی اظهاراتی بصورت تلویحی مدعی فساد بخشهای نظارتی در ایران میشود و میگوید: تا زمانی که نهادهای ناظر خودشان منافذ فساد را مسدود نکنند جامعه به اطمینان کامل نخواهد رسید که مبارزه با فساد جنبه جناحی و تسویه حساب نیست. اکنون با شخص آقای فریدون برخورد شده، اما آیا جلوی بستری که موجب شد وی دست به چنین تخلفی بزند نیز گرفته شده است؟ اگر برخورد شود آن زمان میتوان گفت که مبارزه با فساد صورت گرفته و موفق بوده است.
او همچنین اظهار میکند: بهنظر من وقتی که معاون سازمان بازرسی کل کشور دستگیر میشود یعنی نظارتها دقیق و موثر نبوده است. وقتی خبر بازداشت آقای طبری معاون اجرایی دفتر حوزه ریاست قوه قضائیه منتشر میشود، باید نگران بود که آیا نظارت بر مبارزه با فساد به درستی صورت میگیرد یا نه. معنای دیگر این حرفها این است که باید بسیار مواظب بود که بخشهای نظارتی دچار فساد نشوند.
روزنامه آرمان ملی نیز برای این مصاحبه که تیتر یک نشریه را هم به خود اختصاص داده از تیتر «نفوذ فساد به بخشهای نظارتی» استفاده کرده است![3]
*این اظهارات ناظر به عدم مطالعه و عزم مفسدنمایی از نظام در میان رجال اصلاحطلب است.
زیرا اولا حتی حکومت امام معصوم(ع) نیز دچار فسادهای کلان میشود و حکومت بدون فساد از آنجا که فساد امری نفسانی است و مثل دروغ همواره امکان وقوع دارد؛ محال است.
ثانیا وظیفه یک حکومت عقلانی بستن حتیالامکان زمینههای فساد و مقابله با مفسدین است. گزینهای که نظام جمهوری اسلامی ایران کارنامه مطلوبی در آن دارد ولذا حرفهای احمدی هنگامی درست است که او بتواند یک مفسد با جرم اثبات شده را نام ببرد که مشغول گشت و گذار در جامعه است و زیر ضربه نظام نرفته است!
و ثالثا مشخص نیست این آقایان چطور عدم تحمل مفسدین در مناصب نظام و دادگاههای برخورد با فساد را نشانه سلامت حکومت نمیدانند و حتی از نفوذ فساد به مراکز نظارتی هم سخن میگویند؟!
در یک نگاه منطقی، این مسئله جای خوشوقتی دارد که معاون مفسد فلان دستگاه نظارتی دستگیر و برکنار میشود و هیچگونه عزمی برای لاپوشانی و تحمل او وجود ندارد.
اما این عزم مفسدنمایی از نظام است که این بدیهیات ساده را قلب میکند و حقیقت را وارونه جلوه میدهد.
آقای احمدی باید بداند که اظهارات او برای حکومتی مثل فرانسه صادق است که در یک فساد سیستمی آشکار دستور به افزایش مالیات کمدرآمدان و کاهش مالیات ثروتمندان میدهد و همه مقامات نیز با این تصمیم غلط و مفسدهانگیز همراهی میکنند.
گفتنیست، مقام معظم رهبری چند سال قبل در اشاره به عزم عدهای برای مفسدنمایی از نظام اسلامی فرمودند:
«ما گفتیم با فساد مبارزه میکنیم - این یک نقطه روشن در نظام است - اما عدّهای میخواهند این را به نقطه تاریک تبدیل کنند و بگویند فساد همه جا را گرفته است. نه آقا! فساد همه جا را نگرفته است.
باید با فسادِ کم هم - هر جا بود - مبارزه کرد. ممکن است روزنامهای بردارد یک مورد فساد را درشت کند؛ مگر همه جا فساد هست؟ فساد در گوشههایی وجود دارد. انسانها لغزش دارند و دچار گناه میشوند؛ باید با این گناه مبارزه کرد. ما وقتی گناهکاریم که با فساد - ولو کمِ آن - مبارزه نکنیم؛ چون گسترش پیدا خواهد کرد.
مبارزه با فساد لازم است؛ اما ناامید کردن مردم که بگوییم فساد همه جا را گرفته، یک خطای واضح و ناشی از نادانی و فریبخوردگیِ کسانی است که آدم میداند خودشان آدمهای مغرضی نیستند؛ مغرضان که جای خود دارند.»[4]
***
603 تجمع در 651 فراخوان! «سکوت» در جنگ روانی دشمن
سردار حسین رحیمی، رئیس پلیس تهران بزرگ روز یکشنبه گذشته طی سخنانی در صحن علنی شورای شهر تهران گفته است: به دلیل هجمههای سنگین دشمنان در 6 ماهه امسال 651 مورد فراخوان به نامهای مختلف داشتهایم که دو درصد رشد داشت و 603 مورد تجمع نیز صورت گرفته است.
به گزارش خبرگزاری فارس، وی تصریح میکند: به اطلاع همگان میرسانم علیرغم 603 مورد تجمع حتی کوچکترین مسالهای هم نداشتیم و حتی از آنها حمایت کردهایم.
رحیمی میافزاید: بسیاری از افرادی که تجمع داشتهاند یا مالباخته بوده و یا به طور مثال پولی را برای خودرو کنار گذاشته بودند که دچار مشکل شده بود یا کارگرانی بوده که شرایطشان با مشکلاتی همراه بوده است و حتی ما مسئولین را آوردیم که در مواردی به آنها پاسخ دهند و این فرق پلیس ما با پلیس فرانسه است که ادعای آزادی دارد.[5]
*ما و مخاطبانمان به حکم آنچه طی 3 سال گذشته در مجموعه وبلاگ مشرق پیرامون «فتنه اقتصادی» توضیح دادهایم؛ از مفهوم آشکاری که از مقایسه عددی -ولو اتفاقی- بین تعداد فراخوانها و تعداد تجمعات بروز میکند تعجب نکردهایم!
در اشاره به آنچه که سردار رحیمی گفته است ما 7 سؤال را از محضر مقامات ذیربط میپرسیم و قضاوت را به مخاطبان محترم واگذار میکنیم:
یکم: علت این عطش دشمن به "فراخوان تجمع" به جای تهدید نظامی و تهدید تروریستی و غیره چیست؟! و چرا بستر تمام این فراخوانها از لردگان گرفته تا انتخابات و غیره یکسان است؟!
دوم: آیا پروژهای با کارنامه مشخص برای کاستن از عطش دشمن برای ایجاد تجمع وجود دارد؟! اگر دارد پس چرا شاهد افزایش تجمعات هستیم؟
سوم: علت علاقه کسانی در دولت، مجلس، شورای شهر و ستاد اصلاحات به فراهم کردن زمینههای تجمع همزمان با ازدیاد فراخوانهای دشمن چیست؟!
چهارم: مشخصاً راه کاهش تجمعات و جمع کردن بستر اعتراض خیابانی به بهانه مشکلات اقتصادی چیست؟ و اگر کسانی هستند که این راهها را میدانند چرا اثری از اجرای دانستههای آنان نیست؟!
پنجم: تکلیف تعامل با کسانی که همواره در منابر و تریبونها مشغول صحبت از اغتشاش از شمال تا جنوب تهران، اغتشاش میلیونی، عامالبلوی بودن جامعه ایران، مطلوب بودن فرصت انتخابات برای تجمع و مقولاتی از این دست هستند، چیست؟!
ششم: غیر از مقام معظم رهبری، کدامیک از مسئولان ذیربط، کارنامه روشنی در دفاع از مثبتات اقتصادی کشور و ایستادگی در مقابل جنگ روانی دشمن در عرصه اقتصادی را دارند؟! مقام معظم رهبری، هم به مایه افتخار بودن جمهوری اسلامی اشاره کردهاند و هم کراراً به مثبتات اقتصادی نظام اشاره داشتهاند. اما این سخنان نه در بیان مسئولان و نه در صدا و سیما مورد اقتراح و تکرار نیست.
و هفتم: برخی کارشناسان معتقدند این حرکت و عطش دشمن هدفی با محتوای "فتنه اقتصادی" را دنبال میکند. آنها در همین زمینه و از 10 سال قبل به یک نوشداروی مهم نیز اشاره دارند.
با عنایت به درستی پیشبینی این کارشناسان، آیا کسی از مسئولان محترم تحلیلی درباره این فتنه اقتصادی، چرایی بروز زمینههای آن از 10 سال قبل و نوشداروی آن دارند؟
اگر دارند چرا "اغتشاشات دیماه 96" رخ داد؟
در اشاره به صحبتهای سردار رحیمی بیان این نکته ضروریست که علیرضا علویتبار از فعالان اصلاحطلب به تازگی در یک تریبون عمومی خواستار برگزاری تظاهرات با استفاده از فرصت انتخابات شد.[6] محمدرضا تاجیک، از تئوریسینهای اصلاحطلب نیز چندی قبل صراحتا ابراز کرد که "دلیلی برای صبر مردم نمیبینم!"[7]
بدیهیست که فراخوان و اظهارات این افراد جزو آمار سردار رحیمی نبوده است...
***
1_ mshrgh.ir/1000923
2_ http://farsi.khamenei.ir/news-content?id=43551
3_ http://www.armanmeli.ir/fa/print/main/272929
4_ http://fna.ir/bnblmy
5_ http://fna.ir/dclbe2
6_mshrgh.ir/1000000
7_mshrgh.ir/948908