قصه پرغصه کردستان / فردوسی ریشه کُردها را به کدام اسطوره بازمی گرداند؟ / قربانیان جنگ‌های نیابتی امروز را چرا در گذشته، "کرد" نامیدند؟

5da4c356d5a97_2019-10-14_22-19
حمله نظامی ترکیه به مناطق کُردنشین سوریه بار دیگر موضوع کُردها را در صدر خبرها قرار داده است. اما این قوم که هستند و چه تاریخی دارند؟

این برای اولین بار نیست که کُردها و حال و روز این قوم خبرساز می شود. پیش از این نیز در جریان حمله داعشی ها به کُردهای سوریه، دغدغه های این قوم مورد توجه رسانه ها قرار گرفته بود.

حالا حمله ترکیه به این مناطق که با محکومیت بین المللی روبرو شده است، دیگر بار مساله کُردها را برجسته کرده است.

هویت قوم کرد
مردم کُرد، قوم ایرانی هستند که در بخش‌هایی از خاورمیانه و آسیای مرکزی و در ایران به ویژه در شمال شرق و غرب ایران زندگی می‌کنند.

کشورهای ترکیه، عراق، سوریه و ایران دارای اقلیت‌هایی از کردها هستند. تصرفات نظامی عثمانی علیه ایران موجب پخش شدن کردها در چهار کشور خارج از فرهنگ ایرانی (ترکیه، سوریه، عراق، و شوروی سابق) و سیاسی شدن کردها شد.
کردها در بسیاری از نقاط ایران زندگی می‌کنند.

بخش کردنشینِ جداشده از ایران (به‌ویژه در جنگ چالدران)، امروزه سه ناحیهٔ کردستان ترکیه، کردستان عراق و کردستان سوریه را تشکیل می‌دهند. سه کشور ترکیه، عراق، و سوریه پس از جنگ جهانی اول و فروپاشی عثمانی با توافق انگلستان، در سال ۱۹۲۳ تأسیس شدند. در جمهوری آذربایجان، جمهوری ارمنستان، جمهوری ازبکستان و جمهوری تاجیکستان نیز کردها زندگی می‌کنند.

جمعیت کردها در سال ۲۰۰۹، حدود ۴۶٬۵۰۰٬۰۰۰ تا ۴۷٬۸۶۳٬۰۰۰ تن برآورد شده‌است که ۸٫۵ تا ۹ میلیون تن از آن‌ها در ایران زندگی می‌کنند.

زبان کُردی
زبان‌های کردی پیوستاری از زبان‌ها و گویش‌ها را تشکیل می‌دهند که در بسیاری مواقع درک متقابل آن‌ها برای گویشوران میسر نیست. زبان‌های کردی‌تبار شامل چهار گروه است: کُرمانجی یا بادینانی، سورانی، کردی جنوبی.

بیشتر کردها مسلمان هستند و سایر آنان نیز ایزدی، یارسان (اهل حق)، مسیحی و یهودی هستند. کردها جشن نوروز و جشن‌های مولودی را گرامی می‌دارند. نوروز در میان کردها جشن قومی است. در افسانه‌های کردی منشأ این جشن را به کیومرث، نخستین پادشاه پیشدادی، منسوب می‌دارند.

تمام سرزمین کردستان یکی از ایالات ایران بوده‌است. در جنگ چالدران (۱۵۱۴ میلادی) بر اثر شکست ایران در برابر امپراتوری عثمانی بخش بزرگی از کردستان از ایران جدا شد و نصیب امپراتوری عثمانی گردید

کیومرث به کردی «کی‌موروس» در کوهستان‌های رواندوز در شرق شهر «دیانا» با اهریمن می‌جنگد و بر او پیروز می‌شود. به این مناسبت، دستور می‌دهد در کوه‌ها و بلندی‌ها آتش بیفروزند و خبر پیروزی را به همه جا برسانند. او فرمان داد مردم روز پیروزی را جشن بگیرند و به مدت نُه روز ادامه دهند. به این مناسبت، آن را جه‌ژنی نه‌ورۆز نامیدند و بعدها نوروز نامگذاری شد. درودگری، قالی و جاجیم و گلیم‌بافی (به‌ویژه قالی بیجار) از صنایع دستی عمدهٔ کردها است.

کُردها در اسطوره‌های ایرانی
فردوسی در داستان قیام کاوه آهنگر علیه ضحاک ماردوش در شاهنامه به کُردها چنین اشاره می‌کند:
هنگامی که ضحاک ماردوش برای آرام کردن مارهای روی دوشهایش به پیروی از اهریمن دستور داد تا هر روز دو جوان ایرانی را بکشند و مغزسرهایشان را طعمه مارها کنند، در این هنگام دو آشپز ایرانی به نام‌های ارمایل و گرمایل به زیرکی خود را به دربار رساندند و در آشپزخانه ضحاک مشغول کار شدند.

این دو نفر هر روز یکی از دو جوان را که رشید تر از دیگری بود رها می‌کردند و مغز سر دومی را با مغز سر گوسفندی می‌آمیختند و طعمه مارها می‌کردند. تا دست کم یکی از دو نفر را نجات داده باشند. جوان رشید رهایی یافته به کوه‌ها پناه می‌برد و در آن‌جا چوپانی پیشه می‌کرد و پنهانی روزگار می‌گذرانید.

فردوسی سپس می‌گوید:
خورشگر بدیشان بزی چند و میش/ سپردی و صحرا نهادند پیش
کنون کُرد از آن تخمه دارد نژاد / که ز آباد ناید به دل برش یاد
یعنی از افزایش نسل این جوانان نژاده و رشید، جمعیت «کُرد» پدید آمد.

فردوسی از زبان کاوه آهنگر هنگام قیامش ضد ضحاک می‌گوید:
بپویید کاین مهتر آهرمنست / جهان آفرین را به دل دشمن است
همی رفت پیش اندرون مرد گُرد / جهانی برو انجمن شد نه خرد
که این اوج حضور کُردها در شاهنامه فردوسی است که در داستان کاوه آهنگر و ضحاک است که بعد از قیام کاوه آهنگر و پیروزی در برابر ضحاک؛ فردوسی نژاد «کُرد» را از کاوه آهنگر می‌داند که عمده این نژاد ساکن کوهستان‌های غرب ایران شدند و با ازدیاد جمعیتشان متحد شدند و ضحاک را سرنگون کردند.

دلیل این موضوع بر یقین است. در گذشته اهورایی ایران زمین حوادثی چون حمله بربرها و اقوام مهاجم همچنین گرمای بیش از اندازه سبب می‌شد گروهی از آریایی‌ها به کوهستان‌ها پناه ببرند؛ و معمولاً برای تأمین مایحتاج روزانه دست به شکار و دامداری می‌زدند. بعد از گذشت چندی لقب کورتی (کُردی) یعنی مردمان کوهستان برآن‌ها گذارده شد و این اولین شکل‌گیری نژادی در ایران است که مربوط به هزاره سوم قبل از میلاد و حکومت بزرگ کوتی‌ها در ایران می‌شود که سرزمین آن‌ها کوتیوم یا در زبان آشوری گوتیوم نامیده شد. واژه کُرد یا گُرد شکل گرفت. بعدها همین گوتیوم تبدیل به کشور ماد شد که اولین حکومت بزرگ کُردان شکل گرفت.

پیشینهٔ واژه کرد
گزنفون (فیلسوف و مورخ یونانی قرن چهارم قبل از میلاد)، حدود ۲۴۰۰ پیش، تمام منطقه غرب را کُردوک نامیده است.

شرف‌خان بدلیسی مورخ قرن دهم در کتاب شرفنامه (یا تاریخ مفصل کُردستان) در مورد لفظ کُرد می‌گوید: «لفظ کُرد تعبیر از شجاعت است، چرا که اکثر شجاعان روزگار و پهلوانان نامدار از این طایفه برخاسته‌اند؛ مانند رستم زال که در ایام حکومت پادشاهی کی‌قباد می‌زیسته و از طایفهٔ اکراد بوده و چون تولد او در سیستان بوده، به رستم زابلی اشتهار یافته‌است»...

و سپس در مورد معنای واژهٔ کُرد نتیجه‌گیری می‌کند: واژه کُرد به معنی مرد جنگی دلیر؛ مرد شمشیرزن و مرد دلاور است.

ریشه واژهٔ کرد به درستی مشخص نیست. رینولدز بر این باور است نام کرد از واژه کردو که برای نخستین‌بار در یک سنگ‌نبشته سومری مربوط به هزاره سوم پیش از میلاد با عنوان «زمین کار-دا» آمده‌است در ارتباط است. کردو از نظر ریشه‌شناسی مربوط به اصطلاح آشوری اورارتو که همان آرارات می‌باشد است. به باور آستریان، منطقی‌ترین توضیح این است که این واژه با کیرتی‌ها (یک قبیله باستانی) در ارتباط باشد.

کردها بیشترین شباهت در الگوی دی‌ای‌ای میتوکندریایی (نسب مادری) را به گیلک‌ها و بیشترین تفاوت را با بلوچ‌ها دارند

امان‌الله قرشی قدیمی‌ترین سند را در رابطه با واژه کرد، واژه «بیت قردو» می‌داند که در عهد پادشاهی گیمیل‌سین از سلسله سوم سلاطین اور در قرن ۲۲ پیش از میلاد به کردستان فعلی عراق و ایران و ترکیه اطلاق می‌شده و حکومت آن در آن زمان به امیری به نام وردننر (Vard-nannar) سپرده شده‌است. وی این واژه را واژه آرامی دانسته‌است. در همان زمان به منطقه موسوم به جزیره ابن‌عمر در آرامی گُزرتای قردو گفته می‌شده‌است. از نظر قرشی کرد یک واژه گیتایی است (واژه‌ای که در یک زبان منسوخ معنا داشته و اکنون معنای خود را از دست داده‌است) و معتقد است که این واژه سومری یا آشوری نیست و با واژه بابلیای که بدان شبیه است و معنای پهلوان دارد تنها در لفظ شبیه است، چرا که بسیار قدیم‌تر از به قدرت رسیدن بابلی‌هاست و دیگر اینکه کرد (قردو) در ابتدا نام مکان بوده و پهلوان نمی‌تواند نام مکان باشد.

همان ناحیه بیت قردو در جغرافیای آشور، بعدها توسط یونانیان کردوئن، کردوئنه یا کردوئنا نامیده‌شد و این عقیده نیز وجود دارد که نام کرد برگرفته از سرزمین باستانی کردوئنا باشد که در جنوب دریاچهٔ وان|، جایی میان موش و دیاربکر امروزی بوده‌است.

امان‌الله قرشی نام کردوئن را نیز واژه‌ای گیتایی و هندواروپایی غربی می‌داند که در دوران هیتی‌ها به ناحیه مزبور داده‌شده‌است. نام این محل در اسناد ارمنی به صورت کُردُخوی آمده که جزء آخر آن علامت جمع زبان ارمنی است. برخی نیز اعتقاد دارند ریشه این نام از قوم باستان گوتی گرفته شده‌است.

برخی نیز اعتقاد دارند ریشه این نام از قوم باستان گوتی گرفته شده‌است. اما ربط دادن واژه گودی به کرد اشتباه است. کرد واژه جدید پس از اسلام می‌باشد.

همچنین واژهٔ کرد به صورت «کورت» در متون پارسی میانه دیده می‌شود و از پارسی میانه به زبان عربی به صورت «کرد» انتقال یافته‌است. به باور امان‌الله قرشی واژه کردو که پیشتر نام مکان بود در دوران مادها به ساکنان محل گفته شد و ساکنان سرزمین کردوئن را کردو یا کاردو نامیدند. گزنفون در بازگشت ده هزار نفر این مردم را کُردوک (کاردوخ) خوانده‌است.

به باور او در دوران اشکانی علاوه بر کردوئن (جنوب شرقی ارمنستان قدیم و همسایه جنوبی آذربایجان) که از قدیم کردنشین بوده‌است، منطقه موسوم به ادیابن (هدیپ) در قلب آشور باستان به مرکزیت اربیل در کنار رود زاب نیز کردنشین بوده‌است.

در سال ۱۹۶۱، یکی از شاگردان معروف مینورسکی بنام دی.ان. مک کنزی که جزو سرشناس‌ترین متخصصین فارسی میانه (پهلوی) و زبان کردی شمرده می‌شود، مقاله‌ای با عنوان «ریشه‌های زبان کردی» نوشت. او با رد این دیدگاه، آن را سیاسی و تحریف تاریخ دانسته و نوشت: «موضع کردهای معاصر به تاریخ از یک انگیزه بسیار ساده سرچشمه می‌گیرد و آن هم نیاز به اجداد قهرمان است و از آنجا که دوره امپراتوری مادها هنوز به اصطلاح صاحبی ندارد، کردهای معاصر پنهان نمی‌کنند که می‌خواهند مادهای باستان را در این نقش ببینند»

او در ادامه می‌نویسد: «امروزه با رشد ناسیونالیسم کردی این نام (یعنی «کُرد») چنان بکار برده می‌شود که گویا شامل همه ملل و قوم‌های ساکن بین ترک‌ها و عرب‌ها در غرب و ایرانیان خود ایران در شرق می‌شود. این تعبیر در میان مردم ایرانی (به غیر از کردها) شامل لرها و قبایل گورانی هم گردانیده می‌شود» پیش از او مینورسکی نیز تبارشناسی کردها به عنوان تیپی جداگانه در خاورمیانه را ناممکن دانسته و آن‌ها تلفیقی از تیپ عربی، نسطوری، بابلی می‌دانست.

علی جوادی تاریخدان و متخصص اقوام باستانی نیز این ادعا را علاوه بر منظر نژادی، از دید زبانی نیز بررسی کرده و آن را سیاسی دانسته و معتقد است که مادها که در اواخر هزاره دوم و نخست‌های هزاره یکم پ.م. به فلات ایران کنونی و از جمله آتروپاتن بعدی آمدند، از نظر قومی با ده‌ها قبیله بومی این مناطق درآمیختند و زبانشان در مناطق مادنشین مجموعاً مادی (یعنی گونه غربی و شمال غربی زبان‌های ایرانی) شد. به همیت جهت گونه‌های زبان مادی در دوره پس از هخامنشیان تبدیل به گونه‌های مختلف فارسی میانه در آتروپاتن می‌شود و امروزه زبان‌های گیلکی، تاتی (از جمله تاتی جنوبی، آذری باستان)، تالشی، کردی، زازاکی و گورانی مشتقات معاصر آن زبان مادی باستان هستند که با دیگر زبان‌ها و گویش‌های ایرانی و بویژه فارسی آمیزش یافته‌اند.

برهمین اساس از دید او: «برخلاف برخی ادعاها، کردی به تنهائی باقیمانده زبان باستان مادی نیست. تصور چنین چیزی دور از جدیت علمی است.» او ادامه می‌دهد: «بیشک بخشی از «ترکیب تباری» و ژنتیک اکثر کردها به دوران ماد برمی گردد، لیکن تنها ریشه کردهای معاصر نیست که قسماً به مادها می‌رسد. آن‌ها به همان درجه نوادگان مادهای گذشته و آمیزه با اقوام و تبارهای دیگر فلات ایران و شرق آناتولی-شمال عراق هستند که آذربایجانیان و مردم همدان، گیلان، استان مرکزی، اصفهان و حتا فارس و عیلام حاملین این ترکیب قومی و تباری بشمار می‌روند.» به عبارت دیگر تمامی مردمان ساکن نواحی ماد کوچک و بزرگ که بخش بزرگی از ایران را دربرمی گیرد، حتی آذربایجانی‌ها نیز، هرچند به زبان‌هایی متفاوت سخن می‌گویند، چنان‌که دیاکونوف اشاره می‌کند باقی ماندگان مادهای باستان هستند و کردها هیچ جایگاه متفاوتی برای مدعی میراث بری آن‌ها ندارند.

واژهٔ کرد به صورت «کورت» در متون پارسی میانه دیده می‌شود و از پارسی میانه به زبان عربی به صورت «کرد» انتقال یافته‌است. به باور امان‌الله قرشی واژه کردو که پیشتر نام مکان بود در دوران مادها به ساکنان محل گفته شد و ساکنان سرزمین کردوئن را کردو یا کاردو نامیدند. گزنفون در بازگشت ده هزار نفر این مردم را کُردوک (کاردوخ) خوانده‌است

واژهٔ کرد در دوره پس از ورود اعراب به ایران و در متون عربی واژه کرد به معنای مردمان کوچ نشین و عشایر و رمه گردان انتقال یافت و از بار معنایی قدیمی و باستانی خود خارج گردید. پس از حمله اعراب به ایران، ایرانیان دست به شورش‌های متعدد و مقاومت زدند (از جمله بابک خرمدین). مثلاً محمد بن جریر طبری می‌نویسد: «…در همین روز خبر رسید که «موصل» بشوریده و کردان در آن‌جا پراکنده‌اند. مُسَیب‌بن زُهیر، حاکم کوفه، که دوست یحیی‌بن خالد برمکی بود، به منصور خلیفه عباسی پیشنهاد کرد که کار خواباندن شورش کردان را به خالد برمکی واگذارد که «او برای خواباندن آن شورش تواناست». منصور این پیشنهاد را پذیرفت و خالد را به حکومت موصل برگماشت…»

بسیاری بر این باورند که کردوئنه همان مکانی است که امروزه کردستان نامیده می‌شود و دانشنامه کلمبیا این ارتباط را ذکر کرده‌است.

برخی از دانشوران قرن نوزدهم نظیر جرج رولینسن کردوئنه و کاردوخی را با کردهای امروزی یکی دانستند و اظهار کردند کاردوخی معادل لغوی باستانی کردستان است. برخی منابع آکادمیک تازه معتقدند باید پروتو-کرد دانسته شود. نمونه‌های زیادی از این‌گونه نام‌ها وجود دارد که به دلیل سختی بیان حرف «خ» در لاتین است. با اینحال باور بر این است که مردم کردوئنا به زبانی ایرانی سخن می‌گفته‌اند. بعد از تمدن کردوئنه یا کردوئنا که در اطراف دریاچه وان بود، اولین مکانی که کرد خطاب شد جاییست که تقریباً مطابق با استان ایلام کنونی تا حدود خانقین کنونی در عراق بود.

شرف‌الدین بدلیسی حدود کردستان را در روزگار صفوی و در کتاب شرفنامه خود ذکر می‌کند و در شرفنامه سرزمین کردستان و حکام کرد را برمی‌شمارد. لسترنج می‌گوید آنچه دربارهٔ اصل ایالت کردستان می‌گویند این است که در دوره امپراتوری سلجوقیان، سلطان سنجر سلجوقی قسمت غربی ایالت جبال یعنی آنچه که از توابع کرماشان بود جدا کرد و آن را کردستان نامید و برادرزاده خود سلیمان شاه معروف به ابوه یا ایوه را فرمانفرمای آنجا قرار داد. غالب مورخان و جغرافیانویسان قدیم مانند اصطخری و ابن بلخی و مسعودی مورخ نامدار پس از اسلام، واژهٔ کرد را در دوران تاریخی پس از حمله اعراب به ایران به معنای کوچ‌نشینان ایرانی‌تبار به کار برده‌اند.

در دوران اسلامی واژه کرد به معنای رمه‌گردانان و کوچ‌نشینان ایرانی‌تبار به کار رفته‌است و طوایف دیگر ایرانی را نیز «کرد» نامیده‌اند. از دوران سلجوقیان، مناطق وسیع کوهستانی غرب فلات ایران کردستان نام می‌گیرد. اما معنای اجتماعی واژه کرد هنوز ادامه دارد و شرف‌خان بدلیسی کردها را بر پایهٔ شیوهٔ زندگی و اجتماعی نزدیک، به چهار گونه تعریف می‌کند که از نظر زبان و شیوه زندگی از یکدیگر متفاوتند: کلهر، لر، گوران و کرمانج که با قوم گیل از یک تبارند. ولی او مردمان رعیت که چنین شیوه زندگی را نداشتند یا جزو قبیله‌ای نبودند را کرد حساب نمی‌کند. مینورسکی نیز در رابطه با این عبارت شرفخان بدلیسی بر این نظر است که کرمانجی (کرمانجی شمالی، کرمانجی میانی و کرمانجی جنوبی) را امروز بتوان جزو زبان‌های کردی دانست.

حمزه اصفهانی در کتاب سنی ملوک الارض و الانبیا می‌نویسد: «پارسیان، دیلمیان (یکی از گروه‌های مهم ایرانی‌تبار) را کردهای طبرستان می‌دانستند - چنان‌که اعراب را کردهای سورستان.»

یاقوت حموی مردمان ساسون را «الاکراد السناسنه» می‌خواند. ولادمیر الکسیویچ ایوانف نیز می‌گوید نام کرد در سده‌های میانه (کم و بیش از سده پنجم میلادی تا شانزدهم میلادی) نامی بود که بر همهٔ رمه‌گران و کوچ‌گران ایرانی اطلاق می‌شد.
مکنزی می‌گوید: اگر به حدود دوران گسترش امپراتوری عرب‌ها نگاه کنیم، خواهیم یافت که عنوان کرد با رمه‌گر و کوچ‌گر دارای یک معنی است.

مارتین فان براینسن، پژوهشگر هلندی و کردشناس می‌گوید : نام قومی «کرد» که در منابع قرن نخست اسلام دیده می‌شود بر یک پدیده رمه‌گرایی و شاید واحدهای سیاسی نامیده می‌شد و نه یک گروه زبانی. چندین بار حتی «کردهای عرب» در منابع نام برده شدند. اما در پایان قرن دهم میلادی، این نام برای گروه‌های متعدد رمه‌داران و کوچ‌گران ایرانی‌زبان به کار می‌رفته‌است که از دریاچهٔ وان تا دریاچهٔ ارومیه و مناطقی از قفقاز زندگی می‌کردند. اگر در آن زمان روستانشینی بودند که به زبان‌های کردی امروز تکلم می‌کردند، هنوز نام «کرد» در آن زمان شامل آن‌ها نمی‌شد.

ولادمیر مینورسکی ایران‌شناس و مورخ و کردشناس نیز می‌گوید: در زمان پس از حمله اعراب، لغت قومی‌کرد برای تیره‌های قبایل گوناگون ایرانی‌تبار و ایرانی‌شده بکار می‌رفت.

ریچارد فرای، ایران‌شناس و پروفسور دانشگاه هاروارد نیز می‌گوید: قبایل همیشه بخشی از تاریخ ایران بودند هرچند منابع در مورد آن‌ها کم است زیرا آن‌ها خود تاریخ‌ساز نبودند. عنوان فراگیر و عامیانه «کرد» که در بسیاری از کتاب‌های عربی و حتی پهلوی (کارنامه اردشیر بابکان) دیده می‌شود نامی بود که فراگیرنده همه کوچ‌گران و چادرنشینان بود حتی اگر با مردمانی که امروز نام «کرد» دارند از پیوند زبانی نبودند. برای نمونه، برخی از منابع مردمان لرستان را کرد نامیدند و هم‌چنین قبایل کوهستان و حتی بلوچان کرمان.

در کارنامه اردشیر بابکان (پاپکان) هم کردان به معنی عشایر و شبان آمده‌است، نه نام و نژاد یا قبیله. در زبان طبری امروز نیز کلمهٔ کرد به معنی چوپان و شبان است. آنچه که روشن است، تحول واژهٔ کرد از یک معنی اجتماعی و شیوهٔ زندگی گروه‌های مختلف ایرانی‌تبار به معنی قومی امروز آن بسیار طول کشید.

اکثریت قریب به اتفاق محققان از زمینه‌های مختلف تاریخ، مردم‌شناسی، مردم نگاری و زبانشناسی کُردهای معاصر را به عنوان بازماندگان گوتین‌های باستانی سومر بازشناخته‌اند

با این همه نباید از یاد برد که اسم کرد بارها در کتیبه‌های سومر، آشور و بابل آورده شده‌است. فردیناند هنر بیشلر ریشهٔ اسم کرد را سومری می‌داند.

نام کُرد مشتق شده از گوتی نه تنها گوتیوم در کردستان معاصر واقع شده‌است خود نام «کُرد» توسط محققان به عنوان تنها شکل تغییر یافته از واژه کهن ایرانی «گوتی» مشاهده شده‌است.

پروفسور هوورت موافق با اشتقاق کُردستان از گوتیوم بوده، و لغت باستانی برای کُردها، کاردوخی یا کاردو بابلی‌ها برای کُردها، با گوتی یکسان می‌داند.

هونیگمن به همین ترتیب نام «کرد» از کلمه «گوتی» مشتق می‌کند: «کردهای بومی، افراد غیر عرب که برای هزاران سال در خاورمیانه زندگی می‌کرده‌اند. نامشان از گوتی باستان (گوتی-گورتی-کوردی)، فاتحان بابل مشتق شده‌است. ته لک بر این عقیده است که: دست کم دو خط از تبار قابل مشاهده است، که در برگیرنده تمام شاخه‌های خود را در منطقه اصلی در حال حاضر از کُردها هستند.»

اکثریت قریب به اتفاق محققان از زمینه‌های مختلف تاریخ، مردم‌شناسی، مردم نگاری و زبانشناسی کُردهای معاصر را به عنوان بازماندگان گوتین‌های باستانی سومر بازشناخته‌اند.

نام‌های محلی شواهد فراوان در حمایت از ارتباط بین کُردها وگوتیَن‌ها بیشتر به وسیله نام‌های مکانی کُردستان فراهم شده‌است. در واقع، نام محلی کوه جودی و قبیله کُردزبان جودیخانلو بقایای فسیلی نام پر هیبت پشت سر گذاشته توسط “گوتی هاًهستند.

استرابون تاریخنگار و جغرافی‌دان یونانی در کتاب جغرافیای مناطق تحت کنترل هخامنشیان از. سرزمین کوردستان به عنوان گوردیان نام برده‌است که شباهت زیادی به اسمه کرد کنونی و گرد ایرانی دارد

ای.ام. ارانسکی زبانشناس روسی در کتاب فقه اللغه ایرانی می‌نویسد ارمنیها به کردها کردوک و سریانیها نیز قردو می‌گفتند. در کتیبه‌های توکولتی نینورا پادشاه آشور بارها از مردمانی به اسم گوتی و گاهی کورتی نام برده شده‌است در متون پارسی میانه نیز بارها به اسم کورت خطاب به مردمان کرد برمی‌خوریم که این اسم بعد از حملهٔ مسلمانان و تسلط زبان عربی بر ایران به (کورد) تغییر یافت
جرارد رایور در کتاب الکرد فی المصادر القدیمیه نوشته‌است در طول تاریخ از کردها به اسمهای مختلفی از جمله کاردو، کوردوئینی، کوردیایوس، کوردیایا و کورتی نام برده شده‌است.

دکتر ادریسیان در کتاب کرد و کردستان از وجود اسم سرزمین کارداکا در کتیبه‌های سومری نام می‌برد و اسمهای گوتی، کورتی و کاردو را یکی می‌داند که توسط زبانهای مختلف دیگر ملل هربار به یک نحو از آنها نام برده شده‌است.

گزنفون و آریستوبولوس از سرداران یونانی مردمان کرد را کاردو و کاردوخی نامیده‌اند که تمدن کوردوئنه را در شمال میانرودان تشکیل دادند. دانشنامه کلمبیا این ارتباط را ذکر کرده‌است. برخی از دانشوران قرن نوزدهم نظیر جرج رولینسن کردوئنه و کاردوخی را با کردهای امروزی یکی دانستند و اظهار کردند کاردوخی معادل لغوی باستانی کردستان است. «حشمت الله طبیبی» در خصوص واژه کرد می‌نویسد: «آنچه اکثر محققین و نویسندگان قدیم و جدید بر آن اتفاق نظر دارند این است که قبل از آمدن قبایل کرد ایرانی به ناحیهٔ کردستان، قوم کرد نژاد دیگری به نام (کاردو) در این سرزمین ساکن و دارای تمدن بالنسبه مهمی بوده‌اند که با مهاجرین هم نژاد خود در هم آمیخته و در هم مستحیل شدند و در نتیجه مهاجرین نیز به همان نام نامیده شدند.»

جنگ آوری کُردها در تاریخ
ابن خلدون از کردها به عنوان قومی مستقل نام برده‌است که با عمر ابن خطاب خلیفهٔ دوم مسلمانان جنگیده‌اند. همچنین می‌توان به اشارهٔ ابن وحشی به الفبای زبان کردی در کتاب شوق المستهام فی معرفه الاقلام اشاره کرد که سخن از مستقل بودن قومی به اسمه کرد می‌زند که الفبای زبانی داشته‌اند.

تمامی طوایفی که در طول تاریخ از آن‌ها به عنوان طوایف کرد نام برده شده نه تنها غیر کرد نبوده‌اند بلکه از ایلات مهاجر کرد بودند همچون کردان فارس، کردان سیستان، کردان ساسون و غیره که اشاره به کردتباری آن‌ها دارد که اکنون نیز در این نواحی سکونت دارند و با یکی از گویش‌های زبان کردی تکلم می‌کنند.

در کارنامهٔ اردشیر بابکان چنین آمده‌است: «و ساسان شپان پاپک بود و همواره با گوسپندان بود و از تخمهٔ دارای دارایان و اندرش خدایی الاسکندر بگریز و نهان روشی بود و با کرد شپانان بسر می‌برد …» بنابراین منظور از این عبارت «کرد شپانان»، یعنی شپانانی که از تبار کرد بوده‌اند می‌باشد اگر کرد به معنی شبان و رمه گردان است چرا این دو کلمه به صورت مضاف و مضافٌ‌الیه و همچنین صفت و موصوف بیان شده‌است استقلال این دو کلمه به راستی چه انگاره ایی را در ذهن متبلور می‌کند بجز اینکه این کلمات از هم مستقلاً و کرد می‌تواند به چیزهای دیگر هم اطلاق شود مثلاً جنگجویان کرد و کشاورزان کرد؛ و مسلماً منظور از واژهٔ «کرد» در متن‌های سدهٔ سوم هجری به بعد نیز چیزی غیر از نژاد کردی نیست.

در همین رابطه «لمبرت» به نقل از ابن بلخی می‌گوید: کردهای پارس بزرگترین پشتیبان قدرت نظامی و جنگی ساسانیان بودند.

در خصوص اسم کرد می‌توان به شاهنامهٔ فردوسی و اشعار مولوی و رودکی اشاره کرد که از کرد به عنوان قومی مستقل نام برده‌است.

بدون شک معنای واژهٔ کرد نمی‌تواند شبان یا کوچ‌نشین باشد و معنای آن ساده‌تر و روانتر از آن چیزی است که ما ذهن خود را با آن درگیر ساخته‌ایم و با جستجو کردن و کنکاش در چندین منبع تاریخی قبل و بعد از اسلام، می‌توان به راحتی به معنای حقیقی آن دست یافت.

اجداد کُردها و بخصوص مادها توانستند با استفاده از شگرد خود گندم وحشی را که بسیار ریز و باریک بود به گندم امروزی تغییر دهند و با تغییر ژنتیکی در این گیاه پر مصرف که امروزه جزء اصلی‌ترین غذای مردم جهان است، توانسته‌اند به انسانهای روی کرهٔ زمین خدمت بزرگی انجام دهند

می‌توان واژهٔ کرد را به عنوان قومی مستقل معنا و تفسیر کرد. هرچند در این زمینه پژوهش‌هایی قبلاً به عمل آمده و در آن پژوهش‌ها واژهٔ کرد را به دلیر و پهلوان تعبیر کرده‌اند، اما متأسفانه در این پژوهش‌ها نه تنها هیچگونه نقدی بر واژهٔ شبان و کوچ‌نشین که برای واژهٔ کرد توسط تاریخ‌نویسان قدیم و جدید در نظر گرفته شده‌است به عمل نیامده، بلکه حتی به آن نیز اشاره‌ای نشده‌است.

روایت نیویورک تایمز از سواران کرد در کوه‌های قفقاز
تحقیقات نشان داده که قدیمی‌ترین ساکنین غرب ایران که تا جنوب ترکیه و شرق سوریه امتداد داشته‌است، مردمی به نام کورته؛ کردوک و کرتو در حدود ۸۰۰۰ سال قبل از میلاد بودند که ریشه‌هایشان به دامنه‌های کوه جودی در آرارت می‌رسد و بعدها اقوامی از آریاییها که به آن‌ها ماد گفته می‌شد از جنوب سیبری حدود ۳۰۰۰ سال قبل از میلاد کوچ کرده که عمدتاً ساکن غرب ایران شدند و این اقوام با اقوام قبلی که کُرد نام داشتند و در این سرزمین ساکن بوده در هم آمیختند که دیگر این اقوام جدید با اقوام قبلی تمیز داده نمی‌شدند و همگی کُرد نام گرفتند و به مرور زمان موفق به تأسیس اولین حکومت آریایی در غرب ایران با نام حکومت مادها گردیدند و نخستین شهرهای ایران را به وجود آوردند؛ مثلاً همدان را «دیاکو» نخستین شاه ماد بنیان نهاده یا شهر باستانی ملایر (ملایر از دو واژه کُردی «مال» و «آگر» تشکیل شده به معنای خانه آتش).

دیاکونف که عضو انجمن سلطنتی آسیایی و انجمن شرق‌شناسی آمریکا و فرهنگستان هنر و علوم آمریکا و عضو کمیته مشورتی دانشنامه ایرانیکا و عضو مجموعه کتیبه‌های ایرانی است، در خصوص کُردها چنین نظری دارد: «اجداد کُردها و بخصوص مادها توانستند با استفاده از شگرد خود گندم وحشی را که بسیار ریز و باریک بود به گندم امروزی تغییر دهند و با تغییر ژنتیکی در این گیاه پر مصرف که امروزه جزء اصلی‌ترین غذای مردم جهان است، توانسته‌اند به انسانهای روی کرهٔ زمین خدمت بزرگی انجام دهند؛ همچنین برای اولین بار کُردها حق همسایگان و استقلال آنان را به رسمیت شناخته‌اند و همچنین کُردها اولین ملت قانون گذار جهان هستند و این را در سنگ نوشته‌های دوران باستان به وضوح می‌توان دید.»

به‌طور کلی از بدو تاریخ کوه‌های بالای میانرودان مسکن و جایگاه مردمی بوده‌است که با امپراتوری‌های جلگه‌ها یعنی امپراتوری‌های بابل و آشور در جنگ بوده‌اند و گاه آن‌ها را شکست می‌داده‌اند. طبق نظریه حمداله مستوفی در نزهت القلوب در قرن ۷۴۰ ه‍.ق که اسامی ۱۶ ولایت کردستان را نام برده بجز شهرزور که اکنون جز کشور عراق است همگی جز ایران و نواحی شمالی عراق از جمله موصل، کرکوک و اربیل جز ولایات عرب و ولایات دیاربکر ذکر شده‌اند و کردهای حال حاضر عراق همگی مهاجر از شهرهای کردنشین ایران هستند.

بدلیسی خاستگاه کردها را گوران که در کرمانشاه است معرفی می‌کند. مادها پس از ورود به زاگرس اقوام بومی آنجا یعنی کاسی‌ها و لولوبیان و گوتیان و دیگر اقوام آسیانی را در خود حل کردند و زبان خود را در منطقه رواج کامل دادند. زبان‌های کردی (سورانی/کُرمانجی) با سایر زبان‌های ایرانی مانند فارسی و بختیاری و تالشی و گیلکی و بلوچی از یک ریشهٔ واحد هستند.

گرنوت وینفوهر بیشتر کردی را نزدیک به زبان پهلوی اشکانی می‌داند.

در دوره‌های تاریخ، منطقهٔ کردستان بخشی از امپراتوری‌های ماد، هخامنشی، سلوکی، اشکانی و ساسانی گشت. در زمان ساسانیان منطقه امروزی عراق را ناحیه آسورستان یا دل ایرانشهر می‌نامیدند. بیشتر بخش شرقی منطقه امروزی کردستان عراق در زمان ساسانیان در استان شادپیروز قرار داشت. پروفسور ان لمبتون در تاریخ ایلات ایران از قول ابن بلخی می‌نویسد: «کردان زبدگان لشکر ساسانی بودند.»

تمام سرزمین کردستان یکی از ایالات ایران بوده‌است. در جنگ چالدران (۱۵۱۴ میلادی) بر اثر شکست ایران در برابر امپراتوری عثمانی بخش بزرگی از کردستان از ایران جدا شد و نصیب امپراتوری عثمانی گردید.

حضور کُردها در حیطه نفوذ و اقتدار دو امپراتوری موجود، خواه ناخواه پای کُردها را به مناقشات باز می‌کرد. بر اساس قراین تاریخی کُردها به واسطه ساختار قبیله‌ای و رقابت‌های درون قبیله‌ای برای حفظ اقتدار و قدرت خود بدون توجه به ایدئولوژی و مذهب قدرت‌های موجود به یکی از آن قدرت‌ها گرایش پیدا می‌کردند. در این بین هر کدام از دو امپراتوری دارای دیدگاه‌های واقع بینانه‌تر و منطقی‌تر بوده‌اند، می‌توانستند از این قوم و قبایل در راستای منافع خود بهره بگیرند. با بهره‌گیری شاهان صفویه و بعدها قاجاریه از اهرم قدرت ایل‌های کرد در مرزهای غربی پس از جنگ چالدران، ایران در چندین نوبت بر امپراتوری عثمانی غلبه نمود.

هر چند در این میان برخی از ایل‌های کرد جدا شده از ایران به امپراتوری عثمانی یاری می‌رساندند که هیچ‌گاه موفقیتی کسب نکردند و تجاوزات آن‌ها با شکست همراه می‌شد. امپراتوری عثمانی سال‌ها بر بخش جداشده سرزمین کردستان از ایران، فرمان راندند تا این‌که با پایان جنگ جهانی اول و نابودی امپراتوری عثمانی متصرفات آن: سرزمین کردستان، سرزمینهای عربی، آسیای کوچک و بالکان تدریجاً تقسیم یا مستقل گردیدند. بخش جداشدهٔ سرزمین کردستان از ایران، در نقشهٔ جغرافیای امروزی در سه کشور ترکیه، عراق، و سوریه قرار می‌گیرد.

استفاده از نام‌های مادی که مستقیماً به پادشاهان و سرداران ماد یا اعلام فرهنگی آن‌ها مرتبط است در نام‌های کردی به وفور کاربرد دارد. از نام‌های کردی مورد استفاده در بین مردم که با تاریخ ماد مرتبط است می‌توان به: آباکو آترین آتوی آرباکو آرتیکا و… همهٔ این نام‌های از مدخل ۱ تا ۴۰ یکی از کتب مربوط به نام‌های کردی و بخش حرف آ برداشت شده که خود ناشی از وسعت این نام‌ها است البته چون نام جدید هستند و هدفی جز ملت سازی ندارند و مردود می‌باشد.

ویژگی های سرزمین کردستان
به علت اینکه آمارگیری دقیقی از جمعیت کردها انجام نگرفته‌است، تمام آمارهای ارائه شده تخمینی هستند. بنا بر برآوردهای غیررسمی جمعیت و مساحت این منطقه به‌طور تقریبی در سال ۲۰۰۹، ۲۸٬۵ تا ۳۰ میلیون تن در منطقه‌ای به وسعت ۱۹۰۰۰۰ کیلومتر مربع است. ناحیه زیست کردزبان‌ها عمدتاً کوهستانی است که از شرق به دامنه‌های شرقی کوه‌های زاگرس منتهی می‌شود.

از این قسمت به طرف جنوب و حد فاصل همدان و سنندج امتداد می‌یابد. در طرف جنوب هم کرمانشاه، و تا جنوب استان ایلام و از طرف دیگر به کرکوک و موصل ختم می‌شود. از شمال به طرف ماردین، ویران‌شهر و اورفه امتداد یافته، آن گاه از شمال به طرف ملاطیه و حوزه رود فرات می‌رود تا به کمالیه می‌رسد. در قسمت‌های شمالی کردستان محدود به کوهستان‌های مرگان‌داغ و هارال‌داغ است که به طرف ارزنجان و ارزروم امتداد می‌یابد. البته در تمام مناطق ذکر شده بسیاری اقوام غیر کردزبان نیز زندگی می‌کنند.

زبان کردی با دسته شمالی لهجه‌های ایرانی غربی و از زبان‌های مهم دسته شمال غربی به شمار می رود اما نزدیکی زیادی با زبان پارسی باستان و پارسیگ ساسانی دارد و صاحب همتون و تصنیف ها و قصه ها و سنت های ادبی است

کوه‌های این منطقه در زمستان پوشیده از برف است و در تابستان با آب شدن برف‌ها، به مانند فرشی سبز رنگ از زیباترین مناطق دیدنی جهان می‌شود. چراگاه‌های آن که در دوران‌های دور پرورش‌دهندهٔ اسب‌های مادی بوده‌اند امروزه نیز برای چرای رمه‌ها و دام‌های ایل‌های کرد ایران از اهمیت به سزایی برخوردارند. مناطق کردستان اگر چه کوهستانی است اما همین مناطق کوهستانی دارای دره‌های وسیع و حاصل‌خیزی نیز است.

زبان کردی را بیشتر بشناسید
کردی از ریشه زبان‌های ایران قبل از حمله اعراب به ایران است.

این گویش از عربی و ترکی تأثیر چندان نپذیرفته و کمابیش اصیل مانده‌است. زبان کردی دارای ادبی پهناور است. قدیم‌ترین نوشته به زبان پهلوی اشکانی قباله‌ای است که از اورامان در کردستان به دست آمده. زبان کردی با دسته شمالی لهجه‌های ایرانی غربی و از زبان‌های مهم دسته شمال غربی به شمار می رود اما نزدیکی زیادی با زبان پارسی باستان و پارسیگ ساسانی دارد و صاحب همتون و تصنیف ها و قصه ها و سنت های ادبی است.

زبان کردی به پنج دستهٔ ۱. شمالی یا کرمانجی (شامل سنجاری، جدیکانی، ارفی، بوتانی، بایزیدی، هکاری، سورچی، کرمانجی خراسانی، شکاکی، وانی، شمدینانی، جزیری و بادینانی) ۲. میانی یا سورانی (شامل مکریانی، پشدری، خوشناوی، اربیلی، اردلانی، سلیمانیه‌ای، ورماوه‌ای، گرمیانی، کرکوکی، بنگردی، رواندزی و جافی) ۳.جنوبی یا کلهری (شامل: کردی ایلامی، کلهری، لکی کردی بغدادی) ۴. زازاکی یا زازایی درمحدودهٔ گویش‌های شمالی است (شامل:کردکی. کرمانجکی. دملکی)۵. هورامی یا گورانی درمحدودهٔ گویش میانی است (شامل: حلبچه ای. پاوه‌ای. مریوانی) تقسیم می‌شود.
در کل زبان کردی میانجی دو زبان بزرگ قبل از اسلام هستند یعنی پارتی اشکانی و پهلوی ساسانی که هرچه به شمال برویم زبان کردها به پهلوی اشکانی نزدیک می‌شود و هرچه به سمت جنوب بیایم به زبان پهلوی ساسانی نزدیک می‌شود در کل زبان کردی به پارسی نزدیکتر است تا اشکانی، زبان‌های گورانی و زازکی هم به پارتی اشکانی_ مادی نزدیکترند.

مک کنزی پس از بررسی بسیاری از گونه‌های زبان‌های ایرانی درمقاله معروفش بنام «ریشه‌های زبان کردی» می‌نویسد: «وظیفه نخست من باید تعریف زبان کردی از طریق تعیین مشخصاتی باشد که آن را از دیگر لهجه‌های ایرانی متمایز می‌کند. متأسفانه باید در ابتدای این بحث اعتراف کنم که نتایجی که به آن رسیده‌ام، عموماً منفی هستند، زیرا تقریباً در برابر هر مشخصه ویژه زبان کِردی، یک مشخصه مشابه در دستکم یک لهجه دیگر ایرانی وجود دارد» آنگاه او در ادامه این مقاله به تحلیل و مقایسه خصوصیات دستوری و صرفی (مورفولوژیک) کردی با دیگر زبان‌های ایرانی می‌پردازد، تا با نمونه‌های مختلف نظر خود را ثابت کند که کردی نیز مانند دیگر شاخه‌های خانواده زبان‌های ایرانی، یکی از این زبان هاست – مانند بلوچی یا لُری، تاتی – آذری یا گیلکی. بنظر مک کنزی و ویندفور کُردی از نزدیک‌ترین زبان‌های ایرانی به پارسی باستان (هخامنشی) است و حتی در دوره ای تحت تأثیر زبان پارتی بوده‌است که می‌دانیم ریشه اش در شرق دریای خزر بوده و در زمان اشکانیان زبان پارتی تقریباً همه گونه‌های زبان‌های ایرانی از جمله فارسی، کردی، تاتی، زازاکی و بلوچی و گورانی را تحت تأثیر خود قرار داده‌است.
زبان کردی در عراق در کنار زبان عربی رسمی است.

در ارمنستان نیز به عنوان زبان اقلیت شناخته می‌شود. زبان کردی در ایران به عنوان یک زبان محلی پذیرفته شده اگرچه رسانه‌ها برای عدم استفاده از آن و جایگزینی آن با فارسی تلاش می‌کنند. در ترکیه هم کردها با وجود اینکه بزرگ‌ترین اقلیت کشور هستند اما زبانشان به رسمیت شناخته نمی‌شود به‌طوری‌که حتی لیلا زانا نمایندهٔ پارلمان ترکیه به جرم صحبت کردن به زبان کردی در سال ۱۹۹۴ در حین ادای سوگند در پارلمان ترکیه به ۱۵ سال حبس محکوم شد. در سوریه فدراسیون شمال سوریه در کنار زبان عربی کردی هم در مدارس تدریس می‌شود.

در کشورهای ترکمنستان، قزاقستان، آلمان و سوئد نیز اقلیت کرد زبان زندگی می‌کنند. دو گویش گورانی و زازاکی توسط بسیاری از زبان شناسان به علت تفاوت با سایر گویش‌های کردی، در زمرهٔ زبان کردی شناخته نمی‌شوند. البته گویشوران این دو زبان از نظر قومیت جز مردمان کردتبار هستند و خودشان را کرد می‌دانند.

کُردها، مردمانی باخدا
دین اکثریت مردم کرد اسلام است. بیشتر کردها مسلمان سنی و پیرو فقه شافعی هستند. اکثریت کردهای استان آذربایجان غربی مسلمان و سنی شافعی هستند. در استان کردستان نیز اکثریت سنی هستند، اما در شرق استان در شهرتان‌های بیجار و قروه کردهای شیعه و اقلیتی از کردهای یارسان نیز زندگی می‌کنند.

در استان کرمانشاه بخشی سنی و بخشی پیرو آئین یارسان (اهل حق) و بخشی هم شیعه هستند؛ و در ایلام تقریباً همهٔ مردم شیعه هستند. اکثریت کردهای کرمانج شمال شرق ایران (خراسان) هم شیعه هستند و کردهای ساکن در استان‌های مازندران و قزوین برخی شیعه و برخی یارسان هستند. در کردستان عراق اکثریت با مسلمانان اهل سنت است ولی اقلیتی از دیگر ادیان و مذاهب مانند ایزدی و یارسان (کاکه ای) هم در آنجا زندگی می‌کننددر کردستان ترکیه اقلیتی ار کردهای علوی مذهب در استان‌های تونجلی و حکاری زنگی می‌کنند. لازم است ذکر شود دو طریقت قادریه و نقشبندیه مریدان زیادی در کردستان دارند و هنوز هم در خانقاه‌ها مشغول به ذکر هستند. سایر کردها نیز از بجوران‌ها ،زرتشتی، مسیحی یا یهودی هستند که بیشتر در کشورهای اروپایی سکوت دارند.

فرهنگ و آداب و رسوم خاص کُردها
بوکه باران، از آداب و رسوم باران‌خواهی در کردستان است که در ایام خشکسالی یا سال‌هایی که میزان بارندگی آن کم است برگزار می‌شود. بوک به معنی عروسک است. دختران نوجوان روستا با استفاده از دو تکه چوب عروسکی ساخته و لباسی از پارچه‌های رنگی بر تن آن عروسک می‌پوشانند و برای آن سربندی درست می‌کنند. سپس آن عروسک را در دست می‌گیرند و در حالی که شعر می‌خوانند در کوچه‌ها می‌گردند.

هنگام عبور «بوکه باران» از کوچه‌ها اهالی بر آن عروسک آب می‌پاشند به نیت این که باران و گندم در آن سال فراوان باشد. اهالی هدایایی مانند تخم مرغ، پول یا گردو به دختران می‌دهند. دختران پس از گذراندن بوک (عروسک) از همه کوچه‌ها آن را به قبرستان یا زیارتگاه موجود در روستا می‌برند، سپس آن را می‌سوزانند یا به آب می‌اندازند و هدایای جمع‌آوری شده را بین خود تقسیم می‌کنند. اهالی روستای هشمیز از دهستان ژاورود شرقی، بخش مرکزی شهر سنندج در منطقه‌ای سرد و خشک در ۳۶ کیلومتری جنوب غرب سنندج به این عروسک «بووکه چووینه»(bokâ cuwina) گویند و آن عروسک چوبی را در گهواره‌ای گذاشته و می‌چرخانند. این دختران هنگام چرخاندن عروسک در کوچه‌ها اشعاری را آوازوار و آهنگین و به صورت دسته‌جمعی می‌خوانند.

از جمله اعیادی که در تمامی کشورهای اسلامی و نیز در ایران برگزار می‌شود، اعیاد اسلامی است. کردها برای رسوم و اعیاد مذهبی مانند عید قربان، عید فطر و به خصوص میلاد پیامبر اسلام ارزش بسیاری قائلند. در دو عید فطر و قربان مردم با اقامه نماز مخصوص عید در حالی که لباس نو به تن دارند به دید و بازدید یکدیگر می‌روند. علاوه بر این، جشن عید مبعث پیامبر اسلام از شکوه ویژه‌ای برخوردار است. این جشن در ماه رجب که سراسر سرور و شادی است برگزار می‌شود. در این مراسم غذاهای نذری از جمله نوعی آش مخصوص طبخ می‌شود و در میان مردم تقسیم می‌گردد و همراه با آن مراسم ذکر دراویش و نواختن دف و خواندن اذکار مخصوص شامل مولودی خوانی، حمد و ستایش پیامبر اسلام و نیایش به درگاه خداوند نیز اجرا می‌شود. البته مولودی‌خوانی در ماه‌های دیگر سال، نیز جز ماه‌های محرم و صفر برگزار می‌شود.

آشنایی با مناطق کردنشین ایران
نواحی کُردنشین ایران شامل قسمت عمده‌ای از استان آذربایجان غربی از ناحیه ماکو شروع می‌شود و با دربرگرفتن بخش‌های مرکزی (شهرهایی مانند ارومیه و سلماس) و غربی استان و برخی از شهرهای جنوب آذربایجان غربی، شامل دیگر استان‌های غرب ایران یعنی بیشتر مناطق استان کردستان (اردلان)، کرمانشاه و ایلام و بخش‌هایی از استان همدان می‌شود؛ و در قسمت جنوبی دریاچه ارومیه، شهرستان‌های اشنویه، مهاباد، بوکان، پیرانشهر، سردشت، بخش‌هایی از نقده، تکاب و شاهین‌دژ کردنشین هستند.

در دهه‌های پیش از جنگ جهانی دوم که نظریه‌های نژاد برتر و آریاییگری خصوصاً از نوع موبورِ اروپای شمالی شیوع داشت، کردهای مناطق کوهستانی را بر اساس نظریهٔ گهوارهٔ اروپای شمالی آریایی‌ها در زمرهٔ آریایی‌های بلند قامت، موبور و چشم آبی (Homo europeus nordicus) طبقه‌بندی کردند

نیمی از جمعیت استان خراسان شمالی نیز کرد هستند. در سایر استان‌ها نیز به خصوص خراسان رضوی، گیلان، البرز، تهران ، مازندران و اردبیل اقلیت کرد وجود دارد. در استان یزد شهر ابرکوه روستا مهرآباد یک اقلیت ۵۰۰۰نفری کرد وجود دارد. شهر کرمانشاه پرجمعیت‌ترین شهر کردنشین ایران است این شهر در قرن یازده میلادی که تمام بخش‌های کردستان قسمتی از حکومت سلجوقی بود به عنوان مرکز کردستان شناخته می‌شد.

درآمیختگی و همزیستی کردهای ارومیه و مناطق شمالی تر با همسایگان ترک سبب شده که بسیاری از عناصر فرهنگ کردی گروه‌های قومی کُرد، از جمله زبان، جایش را به زبان و فرهنگ ترک بدهد؛ از این‌رو ایوانف شناسایی هویت کردهای کرمانج ایران را مشکل دانسته‌است و آن‌ها را ترک‌زبانانی می‌داند که رفته رفته هویت کردی را از دست می‌دهند.

ژنتیک و تبار کُردی
کردها از قوم‌های مورد توجه آریایی‌گران بوده‌اند. باور عمومی نزد آریایی‌گران این بوده‌است که چون کردها مردمانی کوه‌زی بوده‌اند، نسبت به خویشاوندان دشتی/شهری خود از اختلاط با نژادهای دیگر دور بوده‌اند.

در دهه‌های پیش از جنگ جهانی دوم که نظریه‌های نژاد برتر و آریاییگری خصوصاً از نوع موبورِ اروپای شمالی شیوع داشت، کردهای مناطق کوهستانی را بر اساس نظریهٔ گهوارهٔ اروپای شمالی آریایی‌ها در زمرهٔ آریایی‌های بلند قامت، موبور و چشم آبی (Homo europeus nordicus) طبقه‌بندی کردند. فون لوشن به همانندی زیست‌بوم کردها و فرمانروایان هندو-ایرانی میتانی در ۳۵۰۰ سال پیش از این اشاره کرده‌است.

در جریان جنگ سوریه، کُردها به عنوان متحد آمریکا وارد عمل شده و با وجود مشکلاتی که در جنگ با داعش با آن روبرو شدند، اما واشنگتن در نهایت آنها را تنها گذاشت تا هدف حمله ترکیه قرار بگیرند.
این همان اتفاقی بود که در عراق نیز رخ داد و اگر نبود حمایت ایران از کُردهای عراق، آنها قربانی خشونت تکفیری ها شده بودند

قائل شدن ریشهٔ ایرانی و به تبع آن هندواروپایی برای کردان، از لحاظ تاریخی بدین سبب بوده‌است که کردی از زبان‌های ایرانی است. پس فرضیهٔ ایرانی‌تبار بودن کردان با توجه به قراین زبان‌شناختی بوده‌است و نه ژن‌شناختی.

پژوهش‌های میان‌رشته‌ای، به‌ویژه با نظر در دی‌ان‌آی این مردمان، تصویر پیچیده‌تری از واقعیت ترسیم کرده‌اند. طبق یکی از پژوهش‌ها، قدیم‌ترین نیاکان کردان از اخلاف بومیان اولیه هلال خصیب در عصر نوسنگی بوده‌اند. جایگاه جغرافیایی ایشان بیرون ایران امروزی جایی در شمال غربی آن می‌بود.

ایرانی‌زبان شدن این بومیان چند هزاره سپس‌تر، در پی درآمدن چندین موج نخبگان جنگاور ایرانی‌زبان از آسیای میانه به سرزمین‌های ایشان بوده‌است.
از جمله نتایج جالبی که از مطالعات ژن‌شناختی گرفته‌اند در بررسی ژنتیکی بخشی از مردم خاورمیانه است. برای نمونه اظهار شده‌است که یهودیان به کردان، ترک‌ها و ارمنی‌ها نزدیک‌ترند تا به همسایگان عرب خود.

از سوی دیگر یک مطالعه ژنتیکی بر روی دی‌ان‌ای میتوکندریایی اقوام ایرانی نشان داده که بیشتر کردهای ایران به هاپلوگروپ HV تعلق دارند.

هاپلوگروپ J با ۲۰ درصد و U7 با ۸ درصد در رتبه‌های بعدی قرار گرفتند که هر سه آن‌ها از هاپلوگروپ‌های مخصوص اورآسیای غربی هستند. مقایسه دوبدوی نوکلئوتیدهای تغییریافته نشان داد که کردها بیشترین شباهت در الگوی دی‌ای‌ای میتوکندریایی (نسب مادری) را به گیلک‌ها و بیشترین تفاوت را با بلوچ‌ها دارند.

کُردها در میانه جنگ های نیابتی
در سال های اخیر کُردها با فشار دولت های منطقه روبرو بوده اند. دلیل این امر، استفاده ابزاری از کُردها در کشورهای مختلف بوده است. همین امر، دولت های ترکیه، عراق و حتی سوریه را واداشته تا نگاهی امنیتی به موضوع کُردها داشته باشند.

در جریان جنگ سوریه، کُردها به عنوان متحد آمریکا وارد عمل شده و با وجود مشکلاتی که در جنگ با داعش با آن روبرو شدند، اما واشنگتن در نهایت آنها را تنها گذاشت تا هدف حمله ترکیه قرار بگیرند.
این همان اتفاقی بود که در عراق نیز رخ داد و اگر نبود حمایت ایران از کُردهای عراق، آنها قربانی خشونت تکفیری ها شده بودند.

ایران همواره نشان داده است که در بزنگاه ها در کنار قوم کرد می ایستد و اجازه نمی دهد این قوم ایرانی قربانی جنگ های نیابتی شود. با این حال دخالت های قدرت های فرامنطقه ای و گاهی وابستگی برخی جریانات سیاسی کُرد به کشورهای بیگانه و اعتماد به آنها باعث می شود که این قوم تاریخ ساز با مشکلاتی روبرو شوند که شایسته آن نیستند.

برچسب ها:

اجتماعی