به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری فارس، صداقت و راستگویی یکی از مهمترین صفات سیاستمدارِ مورد اعتماد مردم است و درجه صداقت ارتباط متقابلی با میزان محبوبیت و اعتماد عمومی دارد.
اما گاهی اوقات برخی سیاستمداران بدون توجه به این مساله و یا برای توجیه عملکرد اشتباه خود مطالبی را در تضاد با واقعیت مطرح میکنند که در لحظه بیان آن بههیچ وجه متوجه عواقب وخیم آن نیستند.
* وقتی روحانی بر باد رفتن 18 میلیارد دلار را انکار میکند
در نشست خبری هفته گذشته حسن روحانی رئیس دولت در مواجه با این سوال که سال گذشته و در اوج جنگ اقتصادی در مجموع 18 میلیارد دلار در قالب ارز 4200 تومانی از ذخایر کشور به باد رفت، مسئولیت این با چه کسی است؟ گفت:«اولا اینکه میگویند 18 میلیارد دلار بر باد رفته، 18 میلیارد (دلار) آمدند ثبت سفارش کردند برای خرید کالا. همین امسال هم ما 19 میلیارد دلار تا حالا خرج کردیم. مثل اینکه شما بگویید 18 میلیارد (دلار) بر باد دادید؛ نه بر باد ندادیم. 18 میلیارد (دلار) دادیم به افراد، آنها هم گفتند ما میخواهیم این جنس را وارد کنیم. البته باید بررسی شود، اگر کسی این پول را گرفته و آن جنس را وارد نکرده باید با او برخورد شود. هم دستگاههای اجرایی ما و هم قوه قضائیه باید با آنها برخورد کند. اما این حرف، حرف کاملا غلطی است که 18 میلیارد دلار را آقا بر باد دادید. نه خیر 18 میلیارد دلار بر باد ندادیم، 18 میلیارد دلار دادیم به مردم. رفتند خرید کردند، جنس آوردند و دادند به مردم. پس این حرف حرف نادرستی است.»
به گزارش فارس، هم سوال مطرح شده در این نشست دقیق نبود و هم پاسخ رئیس جمهور به این سوال از اساس و مطلقا غلط بود. رئیس دولت با استفاده از محتوای سوال، پاسخی به کلی اشتباه درباره 18 میلیارد دلار ارزی که به بازار تزریق شد ارائه کرد.
* تزریق 18 میلیارد دلار در سال 96 برای کنترل قیمت ارز و نه واردات کالا
برای شفاف شدن ماجرا ابتدا از سوال خبرنگار شروع کنیم. خبرنگار گفت: «در آن جنگ اقتصادی در مجموع 18 میلیارد دلار ارز در قالب ارز 4200 تومانی از ذخایر کشور بر باد رفت.» اگر از این جمله عبارت «در قالب ارز 4200 تومانی» را حذف کنیم سوال درست میشود. چرا که در واقع بر باد رفتن آن 18 میلیارد دلار ارتباطی به ارز 4200 تومانی نداشت. این 18 میلیارد دلار در سال 96، عمدتا به صورت نقد به بازار آزاد تزریق شد. در بانک مرکزی و رسانههای اقتصادی، به ارزی که بانک مرکزی با هدف کنترل قیمت ارز به بازار آزاد تزریق میکند، «ارز مداخلهای» میگویند. اما ارز 4200 تومانی در فروردین سال 97 تصویب شد و ارتباطی با مداخله بانک مرکزی در بازار نداشت.
ارز مداخلهای یک چیز است و ارز 4200 تومانی چیز دیگر. اولی صرفا برای کنترل قیمت ارز تزریق شده و میشود و دومی برای واردات کالا و تامین ارز مورد نیاز خدمات استفاده می شود.
اما آنچه که حسن روحانی در پاسخ به آن سوال بیان کرد، سوء استفاده از بخش اشتباه سوال مطرح شده بود. روحانی ارز مداخلهای بانک مرکزی را به مثابه ارز 4200 تومانی برای واردات عنوان کرد و گفت: «18 میلیارد (دلار) آمدند ثبت سفارش کردند برای خرید کالا». این پاسخ، پاسخی کاملا غلط و خلاف واقع بود. حتی اگر از ارز مداخلهای نقدی بانک مرکزی برای واردات هم استفاده شود تردیدی وجود ندارد که بخش اعظم آن به تامین مالی قاچاق اختصاص خواهد یافت. چراکه برای واردات عمده کالاها نه از ارز نقدی بلکه از حوالههای ارزی استفاده میشود.
تامین ارز برای واردات، سیاستی است که بانک مرکزی از ابتدای تاسیس تاکنون انجام داده است. این ارز به صورت حواله از طریق سیستم بانکی پرداخت میشود. به عبارت دیگر تامین ارز برای واردات کالا هر سال انجام میشود و حجم ارز مورد نیاز برای واردات هم بین 40 تا 50 میلیارد دلار است.
یکی از اشتباهات مصطلح در تحلیل وقایع ارزی سال 96 و 97، این است که ارز 4200 تومانی برای واردات کالا و تامین ارز خدماتی و مسافرتی، به غلط همان 18 میلیارد دلار تزریق شده تلقی میشود. در حالی که این دو به هم ارتباطی ندارد.
* تزریق گسترده ارز به بازار آزاد توسط بانک مرکزی با دستور کتبی روحانی
با این مقدمه به سراغ متن ماجرا برویم. به صورت خلاصه ماجرای بر باد دادن 18 میلیارد دلار از ثروت ملی از دستور کتبی رئیس جمهور به بانک مرکزی برای کنترل نرخ ارز در سطح 3800 تومان چند ماه مانده به انتخابات ریاست جمهوری سال 96 شروع شد. بانک مرکزی به همین دلیل شروع به تزریق بیمحابای ارز به بازار آزاد کرد. با توجه به افزایش التهابات ارزی در نیمه دوم سال 95 و ادامه آن در سال 96 بانک مرکزی برای پایین آوردن نرخ ارز میزان تزریق ارز به بازار را افزایش داد. اما نکته اینجا بود که با تزریق قابل توجه ارز به بازار نقدی باز هم نرخ ارز رشد میکرد و به همین دلیل بانک مرکزی به فرایند عرضه ارز به بازار آزاد تا روزهای پایانی سال 96 ادامه داد.
هنوز به یاد داریم که بانک مرکزی برای صرافیها سهمیههای 10 هزار دلاری تعیین کرده بود که روزانه این میزان ارز را به مردم بفروشند. بانک مرکزی در ابتدا با عاملیت صرافی بانک پارسیان ارز مداخلهای در بازار تزریق میکرد و سالها این جریان ادامه داشت اما وقتی در سال 96 از این روش نتیجه نگرفت برای کنترل نرخ ارز به 250 صرافی در سطح کشور سهمیه روزانه 10 هزار دلاری داد و صفهای طویلی در برابر صرافیهای عرضهکننده ارز مداخلهای بانک مرکزی شکل گرفت.
از آن روزها صدها عکس در فضای مجازی و در رسانهها منتشر شده است که تصویری از وضعیت بازار ارز در سال 96 را نشان میدهد. مردم این صفها را دیدهاند و هنوز خاطره آن روزها از ذهنشان محو نشده است. نگارنده، براساس وظیفه خبرنگاری هر روز به بازار ارز رفته و از تحولات آن گزارش تهیه میکرد و صفهای طویل و پرجمعیت خرید ارز مداخلهای بانک مرکزی که گاهی عبور و مرور از پیادهروهای خیابان فردوسی را سخت میکرد را به چشم دیده است.
طبق اطلاعاتی که از بانک مرکزی به دست آمد و بانک مرکزی هم هیچ وقت آن را تکذیب نکرد، در سال 96 در مجموع 18 میلیارد دلار به بازار آزاد و با هدف کنترل نرخ ارز تزریق شد و با توجه به اینکه این عرضه عمدتا کورکورانه و بیهدف بود دلالان بازار ارز و حتی افراد عادی که برای حفظ ارزش پول خود به بازار وارد شده بودند، ارزهای بانک مرکزی را خریداری کردند. این گذشته از خریداران عمدهایست که با اطلاع قبلی از سیاستگذاریهای ارزی مقادیر قابل توجهی ارز را برای مقاصد و اهداف دیگری از بازار خریداری کردند.
براساس اطلاعات به دست آمده از بانک مرکزی، این بانک در سال 93 حدود 2.5 میلیارد دلار ارز مداخلهای به بازار تزریق کرده است. با توجه به سختتر شدن مداوم فشردن فنر ارزی، این رقم در سالهای بعد رفته رفته افزایش یافته است. به طوری که براساس گزارش ولیالله سیف رئیس کل بانک مرکزی، این بانک در سال 95 بیش از 5.8 میلیارد دلار به بازار آزاد تزریق کرده است. این رقم در سال 96 به اوج رسید و چنانچه اشاره شد بانک مرکزی در اتفاقی منحصر به فرد در تاریخ مداخلات ارزی برای اولین بار رقم 18 میلیارد دلار از منابع باارزش و غیرقابل جایگزینی کشور را به بازار ارز تزریق کرد. رقمی که احتمالا تا سالها رکورددار میزان مداخله بانک مرکزی در بازار نقد خواهد ماند.
همچنین پیگیری خبرنگار فارس از بانک مرکزی نشان میدهد در سال 96، برای کنترل نرخ ارز روزانه به طور متوسط 50 میلیون دلار ارز به بازار آزاد تزریق میشد و مجموع ارز مداخلهای تزریق شده به بازار آزاد در آن سال معادل 18 میلیارد دلار بوده است. در چنین شرایطی چگونه میتوان گفت بر باد رفتن 18 میلیارد دلار جمله غلطیست؟
* تزریق 5 میلیارد دلار به بازار ارز در چند ماه منتهی به انتخابات 96
براساس پیگیری خبرنگار فارس از منابع دیگر، با توجه به مشکلات به وجود آمده در کانال ارزی دوبی در نیمه دوم سال 95 که موجب افزایش بهای دلار از 3500 تومان به 4150 تومان شد، بانک مرکزی برای کاهش این نرخ، تا روز انتخابات 96، یعنی تا 31 اردیبهشت 96 رقمی بالغ بر 5 میلیارد دلار ارز مداخلهای _ صرفا برای کنترل نرخ ارز به بازار_ تزریق میکند. این تزریقها هم عمدتا با عاملیت یک بانک و تزریق در بازار نبش پاساژ افشار که دلالان در آن منطقه به صورت غیرقانونی ارز خرید و فروش میکردند، انجام میشد.
* سود تزریق 18 میلیارد دلار ارز بانک مرکزی به جیب چه کسی رفت؟
همانطور که خود رئیس جمهور هم گفت «فقط در 6 ماهه 98 معادل 19 میلیارد دلار ارز برای واردات تخصیص داده شده است» اما چرا هیچکسی از عنوان «بر باد دادن» برای این 19 میلیارد دلار استفاده نکرده است؟ چون تکلیف این 19 میلیارد دلار تقریبا معلوم است. این پول صرف واردات شده است. حال ممکن است نقدهایی به نوع کالاهای وارداتی و سیاستهای تجاری یا انحراف منابع در این زمینه وارد باشد، اما این وضعیت قابل مقایسه با ریختن ارز به بازار آزاد به ثمن بخس و اعطای رانت ویژه برای دلالان و عده بسیار اندکی از خریداران ارز نیست.
*انتقاد رهبر انقلاب از سیاست تزریق 18 میلیارد دلار و پیشفروش سکه
در 22 مرداد ماه 97 رهبر انقلاب اسلامی تاکید کردند: «در همین قضایای ارز و سکه گفته شد مبلغ 18 میلیارد دلار از ارز موجود کشور آن هم در حالی که برای تهیه ارز مشکل داریم، بر اثر بیتدبیری، به افرادی واگذار شد و برخی از آن سوءاستفاده کردند.
وقتی ارز یا سکه به صورت غلط عرضه و تقسیم میشود، مشکلات فعلی بهوجود می آید زیرا این قضیه دو طرف دارد، یک طرف آن فردی است که دریافت می کند و طرف دیگر آن کسی است که عرضه میکند. همه بیشتر بهدنبال آن فردی هستند که ارز یا سکه را گرفته است در حالی که تقصیر عمده متوجه آن فردی است که ارز یا سکه را با بیتدبیری عرضه کرده است که اقدامات اخیر قوه قضائیه نیز در واقع برخورد با کسانی است که با یک تخلف و خطای بزرگ، زمینهساز این مسائل و کاهش ارزش پول ملی شدند.»
به گزارش فارس، آنچه که بیش از مساله بر باد رفتن 18 میلیارد دلار اهمیت دارد، آثاری است که این اقدام به وجود آورد. این سیاست موجب توزیع رانتی شدید در اقتصاد و به وجود آمدن ثروتهای بادآورده و یکشبه برای عدهای خاص شد. خرید ارز در قیمت پایین و فروش در قیمتهای بالا و بالاتر.
هنوز آن صفهای طویل در مقابل صرافیهای خیابان فردوسی و ماجراهای باندهایی که افرادی را از مناطق مختلف کشور برای گرفتن سهمیه 1000 یا 2000 دلاری خرید ارز به تهران و مناطق توزیع ارز میکشاندند از یادها نرفته است و این اتفاقات با چند جمله صحبت در نشست خبری محو نخواهد شد. قطعا و یقینا، جمله بر باد دادن 18 میلیارد دلار از ذخایر ارزی بانک مرکزی در سال 96، جمله درست، دقیق و براساس واقعیت است. این سیاست نتوانست به هدف اصلی خود که همان کنترل نرخ ارز در سطح 3800 تومان تا 4000 تومان بود، برسد و از طرف دیگر 18 میلیارد دلار از ذخایر ارزی بانک مرکزی را بر باد داد. آن هم در شرایطی که کشور با توجه به بازگشت تحریمها به این ذخایر نیاز مبرم و ضروری داشت.
به گزارش فارس، روحانی در ادامه جمله خود در نشست خبری گفته است: «البته باید بررسی شود، اگر کسی این پول را گرفته و آن جنس را وارد نکرده باید با او برخورد شود. هم دستگاههای اجرایی ما و هم قوه قضائیه باید با آنها برخورد کند.». بیش از 18 ماه از توزیع آن پولها در بازار آزاد میگذرد، چطور در طول این یک سال و نیم آقای رئیس جمهور به فکر برخورد با کسانی که پول گرفته و جنس وارد نکردهاند نیفتاده است و سوال اصلی اینکه، خریداران آن ارزها به چه دلیلی باید معادل آن ارزها را کالا وارد میکردند؟ اصلا هدف توزیع آن ارزها واردات کالا نبود که وارد نکردن آن دلیلی برای برخورد باشد.
علاوه بر اینکه چنانچه اشاره شد، این شیوه تزریق ارز بیش از آنکه به کار واردات رسمی از طریق ثبت سفارش و تامین منابع ارزی از طرق مورد تایید بانک مرکزی بیاید، به کار واردات غیررسمی و قاچاق خواهد آمد. چنانکه خرید و فروش این ارز نه به درستی ثبت میشود و نه اساسا محل مصرف آن قابل ردیابی خواهد بود.
ماجرای بر باد دادن 18 میلیارد دلار از اوایل سال 96 آغاز و اواخر سال 96 به پایان رسید. اما توضیح ماجرای ارز 4200 تومانی که از 21 فروردین ماه 97 شروع شد و تاکنون ادامه دارد، نیازمند فرصت و گزارش جداگانهای است.
امیرالمومنین علی علیه السلام میفرمایند: «الکذب عیب فاضح. دروغ عیبی رسوا کننده است.» و امروز رسوا شدن مطالب خلاف واقع با توجه به توسعه ابزارهای ارتباطی و ثبت و آرشیو اطلاعات سادهتر و سهلتر از گذشته است. پس در این شرایط چرا خلاف واقع بگوییم؟
انتهای پیام/