زندگی مجردی؛ خواسته‌ای درونی یا اجباری بیرونی

5daffed88ae37_2019-10-23_10-48
هرچند آمارها از کاهش بالا رفتن سن ازدواج و افزایش تعداد خانوارهای تک نفره حکایت دارد، اما این به معنای عدم تمایل به ازدواج و یا گرایش به سبک زندگی مجردی نیست.

خانواده یکی از مهم‌ترین نهادهای اجتماعی است که با توجه به تغییرات عمده در عرصه‌های مختلف اجتماعی تغییرات زیادی به خود دیده که به نوعی انعکاس مناسبات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی است. واقعیت این است که چنین دگرگونی‌هایی که در همه‌ی عرصه‌های زندگی بشری و به تبع آن در خانواده به وجود آمده است پیامد پیشرفت‌های علمی انسان، رشد تکنولوژی، صنعتی شدن و غیره بوده است.

در نتیجه‌ی این دگرگونی‌ها خانواده به مرور از شکل سنتی خود (گسترده) به شکل جدید (هسته‌ای) تغییر کرد و تحولات جدید به حوزه خصوصی و زندگی خانوادگی هم تسری یافته است. بررسی ریشه‌های این تحولات می‌تواند بخش‌هایی از زوایای ناپیدای زندگی جمعی را هویدا سازد که برای زندگی اجتماعی بسیار مهم تلقی می‌شود.

 مناسبات اقتصادی و رشد فردیت

زیمل جامعه‌شناس آلمانی معتقد بود که برای بررسی جهان اجتماعی باید به انتخاب از میان پدیده‌ها بر مبنای نظم خاص پرداخت. به نظر او هیچ واقعه‌ای دارای یک معنی مشخص و ذاتی نبوده و معنی آن فقط از طریق کنش متقابل با پدیده‌های دیگر یا وقایع دیگر به دست می‌آید. این امر در مورد هر پدیده‌ی فرهنگی در درون نظام فرهنگی مصداق دارد. زیمل وضعیت جدید زندگی را محکوم نمی‌کند، اما به محدودیت‌های آن اشاره می‌کند و به تاثیراتی که بزرگی جمعیت و وسعت جامعه بر زندگی شهری به جای می‌گذارد توجه دارد و تاثیرات اقتصاد پولی را در نظر می‌گیرد.

شهر در نظر او یک مجموعه پویا است که افراد در آن در حال کنش متقابل دایمی هستند. از یک طرف باعث حالت بی تفاوتی و دلزدگی می‌شود و فرهنگ یک بعدی رشد می‌کند، اما از طرف دیگر همین محیط، امکان شکوفایی و رشد خلاقیت‌ها را فراهم می‌سازد که خود محدودیت‌های روانی فراوانی را برای افراد در جامعه فراهم می‌آورد.

مطابق با سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال ۱۳۹۵، هم‌اکنون جمعیت قابل توجهی از جوانان در کلانشهرهای کشور تنها زندگی می‌کنند. تعداد زیادی از این افراد ساکنان غیر بومی این شهرها بوده و بر اثر فشار اقتصادی ناشی از بیکاری به شهرهای بزرگتر مهاجرت کرده‌اند. این مهاجرت موجب شده تا در مناسبات اجتماعی افراد هم تغییر بوجود آمده و کنش‌های آنها به دلیل ضعف نظارت‌های خانوادگی با تغییراتی اساسی روبرو شود که با توجه به حاکمیت فضای قانونی جدید، امکانات جدیدی را در اختیار فرد قرار داده تا بتواند خود را با نظم نوین جامعه هماهنگ کند.

مهاجرت به شهرها که بیشتر به دلیل مناسبات اقتصادی و یافتن شغل انجام می‌شود، لاجرم نیازمند نظم نوینی است تا فرد بتواند خود را با آن منطبق ساخته و زیست خود را ادامه دهد. مسلماً، در نظر گرفتن زمان و برنامه مشخص برای زندگی در کلانشهرهای بزرگ از ضروریاتی است که در جوامع کوچکتر کمتر مورد توجه است و همین امر امکان رشد و توسعه را به میزان زیادی از او سلب می کند. در حالیکه چنین مسئله‌ایی در کلانشهرها به دلیل فراغت ذهنی فرد از وضعیت زندگی روزمره، موجب پیشرفت فردی می‌شود که نه تنها خود فرد را شامل می‌شود بلکه در مواردی مزایای جمعی هم در پی دارد.

 کاهش گرایش به ازدواج

آمار نگران کننده ازدواج و طلاق در این زمینه مصداق جدی و مهمی در رابطه با ناکارآمدی سیاست‌های ازدواج است. به عنوان مثال به گفته سید «حسن موسوی چلک»، رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران به ازای ۳.۱ ازدواج در سال ۱۳۹۷، ۱ طلاق ثبت شده است. این درحالی است که این نسبت در سال ۱۳۸۷ یک طلاق به ازای هر ۸ازدواج بوده است. همچنین بنابر گزارش سازمان ثبت احوال کشور، در سال ۹۷ به ازای هر ۷۰۰۰ نفر یک مورد ازدواج رخ داده که این میزان مطابق با اظهارات سید «حامد برکاتی»، مدیرکل وقت دفتر سلامت جمعیت و خانواده وزارت بهداشت در مقایسه با سال ۱۳۸۷ به ازای هر سال ۵درصد کاهش داشته است.

امروزه در شهرهای مدرن به طور شگفت‌انگیزی شاهد رشد فردیت و فردگرایی به ویژه در خانواده هستیم که به عقیده «دیوید چیل»، جامعه‌شناس معاصر از آنجا که افراد در چنین جامعه‌ای احساس ناامنی می‌کنند، لذا سعی دارند به جای زندگی در یک خانواده چند نفره به صورت خانواده‌هایی مستقل اما در نزدیکی یکدیگر زندگی کنند.

دنیای امروز با تحولات بزرگ در روابط خانوادگی روبروست و آنچه را که «گیدنز» رابطه‌ی «ناب» می‌نامد دیگر از دست رفته است. افراد به جای آنکه تحت الزامات و تعهدات اخلاقی درونی قرار بگیرند تنها با جبر و الزام بیرونی روبرو هستند و همین تحول تنها زیستی را به راه حلی ساده برای رهایی از مشکلات مبدل ساخته است. به گفته کارشناسان هرقدر جامعه به سمت صنعتی‌شدن پیش رفته و توسعه یابد، خواه ناخواه افراد در چنین جامعه‌ای به دنبال منافع خود به صورت شخصی بوده و بُعد خانوادگی تا حدود زیادی در آن کمرنگ می‌شود. این موضوع در جوامعی که از نظر موضوعات خانوادگی و اجتماعی کمتر هزینه کردند یا انگیزه لازم را برای زندگی، تأهل یا در کنار خانواده زیستن را ندارند، برجسته‌تر است.

نتایج تحقیقی با موضوع "تجرد و تنهازیستی" در یک دوره ۱۰ ساله نشان می‌دهد که تعداد خانوارهای تک نفره در سال ۸۵، ۸۸۰ هزار نفر در سال ۹۰، ۱٫۵ میلیون نفر و در سال ۹۵، دو میلیون نفر بوده و به گفته «شهلا کاظمی‌پور» جمعیت‌شناس و استاد دانشگاه، هم اکنون با افرادی در جامعه روبرو هستیم که دو سومشان به صورت خود خواسته این شیوه را انتخاب کرده‌اند.

مشکلات اقتصادی، رواج طلاق و ناکارآمدی سیاست‌های ازدواج، مهاجرت از شهرهای کوچک به بزرگ، گسترش فضای مجازی و رسانه همگی موجب شده تا بسیاری از جوانان این سبک از زندگی را برای خود انتخاب کنند؛ هرچند فرد برای زندگی خود حق انتخاب دارد ولیکن باید در نظر داشت این شیوه زندگی آسیب‌هایی هم در پی دارد که انزوا، عدم آسایش روانی و انواع آسیب‌های اجتماعی نمونه‌ای از آن است. از اینرو بازبینی سیاست‌های موجود در زمینه ازدواج جوانان، سیاست‌گذاری در زمینه اشتغال و ترمیم فضای عمومی با هدف تشکیل خانواده ضمن ایجاد زیرساخت‌های لازم برای تشکیل خانواده امری ضروری و مهم به نظر می‌رسد. چرا که در فرهنگ ما ازدواج و تشکیل خانواده از ارزش بالایی برخوردار بوده و ضروری است که در راه حفظ و تقویت این ارزش گام‌های لازم برداشته شود.

برچسب ها:

اجتماعی