به گزارش خبرگزاری فارس، مرکز پژوهشهای مجلس در گزارشی وضعیت پنبه را در کشور بررسی کرده است، در این گزارش آمده است، پنبه یکی از مهمترین گیاهان زراعی در ایران است، اما سطح زیرکشت آن از 40 درصد محصولات صنعتی، به کمتر از 13 درصد رسیده است. از دست رفتن جایگاه این محصول باعث شده تا ایران به یک کشور واردکننده پنبه تبدیل شود.
*چرا سطح کشت پنبه در ایران کم شد؟
اگرچه عوامل زیادی در کاهش سطح زیرکشت این محصول نقش داشتهاند، اما مهمترین عامل آن را میتوان از دست دادن جذابیت اقتصادی این محصول دانست. بالاتر بودن هزینه تولید این محصول نسبت به متوسط جهانی و کشورهای همسایه از یک طرف و کاهش نسبت قیمتی این محصول نسبت به گندم، باعث کمتر شدن سود خالص این محصول شده و در نهایت انگیزه کشاورزان برای قرار دادن این محصول در الگوی کشت از دست رفته است.
همین امر در نهایت میزان خودکفایی این محصول را به 50 درصد کاهش داده است. این عوامل در سال 1397 منجر به صرف 142 میلیون دلار برای واردات این محصول شده که معادل ریالی آن بالغ بر 1453 میلیارد تومان است. بنابراین، با توجه به محدودیتهای ارزی و مشکلات ناشی از تحریم، پیشنهاد میشود اولاً، توسعه تحقیقات جهت کاهش مصرف آب و افزایش عملکرد در واحد سطح صورت بگیرد و از طرف دیگر، انگیزه اقتصادی کشاورزی و سودآوری این محصول تقویت شده و همچنین سیاستهای تعرفهای مناسب در مورد واردات پنبه اتخاذ شود. در همین راستا تکمیل زنجیره ارزش تولید پنبه در استانهای عمده تولیدکننده و بهبود فناوری صنایع پایین دستی نیز راهگشا خواهد بود.
پنبه به عنوان یک گیاه صنعتی، در طیف وسیعی از بخشهای اقتصادی مورد استفاده قرار میگیرد و کمتر محصول کشاورزی با این قابلیت را میتوان پیدا کرد (صبوحی و مجرد، 1388). این محصول به لحاظ ایجاد اشتغال دارای اهمیت فراوانی در هر اقتصادی است؛ به طوری که برخی منابع آن را طلای سفید نامیدهاند (آبیار و زاد، 1386). اهمیت پنبه در اشتغالزایی به نحوی است که با ایجاد یک نفر شغل در زراعت پنبه میتوان پنج نفر شغل در صنایع مرتبط با آن ایجاد کرد (مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی، 1396). 1 سطح زیرکشت این محصول که در سالهای میانی دهه هفتاد بالغ بر 320 هزار هکتار بوده است، در سال زراعی 1398 - 1397 به حدود 90 هزار هکتار رسیده است (دفتر طرح پنبه وزارت جهاد کشاورزی، 1398).
همین امر باعث شده کشور ایران از یک صادرکننده پنبه به یک واردکننده تبدیل شود. با توجه به این مسائل، وزارت جهاد کشاورزی طرح خودکفایی در تولید پنبه تا سال 1404 را در دستور کار خود قرار داده است. در این گزارش سعی شده تا متغیرهای اثرگذار بر این سیاست، از جمله تولید، تجارت و قیمت محصول پنبه، شناسایی شده و مورد تحلیل قرار گیرد.
تولید
آنچه از مزرعه برداشت میشود وش پنبه است که معادل Seed Cotton است. در ادامه در کارخانه تبدیل به الیاف (Lint ) و پنبهدانه (Cotton Seed ) میشود. واردات کشور همان الیاف (Lint ) است. ضریب تبدیل وش پنبه به الیاف 33 درصد درنظر گرفته میشود.
55 درصد مابقی نیز تخم پنبه است که 17 درصد نیز قابلیت استحصال روغن را دارد. کنجاله باقیمانده نیز در صنایع پرورش دام و طیور استفاده میشود. با توجه به تولید کشور، میتوان انتظار داشت که در حدود 10 هزار تُن روغن از پنبهدانه استحصال کرد. البته با قطع یارانه دولت در سال 1381 ، استحصال روغن از پنبهدانه از دستور کار خارج شده است.
در سال 2017 بیش از 3 / 74 میلیون تُن وش پنبه در جهان تولید شده است که کشورهای هند با 18/5 ، چین با 1/ 17 ، آمریکا با 12 ، پاکستان با 7/ 5، برزیل با 8/ 3، ازبکستان با 9/ 2، ترکیه با 45/ 2 ، استرالیا با 15/ 2 و مکزیک با 1 میلیون تُن، 10 کشور بزرگ تولیدکننده این محصول به شمار میروند.
در ایران نیز، سطح زیر کشت پنبه از حدود 40 درصد از سطح زیر کشت کل نباتات صنعتی در چهار دهه گذشته به حدود 13 درصد در سال 1396 رسیده است. از طرف دیگر این سهم برای کلزا، نیشکر و سویا در همین دوره افزایشی بوده است.
مقدار تولید این محصول در سال 1374 به حدود 600 هزار تُن نیز رسیده است، اما از این سال به بعد همواره روند نزولی داشته، به طوری که در سال 1398 میزان تولید 228 هزار تُن بوده است.
در سال زراعی 1396 - 1395 میزان سطح زیر کشت پنبه 74.850 هکتار بوده است که به ترتیب در استانهای خراسان رضوی (30 درصد)، فارس ( 21 درصد)، گلستان (16 درصد) و سایر استانها کشت شده است. میزان سطح زیرکشت دیم این محصول هم در حدود یک درصد بوده است (دفتر طرح پنبه وزارت جهاد کشاورزی، 1398).
از این رو، این محصول دارای نیاز آبی بالا بوده و کشت دیم آن در کشور تقریباً مقدور نیست؛ چراکه میزان بارشها در اقلیم ایران کفاف تأمین آب مورد نیاز برای یک هکتار از این محصول را نمیدهد. نیاز آبی این محصول به طور متوسط 15000 مترمکعب در هکتار است که 3 /2 برابر گندم و 25/ 1 برابر شلتوک است (کشاورز و دهقانی سانیچ، 1391 ). همچنین این محصول دارای آب مجازی قابل توجهی است. در جدول 1 میزان آب مجازی پنبه وش در مقایسه با بعضی از محصولات نشان داده شده است. همانطور که مشاهده میشود، میزان آب مجازی این محصول در ایران در مقایسه با کشورهای منتخب و متوسط جهانی بالاتر است.
جدول 1. متوسط آب مجازی برخی از محصولات منتخب در کشورهای جهان (لیتر/ کیلوگرم)
محصول/ کشور | استرالیا | برزیل | چین | هند | ایران | پاکستان | آمریکا | متوسط جهانی |
گندم | 1588 | 1616 | 690 | 1654 | 2925 | 3286 | 849 | 1334 |
جو | 1425 | 1373 | 848 | 1966 | 2979 | 6716 | 702 | 1388 |
پنبه وش | 1887 | 2777 | 1419 | 8264 | 4363 | 4590 | 2535 | 3644 |
برنج پوستکنده | 1327 | 4003 | 1716 | 3702 | 4191 | 5272 | 1656 | 2975 |
سویا | 2106 | 1076 | 2617 | 4124 | 5195 | 5587 | 1869 | 1789 |
متوسط رشد عملکرد پنبه در جهان از سال 1340 تا 1396 برابر با 86/ 1 درصد در سال بوده است. در همین دوره زمانی، متوسط رشد عملکرد پنبه در ترکیه در حدود 35/ 3 درصد در سال گزارش شده است، اما متوسط عملکرد پنبه در ایران در دوره مشابه در حدود 55/ 1 درصد بوده است.
در نمودار 2 ، روند تغییرات عملکرد پنبه وش برای کشورهای ترکیه، ایران، پاکستان و متوسط جهانی نشان داده شده است. همانطور که مشاهده میشود، میزان عملکرد پنبه وش تا سال 2009 از متوسط دنیا بیشتر بوده، اما از این سال به بعد میزان عملکرد آن از میانگین جهانی کمتر شده است در حالی که میانگین عملکرد پنبه وش در ایران و ترکیه در سال 1960 تقریباً با هم برابر بوده، اما امروزه این شکاف عملکرد به بیش از 114 درصد رسیده است.
از این رو عدم ارتقای بهرهوری این محصول نیز یکی دیگر از عواملی است که منجر به از دست رفتن جایگاه این محصول در کشور شده است.
تولید برمبنای مزیت نسبی یکی از روشهایی است که میتوان جایگاه تولیدی هر محصول را در مقایسه با سایر مناطق دنیا تعیین کرد. شاخص DRC یکی از معیارهای اندازهگیری مزیت نسبی تولید محصول است که اگر کمتر از یک باشد، به معنای داشتن مزیت نسبی در تولید این محصول است. البته یکی از ویژگیهای محاسبه این شاخص، وابستگی آن به نرخ ارز است. در جدول 2 به تعدادی از مطالعات که در آنها مزیت نسبی تولید محصول پنبه در ایران محاسبه شده، اشاره شده است:
جدول 2: مطالعات در مورد مزیت نسبی تولید پنبه آبی در ایران
محقق | مطالعه | منطقه | سال بررسی | مزیت نسبی | شاخص DRC |
جولایی و همکاران (1384) | برآورد مزیت نسبی محصولات اساسی زراعی و دامی بر اساس آمار سال 1381 | ایران | 1381 | دارد | 53% |
مؤسسه پژوهشهای اقتصاد کشاورزی، برنامهریزی و توسعه روستایی (1382) | بررسی مزیت نسبی محصولات زراعی منتخب | ایران | 1382 | ندارد | 1.14 |
کرباسی و همکاران (1384) | بررسی مزیت نسبی تولید پنبه آبی در استان گلستان | استان گلستان | 1381 | دارد | 76% |
طوسی و حفار اردستانی (1388) | بررسی مزیت نسبی محصولات زراعی صنعتی در ایران | ایران | 1383 | دارد | 54% |
آبیار و عسکری (1388) | تحلیل مزیت نسبی نباتات صنعتی در استان گلستان: مطالعه موردی پنبه، سویا و کلزا | استان گلستان | 1385 | سر به سر | 1 |
پیران و ناصری اسکویی (1394) | بررسی مزیت نسبی، رقابتی محصولات عمده کشاورزی در استان البرز | استان البرز | ذکر نشده | دارد | 88% |
جولایی و همکاران (1392) | بررسی توان رقابتی و حمایتی تولید پنبه و برنج در استان گلستان | استان گلستان | ذکر نشده | ندارد | 1.61 |
همانطور که مشخص است، در بعضی از مطالعات وجود مزیت نسبی و در بعضی دیگر عدم مزیت نسبی نشان داده شده است. از این رو، نمیتوان قضاوت روشنی در مورد داشتن مزیت نسبی تولید این محصول در ایران داشت؛ کما اینکه نحوه تغییرات عملکرد، قیمتهای جهانی و آببر بودن این محصول میتواند نشانهای از عدم وجود مزیت نسبی تولید این محصول در ایران باشد، به طوری که سطح زیرکشت این محصول نیز طی دهههای اخیر نصیب محصولات رقیب شده است.
از طرف دیگر، کاهش سطح زیرکشت دیم این محصول نیز بسیار چشمگیر بوده است. برای مثال، مقدار سطح زیرکشت دیم پنبه وش در سال زراعی 1375 - 1374 بیش از 53 هزار هکتار بوده که در سال 1396 - 1395 به 870 هکتار رسیده است.
در کشت آبی نیز تغییرات عمده در استان گلستان اتفاق افتاده است. در نمودار 3 سهم استانهای خراسان رضوی، گلستان، فارس و بقیه کشور در سه مقطع زمانی 1375 - 1374 ، 1385 - 1384 و 1396 - 1395 نشان داده شده است. همانطور که مشخص است، بیشترین تغییرات در این سالها در استان گلستان اتفاق افتاده و سایر محصولات صنعتی و گندم جایگزین کشت پنبه شدهاند.
تجارت
میزان واردات انواع پنبه در سال 1397 برابر با 70 هزار تُن و ارزبری آن در حدود 142 میلیون دلار بوده است. حقوق ورودی برای واردات این محصول در سال 1397 برابر با 5 درصد تعیین شده است.
از این رو میتوان بیان داشت که سیاست دولت مبتنی بر ایجاد رقابت بین تولیدکننده داخلی و واردات آن بوده است. ترکیه بزرگترین شریک تجاری ایران در واردات محصول پنبه بوده است؛ به طوری که 39 درصد از مقدار وزنی واردات این محصول معادل با 3/ 27 هزار تُن از این کشور وارد شده است. کشورهای ازبکستان با 8/ 11، تاجیکستان با 8/ 10، امارات با 4/ 7، چین با 7/ 4، ترکمنستان با 4/6 و سایر کشورها با 5/ 3 هزار تُن جزو عمده صادرکنندگان این محصول به ایران بودهاند (آمارنامه گمرک جمهوری اسلامی ایران، 1398).
قیمت و سودآوری
ارزش مقدار پنبه وارد شده در سال 1397 با نرخ ارز آزاد برابر با 1453 و با نرخ دلار دولتی(4200 تومانی) معادل با 596 میلیارد تومان بوده است. در همین سال ارزش ناخالص وش پنبه داخلی تولید شده در کشور معادل 938 میلیارد تومان برآورد شده است. از این رو پایین نگه داشتن نرخ ارز در سال 1397، به زیان تولیدکنندگان داخلی بوده است. اگر چه همین افزایش نرخ ارز منجر به افزایش قیمت فروش داخلی این محصول نیز شده است.
یکی از دلایل کاهش چشمگیر سطح زیر کشت پنبه، از دست رفتن سودآوری این محصول در واحد سطح طی زمان بوده است. برای مثال، نسبت درآمد ناخالص هر هکتار محصول پنبه آبی نسبت به گندم آبی (به عنوان یک محصول رقیب و اثرگذار) که در سال 1379 - 1378 برابر با 6/ 2 بوده، در سال 1394 - 1393 به 7/ 1 کاهش یافته است. نمودار 5 روند زمانی این تغییرات را نشان میدهد. مسلماً این تغییر در سودآوری، انگیزه اقتصادی کشت این محصول را در مقابل محصولات رقیب کاهش داده است.
در نمودار 6 نیز قیمت فروش رفته هر کیلوگرم گندم و پنبه وش در سر مزرعه و نسبت این دو نشان داده شده است. افزایش قیمت گندم (به عنوان راهبردیترین کالای تولیدی در کشور) غالباً منجر به افزایش قیمت سایر محصولات میشود. از این رو افزایش قیمت وش پنبه نسبت به قیمت گندم در سال 1397، انگیزه زیادی برای کشت این محصول در سال زراعی 1398 - 1397 ایجاد کرده و باعث افزایش 27 درصدی سطح زیر کشت این محصول شده است.
نیاز کشور به پنبه در پنج سال اخیر در حدود 125 هزار تُن بوده که تقریباً نیمی از آن در داخل تأمین شده است. از این رو می توان بیان داشت که عمق خودکفایی در این محصول در حدود 50 درصد است.
در قانون برنامه ششم توسعه بر رشد 7 درصدی تولید پنبه وش تأکید شده است. بر همین مبنا وزارت جهاد کشاورزی پیشبینی کرده که تولید در سال 1402 به حدود 375 هزار تُن برسد که با توجه به آن بتوان 125 هزار تُن پنبه استحصال و نیاز کشور را از منبع داخلی تأمین کرد.
در نمودار 7 تولید تحققیافته (برای سه سال اول برنامه ششم)، تولید برنامهریزی شده و تولید تا سطح خودکفایی وزارت جهاد کشاورزی نشان داده شده است.
همانطور که مشخص است، شکاف قابل توجهی در سه سال اول برنامه وجود داشته است. از این رو میتوان بیان داشت که اهداف برنامه محقق نشده است. بنابراین مقادیر محقق شده نشان میدهد که رسیدن به تولید 375 هزار تُن پنبه وش در سال 1402 و یا 1404 نیاز به سرمایهگذاری قابل توجه در بهبود عملکرد پنبه دارد.
جمعبندی و پیشنهادها
پنبه یکی از کالاهای مهم کشاورزی در ایران است که کاربرد وسیعی در صنایع پایین دستی داشته و توان اشتغالزایی بالایی در بخشهای صنعت و خدمات دارد؛ اما قیمت تولیدکننده این محصول در سال 2016 به میزان 38 درصد بیش از متوسط قیمت تولید آن در جهان بوده است. از طرف دیگر تحقیقات صورت گرفته، به صورت یکپارچه وجود مزیت نسبی در تولید این محصول را در کشور تأیید نکرده است.
همچنین نیاز آبی بالای این محصول در مقایسه با سایر محصولات زراعی یکی دیگر از چالشهایی است که زراعت پنبه را در ایران محدود کرده است. متوسط بهبود عملکرد این محصول نیز در مقایسه با متوسط جهانی و کشور ترکیه کمتر بوده است. تبدیل ایران از یک صادرکننده خالص در اواسط دهه هفتاد به یک واردکننده خالص در شرایط کنونی، منجر به وابستگی 50 درصدی کشور به واردات پنبه شده که این امر در سال 1397 باعث خروج 142 میلیون دلار ارز از کشور معادل با 1453 میلیارد تومان شده است.
اگر چه عدم توسعه مکانیزاسیون کشت پنبه، فرسودگی صنایع وابسته، عدم ارتقای عملکرد و نیاز بالای آبی این محصول در کاهش سطح زیر کشت این محصول نقش داشتهاند، اما عوامل اقتصادی نیز نقش مهمی در کاهش تولید داشتهاند؛ برای نمونه، نسبت قیمت پنبه به گندم از 6/ 5 در سال 1373 به 3/ 2 در سال 1396 رسیده است.
به تبع این اتفاق، زراعت پنبه جذابیت خود را برای قرار گرفتن در الگوی کشت کشاورز از دست داده است. از طرف دیگر، حقوق گمرکی 5 درصد به همراه سرکوب نرخ ارز در ادوار مختلف، نقش بسیار زیادی در رونق واردات و رکود تولید در این محصول ایفا کردهاند.
از طرف دیگر، تغییرات سطح زیرکشت آبی و دیم در استان گلستان نیز قابل توجه است. کشاورزان این استان در سال 1375 - 1374 بیش از 132 هزار هکتار پنبه کشت کردهاند که 33 هزار هکتار آن به صورت دیم بوده است، اما سطح زیر کشت آبی این محصول در این استان در سال 1396 - 1395 تنها 11 هزار هکتار آبی و 700 هکتار دیم بوده است. بنابراین توصیه میشود صنایع پاییندستی و زنجیره ارزش این محصول در این استان و سایر استانهای عمده تولید در دستور کار قرار گیرد، چراکه اقلیم این مناطق از استعداد کافی برای تولید پنبه برخوردار است.
با توجه به موارد فوق، تحقق اهداف برنامه ششم توسعه کشور و دستیابی به خودکفایی پنبه در سال 1404 بلندپروازنه به نظر میرسد؛ چرا که «محدودیت زمینهای زراعی»، «جذابیت قیمتی محصولات «محدودیت زمینهای زراعی»، «جذابیت قیمتی محصولات رقیب»، «بالا بودن قیمت تمام شده این محصول در کشور»، «نیاز آبی بالا»، «عملکرد پایین این محصول در هکتار نسبت به متوسط جهانی» و «عدم توسعه زنجیره ارزش این محصول» از جمله عواملی هستند که تأمین پنبه مورد نیاز کشور از محل تولید داخلی را با دشواریهای فراوان مواجه کرده و خواهد کرد. با توجه به موارد فوق پیشنهاد میشود موارد زیر در دستور کار سیاستگذاران قرار گیرد:
1 . بهبود عملکرد پنبه در واحد زمین و به ازای واحد آب مصرف شده،
2 . عدم سرکوب قیمتی این محصول نسبت به محصولات رقیب،
3 . کاهش هزینه تمام شده تولید پنبه وش به منظور ایجاد جذابیت اقتصادی برای زراعت محصول،
4 . اصلاح تعرفه گمرکی واردات پنبه جهت ایجاد شرایط رقابتی برابر برای تولیدکننده داخلی،
5 . تکمیل زنجیره ارزش این محصول در استانهای عمده تولیدکننده مانند خراسان رضوی، فارس و گلستان،
6 . بهبود فناوری صنایع پایین دستی مانند کارخانجات پنبه پاککنی و صنایع نساجی.
انتهای پیام/ب