شایعه رفتنم به آمریکا از ابتکارات خانم ابتکار است!

به گزارش مشرق، «ثروت انبوه تو، خون دل توده‌هاست.» ۳۶ سال از روزی که سرود «ننگ به نیرنگ تو» براساس شعری از مرحوم حمید سبزواری و با موسیقی استاد احمدعلی راغب ساخته و پخش شد، می‌گذرد. این سرود طی چند دهه به یکی از نمادهای روز ۱۳ آبان که خودش روز نمادین مبارزه ایران با آمریکاست و خواننده آن اسفندیار قره‌باغی، به یک نماد کلاسیک از پایبندی به آرمان‌های ابتدای انقلاب تبدیل شده است. اما نکته غریبی در این میزانسن نمادین وجود دارد؛ بعضی از جریاناتی که در ابتدای انقلاب مواضع ضدآمریکایی می‌گرفتند، امروز اسماعیل قره‌باغی را مثل خاری در چشم‌شان می‌بینند چون او برخلاف آنها هنوز عوض نشده و وجودش خودبه‌خود طعنه‌ای است به تذبذب و منفعت‌طلبی کسانی که حتی بعضی‌شان در ماجرای تسخیر سفارت آمریکا نقش داشتند؛ اما امروز آمریکوفیل شده‌اند و فرزندان‌شان در خاک ایالات متحده زندگی می‌کنند. اخیرا در فضای اجتماعی ایران و شبکه‌های مجازی، پرسشگری در این خصوص که چرا بستگان خیلی از مسئولان کشور در آمریکا زندگی می‌کنند، بسامد بسیار بالایی پیدا کرده است. مردم می‌پرسند مگر ما با آمریکا در حال جنگ اقتصادی نیستیم؟ اگر در این شرایط فرزند یکی از مسئولان آمریکایی، اقامت ایران را داشت، مردم آن کشور با او چه می‌کردند؟

آخرین تاکتیکی که برای فرار از پاسخگویی به چنین پرسشی، توسط آمریکا ستیزان ظاهرساز در رودربایستی با گذشته قرار گرفته امروز پیاده شد، شایعه حضور خواننده «مرگ به نیرنگ تو» در آمریکا بود. اما نه؛ او در ایران است و کمتر از یک ماه‌ونیم دیگر اپرای بزرگی در تالار وزارت کشور خواهد داشت که اجرای آن ۲۰ شب ادامه پیدا می‌کند و مشخص خواهد کرد که اسفندیار قره‌باغی نه‌تنها امروز در آمریکا نیست، بلکه حتی به رفتن هم فکر نکرده و مدت‌هاست روی اجرای این اپرا در حال کار کردن بوده است. با قره‌باغی بارها صحبت شده و هرازچندی شایعه گردش او نسبت به مواضع پیشینش را مطرح می‌کنند. یک بار در سال ۱۳۸۸ بود که او ناچار شد باز اعلام موضع کند و بگوید «برخلاف آنها که نان‌شان و دست‌شان به دست آمریکاست، من همیشه معتقدم که آمریکا جهان‌خوار است؛ از آن سر دنیا آمده این ور دنیا و اینجا در عراق، افغانستان، پاکستان و... این همه فتنه به‌راه انداخته ‌است. اینها واقعیت محض است.» یک بار دیگر در سال ١٣٩١ آمد و شایعه «بی‌بی‌سی» که گفته بود او دیگر نمی‌خواهد این سرود پخش شود را تکذیب کرد و در سال ۱۳۹۳ همین اتفاق مجددا افتاد و او ناچار شد باز هم اعلام موضع کند و بگوید؛ اینکه او گفته است همزمان با مذاکره ایران و آمریکا، صلاح نیست سرود «مرگ به نیرنگ تو» پخش شود، صحت ندارد و او همچنان آمریکا را غارتگر می‌داند. هر چندوقت یک بار شایعه می‌کنند که بالاخره قره‌باغی هم تغییر موضع داد؛ اما نه، چنین نیست و نخواهد شد. آمریکوفیل‌ها که ثابت‌قدم بودن خواننده «مرگ به نیرنگ تو» بر آرمان‌های گذشته‌اش، به رنگ رنگی آنها جلوه بیشتری می‌دهد، اصلا از او خوش‌شان نمی‌آید؛ اما این رفیق قدیمی محمد نوری و این موزیسین کلاسیک ایرانی که در اول بهمن ماه امسال ٧۵ ساله می‌شود، طی این سال‌ها تغییر نکرده و نخواهد کرد و همچنان در برابر آمریکا این عقیده را دارد که «ثروت انبوه تو، خون دل توده‌هاست.» ‌گفت‌وگوی «فرهیختگان» با اسماعیل قره‌باغی، درباره شایعه مهاجرتش به آمریکا، منبع چنین شایعه‌ای و همین‌طور مواضع امروزش نسبت به آمریکا را در ادامه می‌خوانید.

آقای قره‌باغی احتمالا شنیده‌اید که اخیرا شایعه شده شما به‌عنوان خواننده سرود «آمریکا، ننگ به نیرنگ تو» در حال حاضر به آمریکا رفته‌اید و آنجا زندگی می‌کنید...؟

بله، شنیده‌ام. من همین الان در تبریز هستم و نه‌تنها به آمریکا نرفته‌ام؛ بلکه هنوز همان تفکرات انقلابی گذشته را در خودم حفظ کرده‌ام و خواننده‌ای هستم که برای آرمانم کار می‌کنم، نه مثل کسانی که آخر عمری در کاباره‌ها می‌خوانند.

آیا اتفاقی نیفتاده که باعث شود فکر کنند شما قصد رفتن دارید؟

خیر، اتفاقا برای ماه‌های آینده برنامه یک اپرای بزرگ موسیقی در تهران را داریم که از مدت‌ها پیش مشغول کار کردن روی آن هستیم.

این اپرا درباره چه چیزی است و کیفیت آن به چه شکل خواهد بود؟

اپرای ما داستان هفت مرحله‌ای است که عطار نیشابوری مطرح کرده و ماجرای هفت سردار است مثل نفرت، عشق و... و در مقابل اینها یک اهریمن نقش بازی می‌کند که هدفش گول زدن این هفت سردار و کشیدن آنها به وادی خودش است. ما داستان‌هایی را روایت می‌کنیم که در منظومه جناب عطار وجود دارند. این اپرا از اول دی‌ماه در تهران و در تالار وزارت کشور برگزار می‌شود و تا ۲۰ شب ادامه دارد. آهنگساز کار آقای منصور دانشور است و گروه کر و ارکستر سمفونیک تالار وحدت هم در این پروژه حضور دارند؛ به‌علاوه کسانی که نقش‌های حرکات موزون کار را روی صحنه اجرا می‌کنند و جمعا می‌شود گفت بیش از ۲۰۰ نفر روی صحنه هستند و این یک کار عظیم است.

پس با توجه به اینها به هیچ‌وجه نمی‌شود گفت حتی نشانه‌ای از تمایل شما به خروج از کشور وجود داشته است. فکر می‌کنید چرا امروز چنین شایعه‌ای مطرح می‌شود؟

چنین شایعه‌ای جزء ابتکارات خانم معصومه ابتکار است که وقتی یک مجری در مقام پرسشگر از ایشان پرسید چرا شما که خودتان در تسخیر سفارت نقش داشته‌اید، فرزندتان در آمریکا زندگی می‌کند، در پاسخ گفت که دیگر دوره این حرف‌ها گذشته است و الان خواننده سرود «آمریکا ننگ به نیرنگ تو» خودش هم در آمریکا زندگی می‌کند. من ایشان را از نزدیک نمی‌شناسم اما معلوم نیست آیا ایشان هم من را می‌شناخت که چنین شایعه‌ای را درست کرده و گفته است.

آیا واقعا فکر می‌کنید دوره این حرف‌ها تمام شده است؟

دوره حرف حق که تمام نمی‌شود. مگر دوره‌ای خواهد آمد که آمریکا تبدیل شود به یک دوست عزیز و مهربان و بشود غمخوار بنده و جنابعالی؟ قطعا نخواهد شد. دشمن ما که طی این سال‌ها تغییری نکرده و حالا دوست ما نشده است. آمریکا کشوری است که برای خودش است و تمام تلاش‌شان هم این است که هر جای این دنیا را بچاپند و مردم را بکشند و هر قتل و غارتی هم انجام بدهند. اینها برای مردم خودشان ممکن است آدم‌های خوبی باشند، اما برای ما نه. البته ما با ملت آنها دشمنی نداریم؛ ملت‌ها چه می‌دانند اصل ماجرا چیست.

آیا امروز همه همین‌طور فکر می‌کنند یا باورهای عمومی مردم تغییر کرده است؟

ما برای جنگ و دعوا در داخل کشور خودمان و با ملت خودمان آفریده نشده‌ایم و سلایق مختلفی هم در داخل داریم؛ اما الان یک عده از جاهایی دیگر خط می‌گیرند. یک عده برای خودشان در خارج از کشور رئیس‌جمهور تعیین کرده‌اند و عده‌ای دیگر برای خودشان اعلی‌حضرت درست کرده‌اند. اینها می‌خواهند در ملت نفوذ کنند و درست دست می‌گذارند روی نقاطی که مدیریت‌ها در آنها ضعف داشته است. امروز گرانی هست، ما هم می‌دانیم هست، ما هم زیر بار همین گرانی هستیم. چراغ راهنمایی شهر خراب است. ایراد در مدیریت شهری وجود دارد. بله همه اینها هست، ولی ایرادها وجود دارند؛ اما اگر بخواهیم پی ببریم که اینها از کجا نشأت می‌گیرند و برای حل‌شان چه باید کرد، به کسانی که در خارج از کشور هستند نمی‌رسیم.

 ای کاش اینها ایرادات‌شان درست در مسیر همان معضلات واقعی باشد که امروز دیگر خود وزیر و وکیل مملکت هم به وجودشان اعتراف می‌کنند. من که الان با شما صحبت می‌کنم در این مملکت نه وزیر هستم نه وکیل و هیچ مسئولیت دولتی هم ندارم. من یک بازنشسته وزارت فرهنگ در سال ۱۳۵۹ هستم که همچنان در زمینه موسیقی کار می‌کنم، آهنگ می‌سازم، می‌خوانم و شاگرد تربیت می‌کنم.

 شما می‌فرمایید در سال ۱۳۵۹ بازنشسته وزارت فرهنگ بوده‌اید اما برخی تصور می‌کنند که در دهه 60 مسئولیتی در صداوسیما داشته‌اید.

من با صداوسیما همکاری می‌کردم اما کارمند رسمی آنجا نبودم. مدتی مسئولیت هماهنگی واحد موسیقی سازمان را به عهده گرفتم و همزمان خوانندگی هم می‌کردم.

از بین حدود ۸۵۰ اثری که در آن دوره خواندید و تمام‌شان هم درباره جنگ و انقلاب بود، سرود «آمریکا مرگ به نیرنگ تو» بیشتر از همه در خاطره‌ها مانده؛ فکر می‌کنید چرا این‌طور شده است؟

خیلی عوامل نقش داشتند که یکی از آنها خشم مردم ایران از غارتگری و چپاول آمریکا بود. البته یک تاثیر عمده هم به دلیل شعر مرحوم سبزواری بود. عبارت‌هایی مثل دزد جهان‌خواره، دیو ستم‌پاره، عقرب جراره و روبه مکاره؛ در این شعر خوب جای گرفتند و همین‌ها باعث شد که این سرود حسابی به جان مردم ما بنشیند.

*فرهیختگان

برچسب ها:

فرهنگ و هنر