بررسی رابطه بین سرمایه اجتماعی و سوء مصرف مواد در دانشآموزان نشان میدهد که هرچه ارتباطات و تعاملات بین فردی موثر و مناسبی بین دانشآموزان وجود داشته باشد احتمال گرایش به رفتارهای پرخطر و آسیبهای اجتماعی کمتر خواهد بود.
دانشآموزان آیندهسازان جوامع هستند و دانشآموزان نقش حیاتی در جامعه و چگونگی شکلدهی جامعه به نسلها دارند. دانشآموزان در معرض خطرات زیادی هستند که سلامت جسمی و روانی آنان را تهدید میکند. یکی از عوامل خطرساز که از رشد و بالندگی دانشآموزان جلوگیری میکند، رشد بیرویه سوء مصرف مواد مخدر سنتی و صنعتی در بین نوجوانان و جوانان است. اعتیاد از جمله مسائلی است که به عنوان فاجعه، جهان را وارد مشکل نوینی کرده و قربانیان زیادی از جوامع بشری، از جمله کشور ما گرفته است.
در پژوهشی که در خصوص "رابطه بین سرمایه اجتماعی و گرایش دانشآموزان به مصرف مواد مخدر" توسط تیم پژوهشگران متشکل از اکبر زارعشاهآبادی(دانشیار دانشگاه یزد)، محمدعلی اویسی(کارشناسی ارشد جامعهشناسی دانشگاه یزد) و لیلی بنیاد(دانشجوی دکترای جامعهشناسی دانشگاه یزد) انجام شده، آمده است:« اعتیاد، گذشته از ایجاد اختلافات خانوادگی، زیانهای اقتصادی و فرهنگی فراوانی را نیز موجب میشود. اعتیاد سالانه هزاران انسان را به کام مرگ میفرستد. اعتیاد، پدیدهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است که عاملهای مختلفی از جمله فردی، خانوادگی، محیطی و اجتماعی در رشد و گسترش آن دخالت دارد. غالبا نقش خانواده و گروه دوستان در معتاد شدن افراد برجستهتر از سایر موارد است.»
در این پژوهش محققان میگویند:« سرمایه اجتماعی عبارت است از ارتباطاتی که بین مردم وجود دارد و محل زندگی آنها را از نظر روابط غنی میسازد. بررسی رابطه بین سرمایه اجتماعی و سوء مصرف مواد در دانشآموزان نشان میدهد که هرچه ارتباطات و تعاملات بین فردی موثر و مناسبی بین دانشآموزان وجود داشته باشد احتمال گرایش به سوی رفتارهای پرخطر و آسیبهای اجتماعی کمتر خواهد بود. در واقع جامعه و اطرافیان متقابلا در افزایش مصرف مواد نقش دارند، به طوری که در برخی گروههای اجتماعی، مصرف مواد شرط پذیرفته شدن از سوی دیگران است.
جوانان به علت عدم اطلاع از مضرات و پیامدهای مواد مخدر و نادیده انگاشتن عوارض آن دچار باورهای غلط میشوند، بهطوری که تصور میکنند مصرف تفریحی و تجربه یکبار مصرف سبب کسب لذت و خوشگذرانی میشود و سبب اعتیاد نخواهد شد. غافل از آنکه بسیاری از معتادین مصرف کننده مواد مخدر با همین انگیزه اقدام به مصرف کرده و یکبار مصرف سبب ایجاد تمایل و احساس مثبت برای ادامه مصرف در آنان شده و موجبات وابستگی روانی به اینگونه مواد را آنان فراهم کرده است.»
در این پژوهش با جامعه آماری ۴۷۲۱ نفر از دانشآموزان پسر مقطع دوم متوسطه در شهر زابل و با روش پرسشنامه انجام شده، آمده است:« دسترسی جوانان و نوجوانان به سرمایه اجتماعی میتواند، زمینه کاهش مشکلات اجتماعی و رفتاری را فراهم آورد؛ بنابر این با فراهم آوردن زمینه تعاملات اجتماعی، مهارتهای اجتماعی و کار تیمی میتوان از میزان آسیبهای اجتماعی و خطرپذیری در آنان کاست و موجبات پیشرفت تحصیلی و ارتقاء سلامت آنان را فراهم آورد.
انطباق و تمایل به مواد مخدر بر حسب سطوح مختلف گرایش مذهبی متفاوت است، طوری که افراد با گرایش مذهبی بالاتر، کمتر تمایل به مصرف مواد دارند و سازگاری بیشتری نسبت به افراد با نگرش مذهبی پایین دارند؛ بنابراین ضروری است که مقامات آموزشی و تربیتی مدارس شرایط موردنیاز برای افزایش نگرش مذهبی نوجوانان را فراهم کنند.»
نتایج پژوهش حاضر حکایت از وجود تفاوت معناداری بین میزان گرایش دانشآموزان به مصرف مواد مخدر بر حسب جنسیت دارد. خروجی آزمون تی برای مقایسه میزان گرایش به مواد بر حسب جنسیت نشان داد: میانگین گرایش پسران ۳۷.۹۲ و میانگین گرایش دختران ۳۱.۳۵ است. بنابراین میزان گرایش به مواد مخدر در پسران بیش از دختران است.
روابط نادرست با گروه دوستان بهطور معنادار باعث افزایش میزان گرایش دانشآموزان به مواد مخدر میشود؛ آنها به عنوان واکنشی در قبال قرار گرفتن مکرر در موقعیتهای نامناسب از جمله احساس ناامنی، فشار، آشفتگی روانی، احساس حقارت، طردشدگی و بیگانگی، تعارض با والدین با مشکلات روزمره به موادمخدر پناه میبرند. دسترسی جوانان و نوجوانان به سرمایه اجتماعی میتواند، زمینه کاهش مشکلات اجتماعی و رفتاری را موجب شود؛ بنابر این با فراهم آوردن زمینه تعاملات اجتماعی، مهارتهای اجتماعی و کار تیمی میتوان از میزان آسیبهای اجتماعی و خطرپذیری در آنان کاست و موجبات پیشرفت تحصیلی و ارتقاء سلامت آنان را فراهم آورد. هرچه ارتباطات و تعاملات بین فردی بهتر و موثرتری بین دانشآموزان وجود داشته باشد احتمال گرایش به سوی رفتارهای پرخطر و آسیبهای اجتماعی کمتر خواهد بود. بالعکس عدم وجود تعاملات موثر بین جوانان و نوجوانان میتواند آنها را به سمت موادمخدر سوق دهد.»
این پژوهش در شماره اول فصلنامه انتظام اجتماعی به چاپ رسیده است.