آنجا که امیدی به برقراری رابطه جنسی با طرف مقابل هست، انسان بیمی از این ندارد که در برابر شریک جنسی احتمالی، همه واقعیت را نگوید و حتی برای جلب رضایت طرف مقابل، دروغ هم بگوید.
روانشناسان آمریکایی، گریت بیرنباوم و هری رایس، در تحقیقات تازهشان به این نتیجه رسیدهاند که نه تنها این اصل در مورد مردان که در مورد زنان هم صادق است.
اما آنچه شوکآور است این است که ما در مواردی که حتی کمترین دورنمایی از یک رابطه جنسی موجود است، شروع میکنیم به دستکاری کردن و بزک کردن واقعیت. دست کم آن وقتی که مغزمان از پیش در معرض تحریک جنسی قرار گرفته باشد.
اما این مرحله هم زیاد طول نمیکشد؛ نگاهی کوتاه به تصویری اروتیک کافی است تا سیلی از واکنشها را، آن هم معمولا هم بدون اینکه به آن پی ببریم، در سیستم لیمبیک مغز (سامانه عصبی احساسی) به راه بیندازد. اما این هیجان در رفتارمان هویدا میشود.
روانشناسان آمریکایی میگویند، آنجا که امیدی به برقراری رابطه جنسی با طرف مقابل هست، انسان بیمی از این ندارد که در برابر شریک جنسی احتمالی، همه واقعیت را نگوید تا آنجا که برای جلب رضایت طرف مقابل، حتی دروغ هم بگوید.
نتایج سلسله تحقیقاتی تازه در دانشگاه راچستر آمریکا آنچه را که ما مدتهاست به عنوان بخشی از طبیعت مردانه پذیرفتهایم، تأیید میکند؛ اینکه مردان آنجا که پای رابطه جنسی به میان میآید، دروغ میگویند.
روانشناسان آمریکایی، گریت بیرنباوم و هری رایس، در تحقیقات تازهشان به این نتیجه رسیدهاند که نه تنها این اصل در مورد مردان که در مورد زنان هم صادق است.
اما آنچه شوکآور است این است که ما در مواردی که حتی کمترین دورنمایی از یک رابطه جنسی موجود است، شروع میکنیم به دستکاری کردن و بزک کردن واقعیت. دست کم آن وقتی که مغزمان از پیش در معرض تحریک جنسی قرار گرفته باشد.
اما این مرحله هم زیاد طول نمیکشد؛ نگاهی کوتاه به تصویری اروتیک کافی است تا سیلی از واکنشها را، آن هم معمولا هم بدون اینکه به آن پی ببریم، در سیستم لیمبیک مغز (سامانه عصبی احساسی) به راه بیندازد. اما این هیجان در رفتارمان هویدا میشود.
بیرنبباوم و رایس روی ۶۳۴ زن و مرد دگرجنسگرا در چندین مرحله تحقیق، نیاز آنها را به کمابیش کتمان واقعیت تا به چشم بستن کامل بر واقعیت، در موقعیتی که امید و چشماندازی به برقراری رابطه جنسی موجود باشد، بررسی کردند. آنها آزمایششوندگان را به دو گروه تقسیم کردند؛ گروهی از نظر جنسی تحریک شد و گروه دیگر نه.
پژوهشگران در ابتدا قصد داشتند به این نکته پی ببرند که تا چه حد آزمایششوندگانی که تحریک شدهاند، حاضر هستند نظر شخصیشان را بگویند و خودشان را با تصورات شریک جنسی بالقوهشان تطبیق دهند. روانشناسان به این نتیجه رسیدند که این آمادگی بسیار بالاست؛ بسیار بالاتر از گروهی که مورد تحریک جنسی واقع نشده بود.
به نظر کارشناسان کسی که به بتواند به هر طریقی اعتماد طرف مقابل را جلب کند، شانس بیشتری برای جلب توجه او و برقراری رابطه جنسی دارد.
به این ترتیب میتوان ادعا کرد که فرد خود را با ترجیحات و پسندهای طرف مقابل (شریک بالقوه جنسی) منطبق میکند. چشمانداز برقراری رابطه جنسی باعث میشود که افراد تحریک شده در این مقوله هم در مقایسه با آنها که تحریک نشده بودند، لافها و ادعاهای بیشتری داشته باشند.
نمیتوان به درستی گفت از چه زمانی واقعیت دستکاری میشود تا تبدیل به دروغ شود. بیرنباوم و رایس اما بر سر این مسئله توافق دارند که شرکتکنندگان در آزمایش آنجا که صحبت از شمار روابط جنسی آنها در گذشته است، دروغگو میشوند. آنکسی که احتمال برقراری رابطه جنسی را میدهد، نمیخواهد به هیچ عنوان طرف مقابل برداشت ولنگاری از او داشته باشد. محققان میگویند، در اینجاست که عددها رو به پایین "اصلاح" میشوند. روانشناسان پی بردند که ۷ در اینجا یک عدد جادویی است.
بیرنمان خلاصه میکند: «اگر مغز از نظر جنسی تحریک شده باشد، همه آدمها میخواهند خود را به بهترین شکل ایدآل به نمایش بگذارند. این به آن معناست که ما خودمان را به غریبهها بهتر از آنچه که واقعا هستیم، نشان میدهیم.»