آخرین نفس‌های محمدامین ۱۲ ساله در زنگ ورزش/ لحظات تلخ پرکشیدن همکلاسی

خبرگزاری فارس- گروه آموزش و پرورش: آن روز دوشنبه بود؛ ۲۲ مهر ۱۳۹۸؛ صبح یک روز مهر مانند همه صبح‌های مهر ماه؛ با این تفاوت که ایام اربعین بود و فضای شهر هم رنگ و بوی اربعین به خود گرفته بود. 

محمدامین مثل هر روز صبح آماده رفتن به مدرسه می‌شود و مادر بدرقه‌اش می‌کند به امید آنکه ساعاتی بعد دوباره او را ببیند؛ موقع خداحافظی، نگاهش در نگاه مادر گره می‌خورد و لبخند بر لب به سوی مدرسه می‌رود.

انگار امروز متفاوت از روزهای دیگر است؛ نگاه و لبخند فرزند در قاب ذهنش نقش می‌بندد و حس خوشایند خوشبختی وجودش را در بر می‌گیرد و مشغول کارهای روزانه می‌شود.

عقربه‌های ساعت که ظهر را نشان می‌دهد کم‌کم دلشوره به سراغش می‌آید؛ نمی‌داند چرا؟ با خود می‌اندیشد که امروز حس عجیبی داشته! نکند برای محمدحسین اتفاقی افتاده باشد؟ 

ناگهان دل نگران می‌شود و به سمت تلفن می‌رود تا سراغی از فرزند بزرگ‌تر بگیرد؛ محمدحسین همچون بسیاری از عاشقان سیدالشهدا علیه السلام عازم زیارت اربعین با پای پیاده است ؛ در دل می‌گوید «خدایا فرزندم را به خودت سپردم»؛ صدای فرزند را که می‌شنود، قدری آرام می‌شود، سفارش‌های مادرانه می‌کند و گوشی قطع می‌شود.

باید آرام می‌گرفت اما قرار نداشت؛ استرس عجیبی به جانش افتاده و نمی‌داند چرا آرام نمی‌شود؛ زمان به کندی می‌گذرد... با صدای زنگ تلفن نفس در سینه‌اش حبس می‌شود....

* پایان دلشوره مادر

هنوز نمی‌دانند چه اتفاقی افتاده است؛ پدر، مادر و محمدعلی برادر ۲۰ ساله محمدامین خود را به سالن ورزشی رسانده‌اند؛ اورژانس هم رسیده است. هیچکس حرفی نمی زند اما چهره اشک‌آلود بچه‌ها و مربی، خبر از اتفاقی تلخ می‌دهد؛ در این ۲۰ دقیقه تا رسیدن به سالن ورزشی خود را برای مشاهده یک حادثه آماده کرده بودند اما هیچوقت فکر نمی‌کردند عمق این حادثه، از دست رفتن عزیرشان باشد و خدا می داند در آن یکساعتی که پدر و مادر و برادر بر بالین پیکر عزیزشان سپری کردند بر دل و جان آنها چه گذشت!!

آری، محمد امین ۱۲ ساله روی زمین سالن ورزشی کنار دروازه سقوط‌کرده فوتسال، آرام خوابیده است؛ روح او در همان لحظه اول برخورد دروازه به سر او و زمین سالن، آسمانی شده بود و کادر اورژانس نیز این موضوع را تأیید می‌کرد.

* روایت زنگ ورزش مرگبار

امسال محمدامین در پایه هفتم و در یک مدرسه غیردولتی در شهر قم تحصیل می‌کرد؛ این مدرسه در سال جاری تعداد شعبه های خود را به عدد 10 رسانده است. پدر و مادر برای ثبت‌نام محمدامین به شعبه مرکزی رفته بودند اما مدرسه آنها را به شعبه کوچکتر در نزدیکی منزل راهنمایی کرد.

به گفته آقای سبحانی‌نیا پدر محمدامین، این مدرسه یک ساختمان مسکونی قدیمی است که حیاط کوچکی دارد به همین دلیل زنگ ورزش بچه‌ها در سالن ورزشی خارج از مدرسه برگزار می‌شود؛ سالن ورزشی که مدرسه برای سال تحصیلی 99 - 98 قرارداد همکاری با آن ندارد.

دانش‌آموزان با مینی‌بوس دو روز در هفته یعنی روزهای دوشنبه‌ و چهارشنبه،‌‌ زنگ ورزش را در سالن‌ ورزشی به همراه مربی می‌گذرانند.

متأسفانه در آن روز مربی ورزش در مرخصی به سر می برد و مربی تربیتی 10 نفر از دانش‌آموزان را به ورزشگاه می‌برد.

دانش‌آموزان به همراه مربی تربیتی خود در حال بازی فوتبال هستند و محمدامین به عنوان دروازه‌بان درون دروازه است که ناگهان به دلیلی نامعلوم دروازه چند صد کیلویی فوتسال که ناایمن و متزلزل بود بر زمین و روی سر دانش آموز 12 ساله  سقوط کرد و....

در هفته اول مهرماه مدیر این شعبه که سه ماه است مسؤولیت راه اندازی آن را برعهده گرفته است به دلایل نامعلوم از کار کنار گذارده می‌شود و فردی که سابقا آموزگار این مدرسه بوده و سابقه مدیریت نداشته است مسؤولیت این شعبه را در دهم مهرماه برعهده می‌گیرد.  

* پیاده‌روی ناتمام؛ بازگشت به ایران از ۳۰ کیلومتر مانده به کربلا

محمدحسین برادر ۲۳ ساله محمدامین در مسیر پیاده‌روی کربلا بود که خبر فوت یکی از عزیزانش را شنید؛ درست ۳۰ کیلومتر به کربلا مانده.

مگر می‌شود؟ چطور امکان دارد ؟ چه کسی فوت کرده است؟ زیارت او همانجا پایان یافت و مضطرب و غمگین به ایران بازگشت؛ در حالی که وجودش پر از غم و اندوه بود خودش را به خاکسپاری پیکر بی‌روح برادر کوچکش رساند.

* دلیل حادثه

بررسی‌های کارشناسی حاکی است دروازه فوتسال ناایمن و غیراستاندارد بوده و عامل اصلی درگذشت دانش آموز نوجوان ماست. 

مدیر و کادر مدرسه فقط تا روز هفتم درگذشت محمدامین به خانه‌شان رفت و آمد می‌کردند. در این میان چند تن از مسؤولان تربیت‌بدنی قم نیز برای عرض تسلیت به خانه آنها می‌آیند. در همین مراجعات، مدیر هیات فوتبال استان خطاب به پدر محمدامین ، سخنی می‌گوید که اکنون بعد از گذشت بیش از یک ماه از فوت فرزندش، تلخی این سخن هماره ذهنش را می گزد ؛ «از این دست اتفاقات ممکن است بیفتد،  پس راضی به رضای خداوند باشید».

آقای سبحانی‌نیا می‌گوید: به تقدیر الهی اعتقاد دارم و راضی‌ام اما مسؤولان نباید اهمال و کم‌کاری‌شان را با تقدیر و قسمت توجیه کنند.

وی ادامه می‌دهد: فرزند برای ‌پدر و مادر عزیز است و نباید با چنین عباراتی، دل پدری سوگوار را به درد آورد. کاش به جای تسلای خاطر اینچنینی، مدارس آموزش پرورش و سالن‌های ورزشی را استاندارد و ایمن می‌کردند و نسبت به حفظ جان انسانهای بی گناه  اهتمام بیشتری داشتند و این گونه موارد تلخ را عادی قلمداد نمی‌کردند. در سویی دیگر از زمان درگذشت محمدامین تا کنون ، هیچ یک از  مسؤولان آموزش و پرورش استان قم حتی برای عرض تسلیت تماس نگرفته و پیامی هم نفرستادند. 

* مصوبه مجلس و مدارس آزاد از نظارت

۲۱ مهر بود یعنی یک روز قبل از حادثه فوت محمدامین؛ نمایندگان مجلس در جریان بررسی طرح تنظیم مقررات مالی، اداری و پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش، مصوبه کاهش تنوع مدارس را به تصویب رساندند.

بر اساس این مصوبه، مدارس از مهر سال ۹۹ به دو مدل دولتی و غیردولتی اداره می‌شوند.

نمایندگان مجلس پاسخ دهند آیا با دو مدل شدن مدارس به دولتی و غیردولتی، نظارت‌ها بر ایمن بودن مدارس افزایش خواهد یافت و آیا مدیران این وزارتخانه و سازمان‌های تابعه اش نسبت به دانش آموزان مدارس غیر دولتی دلسوزی بیشتری نشان خواهند داد؟!؟! 

اینک یک ماه از پرکشیدن محمدامین می‌گذرد؛ محمدحسین و محمدعلی غمگینند، مادر هنوز رفتن فرزند را باور ندارد و پدر غم از دست دادن کوچکترین عضو خانواده را به سختی تحمل می‌کند تا خانواده‌اش را حفظ کند اما اگر روند نظارت صحیح بر مدارس و اماکن ورزشی در کشور رعایت می‌شد، اینک محمد امین در کنار خانواده‌اش بود.

در حالیکه در سالهای اخیر در گوشه و کنار کشور موارد مشابهی با این حادثه دلخراش رخ داده است آیا می‌شود کاری کرد که خانواده ها دیگر سوگوار از دست دادن عزیرشان نباشند؟!؟! در کنار خیلی دیگر از شرایط،  عزم و همت مسولان و نمایندگان دلسوز این ملت لازم است تا  چنین اتفاقات تلخی دیگر رخ ندهد .
انتهای پیام/

برچسب ها:

اجتماعی