گروه انتظامی خبرگزاری فارس ـ مریم عرب انصاری: زنگ ساعت به صدا درمیآید اما از روشنی هوا خبری نیست. باد سردی در اتاق پیچیده، پتو را روی خود میپیچم و ساعت را برداشته و زنگش را خاموش میکنم.
به ساعت نگاه میکنم ساعت حدود 7 است اما چرا هوا تاریک است؟ توقف جایز نیست. بلند میشوم و پرده را کنار میزنم. غافلگیر میشوم. دانههای سفید برف آرام آرام در حال آمدن است. جیغ کوتاهی میکشم و خوشحال میشوم اما نه، برای خوشحالی جایی نیست. سریع لباس میپوشم، باید بروم.
هر دقیقه این روز ارزش خود را دارد چرا که اگر دیر بجنبم دیگر از ماشین خبری نیست. لباس پوشیده و نپوشیده از ساختمان بیرون میآیم. باد، برف را به صورتم میزند.
آرام آرام گامهایم را تند میکنم باید به ایستگاه اتوبوس برسم. خیابانها کم کم سفیدپوش میشود. حرکت خودروها کند شده و آرام آرام به ترافیک تبدیل میشود. از اتوبوس خبری نیست. دستهایم را بالا آورده و روی صورتم میگیرم. ها میکنم تا کمی گرم شوم. استرس، اضطراب و نبود اتوبوس آرامش را سلب کرده ، روی پای خود آرام و قرار ندارم و این پا و آن پا میکنم. بعد از کلی انتظار اتوبوس میآید. از در و پنجرهاش آدم آویزان است. آرام و آرام میرود نه راهی برای رفتن است و نه جایی برای ایستادن.
به اولین ایستگاه مترو که میرسم پیاده میشوم. پلهها را میدوم تا به قطار برسم. قطار پر از جمعیت است. در انبوهی جمعیتی که در واگن قطار ایستادهاند دستم را به میله میگیرم. زنی از پشت سر به من میگوید بگذار دخترم میله را بگیرد. زن عصبانی است. می گوید انگار هیچ کسی نیست به داد مردم برسد.
آن یکی از آن طرف میگوید راننده سرویس ادارهمان همین الان زنگ زد که در راه مانده است. به ما گفت هر کسی خودش بیاید. آخر این نمیشود که تا برف و بارانی بیاید همه معطل شوند. مگر در روستا زندگی میکنیم. این همه امکانات شهری است. آیا آقایان نمیدانستند که قرار است برف بیاید. نکند از ما توقع داشتند که بیل و کلنگ برداریم و راه را باز کنیم. یا پارو به دست بگیریم و برفها را کنار بزنیم.
صداها در قطار مترو بالا میرود، مردم ناراضیاند، ناراضی از هر آنچه امروز در شهر اتفاق افتاده، قصه امروز نیست قصه دیروز بارانی هم هست.
***
انگار قرار نیست مشکل پایتخت نشینان حل شود؛ یک بار به بهانه باران و این بار به بهانه برف. صبح امروز برف بارید و خیابانها قفل شد.
برف آمد و نبود ماشینهای برفروبی و شن و نمک ترددها را مختل کرد و مدارس تهران را به تعطیلی کشاند.
تا دو هفته پیش باران شدید خیابانهای تهران را مسدود کرد و تردد شهروندان به سختی انجام شد. شهرداری علت مسدودی معابر را ریختن زباله در انهار و جویها اعلام کرد و امروز هم که برف بارید، باز هم مردم مقصر شدند؟!
مردم در خیابانها ماندهاند.معابر با یک بارش برف مسدود شد. هیچ کس از بارش رحمت الهی خوشحال نیست . مردم عصبانی شدهاند از این بیتدبیری، منتظر ماندهاند تا کسی به فریادشان برسد و آنهایی را که یکی دو ساعت است در برف زمینگیر شدهاند کمک کند.
ولنجک، دربند، بلوار دانشجو و ... از جمله نقاطی هستند که به دلیل بارش شدید برف و لغزندگی معابر امکان حرکت خودروها وجود ندارد.
همانگونه که سردار محمدرضا مهماندار رئیس پلیس راهور تهران بزرگ به فارس گفت: در بلوارهای آبشناسان و شهید ستاری نیز تردد خودروها متوقف شده و امکان تردد نیست.
سردار مهماندار عمده علت عدم تردد خودروها را نشستن برف بر روی معابر، عدم برفروبی و پاشیدن شن و نمک اعلام کرد.
این در حالی است که با توجه به هشدارهای هواشناسی از روزهای گذشته، بارش برف در استان تهران اعلام شده بود، اما متاسفانه با وجود اینکه مدیرکل خدمات شهری شهرداری تهران صبح امروز از آمادگی کامل خدمات شهری برای رفع مشکلات ناشی از بارش برف به فارس خبر داد، اما در عمل شاهدیم که اقدام قابل توجهی برای برفروبی و پاکسازی معابر صورت نگرفته است.
اصغر عطایی مدیرکل خدمت شهری شهرداری تهران به آمادهباش کامل شهرداری و آماده بودن تجهیزات و لوازم برفروبی و دپوی شن و نمک پرداخت و عمده مشکلات بوجود آمده در بحث تردد و ترافیک در تهران را غافلگیری شهروندان دانست و گفت: به هر تقدیر بخشی از مشکلات ناشی از آن است که شهروندان با بارش برف غافلگیر شده و بخشی از تمهیداتی که باید خودشان میاندیشیده از جمله زنجیر چرخ و لباس گرم را نیندیشیده و امروز شاهد بروز برخی مشکلات هستیم!
هر بار با بارش باران و برف مسؤؤلان وظیفه خود را بین سازمان ها مرتبط پاسکاری می کنند مشکلات همچنان به قوت خود باقی است و پلیس شهرداری مقصر می داند و شهرداری سایر نهادها را و در پایان هم معلوم نیست وظیفه در هر دستگاه در بحران چیست؟
انتهای پیام/