علوم شناختی سبب دقیق‌تر کردن سنجش اثر رسانه می‌شود/ یافته‌های علوم شناختی فریب کمتری دارد

حمیدرضا کرکه‌آبادی پژوهشگر حوزه علوم شناختی و رسانه در گفت‌وگو با خبرنگار گروه علمی و دانشگاهی خبرگزاری فارس، با بیان اینکه علوم شناختی کمک‌های ویژه‌ای برای شناخت بهتر مفهوم هیجان در مخاطبین رسانه داشته است، گفت: بر اساس مطالعات انجام شده محتوای پربازدید، پرمخاطب، داغ و با سرعت انتشار بالا در فضای مجازی یا در گفتگوهای میان‌فردی در میان افراد جامعه در یکی از ابعاد هیجانی با هم مشترک هستند که قبلا  در تئوری آن که اخبار منفی سرعت انتشار بیشتری دارند بیان شده است.

وی در ادامه تاکید کرد: تا زمانی که ما حوزه شناختی را نشناسیم، نمی‌‌توانیم اتفاقاتی که رخ می‌دهد را درک کنیم چرا که انتخاب یک محتوا از میان هزاران محتوایی که در جریان است یا انتخاب یک جریان خبری برای نشر در مقابل سایر جریانات خبری که جاری است، نیاز به شناخت عمیق‌تری از انسان دارد و آن نظام انتخاب‌گر مغزی است.

کرکه‌آبادی یادآور شد: ما به پیشنهاد علی اکبر فرهنگی پدر مدیریت رسانه ایران، به سراغ حسن عشایری عصب شناس و علی دلاور روانشناس و صاحب نظر حوزه سنجش و اندازه‌گیری رفتیم و با استفاده از راهنمایی‌های این دو استاد محترم در یک مطالعه میدانی با مدیریت فرهنگی به سنجش و اندازه‌گیری مفهوم هیجان در پیام‌های رسانه ای پرداختیم، نتایج این پژوهش پشتیبان علمی خوبی برای این است که هیجان و نظام هورمونی انسان‌ها در  مصرف رسانه‌ای مخاطبین نقش تعیین‌کننده‌ای دارد.

وی ادامه داد: این مطالعه به صورت خاص ابتدا در حوزه ارتباطات غیرکلامی انجام شد و ما با کمک  احمد قیومی یکی از فعالان حوزه مجازی وارد مطالعات فضای مجازی شدیم و مطالعاتی بر روی کاربران تلگرام انجام دادیم؛ چراکه اطلاعات آن در دسترس‌تر بود و در حال حاضر در حال انجام مطالعاتی بر روی ویدئوها و تصاویری که در اینستاگرام وجود دارد و توسط مخاطبان دیده می‌شود، هستیم.

این استاد دانشگاه یادآور شد: مهم‌ترین کاربرد ما امروز از علوم شناختی این است که اول پیدا کنیم چه فاکتورهایی باعث دیده و شنیده شدن ما به عنوان صاحب رسانه یا صاحب محتوا می‌شود و نکته دوم اینکه چگونه می‌توانیم برای آینده از جریان‌هایی که اتفاق افتاده  کسب تجربه کنیم. حوزه مدیریت رسانه و علوم ارتباطات در گذشته اطلاعات را با پرسش نامه به دست می‌ آوردند اما امروز علوم شناختی یافته‌های گذشته را مستند‌تر و دقیق‌تر در اختیار ما می گذارد. 

کرکه‌آبادی خاطر نشان کرد: اولین اصل در حوزه شناختی می‌گوید؛ همه آدم‌ها دروغگو هستند مگر خلاف آن ثابت شود. سیستم لیمبیک مغز باعث می‌شود انسان‌ها دروغ بگویند. وقتی پرسش‌نامه را به دست افراد می‌دهید ناخودآگاه به شما دروغ می‌گویند و واقعیت را نمی‌گویند. مثل بسیاری از ویدئوهایی که ما می‌پسندیم اما به دلیل وجهه‌مان مجبوریم بگوییم این ویدئو را نپسندیدیم. مغز دروغ نمی‌گوید، اگر شما یک واقعیت را دوست داشته باشید، عکس‌العمل‌های مغز این را نشان می‌دهد مگر اینکه افراد آموزش‌دیده‌ای وجود داشته باشند که به سیستم سنجش آشنا و در مقابل چگونگی رخ دادن این اتفاق‌ها خواسته‌های خود را پنهان کنند.

* در یافته‌های علوم شناختی فریب کمتری وجود دارد

این پژوهشگر حوزه علوم شناختی و رسانه گفت: علوم شناختی سنجه‌هایی را در اختیار ما قرار می‌دهد که با کنار همدیگر قرار دادن آنها، یافته‌هایی را به دست می‌آوریم که کمتر در آن فریب وجود دارد و از طرفی هزینه کمتری دارد؛ به عنوان مثال وقتی فردی جلوی تلویزیون قرار گرفته و به صحنه زل می‌زند و بعد احساس ناراحتی از دیدن آن برنامه را اعلام می‌کند، دروغ می‌گوید. در حال حاضر تکنولوژی‌ای به وجود آمده که رد چشم شما را روی صفحه نشان می‌دهد که از کجا به کجا آمده و چه سناریویی باعث شده که نگاه فرد از جایی به جای دیگر حرکت کند.

* علوم شناختی سبب دقیق‌تر کردن سنجش اثر رسانه می‌شود

وی ادامه داد: مهم‌ترین تغییری که علوم شناختی در کوتاه‌مدت در حوزه رسانه می‌تواند انجام دهد، دقیق کردن سنجش اثر رسانه است و شاید روزی نیاز نباشد خبرنگار نظر دیگران را در مورد مسائل مختلف بپرسد بلکه با نشان دادن 10 تصویر از گروهی از مردم در خیابان می‌توان فهمید مردم چه نظری دارند.

کرکه‌آبادی در پاسخ به این سوال که رابطه بین علوم شناختی و رسانه چیست؟ گفت: علوم شناختی می‌تواند در حوزه سنجش و اندازه‌گیری انقلابی به وجود بیاورد چرا که سنجش و اندازه‌گیری حوزه رسانه به موجب اینکه تا به امروز با پیمایش انجام می‌شد و هزینه زیادی را به دنبال داشت. امروز علوم شناختی می‌تواند کمک کند که این هزینه و زمان برای رشته رسانه و علوم اجتماعی کاهش پیدا کند و این بهترین ارتباط بین علوم شناختی و رسانه محسوب می‌شود.

وی در پایان یادآور شد: نگاه علوم شناختی به انسان‌ها این است که همه انسان‌ها یک شکل دارند و از ساختار واحدی تشکیل شده‌اند. اگر این اصل را بپذیریم و علوم شناختی بتواند یک انسان را دقیق بررسی کند، این بهترین مطالعه موردی است که می‌تواند پیمایش را در حوزه رسانه کنار گذاشته و از شیوه سنجش و اندازه‌گیری  به شیوه علوم شناختی برسد.

انتهای پیام/‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌