کاش نمایشگاه کتاب کمی بیشتر جلوی پاهایش را ببیند!

به گزارش مشرق، شورای سیاست‌گذاری نمایشگاه کتاب تهران در تازه‌ترین تصمیم خود عبارت «کتاب یعنی زندگی» را برای برپایی سی و سومین دوره از این رویداد انتخاب کرد.

این اتفاق به روال معمول پس از انتشار فراخوانی برای گردآوری پیشنهادات پیرامون این موضوع و تصمیم‌گیری درباره آن در شورای سیاست‌گذاری این رویداد رخ داده است و شعار انتخابی نیز با رای اکثریت رخ داده است.

درباره این شعار و نیز فرآیند انتخاب آن از چند منظر می‌توان به فکر فرو رفت که در ادامه به برخی از آنها اشاره می‌شود:

نمایشگاه کتاب سی و سوم تا همینجای ساماندهی و طی طریق برای برگزاری، با فقدان سیستم اطلاع رسانی صحیح و منطقی روبرو بوده است. سخنگویی برای شورا به رسانه‌ها به صورت رسمی معرفی نشده و اطلاعات نیز به صورت نامنظم، غیر هدفمند و بدون استراتژی خاصی در حال انتقال است. در چنین سیستمی بدون شک انتخاب یک شعار مناسب می‌توانست عامل تهییج و خط دهی به نمایشگاه و رسانه‌ها و مهمتر از همه افکار عمومی باشد. شعاری که بتواند با جمله‌بندی خاص و استفاده مناسب از کلمات و عبارت به ایجاد رابطه‌های تازه و تحکیم پیوندهای قدیمی میان جامعه و کتاب منجر شود اما در اتفاقی عجیب شعارهای انتخاب شده در چند سال اخیر در ساده‌ترین شکل حتی از فرم محتوایی و ساختار زبانی صحیحی نیز برخوردار نیستند.

در شورای سیاست‌گزاری نمایشگاه کتاب عمده حاضران در زمره مدیران فرهنگی هستند. شاید گفته شود که بخش زیادی از این مدیران خود در زمره ناشران نیز به شمار می‌روند. بله چنین است اما ناشری که سابقه کار مدیریتی او بر کار نشرش برتری بیابد و دغدغه‌های اجرایی بیشتر از ادبیات فارسی در ساحت ذهن او رسوخ کند بدون شک از ذوق و فکری که برای انتخاب یک شعار لازم باشد برخوردار نیست.

فراوان گفته شده که برای انتخاب شعار فراخوان سالانه داده می‌شود. بله. چنین اتفاقی رخ داده است اما سیستم ناکارآمد انتخاب شعار ناشی از همین راه نیز هست. فراخوانی که با اقبال عمومی روبرو نمی‌شود و یا نمی‌تواند راهش را به میان چهره‌ها و افراد صاحب ذوق باز کند و نیز عاملی انگیزشی با خود به همراه ندارد از نظر ساختاری دچار اشکال اساسی است و در سیستم صحیح و سالمی نیز به دست مخاطب هدف خود نمی‌رسد و بالطبع با جوابی صحیح و سالم نیز همراه نیست. فی‌المثل اگر شورا تصمیم می‌گرفت تا این شعار به صورت یک مسابقه در میان دانشچویان ادبیات و کتابداران و یا حتی معلمان و دانش‌آموزان برگزار شود آیا نتیجه‌ و کمپین و فضاسازی رسانه‌ای بیشتر و بهتری با خود به همراه نداشت؟

در جریان انتخاب شعار برای نمایشگاه کتاب تهران در چند دوره اخیر به طور مشخص فقر نگاه ادبی و دید استراتژیک به این رویداد فرهنگی به شدت محسوس است. عبارت‌های انتخاب شده برای مخاطب داخلی و خارجی نماد هیچ اتفاق، نگاه و یا رویکرد استراتژیکی که هدف و غایت سیاستگذاران و تصمیم‌گیرندگان در حوزه کتاب و نشر در ایران باشد در این شعارها دیده نمی‌شود و این به معنای نبود این نگاه و رویکرد در میان آنها و نیز رابطه نداشتن سیاست‌های احتمالی با ذهن و ذوق کسانی است که در صدد ایجاد و اعمال این سیاست‌ها هستند. بگذارید به این عبارت فکر کنیم: «کتاب یعنی زندگی» چند ثانیه مکث می‌کنیم و به این عبارت فکر می‌کنیم...این شعار قرار است چه اتفاقی را در ذهن مخاطب نمایشگاه کتاب ایجاد کند؟ انگیزشی است؟ هدفی دور و دراز در خود مستتر دارد؟ خوانش آن حسی بکر و تازه در مخاطبش ایجاد می‌کند؟ مخاطب را به سوی نگاهی تازه و فکر نشده هدایت می‌کند؟ نشان دهنده استراتژی بلند یا کوتاه مدت نمایشگاه کتاب تهران است؟ از این دست سوالات می‌شود به کرات پرسید و متاسفانه پاسخ تمامی آنها تنها یک مساله است: این شعار نمایش دهنده هیچ اتفاق تازه‌ای نیست و هیچ دغدغه‌ تازه‌ای را نیز در خود ندارد.

نداشتن دغدغه در شعار نمایشگاه حاصل نبود دغدغه در نظام سیاستگذار و تصمیم‌گیرنده درباره نمایشگاه است. رویدادی که به نقل از برخی رسانه‌ها وقتی هنوز محل برگزاری‌اش در فاصله کمی بیش از سه ماه به شروعش مشخص نیست، شعارش انتخاب می‌شود و شعارش در حالی انتخاب می‌شود که هنوز برای برنامه ریزی رسانه‌ای‌ آن در ایران و جهان پوستری طراحی نشده است. هنوز درباره ساختارش در جلسات شورای سیساتگذاری‌اش چانه‌زنی می‌شود و هنوز مشخص نیست کانال صحیح و متقن رسانه‌ای آن چیست.

این است سیستم نمایشگاه بین‌المللی نمایشگاه کتاب تهران که هنوز نمی‌تواند حتی به صورت پایلوت کمی بیش از سه ماه از برنامه‌ریزی خود جلو بیافتد و کمی بیشتر از جلوی پاهای خود را ببیند.

برچسب ها:

فرهنگ و هنر