به گزارش مشرق، آیین اختتامیه دوازدهمین دوره جایزه ادبی جلال آلاحمد با حضور سیدعباس صالحی؛ وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، محسن جوادی؛ معاون فرهنگی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، نیکنام حسینیپور؛ مدیرعامل خانه کتاب، حجتالاسلام محمدعلی مهدویراد؛ از اعضای هیات علمی جایزه، حجتالاسلام سیدهادی خسروشاهی؛ نویسنده و پژوهشگر، مهدی قزلی؛ دبیر اجرایی، محمدرضا شرفیخبوشان؛ دبیر علمی جایزه، داوران و اعضای هیات علمی و جمعی از نویسندگان و ناشران، عصر شنبه (۲۳ آذرماه) در تالار قلم کتابخانه ملی برگزار شد.
اسامی برگزیدگان بخشهای مختلف که در حضور سیدعباس صالحی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و همچنین اشرف بروجردی، رئیس کتابخانه ملی جمهوری اسلامی اعلام شد به شرح ذیل است؛
بخش نقد ادبی
کتابهای زیر نامزد بخش نقد ادبی دوازدهمین جایزه ادبی جلال آلاحمد شده بودند:
بومیسازی رئالیسم جادویی در ایران به قلم «محمدحنیف» و «محسن حنیف» از انتشارات علمی فرهنگی، تحلیل سوژه در ادبیات داستانی فرامدرن به قلم «فرزاد کریمی» از انتشارات روزنه، درباره مانایی و میرایی به قلم «احمد شاکری» از انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، دوره بندی در تاریخ ادبی به قلم «ناصرقلی سارلی» از نشرخاموش، رمان اسطوره ای، نقد و تحلیل جریان اسطوره گرایی در رمان فارسی به قلم «سیدعلی قاسم زاده» و «سعید بزرگ بیگدلی» از نشر چشمه و نظریه و نقد ادبی درسنامه میان رشتهای به قلم «حسین پاینده» از انتشارات سمت که از میان آنها یک کتاب شایسته تقدیر و دو کتاب برگزیده شدند.
جایزه اثر شایسته تقدیر به «درباره مانایی و میرایی» نوشته احمد شاکری تعلق گرفت و نظریه و نقد ادبی درسنامه میان رشتهای به قلم «حسین پاینده» و بومیسازی رئالیسم جادویی در ایران به قلم «محمدحنیف» مشترکاً در این بخش برگزیده شدند.
محمدرضا سنگری، ابوالفضل حری و مریم حسینی، داوران این بخش بودند.
بخش داستان کوتاه
داوران این بخش، هیچ یک از نامزدها را شایسته دریافت عنوان برگزیده ندانستند و فقط از یکی از کتابهای این بخش تقدیر کردند.
افتاده بودیم در گردنه حیران به قلم «حسین لعل بذری» از نشر نیماژ، قم رو بیشتر دوست داری یا نیویورک؟ به قلم «راضیه مهدیزاده» از نشر هیلا، قنادی ادوارد به قلم « آرش صادقبیگی » از انتشارات مرکز، گرنوشته به قلم «مسعود سلطانی» از انتشارات سوره مهر، مشت خالی گل یا پوچ به قلم «ماندانا جعفری» از انتشارات یوشا و هفت گنبد به قلم «محمد طلوعی» از انتشارات افق، نامزدهای این بخش بودند که از بین آنها افتاده بودیم در گردنه حیران، نوشته حسین لعل بذری، شایسته تقدیر شناخته شد.
احسان عباسلو، خسرو باباخانی و علیاصغر عزتیپاک، داوران این بخش بودند.
بخش داستان بلند و رمان
در این بخش، بیکرانگی به قلم «مهدی ابراهیمی لامع» از نشر نیماژ، دور زدن در خیابان یکطرفه به قلم «محمدرضا مرزوقی» از نشر ثالث، روزها و رویاها به قلم «پیام یزدانجو» از نشر چشمه، فوران به قلم «قباد آذرآیین» از انتشارات هیلا، ما را با برف نوشتهاند به قلم «نسیم توسلی» از انتشارات آگه و وضعیت بیعاری به قلم «حامد جلالی» از انتشارات شهرستان ادب نامزد شده بودند که قباد آذرآیین با ارسال نامهای به دبیرخانه جایزه از حضور در جمع نامزدها انصراف داد.
داوران این بخش، بدون آنکه اثری را به عنوان برگزیده معرفی کنند، دور زدن در خیابان یکطرفه نوشته محمدرضا مرزوقی و وضعیت بیعاری اثر حامد جلالی را به عنوان شایسته تقدیر معرفی کردند.
داوران، همچنین در بخش مستقلی از سلمان کدیور، نویسنده کتاب «پس از بیست سال» تقدیر کردند.
شهریار عباسی، هادی خورشاهیان و احسان رضایی، داوران بخش داستان بلند و رمان بودند.
بخش مستندنگاری
نامزدهای بخش مستندنگاری دوازدهمین جایزه ادبی جلال آلاحمد به ترتیب الفبا به شرح زیر بودند:
«اردوگاه اطفال» به قلم «احمد یوسفزاده» از انتشارات سوره مهر، «دست نیافتنی» به قلم «علیرضا حیدری» و «طاها صفری» از نشر گلگشت، «سرزمین خارج از نقشه» خاطرات عجیب یک معلم بر اساس زندگی عزیز محمدیمنش، به قلم «علی نورآبادی» از موسسه انتشارات قدیانی، «قطارباز، ماجرای یک خط» به قلم «احسان نوروزی» از نشر چشمه و «نقاشی قهوهخانه؛ خاطرات کاظم دارابی متهم دادگاه میکونوس» به قلم «محسن کاظمی» از انتشارات سوره مهر که از میان آنها «نقاشی قهوهخانه» برگزیده شد و «قطارباز» به عنوانی بهتر از «شایسته تقدیر» دست نیافت.
مرتضی سرهنگی، میثم امیری و ساسان ناطق، داوران این بخش بودند.
اگر نگاه عمیق پشتوانه هنر و ادبیات نباشد غیرماندگار است
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در این مراسم گفت: یاد جلال آلاحمد را در ۵۰ سال درگذشتش گرامی میداریم. جایزه ادبی جلال به گام دوازدهم رسیده است. تلاش شده در فرایند این جایزه به گونهای عمل شود که از یکسو با شفافیتی که پدید میآید اعتمادسازی را ارتقا دهد و اعلام اسامی اعضای هیأت علمی، داوران و نامزدها که در رویه این جایزه بر آن پافشاری شده است در طول این دورهها بر این اساس بوده است. همچنین هیأت داوران در چرخه بستهای نباشد تا امکان تنوع سلیقهها فراهم شود همچنین در بین پیشکسوتها آثار نوقلمان دیده شود.
سیدعباس صالحی در ادامه بیان کرد: اینها موضوعاتی است که در این جایزه کمک کرده که به اعتمادسازی بیشتری نزدیک شود، البته با آنچه که باید برسد فاصله دارد و باید گامهای قویتر و محکمتری را طی کند. این جایزه با بخشهای داستان کوتاه، رمان و داستان بلند، نقد ادبی و مستندنگاری که چهار حوزه ادبیات ایران است سبب میشود پایش، تحلیل و گفتوگو راجعبه ادبیات ایران غیر از شاخه شعر ایجاد شود. وقتی به دورههای قبلی این جایزه و همچنین دوره دوازدهم نگاه میکنیم، میبینیم که در حوزه فرهنگ و هنر و در حوزه نویسندگان شاهد دو اتفاق هستیم؛ نخست نویسندگان جوانی که با خلاقیتهای خود در این حوزه حاضر میشوند و حضور این نسل در حوزه ادبیات چشمگیر است. همچنین حضور بانوان ایرانی در دهه اخیر که هر ساله بیش از گذشته از نظر کمی و کیفی وارد این حوزه شدهاند و شاهد افزایش سهم آنها هستیم.
صالحی در ادامه به تنوع در مضامین و تکثر مضامین هم در حوزه داستان و هم در حوزههای دیگر که به موضوعات داستانی تبدیل شده اشاره کرد و گفت: این تنوع و تکثر در حوزه مستندنگاری هم بیش از گذشته دیده میشود. تجربه موفق مستندنگاری در حوزه دفاعمقدس که به همت رادمردانی به نقطه بلوغ رسیده است، امروزه در حوزههای دیگر فرهنگی، اجتماعی و سیاسی هم تجربههای دلنشینی دارد. در حوزههای اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی، زندگی روزمره ما زیر نگاه دوربین و فیلم مستندنگاری قرار گرفته است و تنوع در سبک و شیوه در این حوزه کاملا ملموس است. هم در بخش داستان کوتاه و بلند، هم نقد ادبی و هم در حوزه مستندنگاری در آثاری که خلق میشوند سبکهای متنوعی را میتوان دید. علاوه بر مستندنگاری گزارشی، مستندنگاری علمی و پژوهشی هم جدیتر شده است. در نقد ادبی هم همینطور است و تنوع سبکها و شیوهها و روشها محسوس و ملموس است.
مشکلات حوزه نشر، تساهل و تسامح ناشران و نویسندگان را کاهش داده است
وی در ادامه بیان کرد: در بخش کیفیت نیز گزارش داوران این دوره در پارهای از این بخشها این بوده که گرچه مشکلات حوزه نشر مشکلات تأسفآور و زمینگیرکنندهای است ولی گفته میشود این شرایط سخت سبب شده دقت نویسندگان و ناشران در عرضه آثار هم افزایش یابد و گزیدهیابی بیشتر دیده میشود. تساهل و تسامح ناشران و نویسندگان نیز کمتر شده است و این میتواند نعمتی باشد در دل مصیب. همچنین در فضایی که در آثار میبینیم علاوه بر تنوع در سبک و مضمون، تنوع در پسزمینهها نیز دیده میشود چه در داستانهای کوتاه و چه در داستانهای بلند و رمان و آثار مستندنگارانه پس زمینههای جذاب فراوانترند. و تعلق به بومنویسی و بومینگاری بیشتر شده است.
صالحی در ادامه بیان کرد: همچنین توجه به پیوندها و رشتههایی که اثر با زندگی اجتماعی و سیاسی دارد و تار و پودی که ما را به زمینه میکشاند و ویژگیهای دیگری که در پسزمینههای اثر میتوان دید همه و همه داشتههایی است که مایه شکر و مباهات است اما هنوز راههای نرفته و کمتر رفته زیاد است.
وی در ادامه گفت: فرهنگ و تمدن ایران هم از نظر اقلیمی و هم عمق تاریخی آنقدر سوژه دارد که هرچه کار شود بین آنچه انجام شده با آنچه انجام نشده و باید انجام شود فرسنگها فاصله وجود دارد. سوژهها موجود منتظر شما هستند که بیایید آنها را کشف کنید و به دیگران منتقل کنید. من به لحاظ سفرهایی که میروم به نقاط مختلف ایران دریغ و دردم این است که چقدر سوژه وجود دارد و چقدر روایت کم است به عنوان مثال در سفر اخیر به استان مرکزی با مشاهده ارگ میشیجان در روستای میشیجان دیدم که چقدر پس زمینه و روایتهای ناب دیده میشود که میتواند سوژههای بزرگی باشد برای روایتهای بزرگ.
جانمایه حوزه هنر، دانش و حکمت و کالبدش تکنیک و مهارت است
صالحی در ادامه گفت: نکته بعدی این است که جانمایه حوزه هنر، دانش و حکمت و کالبدش تکنیک و مهارت است. ممکن است ما از دانش و حکمت کم بگذاریم و به تکنیک بیافزاییم. آثار ماندگار ما زمانی بوده است که حکمت راهبر مهارت بوده است نه مغلوب آن. اگر نگاه عمیق پشتوانه هنر و ادبیات نباشد حتما غیرماندگار است و کمتر موثر خواهد بود.
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، در ادامه با بیان اینکه هنر و ادبیات ایرانزمین حافظ اخلاق و زبان فارسی بوده است، گفت: ادبیات ایرانزمین نگهبان این دو بال هویت ایرانی یعنی اخلاق و زبان فارسی بوده است. هنر و ادبیات امروز ما اگر بخواهد امتداد تاریخ خود را داشته باشد باید همچنان نگهبان این دو بال باشد مبادا انقطاع و فاصلهای بین این دو بال ایجاد شود. فضای تند و سریع مجازی میتواند عامه مردم را بیبندوبار کند اما از افرادی که در وادی ادبیات کار میکنند هرگز پسندیده نیست که این تساهل را داشته باشند. پیشرانی آنها در حفاظت از زبان فارسی بسیار مهم است. اگر آنها به تساهل حرکت کنند دیگران بیش از آنچه اکنون هست، این تساهل را پیش میبرند و از سوی دیگر ماهیت و جانمایه اخلاقی ایران زمین که متکی بر حیا و عفت بوده و این دو بال دو بال هنر و ادبیات ایرانی بوده و انتظار میرود همچنان ادیبان امروز این دو بال را امتداد دهند.
رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی: جلال خلاف تربیت سنتی و بومی خود اندیشید
اشرف بروجردی، در اختتامیه دوازدهمین دوره جایزه ادبی جلالآلاحمد با بیان اینکه جلال خلاف تربیت سنتی و بومی خود اندیشید و سخن گفت، بیان کرد: آلاحمد نحلهها و اندیشههای گوناگون را آزمود، با بسیاری، چه موافق طبع و چه مخالف طبع نشست و برخاست.
بروجردی با اشاره به اهمیت تکریم علما و دانشمندان بیان کرد: تکریم دانشمندان و علما که گنجینه و سرمایه هر ملتی هستند و ادای احترام و پاسداشت آرا و افکار آنان، سنت بسیار حسنه و شایسته ستایشی است که در میان تمامی ملتها و دولتهایی که طلایهدار تحقق آمال و آرزوهای اصیل انسانی و هویتهای فرهنگی هستند، از جایگاه بسیار متعالی در نزد آنان برخورد است.
وی افزود: آنچه مرزهای جغرافیا و فرهنگ و هویت و آداب و رسوم و محدودههای زمان و مکان را همواره در طی تاریخ درنوردیده است و بی هر گفت و بحثی، در پیوند و گسستگی با اصالت همین «مفاخر» است. ادای احترام به ارباب فکر و زنده نگهداشتن یاد و خاطره آنان، تلاشی است به قدر همت خود و قدم برداشتن در طریق میل به جاودانگی انسانها و اندیشه آنان.
رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران با اشاره به جایگاه جلالآلاحمد ادامه داد: یکی از آشفتهحالان و بیقرارانِ گام برداشته در راه پرپیچ و خم و پر فراز و پردردسر فکر و اندیشه، زندهیاد جلال آلاحمد، بود. او روح ناآرام جامعه روزگار خود و زیرساحتهای گوناگون عرصه فرهنگ و ادبیات و اجتماع و سیاست بود.
بروجردی بیان کرد: آل احمد، در نخستین قدمهای راه سپردن در وادی «شدنها» به هرکجا که ذهن پرسشگر او میل میکرد سرکها کشید، نحلهها و اندیشههای گوناگون را آزمود، با بسیاری، چه موافق طبع و چه مخالف طبع نشست و برخاست. باتمام وجود خود طعم سیاست و سیاستگری را چشید. در مسیر «خلاف آمدها» و «خوشامدهای» پر وسوسه و پرجذبه زمانه خود چند صباحی قدم زد.
وی با بیان این مطلب که جلال خلاف تربیت سنتی و بومی خود اندیشید و سخن گفت، ادامه داد: در زندگی همواره در پی یافتن جایگاه مستحک و قابل اعتنا و اتکا برای اندیشیدن و اظهارنظر بود. تجربههای بسیاری اندوخت. تجربههای بسیاری در آثار خود به یادگار گذاشت. از رنجی که مردم روزگارش میبردند. سخن گفت.
بروجردی با اشاره به آثار جلال آلاحمد افزود: از سرگذشت کندوها گفت، از «مدیر مدرسه» گفت، از تاتنشینان بلوک زهرا و از دُریتیم فارس و از اورازان گفت. داستان، سفرنامه، تکنگاری، جستارنویسی، خاطرهگویی، ترجمه و ... عرصههایی بود که مشتاقانه پیمود و استعدادهای خود را در آن زمینهها آزمود و بارور و ماندگار کرد. آنچه امروز از آن با عنوان مطالعات بیشن رشتهای یاد میشود.
وی در تشریح ویژگیهای شخصیتی جلال آلاحمد گفت: به هرچه در اطرافش میگذشت منتقدانه نگریست و به قلم و بیان آورد. از کلانترین موضوعات اجتماعی و فرهنگی و سیاسی و ادبی گرفته تا جزئیترین و رازناک و مگوترین حرف و حدیثها و اسرار زندگی خصوصی خود را، در عین شجاعت و گاه صراحتی که بسیاری بر نمیتابیدند، در نامهها و آثار خود به قلم آورد. ابایی نداشت و واهمهای هم نکرد که دیگران درباهاش چه قضاوت کنند.
رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی ادامه داد: وقتی نیمای بزرگ شعر معاصر درگذشت، الاحمد در سوگ او نوشت: پیرمرد چشم ما بود. این تعبیر بسیار استعاری آلاحمد از نیما، امروز گویای حقیقی است بسیار ملموستر از وجود خود آلاحمد در روزگار ما، امروز باید گفت آلاحمد چشم و گوش ما بود. نسلهای بسیاری، حکایتهای تلخ و شیرین زندگی مردم رنجیده این دیاران را از چشم آلاحمد دیدهاند.
بروجردی ادامه داد: تجربه شخصیتی و پختگی و بلوغ فکری آلاحمد او را به سمتی سوق داد که در عرصه نظر و اندیشه، راهبرون شد از سردرگمیهای رایج روزگار خود را در دو مقوله «مذهب» و «معنویت شرقی» جستوجو کند.
به گفته رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی، او عمیقاً به مواجهه ذهنیت عنصر ایرانی با مظاهر فریبنده غرب توجه کرد. جلال آلاحمد، تا جایی که در کتاب «غربزدگی» از آن با عنوان «بازدهگی» یاد میکند و در نهایت میرسد به «متنزدهگی» و اینکه گندم پوسیده ظاهر سالمی دارد اما درونی تهی و پوسیده و جامعه غربزده از محتوای تهی خواهد شد و شیفتگی و از خود بیخود شدن روشنفکران را در رویارویی با چنین پدیده پررنگ و لعابی مطمح نظر قرار دارد.
بروجردی بیان کرد: در سفرهای خود به بلاد غرب نیز کوشید تا با تیزبینی و زوایا و خفایای فرهنگی و اجتماعی جامعه غرب بهخوبی توجه کند. بازگشت به اصالت هویتهای اصیل فرهنگی و اعتقاد و دینی و تمسک جستن به معنویت شرقی و ایرانی، و نیز تمام منیتهای فردی را از ساخت اندیشه و خودخواهیها زدودن و «خسی شدن» در میقاتها، دستآوردهای معنوی و ارمغان هجرت فکری آلآحمد برای خود و برای جامعه ایران بود.
وی با تاکید بر اهمیت بازگشت به خویشتن گفت: آنچه نیاز امروز جامعه ماست همان بازگشت به خویشتن و اصالت بخشی به هویت ملی و فرهنگی و تعلق خاطر داشتن به سرزمین است.
حجتالاسلام سیدهادی خسروشاهی در این مراسم چند خاطره از دوران آشنایی خود با مرحوم جلال آلاحمد که به دوران اوج نهضت ملی ایران بازمیگشت بیان کرد و گفت: در دوران اوج نهضت ملی ایران که همزمان با نوجوانی من بود، در تبریز ساکن بودم اما همان روزها هم با توجه به علاقهای که داشتم روزنامههای چپ و راست را میخواندم. محل زندگی ما خیابان تربیت بود. در این میان «شاهد» را هم مطالعه میکردم. مرحوم جلال مدیر داخلی آن بود یا حداقل اگر مدیر هم نبود مقالات خوبی در آن مینوشت. این آشنایی از دور بود.
وی ادامه داد: سال ۱۳۳۳ از قم به تهران آمدم به مسجد هدایت و نزد آیتالله طالقانی رفتم از ایشان سؤال کردم که با چه کسانی ملاقات کنم در میان اسامی که ایشان یاد کردند نامی هم از جلال برده شد در آن روزها یافتن جلال آسان بود. تلفنش را یافتم و به دیدنش رفتم. آشنایی ما کمکم تبدیل به دوستی نزدیکی شد. متواضع بود و زندگی طلبگی داشت.
حجتالاسلام خسروشاهی در بخش دیگری از سخنانش به رساله عزاداریهای نامشروع جلال اشاره کرد و با بیان اینکه پس از سالها آن رساله را در میان اوراق پیدا کردم و با مقدمهای در اختیار انتشارات اطلاعات قرار دادم، گفت: این کتاب پس از سالها با مقدمه بنده منتشر شد.
وی پایان سخنان خود را به اندک بودن تیراژ کتابها تخصیص داد و با اشاره به افزوده شدن بر جمعیت ایران از مسئولین وزارت ارشاد درخواست کرد عنایت ویژهای به این مسئله داشته باشند.
در این مراسم همچنین احمد شاکری پس از دریافت جایزهاش به موفقیت جمهوری اسلامی در مسیر رسیدن به اهداف با هدایتهای حضرت امام اشاره کرد و گفت: تمام شرافتی که ما داریم، عزتی که نصیب ما شده نتیجه انقلاب و حرکت حضرت امام است. اگر انقلاب و جمهوری اسلامی نبود ایران شرافتی نداشت. این حوزه معرفتی تمامی شئون عمل ما را در بر میگیرد. اگر ما امروز از جایزه ادبی جلال آل احمد یاد میکنیم، در واقع این جایزه، جایزه ادبی انقلاب و جمهوری اسلامی ایران است. جایزه جلال از جلال و برای جلال نیست بلکه به نام جلال است. او خطای خود را شناخت و به دامن اسلام برگشت. باید در نظر داشته باشیم جایزه جمهوری اسلامی را تقلیل به یک شخص ندهیم.
شاکری خاطرنشان کرد: ما امسال پس از اعلام نامزدها از دیدن برخی اسامی خوندل خوردیم اما باز هم در این اختلافها وقتی یک کتابی در موردش توافقی حاصل میشود جرقه امیدی است، یعنی حرفی وجود دارد که بین ما و طرف مقابل مشابه است. بنده در طی این سالها منتقد جایزه جلال بودم اما نه باندی و نه جناحی موضوعی را مطرح نمیکردم. هر نقدی که میکردم براساس مبنا بود.
وی به تقدیر از خود در این جایزه اشاره کرد و گفت: تقدیر از فرد مخالف کاری نیست که هر کسی انجام دهد این حریتی میخواهد که در داوران و آقای خبوشان آن را مشاهده کردم.
محمد حنیف هم پس از دریافت جایزه ادبی جلال آل احمد آن را به عنوان افتخار یاد کرد.
مهدی قزلی دبیر این دوره از جایزه جلال آل احمد ضمن اشاره به گزارشی آماری از افزایش ظرفیت در هیأت علمی و داوران خبر داد و با بیان اینکه تا کنون ۲۵ ناشر جایزه جلال را دریافت کردهاند، اعلام کرد: ۷۲ نفر ظرفیت در هیأت داوران داشتیم که تاکنون ۵۲ نفر به عنوان داور انتخاب شدند. از سویی میانگین نویسندگان نامزد شده ۴۵ سال است. از میان ۲۲ عنوان نامزد ۳۶ درصد آنها کمتر از ۴۰ سال سن دارند که جای تأمل دارد.
وی افزود: در دوره جاری ۲ نفر اثر اولی هستند و چهار نشر برای اولینبار در میان نامزدها حضور دارند.
قزلی به موضوع معرفی جوانها به عنوان سرباز فرهنگ اشاره کرد و گفت: مفتخریم که در این دوره آقای حسینی سورکی به عنوان اولین سرباز فرهنگ در حوزه فرهنگ مأموریت یافته است تا ادامه مسیر دهد.
وی افزود: در حال حاضر تعداد اعضای پایگاه نقد داستان ما به ۲ هزار نفر رسیده که کتاب منتخب آن امروز رونمایی میشود تا اعضا متوجه شوند تلاششان به نتیجه رسیده است.
قزلی در پایان با این ادبیات سخنان خود را تمام کرد و گفت: برگزارکنندگان جایزه ادبی جلال آل احمد محق وطن، دوستان انقلاب و اهل ادبیات هستند.
محمدرضا شرفی خبوشان دبیر علمی این دوره از جایزه جلال در این مراسم گفت: چهار دهه از انقلاب ایران میگذرد که نیمی از یک قرن است. انسان ایرانی برای حفظ و نگهداشت آنچه برایش قیام کرده کوشیده و طعم جنگ و تحریم را نیز چشیده و جان داده است. وی ایستاده است و در این ایستادگی از باورهای خود حیات حاصل کرده است. انسان ایرانی خود انسانی بیمانند شده آن هم در سرزمینی که بسیار مطیع کردن انسان ایرانی را دروازه فتح و تسلط بر او شمردهاند ولی نویسنده ایرانی هم راوی و حاصل رنجها و حماسهها، عشق و مصائب است.
خبوشان اظهار داشت: نویسنده ایرانی دریافته که بگوید دیگران ماییم. بیایید نویسندگانمان را بخوانیم تا خودمان را خوانده باشیم.
در این مراسم از کتاب «کارت دعوت» که توسط احسان رضایی و یزدان سلحشور گردآوری شده بود رونمایی و نویسندگان این کتاب با وزیر ارشاد عکس یادگاری گرفتند.