خبرگزاری مهر - گروه استانها: به گفته پیرمردان و ریش سفیدان همدان، در گذشته شهر قدیمی همدان و آبادیهای اطراف آن زمستانی طولانی و خیلی سرد داشت و هوا از اول آذر ماه چنان سرد میشد که مردم کرسی میگذاشتند.
تقی الوندیار که ۸۰ و اندی از بهار عمر خود را در همدان سپری کرده است در توضیح ویژگیهای زندگی مردم همدان در آن ایام اظهار داشت: سرمای همدان در گذشته به حدی بود که در بعضی خانهها با آنکه بخاری وجود داشت کرسی هم در اتاق گذاشته میشد.
الوند یار ادامه داد: برای قرار دادن کرسی در اتاق اگر کف اتاق همسطح زمین بود و زیر آن زیرزمین یا اتاق دیگری نبود در زمین چالهای میکندند چراکه چاله، آتش را بهتر گرم میکرد و وقتی هوا گرم میشد و کرسی را بر میداشتند، یک تخته را به اندازه دهانه چاله روی آن میانداختند و اتاق را فرش میکردند.
همدانیها نگاه داشتن خاکستر اجاق و چاله را مایه برکت و شگون میدانستند وی اظهار داشت: برخی از همدانیها خاکستر چاله را دور نمیریختند و برای سال بعد نگه میداشتند و نگاه داشتن خاکستر اجاق و چاله را مایه برکت و شگون میدانستند.
شب اول کرسیگذاران همه خانوادهها پلو میخوردند
الوندیار با خیره شدن به نقطهای از رسم و رسوم شب کرسی گذاران در همدان گفت و افزود: شب اول کرسیگذاران در همه خانهها پلو میخورند و علاوه بر آن ظرفی پر از مویز یا شانی یا هر دو را بر روی آن میگذارند تا دوستان و آشنایان با حضور در آن خانه شادی کنند و مبارک باد بگویند.
وی در توضیح ویژگیهای شب یلدا در همدان قدیم نیز گفت: در همدان قدیم زمستان را به چله بزرگه و چله کوچ که تقسیم میکردند و معتقد بودند که چله بزرگه ۴۰ روز است و از اول دی شروع میشود و چله کوچیکه ۲۰ روز است که از یازدهم تا آخر بهمن ادامه دارد.
وی با بیان اینکه چهار روز از آخر چله بزرگه و چهار روز اول چله کوچ که را چار چار میگفتند، ادامه داد: در چله کوچیکه هوا به قدری سرد میشد که اغلب حوضها میترکید.
الوندیار با اشاره به برخی آداب و رسوم همدانیها در این ایام افزود: به اعتقاد همدانیها چله کوچیک گفته «اگر عمر من زیاد بود بچه را در گهواره از سرما میکشتم و دست زنان را نیز در تنور خشک میکردم»
اهمن و بهمن نماد سرما در زمستان همدان
وی با بیان اینکه به اعتقاد همدانیها پس از گذشت ۱۰ روز از چله کوچک کوسه در میآید و بعد از آن هم اسفند میرسد، گفت: ۱۰ روز اولش را اهمن و ۱۰ روز دومش را بهمن و ۹ روز آخرش را «آفتاب به هود «میگویند.
الوندیار به ذکر افسانهای رایج در میان مردم قدیم و جدید همدان در خصوص اهمن و بهمن اشاره کرد و گفت: ۴۵ روز که از زمستان میرود زمین نفس دزده میزند و ۵۰ روز که گذشت نفس آشکار میزند.
وی گفت: با دمیدن نفس دزده یخها از زیر آب میشوند و نفس آشکار یخها را از رو هم آب میکند.
الوندیار ادامه داد: بر اساس افسانهای شیرین، اهمن و بهمن دو برادرند و «آفتاب به هود» خواهر آنهاست و این کوسه بچههای ننه پیرزن هستند، اهمن و بهمن برای آوردن هیزم به سر کوه میروند اما برنمیگردند بعد ننه پیرزن دخترش را میفرستد او هم میرود و برنمیگردد آن وقت ننه سرما با اینکه از سرما میلرزد از زیر کرسی بیرون میآید و دنبال بچههایش به طرف کوه میرود اما آنها را پیدا نمیکند سه روز در کوه میماند و سرما را زیاد میکند بعد جارویی را آتش میزند و دور سرش میچرخاند و میگوید «کو اهمنم؟ کو بهمنم؟ دنیا را آتش میزنم» و آن وقت جارو را پرتاب میکند.
الوندیار اضافه کرد: مردم معتقدند اگر جارو به آب افتد سال جدید پر از آب و باران میشود و اگر به خشکی بیفتد خشکسالی در پیش است.
وی گفت: مردم براین عقیده اند که شش، هفت روز اول اسفند هوا گرم میشود و بعد دوباره سرد میشود که به این سرما اجوج و مجوج میگویند.
الوندیار در خصوص این روایت نیز گفت: گفته شده که پیرزنی شتری داشت و از آنجا که شتران در سرما آبستن میشوند شتر پیرزن در سرما آبستن نشده بود پیرزن وقتی دید هوا گرم شده به سر کوه رفت و گفت "خداوندا چرا سرما را نگه نداشتی تا شتر من آبستن بشود؟ " خداوند سرما را دوباره فرستاد تا شتر پیرزن آبستن شود. این سرمای پیرزن تا عید ادامه دارد.
وی با اشاره به اینکه همدانیها معتقدند که محل زندگی غول بیابانی سرکوه الوند است، گفت: وقتی که هوا مه آلود میشود غول بیابانی قلیان میکشد تا هوا گرم شود و درختان میوه بیدار شوند و میوه دهند.
یکی دیگر از همدانیها که گرد پیری بر زلف هایش نقش بسته است نیز گفت: بنا به یک سنت دیرینه در کهن شهر همدان یک هفته قبل از شب یلدا، بزرگ فامیل مقدمات این مناسبت را فراهم کرده و همه اعضای خانواده در شب یلدا به خانه بزرگ فامیل رفته و این آئین دل انگیز را برپا میکردند.
شام ویژه شب یلدا «شام محبت» نام دارد
محسن لهرابی گفت: شام ویژه شب یلدا «شام محبت» نام دارد و اگر بین دو خانواده اختلاف و رفت و آمد قطع میشد در شب یلدا بزرگ فامیل آن دو خانوادهای را که با هم کدورت داشتند را به خانه خود دعوت میکردند.
وی اضافه کرد: کله و پاچه شام شب یلدا در همدان بود که برای برقراری صلح و صفا بین دو خانواده که با یکدیگر کدورت داشتند، پخت میشد از این رو به آن «شام محبت» میگفتند.
وی گفت: شام فقط ویژه افرادی بود که قهر بودند و سایر فامیل خانواده با گذشت پاسی از شب به خانه بزرگ خانواده آمده و آئین شب یلدا را آغاز میکردند.
لهرابی ادامه داد: بنا بر یک رسم کهن در همدان متل گفتن، قصه گویی، شاهنامهخوانی و سخنوری از آئینهای شب یلدا است.
اولین مرحله شبنشینی فصل زمستانی از شب یلدا و در خانه پدر بزرگ آغاز میشود وی ادامه داد: در شب چله تمام اقوام در خانه پدربزرگ گرد هم جمع میشوند و اولین مرحله شبنشینی فصل زمستانی از شب یلدا و در خانه پدربزرگ آغاز میشود.
وی اظهار داشت: بعد از آئین قصهگویی و شاهنامه خوانی، سخنوری و مشاعره نوبت به بازیهای سرگرمکننده فصل زمستان میرسید و زیباترین بازی مخصوص شب یلدا، بازی جذاب و شیرین «مهره ریزان» بود.
لهرابی افزود: «مهرهریزان» نوعی بازی است که در آن یک هفته قبل از شب یلدا در خانهای که بنا بود افراد قوم و خویش برای آئین آن شب جمع شوند، دختر خانمی از آن خانواده کوزه سفالی را پر از آب کرده به درب خانه افرادی که بنا بود در آن شب در خانه پدر بزرگ جمع شوند، میبرد.
«مهره ریزان» بازی مخصوص شب یلدا در همدان است
وی گفت: افراد آن خانه با انداختن سنگ و مهرههایی چون انگشتر، سکه، سنجاق، دکمه، مهره شرکت خودشان را اعلام میکردند این کوزه در تمامی خانهها برده شده و افراد خانوادهای که بنا بود در شب یلدا شرکت داشته باشند با انداختن وسیلهای در آن آمادگی خود را برای شرکت در مهرهریزان اعلام میکردند.
لهرابی توضیح داد: صاحب خانهها کوزه را از سقف خانه آویزان و منتظر شب یلدا میشدند و با فرارسیدن این شب و گذشتن پاسی از شب کوزه مهره را پایین آورده و در بغل دختر بچهای نابالغ قرار داده و توری قرمزی سر دختر بچه کشیده و به آن عروس میگفتند.
وی گفت: بعد تمام افراد شرکتکننده به دور عروس حلقه زده و با خواندن ابیاتی از اشعار دلنشین بوستان برای هر وسیلهای یک بیت خوانده و بعد از عروس میخواستند آن را بیرون آورد بر همین اساس بیت شعر همراه هر شیء به عنوان فال صاحب شیء تلقی شده و توسط بزرگ خانواده تفسیر و نتیجه فال و نیت شرکتکننده معلوم میشد.
خوراکیهای ویژه یلدا از یک هفته قبل توسط خانمهای باسلیقه همدانی تهیه میشد لهرابی اضافه کرد: پس از بازیهای کودکان رسم کهن چنین بود که خوراکیهای ویژه یلدا که یک هفته پیش توسط خانمهای هنرمند و با سلیقه همدانی تهیه شده، در آن شب برای مصرف در سینیهای مسی بزرگی قرار داده میشد و در جلوی میهمانها گذاشته میشد و ساعتها آنها را مشغول میکرد.
وی گفت: انار، انجیر خشک، شاهدانه، نخود، گردو، بادام، گز، مویز، شانی، کشمش سبز، انگور بند، توت خشک، گندم، تخمه هندوانه و خربزه بو داده از تنقلات و خوراکیهای خوشمزهای بود که مردم همدان در ظرفهای ویژه ریخته و در جلوی میهمانان قرار میدهند.
اینها همه آئین و سننی هستند که از سالهای دیرین در همدان کهن برگزار میشد اما با وجود این همه زیبایی در این آداب و سنن متأسفانه بیشتر این رسم و آداب به ورطه فراموشی سپرده شده است.
گستردگی خانوادهها در زمانهای نه چندان دور در کهن شهر همدان موجب نزدیکی بیشتر اعضای خانوادهها به هم شده بود و شاید شب یلدای آنان باصفا تر و جذابتر از زمان حال برگزار میشد.
گسترش ارتباطات جمعی، کوچک شدن خانوادهها و ماشینی شدن زندگی مردمی و گاهی چشم و هم چشمی و اختلاف بین خانوادهها در این سالها موجب شده آئینهای شب یلدا به آن زیبایی سالهای گذشته برگزار نشود.